عکس جدید, عکس هنرمندن, عکسهای داغ هنرمندان, عکس روز

بازیگران ایرانی زن و مرد خرداد 96

عکس های جدید از بازیگران و هنرمندان ایرانی ویژه فصل بهار و خرداد ماه ۹۶ را برای شما عزیزان جمع آوری نموده ایم که در ادامه می توانید این آلبوم را مشاهده نمایید.

بازیگران ,عکس بازیگران خرداد 96

عکس بازیگران ,بازیگران خرداد 96

ویشکا آسایش و همسرش و پسرشان / عکس جدید بازیگران / خرداد 96

عکس بازیگران ,بازیگران خرداد 96

الیکا عبدالرزاقی و نفیسه روشن بازیگران زن ایرانی / خرداد ماه 96

عکس بازیگران ,بازیگران خرداد 96

بهاره کیان افشار

عکس بازیگران ,بازیگران خرداد 96

نسرین مقانلو

عکس بازیگران ,بازیگران خرداد 96

پریوش نظریه و سعید نعمت الله و بهرنگ توفیقی در پشت صحنه سریال زیر پای مادر

عکس بازیگران ,بازیگران خرداد 96

سلفی یوسف تیموری با حمید لولایی و اشکان اشتیاق و مهران غفوریان و رضا داود نزاد در پشت صحنه سریال پنچری

عکس بازیگران ,بازیگران خرداد 96

یوسف تیموری و جواد عزتی بازیگران مرد ایرانی / خرداد 1396

عکس بازیگران ,بازیگران خرداد 96

رویا تیموریان و دخترش دنیا مدنی

عکس بازیگران ,بازیگران خرداد 96

مجید واشقانی / عکس جدید

عکس بازیگران ,بازیگران خرداد 96

رضا یزدانی و مهتاب کرامتی

عکس بازیگران ,بازیگران خرداد 96

مهدی سلطانی و دخترش

عکس بازیگران ,بازیگران خرداد 96

مجید نوروزی بازیگر جوان

عکس بازیگران ,بازیگران خرداد 96

آتیلا پسیانی

عکس بازیگران ,بازیگران خرداد 96

مهناز افشار و همسرش محمدیاسین رامین

عکس بازیگران ,بازیگران خرداد 96

برزو ارجمند و همسرش

عکس بازیگران ,بازیگران خرداد 96

علیرضا کمالی و مادرش

عکس بازیگران ,بازیگران خرداد 96

بهناز جعفری بازیگر زن

عکس بازیگران ,بازیگران خرداد 96

ویشکا آسایش و حسن زارعی

عکس بازیگران ,بازیگران خرداد 96

جمشید هاشم پور و همسرش

عکس بازیگران ,بازیگران خرداد 96

پژمان جمشیدی و برادرش

عکس بازیگران ,بازیگران خرداد 96

پژمان بازغی و همسرش و دخترشان نفس در سال 96

عکس بازیگران ,بازیگران خرداد 96

لیلا حاتمی

عکس بازیگران ,بازیگران خرداد 96

اشکان خطیبی و همسرش آناهیتا درگاهی

عکس بازیگران ,بازیگران خرداد 96

حدیث فولادوند و همسرش رامبد شکرابی

عکس بازیگران ,بازیگران خرداد 96

امین زندگانی و همسرش الیکا عبدالرزافی

عکس بازیگران ,بازیگران خرداد 96

امیرحسین رستمی و متین ستوده در پشت صحنه فصل دوم سریال لیسانسه ها

عکس بازیگران ,بازیگران خرداد 96

کتایون ریاحی و پسرش پوریا / خرداد 96

عکس جدید بازیگران

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

دانلود پاسخنامه و جواب امتحان نهایی دین و زندگی خرداد 96


دانلود پاسخنامه و جواب امتحان نهایی دین و زندگی خرداد 96

کلیه رشته ها

دانلود
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

دانلود اهنگ تیتراژ زیر پای مادر

دانلود آهنگ تیتراژ سریال زیر پای مادر

تیتراژ پایانی زیر پای مادر با صدا و خوانندگی علی زندوکیلی با کیفیت اصلی 320

دانلود تیتراژ زیر پای مادر

اهنگ های این مجموعه که ایام رمضان از شبکه یک پخش میگردد را می توانید دریافت کنید

دانلود اهنگ کیفیت اورجینال | Download

ورژن اصلی بعد از پخش سریال

موسیقی فیلم توسط فرزین قره‌گزلو ساخته شده است و علی زند وکیلی خوانندگی آن را برعهده دارد.

در خلاصه داستان سریتا به کارگردانی بهرنگ توفیقی آمده است : هیچ‌گاه دوری، دوستی نمی‌آورد و خانواده قصه زیرپای مادر قبل از آنکه دیر شود، به همدلی می‌رسند. قصه این مجموعه در تکریم خانواده به تصویر کشیده می‌شود . همچنین کامبیز دیرباز,پریوش نظریه,مهدی سلطانی,بهناز جعفری و … از بازیگران سریال می باشند.

دانلود تیتراژ زیر پای مادر

منبع : ariapix.net

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

سیما تیرانداز و همسرش + بیوگرافی

سیما تیرانداز

بیوگرافی و زندگینامه

سیما تیرانداز بازیگر سینما تلویزیون وی متولد 9 شهریور 1351 در تهران است و 45 سال سن دارد.

تحصیلات : تیرانداز دارای مدرک کارشناسی ادبیات نمایشی از دانشگاه آزاد و کارشناسی ارشد کارگردانی و بازیگری از دانشکده سینما و تاتر است. 

اولین تجربه سینمایی سیما تیرانداز مربوط به سال 1368 می باشد که وی در آن سال در فیلم هامون ساخته داریوش مهرجویی بازی کرد. 

ازدواج ها و همسرش

سیما تیرانداز متاهل است و ازدواج کرده است البته ازدواج اول او با ناصر هاشمی به طلاق منجر شد و بعد از آن با مجید جوزانی ازدواج نمود و یک پسر به اسم آریانا نیز دارد.

سیما تیرانداز و همسر جدیدش

سیما تیرانداز و همسرش

سیما تیرانداز و همسر جدیدش مجید جوزانی

سیما تیرانداز و پسرش آریانا

سیما تیرانداز و پسرش

گفت و گو با سیما تیرانداز 

طولانی ترین روز زندگی تان کی بود؟ چرا به نظرتان اینقدر طولانی آمد؟

– هر موقع منتظر یک خبر فاجعه آمیز بوده ام، طولانی ترین روز زندگی ام بوده، خیلی از این روزها داشتم ولی روزهایی که خیلی به نظرم طولانی می رسند، روزهای امتحانند، روزهایی که بعدازظهر امتحان دارم، صبح تا بعدازظهر خیلی طولانی می گذرد.

سیما تیرانداز ,بیوگرافی سیما تیرانداز ,عکس سیما تیرانداز

اگر آخرین بازمانده زمین باشید، چه کار می کنید؟

– برای حفظ بقا تلاش می کنم. سعی می کنم چیزهایی پیدا کنم که حداقل زنده بمانم. اول می خواستم بگویم که می دوم و ذوق می کنم اما بعد که فکر کردم، دیدم کار عاقلانه این است که اول سعی کنم زنده بمانم!

می خواهید به سیاره دیگری سفر کنید، فقط می توانید یک چیز با خودتان ببرید، چه چیزی را همراه تان برمی دارید؟ چرا؟

– اگر بخواهم فقط یک چیز بردارم، قطعا اول بچه ام را می گذارم زیر بغل و می برم ولی اگر قرار باشد وسیله ای را با خودم ببرم احتمالا تلویزیون را می برم. البته بین تلویزیون و تلفن یک مقدار شک دارم ولی حتما یکی از این دو وسیله است.

اگر فردا صبح از خواب بیدار شوید و بفهمید صندوق دریافت مسیج هایتان در فیس بوک یا وایبر و … به صورت عمومی درآمده، چه کار می کنید؟ چیزی هست که بابت آن خیلی نگران شوید؟

– قطعا یکسری حرف های خصوصی و یکسری غیبت هایی هست که آدم با دوست ها و آشناهایش دارد و اگر اینها عمومی شود، حتما نگران می شوم. خیلی احساس بدی است اگر یکسری افراد اینها را ببینند و آدم خبر نداشته باشد. آنقدرها هم بد نیست اما وقتی خودت خبر داری اوضاع خیلی بدتر است.

اگر به خاطر یک اظهارنظر شخصی در فضای مجازی مورد هجوم کاربران قرار بگیرید، چه کار می کنید؟

– خیلی برایم مهم نیست و با وجود اینکه خیلی به نظر آدم ها احترام می گذارم اما اگر ببینم دارند نظر من را محکوم می کنند، حتما آنها را دیلیت می کنم اما اگر کسی نظر خودش را مطرح کند و با رعایت احترام و اصول اخلاقی بخواهد نظر بدهد سعی می کنم بشنوم اما قبول نمی کنم چون وقتی من یک عقیده ای دارم حتما روی آن خیلی فکر کرده ام. البته نمی توان همه را راضی نگه داشت چون به تعداد آدم های روی زمین نظر وجود دارد.

اگر بخواهید فیلم زندگی یک نفر را بسازید، فیلم چه کسی را می سازید؟

– خیلی پروین اعتصامی را دوست دارم و فروغ فرخزاد را؛ اگر بخواهم زمانی از زندگی یک نفر فیلمی بسازم، ترجیح می دهم فیلم زندگی یکی از این افراد باشد. کلا خانم هایی که در زمان خودشان برجسته می شوند به نظرم خیلی مهمترند تا آقایان.

یک جمله، شعر، ذکری هست که در موقع نگرانی ها آرامتان کند؟ چه جمله ای است؟

– خیلی اهل استفاده از شعر و جمله های حکیمانه نیستم. بیشتر با کلمه ها و جمله های شخصی خودم آرام می شوم، سعی می کنم از دایره واژگان خودم استفاده کنم در این جور مواقع.

سیما تیرانداز و همسرش

اینستاگرام سیما تیرانداز : instagram/sima_tirandaz

به دردنخورترین اختراع بشر چه چیزی بوده است؟ چرا؟

– اختراع به درد نخور که خیلی زیاد است؛ مثلا دماسنج تخم مرغ یا مثلا تخم مرغ آبپزکن، خب این داخل قابلمه هم آبپز می شود، نیازی به این همه دم و دستگاه نیست یا یک وسیله دیگر دیدم که یک کارد لبه دار بود برای خرد کردن سبزی که وقتی سبزی خرد می شد با لبه کارد می توانستی سبزی ها را جمع کنی، من به این اختراع ها، اختراع های جیب مردم را خالی کن می گویم چون تقریبا هیچ فایده ای ندارند.

دوست دارید به چه چالشی دعوت شوید؟ چرا؟ (یا تا به حال دعوت شده اید؟ پذیرفته اید یا نه؟ اگر نه، چرا؟)

– من احساس بدی نسبت به چالش ها ندارم و خیلی هم به نظرم جالب نیستند. اتفاقی که در آن می افتد مهمتر است؛ مثلا چالش سطل آب یخ را کاملا قبول دارم و کلا اینکه آدم ها را دعوت می کنی به تجربه یک لحظه احساس درد مشترک با یک بیمار به نظرم خوب است. تازگی هم یک چالشی به راه افتاده بود به نام چالش هنرپیشه ها و مادرانشان که آن هم به نظرم خیلی بد نیست اما به نظرم به هر مسئله ای بایدبه شکل درستش نگاه کرد. در کل اگر دعوت بشوم به نظرم بانمک است اگر هم دعوت نشوم، فرقی نمی کند.

همین الان چه کسی، چه کار کند خیلی ذوق خواهید کرد؟

– همین الان اگر در خانه را بزنند و بگویندی ک چمدان پول برنده شده اید، خیلی هیجان انگیز است! اگر در بزنند و ببینم دوستانی که خیلی دوست شان دارم پشت درند هم خیلی خوشحال می شوم. دیگر اینکه اگر همین الان بگویند تمام بلیت های نمایشم در 30 روز آینده پیش فروش شده و حتی به بازار سیاه هم کشیده شده خیلی ذوق می کنم.

اگر مجبور باشید بین یک اورانگوتان، ایگوانا، اسب آبی و زرافه یکی را به عنوان حیوان خانگی یک هفته نگه دارید، کدام را انتخاب می کنید؟

– زرافه حتما، از اورانگوتان و اسب آبی خیلی بهتر است.

دوست دارید جای کدام کاراکتر داستان/ فیلم های عاشقانه باشید؟ یا دوست دارید کدام فیلم را دو نفره ببینید؟

– من همیشه دوست داشتم نقش ژولیت را در رومئو و ژولیت بازی کنم اما کلا دوست ندارم جای یک کاراکتر زندگی کنم چون اکثر کاراکترهاو شخصیت ها با مشکلات دست و پنجه نرم می کنند و اما جای شخصیت های دانشمند دوست داشتم زندگی کنم؛ شخصیت هایی مثل ماری کوری یا مادر ترزا چون اینها اگر با مشکلات هم مواجه بوده اند، حداقل مثمرثمر واقع شده اند.

تا به حال اسمتان را در گوگل سرچ کرده اید؟ هر چند وقت یک بار این کار را می کنید؟

– بله، سرچ کرده ام و آخرین بار فکر می کنم حدود شش هفت ماه قبل بود؛ آن هم برای پیگیری اطلاعات نمایشم بود و خیلی دنبار اخبار و حاشیه نیستم چون خیلی وقت ها یک نفر یک چیزی می نویسد و به عنوان حقیقت پراکنده می شود با اینکه منبع مشخصی هم ندارد.

می توانید جایی/ کسی/ چیزی را نام ببرید که زندگی تان را به دو قسمت قبل و بعد تقسیم کرده باشد؟ قبلش چی فکر می کردید، بعدش چی؟

– فکر می کنم وقتی در سال 80 خانه خریدم، کلا شکل زندگی ام و مسئولیت هایم عوض شد. قبل از آن با مادرم زندگی می کردم و شکلی دیگر اما وقتی خانه خریدم در موقعیت متفاوتی قرار گرفتم. قبل از آن به دنبال درس خواندن و «ز گهواره تا گور دانش بجوی» و … بودم اما در سال 80 بیشتر به فکر مستقل شدن و موفقیت در کار و کارگردانی و … افتادم.

اگر فردا دنیا تمام شود، چه کار انجام نداده ای دارید؟

– یک میهمانی می گیرم و همه را دعوت می کنم، سعی می کنم با دوستانم بگوییم و بخندیم و در آخر هم همه با هم بمیریم و تنها نباشیم.

سیما تیرانداز

به نظر شما آخرش چه می شود؟!

– آخرش چیز خاصی اتفاق نمی افتد، آخرش همین لحظه ای است که الان هست. یک ثانیه بعد می تواند آخرش باشد. من سعی می کنم هیچ وقت به آخرش فکر نکنم و از همین آنی که الان هست، لذت ببرم.

فیلم های سیمایی تیر انداز

هامون (داریوش مهرجویی ۱۳۶۸)
بانو (داریوش مهرجویی ۱۳۷۰)
سایه‌های هجوم (احمد امینی ۱۳۷۱)

جاده عشق (رجب محمدین ۱۳۷۲)
پاداش سکوت (مازیار میری ۱۳۸۵)
شکلات داغ (حامد کلاهداری ۱۳۸۸)

ع ش ق (قاسم جعفری ۱۳۹۳)
وروجک‌ها (فرزاد اژدری ۱۳۹۳)
فراری (علیرضا داوودنژاد ۱۳۹۴)
ماجان (رحمان سیفی‌آزاد ۱۳۹۵)

بیوگرافی سیما تیرانداز

سریال های سیما تیرانداز 

آئینه (سری سوم) (۱۳۶۶)
پنجره‌ای رو به آفتاب (۱۳۷۰)
زندگی (۱۳۷۱–۱۳۷۰)
پنجره‌ای رو به باغچه (۱۳۷۲)

پشت پردهٔ تخت طاووس (۱۳۷۴)
بی‌بی‌یون (۱۳۷۴)
دور باغ گذشت (۱۳۷۴)
وکلای جوان (۱۳۷۵–۱۳۷۴)

دومین انفجار (۱۳۷۵)
آژانس دوستی (۱۳۷۶)
قصه‌های شهرک سینمایی (۱۳۷۹–۱۳۷۸)
چای قند پهلو (۱۳۸۰)

جوانی (۱۳۸۰)
باران عشق (۱۳۸۰)
خانه‌ای در تاریکی (۱۳۸۲)
حلقه سبز (۱۳۸۶)

در چشم باد (۱۳۸۲)
ستایش (۹۰–۱۳۸۸)
سی‌امین روز (۱۳۸۹)
چهار بهار (تله‌فیلم ۱۳۸۶)

پس از مه (تله‌فیلم)
سرگیجه (تله فیلم، ۱۳۸۷)
دودکش (۱۳۹۲)
ستایش ۲ (۱۳۹۲)

بین خودمون
نفس گرم (۱۳۹۴)
پادری (۱۳۹۵)

عکس سیما تیرانداز

تاتر های سیما تیرانداز

مرگ یزدگرد(بازیگر ۱۳۷۰)
هتل عروس (کارگردان)
دخترک شب طولانی (کارگردان)

محاله فکر کنید اینطوری هم ممکنه بشه (کارگردان و بازیگر)
تله تئاتر بازرس کل (بازیگر ۱۳۸۱)
نمایش حیات خلوت (بازیگر ۱۳۸۵)

نمایش مانیفست چو (بازیگر ۱۳۸۷)
نمایش پری خوانی عشق و سنگ (بازیگر ۱۳۸۹)
نمایش آواز از دورترین کرانه مه آلود زمین (بازیگر ۱۳۸۹)

نمایش خانمچه و مهتابی (بازیگر ۱۳۸۹)
نمایش خدای کشتار (بازیگر ۱۳۹۲)
نمایش تقدیر بازان (کارگردان، بازیگر، طراح لباس، طراح نور ۱۳۹۴)
نیازمندیها (طراح و کارگردان ۱۳۹۵)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

سریال شمعدونی +بازیگران و داستان

مجموعه عکسهای سریال شمعدونی به کارگردانی سروش صحت +

معرفی بازیگران و خلاصه داستان سریال

شمعدونی, سریال شمعدونی, بازیگران شمعدونی

شمعدونی, سریال شمعدونی, بازیگران شمعدونی

زمان و ساعت پخش :

سریال شمعدونی با کارگردانی سروش صحت و تهیه کنندگی محسن چگینی از شنبه 5 اردیبهشت ماه 94 در 52 قسمت 40 دقیقه ای هر شب ساعت 21:15 از شبکه سه سیما پخش میگردد. همچنین تکرار مجموعه روز بعد ساعت 14:30 می باشد.

فیلمنامه سریال نیز توسط خود سروش صحت و ایمان صفایی نگاشته شده است

شمعدونی تا تاریخ 27 خرداد روی آنتن شبکه سه سیما می باشد و پس از آن همزمان با شروع ماه مبارک رمضان احتمالا سری دوم مجموعه دردسرهای عظیم جایگزینش میگردد.

سریال شمعدونی

داستان سریال شمعدونی

داستان دو خانواده است که عطا (حسن معجونی) و هوشنگ (محمد نادری) سرپرستی آن را برعهده دارند. عطا فرزندی دارد که برای او بسیار عزیز و دوست‌داشتنی است اما او کودکی کنجکاو است و بنیان قصه هم بر درگیری عطا با فرزند خود استوار است.

شمعدونی, سریال شمعدونی, بازیگران شمعدونی

بازیگران سریال شمعدونی

اسامی بازیگران

آتنه فقیه‌ نصیری / محمدرضا داوودنژاد / محسن قاضی‌مرادی / حسن معجونی / رویا میرعلمی / نگار عابدی / امیر کاظمی / محمد نادری / ویدا جوان/  رضا کریمی و …

بازیگران شمعدونی

شمعدونی, سریال شمعدونی, بازیگران شمعدونی

شمعدونی, سریال شمعدونی, بازیگران شمعدونی

شمعدونی, سریال شمعدونی, بازیگران شمعدونی

شمعدونی, سریال شمعدونی, بازیگران شمعدونی

عکسهای سریال شمعدونی

شمعدونی, سریال شمعدونی, بازیگران شمعدونی

سریال شمعدونی, بازیگران شمعدونی

شمعدونی, سریال شمعدونی, بازیگران شمعدونی

محمد نادری و حسن معجونی در نمایی از شمعدونی

شمعدونی, سریال شمعدونی, بازیگران شمعدونی

ویدا جوان بازیگر سریال شمعدونی

شمعدونی, سریال شمعدونی, بازیگران شمعدونی

حسن معجونی بازیگر نفش عطا

شمعدونی, سریال شمعدونی, بازیگران شمعدونی

بازیگران زن سریال شمعدونی

نگار عابدی و رویا میرعلمی

پشت صحنه سریال شمعدونی

عکسی از پشت صحنه سریال شمعدونی

شمعدونی, سریال شمعدونی, بازیگران شمعدونی

امیر کاظمی

شمعدونی, سریال شمعدونی, بازیگران شمعدونی

شمعدونی, سریال شمعدونی, بازیگران شمعدونی

شمعدونی, سریال شمعدونی, بازیگران شمعدونی

شمعدونی, سریال شمعدونی, بازیگران شمعدونی

شمعدونی, سریال شمعدونی, بازیگران شمعدونی

آتنه فقیه نصیری و محمد نادری بازیگران شمعدونی

بازیگران سریال شمعدونی

شمعدونی, سریال شمعدونی, بازیگران شمعدونی

شمعدونی, سریال شمعدونی, بازیگران شمعدونی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی فرزاد فرزین و همسرش +عکسها اینستاگرام

 فرزاد فرزین

بیوگرافی و زندگینامه

فرزاد فرزین خواننده پاپ ایرانی وی متولد 3 تیر 1360 در تهران است و 36 سال سن دارد.

وی در رشته ریاضی فیزیک تحصیل کرده است.

او تک پسر خانواده است و یک خواهر هم دارد.

پدرش مشاور وزیر راه و ترابری و هم اینک بازنشسته است و مادرش هم رئیس ثبت احوال منطقه یک بوده و الان بازنشسته است. که خانواده اش با خوانندگی او موافق نبودند

فرزین به‌جز خوانندگی در آلبوم‌هایش، ترانه‌سرایی و تنظیم‌کنندگی هم کرده‌است. 

وی فعالیت هنری خود را از سال 1378 آغاز نمود.

یکی از ویژگی های اصلی فرزاد فرزین اجرای کنسرت‌های نمایشی همراه با اتفاقات جالب است که وی را از دیگر خوانندگان متمایز کرده است. 

فرزاد فرزین با ترانه سرایانی چون یاحا کاشانی، روزبه بمانی، پویان بوترابی و زهرا عاملی همکاری کرده است.

فرزاد فرزین علاوه بر خوانندگی بازیگری کرده است . وی در فیلم سگ های پوشالی اولین بار در سینما حضور یافت و بعد از آن نیز هم اکنون در سریال عاشقانه به عنوان یکی از نقشهای اصلی حضور دارد.

ازدواج و همسرش

فرزاد فرزین ازدواج کرده است و  متاهل می باشد و همسر او شیوا کاکاخانی می باشد .

تاکنون عکسی از وی به همراه همسرش منتشر نشده و تصاویر موجود مربوط به همکاران و هوادران او می باشد.

فرزاد فرزین و همسرش

کنسرتهای فرزاد فرزین

اینستاگرام فرزاد فرزین : instagram/farzadfarzin1

بیوگرافی فرزاد فرزین

 

فرزاد فرزین و علی ثابت

فرزاد فرزین و علی ثابت رهبر ارکستر جدیدشفرزاد فرزین

فرزاد فرزین ,عکس فرزاد فرزین ,بیوگرافی فرزاد فرزین

آلبوم های فرزاد فرزین 

شراره
شوک
شانس

شلیک
شخصی
شش

فرزاد فرزین ,عکس فرزاد فرزین ,بیوگرافی فرزاد فرزین

فیلم های فرزاد فرزین و بازیگری او

سگ های پوشالی
پسران آجری
کنسرت روی آب
سریال عاشقانه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی سیاوش خیرابی و همسرش +عکسها

سیاوش خیرابی

بیوگرافی و زندگینامه

سیاوش خیرابی بازیگر سینما و تلویزیون در تاریخ 23 آذر 1363 در تهران به دنیا آمد و هم اکنون 33 سال سن دارد و اصالتا تبریزی است.

تحصیلات:سیاوش خیرابی دارای مدرک لیسانس کامپیوتر از دانشگاه آزاد تهران می باشد.

وی دو برادر به نام های آرش و اورنگ نیز دارد.

خیرابی با بازی در سریال ترانه مادری به کارگردانی حسین سهیلی زاده در سال 1387 به خوبی شناخته شد.

وی علاوه بر بازیگری رستوران داری هم میکند و رستورانی به نام کنجد نیز دارد.

 

ازدواج و همسرش

سیاوش خیرابی تاکنون ازدواج نکرده است و مجرد می باشد.

در برخی از سایت ها عکسهایی از او و همکاران یا طرفدارانش منتسب به همسر او منتشر شده است که واقعیت ندارد.

فعلا برای ازدواج برنامه ای ندارم

نمی خواهی ازدواج کنی؟

– نه از طرف خانواده فشاری برای این کار دارم و نه هنوز خودم برای ازدواج به جمع بندی نهایی رسیده ام فکر می کنم هنوز وقت هست. فعلا دغدغه ام این است که بازیگری را به جای باثباتی برسانم، بعد به ازدواج فکر خواهم کرد.

وقتی بچه بودی فکر می کردی در چه سنی ازدواج خواهی کرد؟

– زمانی که سن و سال کمتری داشتم می خواستم طوری ازدواج کنم که فاصله سنی ام با بچه ام خیلی کم باشد اما این اتفاق نیفتاد، راستش فعلا برای ازدواج برنامه ای ندارم. البته این مسائل چیزی نیست که انسان بخواهد برایش برنامه ریزی داشته باشد. شاید مثل شاهرخ استخری (که از همینجا ازدواج و پدر شدنش را تبریک می گویم) به صورت اتفاقی همه چیز برای ازدواج مهیا شد، یا مثل سام (سام درخشانی) من هم روزی به این شرایط برسم اما فعلا برنامه ای ندارم.

سیاوش خیرابی و همسرش

عکس سیاوش خیرابی و پدر و مادرش

سیاوش خیرابی و خانواده اش

سیاوش خیرابی و بردرانش و پدرش

سیاوش دو برادر بنام های آرش برادر بزرگتر و اورنگ برادر کوچکتر دارد، هم پدر و هم برادرانش در کار عکاسی و رستوران داری مشغولند.

گفتگو با سیاوش خیرابی

آقا سیاوش، هر وقت که به کنجد می آیید، طرفداران تان هم اینجا جمع می شوند، چرا شما پرطرفدارید؟

– من که نمی توانم راجع به این قضیه نظر بدهم ولی خب لطف مردم همیشه شامل حال من بوده است.

چرا نام فست فودتان را «کنجد» گذاشتید؟

– من با برادرهایم خیلی فکر کردیم که اسمی تک سیلابی و خوب بگذاریم، چندتا اسم هم مورد نظر ما بود ولی خب جاهای دیگری به این نام بود. اورنگ داداشم اونموقع بچه دار شده بود، برادرم آرش هنوز بچه نداشت، تاکید داشتم اسمش را بگذاریم «برسام» (نام بچه اورنگ که سال گذشته روی جلد خانواده سبز هم چاپ شده بود)، دیدیم، نه، بعد می گویند اسم برادرزاده اش را گذاشت، برای همین بود که «کنجد» یکهو به ذهن من رسید و به برادرهایم گفتم و آنها هم قبول کردند.

ازدواج سیاوش خیرابی

اینستاگرام سیاوش خیرابی :siavashkheirabi

چرا دست برادران تان را نمی گیرید، ببرید توی سینما؟

– خب برادرهایم عکاسی می کنند و شیفتی هم در کنجد کار می کنند، اگر یکی در کنجد باشد، آن یکی در عکاسی است و بالعکس…

کلا شما چقدر وقت می گذارید واسه کنجد؟

– من هر وقت تایم گیر بیاورم، می آیم کنجد، یعنی هر وقت بیکار باشم، پا می شوم می آیم کنجد.

تو کنجد چی میل می کنید؟

– من پیشنهاد اولم «کالزون برگر» است.

یعنی خودتان همیشه همین را میل می کنید.

– آره، من همیشه که می آیم «کالزرون برگر» می گیرم.

پولش را می دهید به دخل یا همیشه خودت پشت دخل هستی؟

– من به آرش و اورنگ همیشه می گویم که دوستان ما هم می آیند بزنید به حساب من، نمی زنند به حساب من، ما همیشه مهمانیم اینجا…

ماشاءالله بدن را روی فرم نگه داشته اید!

– سعی کردم، یه خورده چاق شدم ولی دارم یه خورده…

خدا را شکر رو فرم هستید. من چند وقت پیش یک گفتگویی از شما دیدم که گفتید من اسیر باندبازی شدم توی سینما، حالا باندزخم بود یا باند فرودگاه؟

– هم زخم و هم فرودگاه. یعنی یک جورهایی ما را زخمی کردند و یک جوری هم ما را توی فرودگاه زمینگیر کردند.

می شه یه خورده بیشتر توضیح بدهید برای ما، باند داستانش چیه؟

– والله نمی دانم که می شود اسمش را گذاشت «باند» یا نه؟ صحبت هایی بود که می گفتند ما بازیگرهای تلویزیون، نمی توانیم برویم سینما ولی حالا این چند وقت این اتفاق یه خورده از بین رفته و می بینیم بچه هایی که حالا توی سینما بوده اند می آیند توی تلویزیون، حالا امیدواریم این طرز فکر از میان برداشته شود.

شما که «نفوذی» را بازی کرده ای باید نفوذش را داشته باشی.

– متاسفانه ندارم نفوذش را…

شاید به خاطر آن دو سه بار پیشنهاد رد کردن شما باشد که آقای شریفی نیا دعوت تان کرد و شما ردش کردید؟

– نه، من رد نکردم، من نقش را دوست نداشتم. من رابطه ام اتفاقا با آقای شریفی نیا خوب است.

شما؟

– والله من اوایل اینجوری فکر می کردم. همیشه فکر می کردم که آقای شریفی نیا یک باند خیلی خوفناکی هست ولی خب چندتا ارتباط با هم داشتیم تا اینکه سفر ما پیش آمد و رفتیم برزیل برای جام جهانی، دیدم نه، واقعا چقدر انسان شریفی هستند، چقدر آدم خوبی هستند. به نظر من ایشان هر جا ببینند که یک نقشی به یک آدم می خورد، حتما آن آدم را معرفی می کند، ربطی ندارد به باند و این جور چیزها…

شاید یکی از موردهایی که می شود اسمش را گذاشت «حسرت»، حسرت شما این هست که توی جشنواره فجر باشید و بالاخره شما هم یک بار بیایید جزو کاندیداها و فیلم ها؛ امسال شما که برنامه ای ندارید؟

– نه، نه… متاسفانه.

بهترین زوج که توی سینما و تلویزیون ایران دیدی چه کسانی هستند؟

– یعنی زن و شوهر باشند؟

نه، زوج هنری.

– حمید جبلی و ایرج طهماسب!

siavash kheirabi

خب، چرا زوج «سیاوش خیرابی و شاهرخ استخری» نتوانستند ادامه کار بدهند کارشان را؟ با اینکه خیلی گل کرده بودند؟

– خب، موضوع اینجاست که این کار را انجام دادیم. اگر به یادداشته باشید فیلم تلویزیونی «تلخون»، ورود من و شاهرخ با همدیگر، در دنیای بازیگری بود. قرار بود «ترانه مادری» را من و شاهرخ با همدیگر بازی کنیم که شاهرخ رفت سر یک سریال دیگر اما در «دلنوازان» این اتفاق افتاد ولی خب بعدش طرز فکرها عوض شد، بعد پیشنهاد هم نشد که با همدیگر کار کنیم.

 پیشنهادهای من یکجوری بود، پیشنهادهای شاهرخ یک جور دیگه. هر کدام مان رفتیم سوی خودمان… اما احتمالا 50 درصد این مژده را بدهم که شاید توی 7، 8 ماه دیگه این اتفاق بیفتد. توی یک سریال خیلی فوق العاده.

توی سال 88 یک گفتگو از شما خوانده ام که خیلی عصبانی بودید و می گفتید خداحافظ بازیگری، یادتان می آید؟

– من!

بله؛ سال 88 دقیقا 5 سال پیش…

– یک تیتری بود که من اصلا راجع بهش صحبت نکرده بودم.

چرا، خیلی هم متن بلندی بود…

– جدی…

آره، توی سایت کافه سینما صحبت کرده بودید.

– خداحافظ سینما…

خداحافظ بازیگری، یعنی من آرامش ندارم، اوضاع واسم سخت شده، فکر کنم آن موقعی بود که سریال شما روی آنتن بود، احتمالا هجوم طرفدارها…

– شاید بچه بودم این حرف ها را زدم!

پس فعلا قصدی نداری که بازیگری را کنار بگذاری؟

– من تمام زندگی ام بازیگری هست، یعنی ممکن است من یه موقع کمک کار شوم، ممکن است نروم سر کار یا ممکنه انتخاب هایم عوض شود اما دوست دارم در این دنیای بازیگری باشم. الان یک چند وقت بعد از سریال «آوای باران» یه ذره طرز فکر من عوض شده نسبت به بازیگری. تصمیم گرفتم شاید سالی یک کار، دو کار، آن هم کار خوب انجام دهم. اگر کار خوب باشد بازی کنم و در هر کاری، بازی نکنم، برای اینکه به طرفدارهایم احترام بگذارم و البته به کارم… دوست ندارم به هر قیمتی هر فیلمی را بازی کنم که طرفدارها را جذب نکند.

استطاعت مالی دارید اینجا… فست فودتان را می گویم.

– خب خدا را شکر که این اتفاق برای من افتاده، یعنی من حالا از موقعی که اینجا را باز کردم یک جورهایی با دل قرص می روم قرارداد می بندم، یعنی فکر این را نمی کنم که شش ماه نروم سر کار از لحاظ مالی چه پیش می آید. خدا را شکر این اتفاق افتاد و من خیلی خوشحالم از این بابت… من همیشه به دوست های خودم هم می گویم حالا چه آنهایی که از من جوان ترند و تازه آمده اند و چه آنهایی که دوست هایم هستند و سن شان از من بالاتر است، یک کار، کنار بازیگری راه بیندازند، تجربه ثابت کرده که هنرمندهای بزرگ ما هم، یک موقع هایی به یک چیزهایی محتاج می شوند که دیدنش عذاب آور است… خیلی ها می گویند کار بدی است ولی، من کار بدی نمی بینم.

شهرت را دوست دارم

شهرت هنوز هم برایت جذابیت دارد یا با تمام سختی هایش به آن عادت کرده ای؟

– هیچ وقت نتوانسته ام این را هضم کنم که انسان از اینکه آدم های دیگر دوستش داشته باشند، اذیت شود. ببین؛ کسی که بازیگر می شود، باید این موضوع را قبول کندکه شهرت جزوی از زنتدگی اش خواهد شد. یکسری از دوستان می گویند وقتی در رستوران همه نگاه مان می کنندنمی توانیم راحت غذا بخوریم اما باور کن اگر مردم در رستوران من را نگاه نکنند اذیت می شوم و با خودم می گویم یعنی دیگر مردم مرا دوست ندارند؟ همه ما مدیون نگاه مردم هستیم و به همین دلیل به شخصه هیچ وقت از شهرت اذیت نشده ام. بدون هیچ شعاری باید بگویم من از با مردم بودن لذت می برم و تعامل با مردم را دوست دارم.

پس مثل برخی از بازیگرها که می گویند ما برای شهرت بازیگر نشدیم، نیستی …

– با تمام احترامی که برای همکارانم قائلم اما فکر می کنم این حرف، اشتباه است.کسی که وارد بازیگری می شود می داند که یکی از تبعات این حرفه شهرت است، یعنی چی که ما برای شهرت نیامدیم؟ از طرف دیگر همه آدم ها، شهرت ودیده شدن را دوست دارند. یک بار یکی از بچه ها گفت بیا شیشه های ماشینت را دودی کن که راحت در خیابان رفت و آمد داشته باشی! من در جواب گفتم اگر این کار را انجام دهم چطور تشخیص بدهم چه کسی دوستم ندارد؟

عکسهای سیاوش خیرابی

یعنی؛ وابستگی مالی به بازیگری را جدا کردید؟

– نمی شود بگویم که جدا کرده ام، شاید سر یک کاری از لحاظ مالی به توافق نرسم و ممکن است، چندتا کار را انجام ندهم ولی یک کار خوب به من بخورد یا یک کار سینمایی خوب به من پیشنهاد شود که با مبلغ پایین تری می روم کار می کنم، برای اینکه به پولش احتیاج ندارم…

فکر می کنید کدام بازیگر، بیشترین پول را درمی آورد؟ توی بیزینس… بازیگرهای زیادی داریم که بیزینس می کنند.

– بله… خب خیلی ها پشت صحنه خوب پول درمی آورند که ما نمی فهمیم. ولی آن چیزی که من دیدم «رضا گلزار» به نظرم بهترین بیزینس را کرد توی آن تایمی که خوب کار می کرد.

یعنی چه کار می کرد ایشان؟

– کارهای خوب و درست اقتصادی، آن موقع هیچ کس به فکر «مرس کلاب» نبود اما رضا گلزار این کار را کرد، پول خوب هم درآورد. خود من مشتری اش بودم آن موقع ها، حالا بازیگر هم نبودم می رفتم؛ به نظر من رضا گلزار هم از سینما خوب پول درآورد و هم از بیزینسش.

بیوگرافی سیاوش خیرابی

فیلم های سینمایی سیاوش خیرابی

1388 – نفوذی
1388: لج و لجبازی
۱۳۸۶: حس پنهان
۱۳۹۱: یکی برای همه

۱۳۹۰: خیابان یک طرفه
۱۳۹۱: لوک خوش شانس
۱۳۹۱: حال خوب من

۱۳۹۲: همه چی آرومه
۱۳۹۲: جلب سیار
۱۳۹۳: استخر

سریال های سیاوش خیرابی

 ساعت صفر (سعید سلطانی)
۱۳۹۳: سر به راه (سعید سلطانی)
۱۳۹۲: آوای باران (حسین سهیلی زاده)

۱۳۹۰: سه پنج دو (حسین سهیلی زاده)
۱۳۹۰: مادر
۱۳۸۹: همچون سرو (بیژن بی‌رنگ)
۱۳۸۸: از یاد رفته (فریدون حسن‌پور)
۱۳۸۸: دلنوازان (حسین سهیلی زاده)
۱۳۸۷: ترانه مادری (حسین سهیلی زاده)

سیاوش خیرابی

تله فیلم های سیاوش خیرابی

۱۳۸۸: باید رفت (حسین تبریزی)
۱۳۸۸: گنج خانه سفید (شاهد احمدلو)
۱۳۸۷: مرد مجهول (حمید رضا محسنی)

۱۳۸۶: تلخون (علیرضا امینی)
۱۳۸۸: پسرها سرباز به دنیا نمی‌آیند (شاهد احمدلو)
۱۳۸۹: فراموشی (عباس رزیجی)

۱۳۸۹: خانه به خانه (سعید عباسی)
۱۳۹۰: همسر مزاحم (محمد بصیری)
۱۳۹۰: پرواز (محمد حمزه‌ای)

۱۳۹۱: حباب (کریم سربخش)
۱۳۹۲: مرغ تخم طلا
۱۳۹۳: جواد و فرشته

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی و زندگینامه نرگس محمدی

نرگس محمدی

بیوگرافی و زندگینامه

نرگس محمدی بازیگر سینما و تلویزیون متولد 9 فروردین 1364 است و 33 سال سن دارد.

تحصیلات : وی دارای مدرک کارشناسی پرستاری می باشد.

نرگس محمدی با بازی نقش ستایش در سریال ستایش به شهرت رسید و به خوبی شناخته شد.

وی یک خواهر به اسم سارا و یک برادر به نام محسن دارد.

ازدواج و همسر

نرگس محمدی در اردیبهشت ماه سال 96 در سن 33 سالگی با علی اوجی بازیگر و تهیه کننده ازدواج کرده است و متاهل می باشد.

وی پیش از این در برنامه دورهمی گفته بود به دلیل اینکه تاکنون خواستگار نداشته است مجرد مانده است.

نرگس محمدی و همسرش

نرگس محمدی و همسرش علی اوجی

همسر نرگس محمدی کیست : علی اوجی بازیگر و تهیه کننده سینما و موسیقی است که  متولد 17 اسفند ماه 1356 در تهران می باشد و تاکنون در سریالهای نظیر پژمان و در حاشیه حضور داشته است . البته وی بیشتر در زمینه ی تهیه کننده گی و برگزار کننده گی برنامه های فرهنگی و هنری فعالیت دارد و دوستان سینمایی و موسیقیایی زیادی نیز دارد.

عکس نرگس محمدی و شوهرش علی اوجی

گفت و گو با نرگس محمدی

 

نرگس محمدی و مادرش

نرگس محمدی و مادرش فرح خیری

نرگس محمدی و خواهر و برادرش

عکس نرگس محمدی و خواهرش سارا محمدی و برادرش

گفتگو با نرگس محمدی

مقابل دوربین خودت را بازی می کنی؟

بازی می کنم اما نه خودم را. در 10 سال اخیر به خصوص در تلویزیون نقش خیلی عجیب و غریبی برای خانم ها اتفاق نمی افتد، وقتی صحبت در مورد نقش زن ها می شود من همیشه می گویم کار خاصی قرار نیست انجام بدهیم همه ما نقش یک زن معمولی و عادی را در شرایط مختلف بازی می کنیم. جمله « در مورد لایه های نقش تان بگویید» خیلی خنده دار است.

زندگی معمولی و شخصی خودت را هم مثل نقش های الان دم دستی می بینی؟

در کل من از روتین بودن زود خسته می شوم. فکر می کنم خدا مرا خیلی دوست داشته است که من وارد این حرفه شده ام. اگر قرار بود کارمند باشم یا در رشته ای که خواندم می ماندم و پرستار می شدم و باید هر روز سر یک ساعتی سر کار می رفتم تا یک ساعت مشخص، زندگی برایم خیلی سخت می شد. الان کلاس های مختلف می روم، گیتار تمرین می کنم و دائم در حال انجام کارهایی هستم تا از روزمرگی نجات پیدا کنم.

چند وقت است که مقابل دوربین هستی؟

از سال 85 ، در این بین به دلیل پیشنهاد نشدن نقش مورد علاقه ام گاهی هشت ماه بیکار بوده ام و این اتفاق برای کسانی که یکدفعه دیده می شوند خیلی می افتد و مدتی بیکار می مانند. خیلی از بازیگر های معمولی که خیلی هم دیده نشده اند، همیشه در حال کار کردن هستند اما بعضی از بازیگران مثل خود من که به اصطلاح یک شبه معروف شده اند با این مشکل روبه رو می شوند. من قبل از معروف شدنم خیلی راحت تر کار می کردم و راحت تر انتخاب می کردم اما حالا هم برای خود من سخت تر شده و هم اطرافیان از من توقع دارند.

در زندگی شخصی از خودت خیلی توقع داری؟ 

بله، تقریبا. معمولا از آنچه هستم و دارم نهایت لذت را می برم اما دوست دارم همیشه به جاهای بالاتری برسم.

در روابط با آدم ها هم همین طور هستی؟

در روابط با آدم ها اینطور نیستم. در کل من آدم وابسته ای هستم به عنوان مثال ممکن است یک اتاق را 10 سال تغییری ندهم برای اینکه دوست دارم هر چیزی را که دارم همانطور برایم بماند. در مورد آدم ها هم همین طور است. من از اول ابتدایی هنوز دوستانم را دارم. وقتی با کسی دوست می شوم فکر می کنم تمام مسائل او به من مربوط است و برعکس؛ یعنی یا تمام و کمال با کسی دوست هستم یا کلا نیستم. برای اینکه آدم سیاستمداری نیستم که مراقب باشم فلان حرف را پیش فلانی نگویم یا اگر برایم سودی دارد آن فرد را حفظ کنم. به همین خاطر ترجیح می دهم دوستانم کامل برای من و من برای آنها باشم.

فکر می کنی غیر از بازیگری چه شغلی می توانستی داشته باشی؟ 

خواندن را همیشه دوست داشتم و هر کاری که به این حوزه مربوط باشد را دوست دارم. غیر از این ها هیچ کاری را نمی توانم انجام بدهم.

عکس نرگس محمدی

اینستاگرام نرگس محمدی : instagram / nargesmohammadi_narges

بزرگ ترین ایرادت چیست؟ 

خیلی زود به آدم ها اعتماد می کنم و فکر می کنم هر کسی که به من نزدیک است دوست من است و بابت این مسئله خیلی ضربه خورده ام اما نمی توانم در این مورد خودم را کنترل کنم. یکی دیگر از اخلاق های بد من این است که وقتی خیلی خسته و گرسنه هستم هر اتفاقی بیفتد داد و فریاد راه می اندازم. از برزیل که آمدم بعد از 15 روز غذای باب میل نخوردن، مادرم برایم ماکارانی درست کرده بود و من از ماکارانی متنفرم و در برزیل کنار همه غذاها ماکارانی هم بود، به همین خاطر بعد از دیدن غذا گریه کردم!

اگر بگویند قرار است بمیری و فقط یک دقیقه فرصت داری و فقط می توانی به یک نفر زنگ بزنی آن یک نفر کیست؟ 

قطعا به مادرم زنگ می زنم. از همه بیشتر برای من ارجحیت دارند.

از اینکه روزی نباشی ناراحت می شوی؟

خدا نکند کسی عزیز از دست بدهد اما وقتی عزیزت را از دست می دهی دیگر کنار آمدن با مسائل کمی برایت آسان تر می شود. از وقتی پدرم از دنیا رفت مرگ را پذیرفته ام و می دانم همه خواهیم رفت. بعد از آن مادربزرگم که خیلی برایم عزیز بود را از دست دادم دیگر با مرگ کنار آمده ام و می دانم دنیای دیگری وجود دارد و ما هیچ وقت تمام نمی شویم.

وقت داری کتاب بخوانی؟

بله. تنها چیزی که خیلی حالم را خوب می کند فیلم دیدن و کتاب خواندن است. این روزها به دلیل مشغله زیاد کمتر وقت می کنم فیلم ببینم اما کتاب همیشه همراهم است حتی سر صحنه با خودم می برم و در زمان های خالی می خوانم و همیشه در ماشین کتاب دارم. رمان ها را خیلی دوست دارم.

بیوگرافی نرگس محمدی

بچه بودی بیش فعال بودی؟

من خیلی آرام بودم چون بچه اول بودم، همیشه مسئولیت بچه های کوچک تر از خودم را داشتم.

اولین باری که عکست را روی جلد مجلات دیدی، چه حسی داشتی؟ 

وقتی کلاس بازیگری می رفتم آرزویم این بود که فقط یک سکانس بازی کنم. وقتی برای اولین بار در مجله فیلم فقط اسمم را زدند حال خیلی خوبی داشتم ولی بعد از سریال ستایش آنقدر همه چیز یکدفعه اتفاق افتاد که من متوجه نشدم چطور در یک روز 10 مجله عکس مرا کار کرده اند.

نرگس محمدی

فیلمهای سینمایی نرگس محمدی

نیمکت (۱۳۹۵)
عملیات مهد کودک (۱۳۹۱)
ساعت شلوغی (۱۳۹۰)

آناهیتا (۱۳۸۷)
سوپر استار (۱۳۸۷)
اخراجی‌ها ۲ (۱۳۸۷)

ریسمان باز (۱۳۸۶)
تنهایی باد (۱۳۸۳)

نرگس محمدی

سریالهای نرگس محمدی

هوای خنک (فیلم تلویزیونی، ۱۳۹۴)
زعفرانی (۱۳۹۴)
معمای شاه (۱۳۹۳)

ما فرشته نیستیم (۱۳۹۳)
ستایش (سری دوم) (۱۳۹۲–۱۳۹۱)
میلیاردر (۱۳۹۱)

شاید برای شما هم اتفاق بیفتد (۱۳۹۰)
ششمین نفر (۱۳۹۰)
ستایش (فصل اول و دوم)-(۱۳۸۹–۱۳۹۲)

تئاتر های نرگس محمدی

به علت ضیغ مکان (1395)
راپورتهای شبانه دکتر مصدق (۱۳۹۵)
نظمیه زنان (۱۳۹۱)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

اهنگ مایکل جکسون در فیلم نهنگ عنبر

دانلود آهنگ خارجی فیلم نهنگ عنبر

اهنگ میانی فیلم نهنگ عنبر 2 موزیک خارجی از مایکل جکسون

این اهنگ در وسط فیلم به صورت سکانسی جالب از رقص مایکل جکسونی بازیگران فیلم پخش گردید

دانلود اهنگ مایکل جکسون در فیلم نهنگ عنبر

دانلود آهنگ با لینک مستقیم | download

پخش آنلاین موسیقی

اهنگ مایکل جکسون در فیلم نهنگ عنبر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی مژده لواسانی و ماجرای ازدواج و همسرش

مژده لواسانی ,مژده لواسانی و همسرش

بیوگرافی و زندگینامه

مژده لواسانی مجری و گوینده رادیو و تلویزیون متولد 20 آبان ماه سال 1368 در محله شهرآرا تهران می باشد و 28 سال سن دارد.

وی ابتدا در سن 9 سالگی با بازیگری در فیلم پلاک 14 به کارگردانی مهران مدیری وارد تلویزیون شد .

وی تک فرزند خانواده است.

ماجرای ورود او به تلویزیون از زبان خودش

«بسم الله الرحمن الرحیم. من مژده خانم لواسانی هستم». تا این جمله را گفتم همه تعجب کردند و گفتند «چه خانم» هم میگوید. بعد از این اتفاق من کم کم پایم به رادیو باز شد تا اینکه در ۹ سالگی برنامه زنده جشن عاطفه ها را کنار خانم ژاله صادقیان و آقای جاویدنیا اجرا کردم. بعد از آن در 11 سالگی برنامه ای را با نام «بوی گل آفتاب» به تهیه کنندگی محمد طارمی و محیدحمزه به طور رسمی اجرا کردم و بعد از انجام یک تست تخصصی برنامه «من می توانم» را خودم نوشته و اجرایش را هم خودم به عهده داشتم. در 16 سالگی نیز جوان ترین سردبیر تاریخ رادیو شدم».

ازدواج و همسرش

مژده لواسانی تا کنون ازدواج نکرده است و مجرد می باشد

عکس پدر مادر مژده لواسانی

مژده لواسانی و پدر مادرش

دوران کودکی مژده لواسانی و قبل از عمل

عکس قدیمی از دوران کودکی مژده لواسانی

بیوگرافی مژده لواسانی

اینستاگرام مژده لواسانی : instagram /Mozhdeh_lavasani

با طنز مهران مدیری پایم به تلویزیون باز شد

خوش سرو زبانی خانم مجری او را در همان سن و سال کودکی به بازیگری نیز کشاند اما انتخاب لواسانی برای حضور در رسانه جدای از بازیگری بود: «سالهای کودکی ام مهران مدیری برنامه طنزی به نام «پلاک ۱۴» داشت و من نقش خواهرزاده اش را در ۹ سالگی بازی کردم. این موضوع هم به خاطر این بود که آقای مدیری مرا در رادیو دیده بود و برای این نقش یک دختر سرزبان دار می خواست. بعد از آن در خانه فرهنگ نیم رخ آقای «محمد حسن زاده» بعد از مجموعه های نیمرخ سریال نوجوانانه ای به نام «خبرنگار» ساخت. در این سریال من در نقش یک دختر خبرنگار به نام «عاطفه» حضور داشتم و «عباس غزالی» و «حسین مهری» نیز هم بازی های من بودند. بعد از آن چند پیشنهاد بازی داشتم اما چون می خواستم با چادر باشم طبعا نمی توانستم این راه را ادامه بدهم. اما سر از کبوتر دات کام در آوردم. حتی یادم است کارگردان آن برنامه آقای علیپور از من پرسید: می خواهی با چادر اجرا کنی؟ گفتم :بله. گفت: چادرت که علی السویه نیست؟ گفتم: نه من همیشه سرم می کنم. اگر دوست ندارید من اجرا نمی کنم. که آقای علیپور گفت: نه و باهم ۹۰ قسمت ضبط کردیم. بعد از آن یک قانونی اعمال شد که یا باید فقط در رادیو کار کنیم یا فقط در تلویزیون که من رادیو را انتخاب کردم».

رادیو را از من می گرفتند افسرده می شدم

مژده لواسانی در کوچه پس کوچه های رادیو بزرگ شده و به قول خودش خیلی بچگی نکرده است. اما پذیرفتن چنین موضوعی برای هر خانواده ای ساده نیست و لواسانی این موضوع را از افتخارات زندگی اش می داند: «خانواده من بسیار سخت گیر است. پدر من یک وکیل کاملا جدی است که اصلا به این نوع فضا تعلق ندارد. نه پدر و نه مادرم هیچ وقت ذوق زده این موضوع نبودند که من رادیو و تلویزیون کار می کنم. هنوز هم گاهی کسی با ذوق و شوق به آنها درباره من می گوید واکنش آنها خیلی عادی است. اما من چون تک فرزندم خیلی حواسشان بود من کاری را که علاقه داشتم انجام بدهم. آنها هم همیشه به این علاقه احترام گذاشته اند. رادیو برای من خیلی اهمیت داشت. شاید اگر آن دوران کسی رادیو را از من می گرفت من کاملا افسرده می شدم. من هیچ وقت زنگ های آخر مدرسه را نبودم. همیشه ماشین رادیو دنبالم می آمد و مرا می برد. این موضوع برای مدرسه حل شده بود. اما پدرو مادرم همیشه به نمرات و معدلم حساس بودند و سخت می گرفتند. اگر درباره من از بسیاری از مجریان مطرح رادیو و تلویزیون بپرسید هنوز از من آن تصویر یک دختر دبستانی با چادر و روپوش مدرسه و یک کوله پشتی توی ذهنشان است. یکبار حتی در یکی از برنامه هایم که خانم «ژاله صادقیان» حضور داشت گفتم من روبروی کسی نشسته ام که یک زمانی چون قدم به میکروفون رادیو نمی رسید من در آغوشش می نشستم برنامه اجرا می کردم.»

حفظ حیا از پوشیدن چادر مهم تر است

لواسانی از مجریانی است که خردسالی وارد کار اجرا شد و در نوجوانی روبروی دوربین تلویزیون قرار گرفت و مخاطبان او در تمام مراحل بزرگ شدنش او را با پوشش چادر دیده اند. او درباره انتخاب این پوشش می گوید: «برای من به لحاظ سبک و سیاق خانواده ام چادر چیز غریبی نبود. و من واقعا چادر را دوست داشتم. پیش از ما هم سریال «درپناه تو» کمکی بزرگی به چادر کرد. چون برای اولین بار یک دختر دانشجوی فعال و با چهره و سیمای خوب را با پوشش چادر نشان داد.

همین موضوع باعث شد بسیاری درآن زمان چادری شوند.من هم همیشه چادر را دوست داشتم و از دوم ابتدایی شروع کردم به سر کردن تا اینکه از سوم ابتدایی پوشش همیشگی ام شد. هیچ وقت هم برایم اجبار نبوده است. آنقدر این آزادانه برخورد کردن با این پوشش برایم دلچسب است که هیچ وقت در زندگی ام این فکرحتی خطور نکرده است که من چون چادری هستم و جایی مثل جشنواره فیلم فجر می روم و بقیه چنین پوششی ندارند سختم باشد. چیزی که بقیه زیاد از من می پرسند. من یا چیزی را انتخاب نمی کنم یا اگر انتخاب کنم تمام قد پایش می ایستم. اما چادر تنها چند متر پارچه نیست. باید حرمت آن نیز حفظ شود. برای همین معتقدم یک سری از برنامه های تلویزیونی را مجری چادری نباید اجرا کند. چون یک فرد یا یک مجری چادری نماینده یک سری باورهای اعتقادی و فرهنگی است که نباید به آن خدشه ای وارد شود. یک سری هم که فکر می کنند با چادر پس زده می شوند به آنها می گویم اقشار مختلف هیچ موضعی نسبت به پوشش شما ندارند مگر اینکه حس کنند اعتقاد شما حقیقی نیست. من تمام برنامه های فرهنگی و کاری ام مثل سینما، کنسرت، جشنواره فیلم فجر را با این پوشش می روم و سعی می کنم جلوتر از پوشش، حیا را حفظ کنم. چون اگر حیا وجود نداشته باشد، پوشیدن چادر هیچ فایده ای ندارد».

مژده لواسانی

وکالت و اجرا نقاط مشترک زیادی دارد

خانم مجری در دانشگاه حقوق خوانده است تا یک جورهایی در تحصیل راه پدر را ادامه دهد. همان پدری که روزی مهمان یکی از برنامه هایش در برنامه عصر خانواده بود که به مسائل حقوقی اختصاص داشت. لواسانی تاکید می کند که اگر مجری نمی شد حتما راه وکالت دنبال می کرده: «من در دانشگاه حقوق خواندم. به نظرم وکالت و اجرا و به خصوص اجرای برنامه های اجتماعی با هم نقاط مشترک زیادی دارد. شما اگر وکیل باشی باید در ساحت دادگاه از موکل خود دفاع کنی. وقتی هم مجری هستی باید در تلویزیون از مردم دفاع کنی و یا آنها را درباره موضوعی مجاب کنی. این «دفاع» در هردوی آنها وجود دارد و در هردو تنها سلاح شما تنها حرف زدن است. یکی از سوژه هایی که همواره دوست داشتم روی آنها کار کنم. زندان زنان و یا دخترانی است که در کانون های اصلاح وتربیت حضور دارند و یا خانه دخترانی که از خانواده های خود به هردلیل فرار کرده اند.همیشه مسأله زنان در جامعه برایم خیلی مهم بوده است البته بدون نگاهی که رنگی از اندیشه های فمنیستی داشته باشد،دغدغه های زنانه را دنبال کرده ام.چند هفته پیش هم بر اساس همین علاقه،با شهرداری تهران همراه شدم و به سامان سراها و مددسراهای شهر که محل نگهداری زنان آسیب دیده اجتماعی شهر هست رفتم و اتفاقا وقتی نگاهم را در صفحه اینستاگرام در مورد آن شب روایت کردم،متوجه شدم مردم هم به شدت همراه هستند و می پسندند،سال گذشته هم بارها از گرمخانه ها و کارتن خواب ها بازدید کردم و با آنها حرف زدم و اطلاع رسانی کردم،حتی چند قسمت از کافه سوال را به این آسیب های اجتماعی اختصاص دادیم.اما اینکه احساس می کنم کاری ازمن برنمی آید بسیار تلخ است. و خیلی دوست دارم برنامه ای در این خصوص بسازم که تاثیرگذار باشد.هنوز هم دوست اگر روزی وکالت کنم وکیل پرونده زنانی باشم که نیاز به دفاع دارند.»

تصمیم های مهم زندگی را برای قبل از ۱۸ سالگی است

مژده لواسانی در ۱۶سالگی سردبیر رادیو شد تا بسیاری از کارهای مهم زندگی اش را پیش از رسیدن به ۱۸ سالگی انجام داده باشدو حالا از ۱۸ سالگی به عنوان یک دروازه ورود یاد می کند: «اگر شما تا پشت درهای ۱۸ سالگی فهمیدید که چه می خواهید؟ تکلیف زندگی تان را مشخص کردید اما اگر هنوز نفهمیدید که چه می خواهید مطمئن باشید نمی توانید جوانی خوبی داشته باشید. تصمیم های قبل از ۱۸ سالگی می تواند یک جوانی باشکوه را برای شما رقم بزند. من تصمیم هایم را قبل از ۱۸ سالگی گرفته بودم و با این حال بسیار از ایده آل هایم عقب تر هستم.» لواسانی معتقد است چون خیلی زود وارد کار شده است وقت کودکی کردن نداشته و حالا جوانی کردنش هم به سبک و سیاق خودش است: «بخش عمده این جوانی که در کار خلاصه شده است. در این جوانی کردن کتاب خیلی نقش داشته، به خصوص دوران ۱۸ تا ۲۲ سالگی ام که همه اش به شهرکتاب گردی گذشت. مدام پیگیر بودم انتشارات مختلف چه کتاب های تازه ای منتشر کرده اند که بخوانم. من به واسطه جو ادبیاتی که در خانواده ام وجود داشت بسیاری از کتاب ها را زودتر از بقیه خواندم. دیگر تفریحی که بخش زیادی از جوانی کردنم را می سازد سفر است. من به شدت اهل سفر هستم و به جز یک سری از استان های غرب کشور همه را رفته ام. دلم هم که می گیرد بلافاصله  به مشهد می روم».

گاهی از دست مهمان هایم عصبانی می شوم

خانم مجری در قاب چهارگوش تلویزیون درست همانی است که در پشت صحنه حضور دارد. حتی اگر عصبانی می شود و یا اینکه از روی احساساتی شدن حرکت غافلگیرکننده ای انجام دهد. اما این احساساتی شدن گاهی کار هم دستش داده است: «در یکی از برنامه ها که مربوط به هفته دفاع مقدس بود. قرار شد پدربزرگ دایی و پسردایی من به عنوان سه نسل از خانواده جانبازان و شهدا بیایند. اما قرار نبود لو بدهیم که آنها با من نسبت دارند. در برنامه یک جایی پدربزرگم خاطره ای تعریف می کند و شروع به گریه کردن می کند. این حرکت او حسابی احساسات مرا بر انگیخته می کند و ناخودآگاه به سمتش می روم و دستش را می بوسم. بعد از این کار مجبور شدیم اعلام کنیم که با من نسبت دارند. اما من به این موضوع افتخار می کنم و هرچیزی از علاقه به شهدا در من وجود دارد از پس این خانواده است. البته گاهی هم شده که در برنامه عصبانی شوم. به خصوص جایی که حس می کنم مسئول مربوطه جواب درست و قانع کننده ای نمی دهد و من هرچه تلاش می کنم فایده ای ندارد. چهره ام حتی این موضوع را نشان داده است. بعد از برنامه هم به روی آن مسئول آوردم که شما نتوانستید مرا قانع کنید. یک بار مهمانمان آقای مدیری بود که به همین شکل حرف زد. من هم بعد از برنامه  حرفم را زدم او هم ناراحت شد و حتی مشارکتش با برنامه را به هم زد.»

mozhde lavasani

اجرای برنامه اربعین را بیشتر از همه دوست دارم

اجرای ۷ روزه خانم لواسانی در بام حرم امام حسین (ع) در ایام اربعین تبدیل به بهترین خاطره اش در اجرا شد. طوری که بارها از لذت های آن اجرای متفاوت تعریف می کند: «اگر از من بپرسید کدام اجرایت را بیشتر دوست داری. قطعا ۷ روز اجرای اربعین را می گویم. هیچ وقت فکر نمی کردم که جلوی دوربین بلرزم. آن روز همه چیز آماده بود. من هم از خودم مطمئن بودم اما تا شروع شد و دیدم پشت سرم گنبد حرم امام حسین (ع) است و جمعیت بسیار زیادی در بین الحرمین حضور دارند. صدای جمعیت واقعا تنم را لرزاند. آن روز معجزه زندگی من بود و به من ثابت کرد که هرکاری هم که انجام بدهی همه چیز همانطور که قرار باشد اتفاق می افتد.»

خانم مجری در جواب این سوال که آرزو دارد چه کسی به عنوان مهمان روبرویش بنشیند؟ و تابه حال کدام مهمان حالش را خوب کرده است جواب جالبی می دهد: « واقعا آرزو دارم  «سردار سلیمانی» یک روز مهمان برنامه ام باشد اما می دانم چنین چیزی غیرممکن است. تابه حال مهمان های زیادی داشته ام که سادگی آنها در اوج موفقیتی که به دست آورده اند برایم سرشار از انرژی مثبت بوده است. چند روز پیش «محمدعلی کیانی» یک جوان ساده و بی نظیر  از کهکیلویه و بویر احمد مهمان برنامه ام بود که قصه ی زندگی و مبارزه اش برایم جذاب بود. آقای کیایی دانشگاه شهید بهشتی قبول شده بود و چون یکی از نمرات دبیرستانش نرسید از دانشگاه با معدل ۱۹ اخراج می شود. اما نا امید نمی شود و دوباره تلاش می کند. مجبور می شود دوسال به خاطر همین اخراج شدن پشت کنکور بماند و سربازی برود و بعد از آن مجدد کنکور می دهد و این بار با رتبه بهتری در دانشگاه تهران قبول می شود. سختکوشی این آدم برای خود من حقیقتا درس بود و کلی انرژی گرفتم.»

به نوشتن جدی تر فکر می کنم

تصمیم ها و آرزوهای قبل از ۱۸ سالگی خانم مجری هنوز همه اش برآورده نشده است و او همچنان به فکر روزهایی است که خودش را در قالب دیگری به جز اجرا به مخاطبش معرفی کند: «همیشه سودای برنامه سازی داشته ام اما سودای تهیه کنندگی نداشتم چون به صورت حرفه ای آن را در رادیو تجربه کرده ام. خوبی رادیو در این است که دغدغه مالی به عهده تهیه کننده نیست. اما تهیه کنندگی در تلویزیون دغدغه مالی خیلی جدی دارد و شما به عنوان تهیه کننده باید مدام در فکر بازاریابی باشید. اما قصه می نویسم. شعر سپید می گویم.

حتی اگر شما به صفحه اینستاگرام من بروید نامی از اینکه «مجری» هستم نبرده ام و نوشته ام «نوشتن همه سهم من از لذت های زندگیست». شعر زیاد می خوانم از مولانا و ابتهاج بگیر تا منزوی و بهمنی و فاضل و مدام شعرهای دوست داشتنی ام را تکرار می کنم:«مرا سریست با تو که گر خلق روزگار، دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم!»یا اینکه هر روز این ذکر روزانه را تکرار می کنم و می گویم: «مرا هزار امید است و هر هزار تویی» دنیای کتاب برایم بسیار شیرین است غیر از غزل که به شدت می خوانم و اساسا «من زنده ام و هنوز غزل فکر می کنم» بسیار قصه و نمایشنامه را دوست دارم. مصطفی مستور، رضا امیرخانی، گلی ترقی، گابریل گارسیا مارکز، سلینجر، رومن گاری و نمایشنامه های اریل امانوئل اشمیت را بسیار دوست دارم و گهگاه دوباره مرروشان می کنم. حتی کلاس داستان نویسی حرفه ای می روم و یکی از دغدغه های مهم زندگی ام این است روزهایی که سرشلوغی های اجرا تمام شود حتما نوشتن را جدی تر دنبال کنم و به سرانجام برسانم».

مژده لواسانی و مهران مدیری در برنامه دورهمی

اجراهای تلویزیونی مژده لواسانی

    کبوتر دات‌کام (شبکهٔ یک)(از سری برنامه‌های نیم‌رخ
    سه‌نقطه (شبکهٔ تهران)
    به خانه برمی‌گردیم (شبکهٔ تهران)
    روز از نو (شبکهٔ دو)
    عصر خانواده (شبکهٔ دو)

    ویژه‌برنامه‌های تبریک، خانوادهٔ عزیز، پابوس و… (شبکهٔ دو)
    کافه سؤال (شبکهٔ دو)
    رو به راه (شبکهٔ دو)
    جزیرهٔ مجنون (شبکهٔ پنج)

بیوگرافی مژده لواسانی و ماجرای ازدواج و همسرش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil