عکس جدید, عکس هنرمندن, عکسهای داغ هنرمندان, عکس روز

بیوگرافی مهدیه نساج +عکسها

مهدیه نساج

بیوگرافی و زندگینامه

مهدیه نساج، متولد 21 آبان ماه سال 1360 می باشد و 36 سال سن دارد.

تحصیلات : وی لیسانس کارگردانی سینما از دانشگاه سوره، و دانشجوی ارشد روانشناسی بالینی می باشد.

چگونگی ورود به دنیای بازیگری

بازیگری را از سال ٨٧ و با سریال "چل تیکه" به کارگردانی امیر فیضی شروع کرد، و بعد از آن در آزمون وردی کلاسهای استاد سمندریان پذیرفته شد. پس از اتمام آن، دوره های موسسه کارنامه، و سپس متد اکتینگ را زیر نظر دکتر مسعود دلخواه گذراند.

وی این شب ها در سریال زیر پای مادر در نقش سارا حضور دارد و بعد از این مجموعه در سریال آشوب که قرار است به زودی پخش گردد در یک نقش اصلی حضور خواهد داشت.

وی در نمایشهای زیادی ایفای نقش کرد که از میان آنها می توان به "شب بخیر مادر" خانه ی هنرمندان ایران، "مل پامنی" به کارگردانی بابک مهری، "می خواستم اسب باشم" ، " بر فرس تندرو" به کارگردانی دکتر محسن معینی، "من از ارتفاع می ترسم" جشنواره فجر ٩١، "شبی که آتیلا مرد" جشنواره تاتر دانشگاهی و... اشاره کرد.

در زمینه ی تصویر، از تعدادی فیلم کوتاه که در جشنواره های جهانی اعم از کن و سئول حضور درخشانی داشته است.

فیلمها و سریالهای مهدیه نساج

فیلم سینمایی "لابی" به کارگردانی محمد پرویزی، فیلم سینمایی "گلدن تایم" به کارگردانی پوریا کاکاوند، سریال "آسپرین" به کارگردانی فرهاد نجفی، سریال "زیر پای مادر" به کارگردانی بهرنگ توفیقی می توان نام برد.

بیوگرافی مهدیه نساج

ازدواج و همسرش

اطلاعاتی در خصوص ازدواج وی در دسترس نمی باشد.

مهدیه نساج در سریال زیر پای مادر

مهدیه نساج بازیگر نقش سارا در زیر پای مادر

مهدیه نساج

اینستاگرام مهدیه نساج : instagram / Mahdienassaj

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی همراز اکبری

همراز اکبری بازیگر خردسال عاشقانه

 

بیوگرافی : بازیگر خردسال و خوش زبان سریال عاشقانه که اسم اصلی او همراز اکبری متولد 29 آذر ماه سال 1389 است و 7 سال سن دارد.

وی در این سریال در نقش دنا (دختر بچه رضا و ریحانه با بازی حسین یاری و پانته ا بهرام) حضور دارد و توانست با سن کم خود بازی بسیاری خوبی ارائه دهد و نظر مخاطبین را جلب نموده است.

همراز اکبری و محمدرضا گلزار

همراز اکبری با محمدرضا گلزار در پشت صحنه سریال عاشقانه

رضا گلزار و همراز اکبری

بازیگر خردسال سریال عاشقانه

عکس جدید همراز اکبری

عکسهای اینستاگرام همراز اکبری : instagram / hamraz_akbari

همراز اکبری و هومن سیدی

عکس همراز اکبری با هومن سیدی

دنا در سریال عاشقانه

همراز اکبری و بهاره کیان افشار

منبع : اریا پیکس www.ariapix.net

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی رضا داود نژاد و همسرش غزل بدیعی

رضا داود نژاد

بیوگرافی و زندگینامه

رضا داود نژاد بازیگر سینما و تلویزیون متولد 1359 در تهران می باشد.

وی فعالیت هنری و بازیگری را از سال 1365 با بازی در فیلم بی پناه آغاز نمود. 

«مصائب شیرین»، نامش را بر سر زبان ها انداخت و نامزد بهترین بازیگر نقش اول مرد هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم فجر شد و دعوت برای حضور در جشنواره سینمایی فوکوئوکای ژاپن را برایش به ارمغان آورد. 

داوود نژاد داور هفدهمین دوره جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان (1381) بود.

وی پس از چند سال دوری از تلویزیون قرار است در سال 96 به عنوان بازیگر در سریال پنچری حضور داشته باشد.

ازدواج و همسر

همسر رضا داود نژاد غزل بدیعی (خواهر مرحوم عسل بدیعی می باشد) که چند سال پیش با هم ازدواج کرده اند.

رضا داود نژاد و همسرشداستان ازدواج آشنایی شما چطور بود؟

رضا: داستان آشنایی ما بر می گردد به خواهرهای ما 8  سال پیش خواهرمن زهرا، خانه عسل بدیعی خواهر خانم من دعوت بود. برای اولین بار غزل را که می بیند به غزل می گوید بیا عروس ما شو ( می خندد) در واقع آشنایی ما به واسطه خواهرهای ما بود.

غزل: البته از وقتی این جمله ها ردوبدل شد تا آشنایی من و رضا حدود 4 سال گذشت.

رضا: بله 4 سال پیش که غزل را برای اولین بار دیدم،  پسندیدم (هردو می خندند) … یاد می آید وقتی غزل را دیدم تمام دوروبری هایم به من می گفتند غزل؟ عمراً! مرتب به گوشم می رساندند که غزل دوست ندارد ازدواج سینمایی داشته باشد. اما خب چاره ای نبود ( می خندد).

رضا داود نژاد فرزند علیرضا داود نژاد است که از کارگردانان سینما می باشد.

رضا داود نژاد و پدرش

گفتگو با رضا داود نژاد و همسر او / از بیماری اش تا ازدواج

چقدر خوب است که سرحال و سرپایی، الان چطوری؟

در حال حاضر شغل شریف استراحت را سپری می کنم. آبان ماه یک جراحی دیگر دارم بعد از آن هم باید 4-5 ماه استراحت کنم.

همیشه وقتی تورا می دیدم فکر می کردیم چقدر خوب است که کسی بتواند آنقدر اراده داشته باشد و این همه کاهش وزن، اما انگار کلیت ماجرا این است که اگر آدم با چاقی اش کنار بیاید به نفعش است!

واقعیت این است که هرطور که باشی یک حرفی در می آید. وقتی لاغر شدم همه دوروبری هایمان می گفتند بس کن بگذار کمی چاق شوی. آن موقع به 76 کیلو رسیده بودم و در کار «فراموشی» مشغول بودم. مردم که من را می دیدند می گفتند وقتی چاق بودی با نمک تربودی. در حالی که وقتی هم که وزنم بالا بود همه به من گفتند چه کار می کنی داری می ترکی. من هم در کل دائم دنبال یک خطر تعادل هستم که یک جایی آن را پیدا کنم.

الان چند کیلویی؟

به دلیل جراحی هایی که انجام دادم نمی توانم فعالیت کنم و دائم در خانه نشسته ام تا همل جراحی را انجام بدهم. من زمانی که به بیمارستان رفتم 110 کیلو وزن داشتم. در حال حاضر هم بعد از این همه خانه نشینی 94 کیلو هستم. البته مردم به من می گویند رضا چاق شده ای منظورم این است که این جمله چاق شدی، لاغر شدی همیشه با آدم هایی که اضافه وزن دارند هست.

البته خود من شخصاً عاشق چاقی هستم. حتی وقتی لاغر شدم دلم برای وزن زیاد تنگ شده بود احساس می کنم وقتی چاقم بامزه تر هستم. به هر حال حجم و ابعاد زیادم را بیشتر دوست دارم.

به خصوص که شما چهره آشنایی دارید و مردم یک تصویر ذهنی از شما دارند. وقتی آن تصویر تغییر می کند، به خصوص در مرحله کاهش وزن، پوست صورت هم جمع می شود و مردم خوش شان نمی آید.

این مربوط است به تصوری که از آدم دارند. بعد از اینکه حالم بد شد و به بیمارستان رفتم، مردم از روی دلسوزی به من می گفتند ای کاش که هیچ وقت لاغر نمی شدی به هر حال هنوز اندر خم پیچ این کوچه هستم!

بیوگرافی رضا داوود نژاد

اینستاگرام رضا داود نژاد : instagram / rezadavoodnejad

آنقدر نخوردم که افتادم

ظاهراً جراحی های نامتعارفی برای کاهش وزنت انجام دادی که کارت به بیمارستان کشید.

بله، اصل داستان این است که من 10 سال پیش معده ام را کوچک کردم و این جراحی مشکلات زیادی برایم به وجود آورد. بعد از آن سیستم گوارشی ام دچار اختلالاتی شد و مجبور به تحمل بای پس روده ام شدم و باید بعد از این جراحی، خیلی مسائل را رعایت می کردم. باید آمپول و سرم هایی می زدم، اما من وقتی روی دور لاغر شدن افتادم هیچ کدام از مسائل پزشکی ام را رعایت نکردم. این بی خیالی باعث شد که بدنم تحلیل برود. به همین دلیل هم بعد از پیوند بهبود من خیلی طول کشیده. معمولاً بعد از پیوند اعضا افراد خیلی سریع مرخص می شوند. اما من چون ضعف شدید جسمی داشتم جراحی ام خیلی سنگین تر انجام شد.

وقتی شروع می کنی به غذا نخوردن بدن عادت می کند و تو فکر می کنی چقدر خوب که اشتها ندارم.

بله، من یک جنگی با نخوردن پیدا کرده بودم، طوری شده بودم که از غذا خوردن فرار می کردم. غزل (همسرم) متوجه شده بود به محل فیلمبرداری می آمد و مجبورم می کرد رو به رویش بنشینم و غذا بخورم. قبل تر یواشکی و دور از جمع غذا می خوردم الان باید جلوی چشم ها غذا بخورم که دیگران ببینند.

حالا به هم وابسته تریم

خانم بدیعی قاعدتا بیشترین درگیری ها را در این مدت، شما داشتید به خصوص خبرهای نا امید کننده ای که در این وقت به گوشتان می رسید. این مدت را چطور پشت سرگذاشتی.

غزل بدیعی: روزهای خیلی بدی را گذراندم. حجم تلفن ها و ملاقات های رضا هم خیلی زیاد بودو البته این دوران در عین تلخی دوران خوبی برایمان بود. نتیجه این روزها اثار خوبی برای هردوی ما داشت.

رضا داوود نژاد و همسرش

منظورتان از این آثار چیست؟

قبل از این نمی دانستیم مردم تا این حد رضا را دوست دارند. در این دوره مردم دوستان آنقدر به ما محبت کردند که واقعا برای من غیر قابل تصور بود. رضا وقتی درآی سی یو بستری بود از ساعت 3 تا 5 که وقت بازدید بیمارها بود هر روز حدود 200 نفر از دوستان و آشنایان جمع می شدند. تازه رضا هم وضعیتش طوری نبود که بتواند آنها را ملاقات کند و بیشتر من کنارشان بودم . حمایت دوستان در آن دوران خیلی به من کمک کرد.

پشت سرگذاشتن این بحران روی زندگی شخصی شما تاثیر هم گذاشت؟

غزل: فکر می کنم بله خیلی.

رضا: به هرحال ما یک دوره سخت را پشت سر گذاشتیم.  من به مرزهای خیلی خطرناکی نزدیک شدم. این اتفاق بعد از گذشتن 2 سال قبل از ازدواج ما پیش آمد من و غزل 2 سال قبل از ازدواجمان با هم نامزد بودیم و چه در دوره نامزدی و چه در زندگی مان همیشه با هم خوب بودیم و هیچ وقت مشکلی با هم نداشتیم و همیشه فکر می کردیم رابطه مان در آخرین حدی است که می تواند بین زن و شوهر باشد و این دوران بیماری من هم وابستگی مان را خیلی بیشتر کرده است. به هرحال پدرو مادر رابطه فرزندی و پدر و مادری دارند که طبیعی است اما غزل در تمام این روزها کنار من بود و روزهای خیلی سختی را پشت سرگذاشت.

هیچ وقت به روی خودم نیاوردم

تصویری که همیشه از تو وجود دارد تصویر یک فرد با روحیه است که به نظر من این انرژی به تو کمک زیادی کرد.

بله، معمولاً در طول بیماری هم مریض خوبی هستم. روحیه ام را از دست نمی دهم. اگر چه باید اعتراف کنم یکی از دلایلی که آمپول ها و سرم های ویتامینم را نمی زدم ترس بود.

شما در وجود خودت هیچ وقت به ترس از دست دادن رسیدی؟

خوشبختانه فکر می کردم خیلی وضعیت حادی ندارم. تنها چیزی که نگرانم می کرد دوروبری هایم بودند که این موضوع که می دانستم از دست دادن من برایشان خیلی سخت است، توانست من را نگه دارد. یعنی دیدم اگر اتفاقی برای من بیفتد غزل، پدرم، مادربزرگم و خواهرم به کجا می رسند. پذیرفته بودم اتفاقی است که برایم پیش آمده است و خیلی سریع با آن کنار آمدم اما تنها چیزی که دائم فکرم را مشغول می کرد این بود که بعد از این ماجرا چه ضربه ای به آدم های دورو برمن خواهد خورد. این ترس به من انگیره ماندن می داد.

رضا داود نژاد

در این مدت خواب هم می دیدی؟

بله کلا در یک دنیای دیگر سیر می کردم نه اینکه بگویم خواب های عجیب و غریب این دنیا و آن دنیا را دیدم ، نه. اما حال خاصی داشتم امیدورام کسی آن حال را تجربه نکند ولی یک عالم خاصی بود که حسی است و قابل گفتن نیست.

به خاطر ازدواجت تصمیم به لاغر شدن گرفتی؟

نه اتفاقا زمانی که من و غزال آشنا شدیم درست بیشترین وزن زندگی ام را داشتم. من کلا با چاقی ام مشکل نداشتم. شاید دلیل بالا رفتن وزنم هم همین مسئله بود.

گفتیم شاید جزء شرط های ازدواجت پایین آوردن وزن بود.

نه، بعد از دوران آشنایی و نامزدی مان تصمیم گرفتن وزنم را پایین بیاورم. اتفاقا غزل شاکی بود که وزنم را پایین آوردم. به بابام می گفت رضا را به من قالب کرده این چینی است من که دیدمش چاق بود.

فاصله آشنایی تا ازدواجتان چقدر طول کشید؟

2سال مهر 2 سال قبل مراسم ازدواجمان بود.

به نظرم هیچ خانواده ای مثل خانواده داوودنژاد خانواده بودنشان رو نیست. شما همیشه کنار هم هستید در حالی که خیلی ها اهل به نمایش گذاشتن خانواده نیستند.

واقعاً دلیل بودن خودمن در سینما تاثیر مستقیم و کار پدرم در خانواده بود و همه ما به واسطه پدر و تجربه های او وارد سینما شدیم نمی توان این موضوع را نفی کرد.

روزی که گریه کردم

همیشه کنار مادر بزرگ و عمه و عمو بوده اید. آیا هنوز هم همان خانواده احساسی و به هم متصل هستید که ما از بیرون می بینیم؟

رضا: جاب این سوال را باید از غزل بپرسید.

غزل: صددرصد همان صمیمیتی که دیگران تصور می  کنند در خانواده رضا وجود دارد. رابطه همه اعضای خانواده با هم خیلی نزدیک تر از بقیه خانواده هاست. ما هم همه و خاله داریم اما به این شکل در زندگی هم سهم نداریم. ولی خانواده رضا خیلی عاطفی اند و به هم وابستگی دارند.

این جداشدن از خانواده بعد از ازدواجت چقدر برایت سخت بود.

رضا: من از 15 سالگی ام زندگی مجردی را تجربه کردم یعنی از خانواده ام جدا شدم . در فاصله این 15 سالی که تنها زندگی می کردم و بیشتر دوستانم در کنارمن ازدواج کردند متاسفانه بعضی ها طلاق هم گرفتند. حتی دوباره ازدواج کردند و بچه دار هم شدند ولی من هیچ وقت ازدواج نکردم با اینکه از خانواده ام جدا شده بودم همچنان در کنار همدیگر بودیم. مثلا من با مادر بزرگم 2 روز یک بار صحبت می کنم، یا با عمه ام رابطه نزدیکی دارم، با پدر، مادر و خواهرم هم که خیلی بیشتر. ما هرموقع که وقت کنیم دور هم هستیم. این دور همی ها جزء برنامه های اصلی زندگی مان است.

و شب عروسی گریه نکردی؟

رضا: نه اصلا گریه نکردم. غزل دور شدن از پدرو مادرش  برایش آسان نبود و خیلی جای خالی پدرو مادرش را احساس می کرد اما به حد گیره و زاری نرسید.

من اولین بار که خانه گرفتم و از خانه پدرم وسایلم را جمع کردم که به خانه خودم ببرم، این اتفاق برایم افتاد. مادرم و خواهرم گریه کردند اما فقط همان یکبار گریه کردند. چون زمانی که در خانه بودم خیلی شر بودم و همه را اذیت می کردم! بعد از ررفتنم خانواده ام به آرامش رسیدند!
دارم کیک می پزم حرفه ای

تو از 15 سالگی فعالیت کاری داشتی و دستت در جیب خودت بود.

بله وقتی تصمیم گرفتم تنها زندگی کنم پدرم به من گفت باید دیگر دستت هم در جیب خودت باشد. ندارم و پول آب و برق و تلفن من را بدهید وجود ندارد. من اصولا آدمی نیستم که یکجا بنشینم، یعنی همین الان که مجبورم خانه نشین باشم زدم به کار شیرینی پزی و آشپزی مرتب کیک می پزم و می فرستم برای دوستانم. یعنی اینکه بخواهم تنها بنشینم و فیلم ببینم کلافه ام می کند. با توجه به اینکه نور آفتاب و هوای بیرون برایم ضرر دارد تصمیم گرفتم بروم لوازم تخصصی شیرینی پزی بخرم و شروع کنم به شیرینی پزی بعد با سامان گلریز صحبت کردم کلاس آشپزی به من معرفی کرد که بروم دوره آشپزی تخصصی ببینم.

غزل: رضا کلا نمی تواند در خانه بماند آدمی است که در کل آرام و قرار ندارد.

بیماری رضا داود نژاد

در شیرینی پزی به چه مراحلی رسیدی؟

رضا: به مراحل خوبی رسیدم.

غزل: روزی دو مدل شیرینی می پزد آن هم شیرینی حرفه ای.

تصمیم نداری نمایشگاه برگزار کنی؟

نه، برگزاری این نمایشگاه ها کار بقیه بازیگرهاست؛ کار من نیست ( می خندد) .

زندگی با رضا با آن تصوراتی که در ذهنت بود تطبیق داشت یا با آدم جدیدی روبه رو شدی؟

غزل: یکسری از خصوصیات رضا را می شناختم اما خب یکسری چیزها هم هست که در زندگی با آن روبه رو شدم اما آنقدر مسئله دار نبود که جا بخورم. اگر کسی خوب زندگی کند فرقی نمی کند که سینمایی باشد یا غیر سینمایی.

البته شاید دلیل آن هم آشنایی شما با فضای سینما از قبل بوده است.

غزل: بله، خواهر من چندین سال است که در سینما  فعالیت دارد من هم با او به سرصحنه می رفتم و بااین فضا آشنا بودم.

بدترین قسمت زندگی با یک بازیگر چیست؟

رضا: غزل نسبت به من خیلی آدم آرامی است. بعضی  وقت ها به صحنه که می آید همه از من شکایت می کنند. همه به او می گویند «غزل تو چطور با او زندگی می کنی؟ ! رضا ارام و قرار ندارد». من در صحنه آدم پرانرژی ای هستم و حتی شده که ترقه بر تکانم! بچه ها همیشه از شلوغ کاری های من شکایت دارند. غزل هم گاهی صدایش در می آید که بابا رضا کمی مراعات کن.

فیلم های رضا داوود نژاد

فراری (۱۳۹۵)
کلاس هنرپیشگی (۱۳۹۰)
خیابان‌های آرام (۱۳۸۹)

دردسر بزرگ (۱۳۸۹)
زنها شگفت انگیزند (۱۳۸۹)
کنسرت روی آب (۱۳۸۹)
مرهم (۱۳۸۹)

همه چی آرومه (۱۳۸۹)
نیش زنبور (۱۳۸۸)
تیغ زن (۱۳۸۷)

چپ دست (۱۳۸۴)
هوو (۱۳۸۴)
هشت پا (۱۳۸۳)

روایت سه‌گانه (اپیزود دوم، شوخی‌های خدا) (۱۳۸۲)
بانوی کوچک (۱۳۸۰)
بچه‌های بد (۱۳۷۹)

مصائب شیرین (۱۳۷۷)
بی‌پناه (۱۳۶۵)

سریال های رضا داود نژاد

پنجری
پشت کنکوری ها
نون و ریحون

بیوگرافی رضا داود نژاد و همسرش غزل بدیعی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی حامد کمیلی و همسرش

حامد کمیلی

 حامد کمیلی بازیگر سینما و تلویزیون متولد 14 تیر 1361 در اصفهان می باشد و 35 سال سن دارد.

تحصیلات : دارای مدارک کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی و کاردانی کامپیوتر است. 

 حامد کمیلی برندهٔ جایزهٔ بهترین بازیگر  ازجشنواره تئاتر فجر می‌باشد. 

وی نوازنده پیانو و تار است و همچنین بسکتبال هم بازی می کند. 

حامد کمیلی فعالیت سینمایی خود را از سال 1387 با بازی در فیلم تردید ساخته واروژ کریم مسیحی آغاز نمود و با سریال اغما به خوبی شناخته شد.

ازدواج و همسرش

وی تاکنون ازدواج نکرده است و مجرد می باشد.

سال ها پیش عکسی از تینا آخوند تبار و حامد کمیلی منتشر شد، در آن عکس و در ان مرحله این ذو بازیگر برای رهایی از هجمه ها اعلام کردند با یکدیگر محرم بودند و قرار است ازدواج کنند، خبری که در نهایت به ازدواج ختم نشد !

حامد کمیلی و همسرشحامد کمیلی و مهناز افشار

گفتگو با حامد کمیلی 

شاید یکی از بهترین مناسبت ها برای برقراری اینگفت و گو علاوه بر حضورت در سریال «پروانه»، از راه رسیدن روز زن و مادر باشد، به این دلیل که تو متولد تیر ماه هستی و تیر ماهی ها هم در عشق به مادرهایشان زبانزدند. حالا این ویژگی تیرماهی ها در تو هم وجود دارد یا نه؟

(خنده) بله، به هر حال من فرصت به دنیا آمدن در ماه های دیگر سال را که نداشتم، اما قطعا علاقه به مادرم به خاطر تیرماهی بودنم نیستو چیزیست که نمی توانم از خودم جدایش کنم، برایش احترام قائلم و موجودیت امروز خود را مدیون او می دانم. این احترام و رابطه همواره میان ما متقابل است.

راست است که می گویند مردهای تیرماهی خسیس اند؟!

فکر نمی کنم! حالا خودت هم تیر ماهی هستی و می توانی درباره این مسئله نظر بدهی. می دانی… بحث خساست نیست.

آره ولی تو علاوه بر اینکه تیر ماه به دنیا آمدی، اصالتا متولد اصفهان هم هستیی!

ببین این بخش از حرف هایت که می گویی اصفهانی ها خسیس اند را اصلا نمی توانم بپذیرم، نه اینکه فکر کنی چون اصفهانی ام دارم دفاع می کنم، فقط به این دلیل اینقدر محکم این حرف را می زنم چون اصفهانی ها را خیلی خوب می شناسم؛ به نظرم اصفهانی ها «شعورمند» هزینه می کنند؛ این خیلی با خساست فرق می کند. تعریف ما از خساست یعنی به چیزی نیاز داشته باشی اما نخواهی برای به دست آوردنش هزینه اش را بپردازی اما اگر یک اصفهانی به چیزی واقعا نیاز داشته باشد حتما بهترین هزینه را خواهد کرد تا بهترین نوعش را به دست بیاورد. شاید مدت زمان طولانی تری از آن استفاده کنند ولی مطمئنا بهترینش را انتخاب خواهند کرد.

هیچ کس نمی تواند منکر فرهنگ و تمدن غنی اصفهان شود، همه دیگر «اصفهان، نصف جهان را شنیده ایم»؛ وقتی وارد بحث تاریخی این شهر شوی و به آدم هایش در هر کجای دنیا که باشند نگاه کنی پی به فرهنگ غنی شان خواهی برد. خودم دوستان اصفهانی زیادی دارم که امروز آدم های بزرگی شده اند و همیشه به دوستی و ارتباط با آنها افتخار می کنم. من حتی اولین شعبه از برند «گارنو» را نیز در اصفهان تاسیس کردم؛ برندی که کارش انتخاب اقلام متفاوت از نقاط گوناگون جهان است و مخاطبان خاص خودش را دارد. زمانی که تصمیم گرفتم اولین نمایندگی این برند را در اصفهان تاسیس کنیم، همه دوستانم می گفتند چرا می خواهی ریسک کنی و در اصفهان که کسی چنین پول هایی هزینه نمی کند این فروشگاه را بزنی! در حالی که به نظر من اصفهان شیک پوش هایی دارد که از تهرانی ها بیشتر هزینه می کنند. آنچه باید بدانیم تفاوت قائل شدن میان «خساست» و «شعورمند هزینه کردن» است؛ من معتقدم اصفهانی ها بسیار شعورمند پول هایشان را خرج می کنند و این اسمش خساست نیست.

اگر می دانستم روی شهرت اینقدر حساسی مصاحبه مان را از یک جای دیگر شروع می کردم!

نه، اصلا بحث حساسیت نیست. ببین بعضی مواقع صفت هایی درباره آدم ها به کار می برند که ناخودآگاه در ذهن بقیه ماندگار می شود و روی دیدگاه شان تاثیر بسیاری می گذارد در حالی که وقتی وارد جزئیات آن شوی، با دلایل زیبایی روبه رو خواهی شد. وقتی اصفهان را چه به لحاظ جغرافیایی و چه مردم شناسی بررسی می کنی، به یکسری خصوصیات می رسی که حتما برایت جذاب خواهد بود؛ یکی اش همین موضوع که اصولا اصفهانی ها هر گاه تحت فشار قرار گرفته اند آدم های بزرگی از میان شان برخاسته اند. درباره اصفهانی ها این تاکید را دارم و بسیار آگاهانه حاضر به یک بحث کامل هستم چون به شدت معتقدم اصفهانی ها شعورمند خرج می کنند واسم این «خساست» نیست!

حامد کمیلی ,عکس حامد کمیلی ,بیوگرافی حامد کمیلی

هر هفته که گفت و گوهای ما منتشر می شود، خواننده های روزنامه درباره مصاحبه و مصاحبه شونده نظرات مختلفی می دهند. فکر کنم این هفته با دفاعی که ازهمشهری هایت کردی، کلی اصفهانی برایت پیامک تشکر بفرستند.

در هر صورت من همیشه به اصفهانی بودن خودم افتخار کردم.

راست است که آدم ها وقتی به شهرت می رسند و ستاره می شوند زمانی که بخواهند سفر کنند شهر خودشان اولویت دهم شان خواهد شد؟ یعنی اگر قرار باشد به سفر بروی ترجیح می دهی با توجه به توانایی مالی یاحتی دور بودن از نگاه مردمبه خارج از کشور بروی تا اینکه بخواهی از تهران بروی اصفهان و کنار همشهری هایت باشی.

نمی توانم درباره دیگران نظری بدهم ولی برای خودم هرگز این شکلی نبوده است. نمونه اش نگاه و سلیقه خاص خودم به مقوله بیزینس بود که قصد داشتم کنار بازیگری کار دیگری نیز داشته باشم و اولین قدمم را از اصفهان شروع کردم؛ این یعنی باید به واسطه آن کارم هم شده بیشتر به اصفهان سفر کنم و حضور بیشتری آنجا داشته باشم، اگر غیر از این بود کارم را از هر جایی غیر از اصفهان شروع می کردم.

خب تو برادر بزرگ خانواده هستی و ایمان و احسان برادران دوقلو اما کوچک تر خانواده تان هستند. هیچ وقت در خانه تان بحثی با این مضمون که هر چه برادر بزرگ تر بگوید و تعیین و تکلیف کند وجود نداشت؟

هر دو برادر من دوست داشتند با تخصص خاص خودشان وارد کارهایی شوند که دوست دارند. شاید کارهایشان تا حدودی مرتبط با هنر باشد اما را این ارتباط مطلق نیست؛ هر کسی استعداد و علاقه خودش را پیدا کرده و امروز به آن مشغول است. یکی شان معماری می خواند و دیگری عمران؛ هر دویشان هم در همان زمینه تحصیلی شان مشغول کار هستند.

یعنی هیچ وقت نگفتند داداش حالا دست ما رو هم بگیر بازیگر کن؟

صادقانه بگویم شاید یک وقت بهشان گفته باشم بچه ها می خواهید وارد حرفه بازیگری شوید یا نه؟ ولی واقعا گرایش شان به چیزهای دیگری بود؛ هم در بحث ورزش و هم هنر به چیزهای دیگری معتقد بودند و من هم با این شعور به قضیه نگاه کردم که هر کاری دوست دارند و فکر می کنند درست تر است را انجام دهند.

شده تا حالا به این موضوع فکر کنی که کاش سراغ بازیگری نمی رفتی و بههمان نواختن ساز پیانو و سه تارت ادامه داده بودی؟ مثل اینکه اگر سراغ هر کاری غیر از بازیگری می رفتی باز هم در یک رشته هنری فعالیت می کردی.

آره، صادقانه اش این است که این جمله شعار نیست ولی اگر یک بار دیگر هم قرار بود دست به انتخاب شغل بزنم قطعا باز هم سراغ بازیگری می رفتم؛ در بازیگری برای من یک جورهایی عشق بازی وجود دارد. احساسم بر این است که فرصت زندگی آنقدر نیست که بخواهم به چیزی غیر از عشقم فکر کنم. اصولا معتقدم اگر به عشقت بها بدهی و سعی کنی با تمام وجود در خدمتش باشی «برکت» هم به همراهش خواهد آمد؛ یعنی همان عشق می تواند فضایی باشد برای پیشرفتت و شخصیت اجتماعی به ارمغان بیاورد. اینها همه در صورتی اتفاق می افتد که واقعا بهای لازم را برایش قائل شوی. برای همین است که همیشه گفته ام مهم نیست چه کار می کنی، بلکه 

مهم این است که کاری که می کنی عاشقش باشی. من هم مثل خیلی از آدم های همین جامعه زمانی که قرار بود شغلم را انتخاب کنم پیش خودم می گفتم خب این شغل رویای من است و به فلان شغل هیچ علاقه ای ندارم هر چقدر هم بحث مالی اش خوب بوده باشد. من هم مثل خیلی از آدم های دیگر در برهه ای از زندگی ام درگیر این تفکیک بود، تا جایی که در یک دوره از زندگی به خودم گفتم «حامد، دیگر فرصتی نداری! مگر قرار است چند سال زندگی کنی؟ پسعشقت را با تمام وجود باش.» از همان جا کار تئاتر را شروع کردم و خدا را شکر می کنم که از دوران نوجوانی تئاتر به عنوان یک مکمل در کنار تحصیلاتم شروع شد؛ در واقع به لطف خدا آنچه دوست داشتم را خیلی زود پیدا کردم و سراغش رفتم. البته با سختی های زیادی در تئاتر روبه رو شدم و چیزی را به همین راحتی به دست نیاوردم، چون در شرایطی که بودم بسیار دشوار بود.

حدود ۸-۷ سال در اصفهان با چنگ و دندان فقط تئاتر کار کردم؛ از پلاتو بگیر تا کارهایی که با بچه های دانشگاه سوره اصفهان انجام می دادم؛ یعنی دانشجوی رشته کامپیوتر بودم ولی به محض اینکه تعطیل می شدم از دانشگاه مان مستقیم می رفتم پلاتوی دانشگاه سوره اصفهان و مثلا پروژه پایان ترم بچه های سوره را بازی می کردم. از یک مقطع به بعد احساس کردم دیگر لازم است که با تمام وجود در خدمت عشقم باشم و آنجا شروع اتفاق های بزرگ و متفاوت زندگی من بود.

بیوگرافی حامد کمیلی

اینستاگرام حامد کمیلی : instagram / hamedkomaily

مثل اینکه در زندگی ات کلا به واژه «غافلگیری» علاقه زیادی داری؟ چه غافلگیر بشوی و چه بخواهی غافلگیر کنی.

آره، واقعا سورپرایز را دوست دارم، چون یکی از اولویت ها و ایده آل های اصلی زندگی من همواره ریسک و سورپرایز شدن بوده است؛ چون پر از هیجان است و من عاشق هیجانم. ببین من همیشه معتقد بوده ام که زمانی رابطه آدم ها با مشکل مواجه می شود که آنها از یکدیگر انتظار داشته باشند. زمانی که از طرف مقابلت، دوستت، همسرت یا نفر دوم رابطه ات انتظار داشته باشی دو اتفاق ممکن است رخ بدهد؛ یا آن انتظار برآورده می شود یا نه. مثلا تصور کن روز تولدت است و انتظار داری دوستت آن روز را یادش باشد. اگر آن دوستت روز ختولدت را یادش باشد و برایت هدیه ای بفرستد که خب، انتظارات را برآورده کرده است،

در واقع اتفاق عجیبی نیفتاده است و نهایتش این است که ناراحت نشده ای حالا شاید با هدیه اش یک مقدار هم خوشحال شده باشی اما حالا بیاییم اینطوری نگاه کنیم که از یک نفر انتظار نداشته باشی که روز تولدت در خاطرش باشد بنابراین اگر آن روز بهت زنگ بزند با تمام وجودت خوشحال خواهی شد چون منتظرش نبوده ای. حالا تماس همان تماس است اگر یک هدیه هم دریافت کنی که دیگر خوشحالی ات چندین برابر خواهد شد. برای همین است که مبنای زندگی ام را روی عدم انتظار گذاشته ام؛ یعنی ممکن است بی واسطه کاری را انجام دهم و رهایش کنم، آن کار خودش می رود کارمای خودش را ایجاد می کند و به عنوان یک سورپرایز دوباره به سمت خودم بازمی گردد. آن موقع است که غافلگیر می شوم و از آن غافلگیری لذت خواهم برد.

فکر می کنم در زمینه غافلگیر کردن آدم ها دستی هم بر آتش داری!

چطور؟

ببین دلیل سوال قبلی ام این بود که آدم وقتی کارنامه بازیگری ات را روبه رویش قرار می دهد حسابی غافلگیر می شود! به خاطر تفاوت نگاه ها و نقش هایی که تا امروز بازی کردی می گویم. یعنی تو هم تجربه بازی در سریال هایی چون «اغماء»، «پیامک از دیار باقی»، «پرواز در حباب» و… را داری هم «دلقک ها»، «طلاق به سبک ایرانی» و…! یک دنیا تفاوت میان دنیای هر کدامشان دیده می شود. می شود از روی همین انتخاب هایت به این نتیجه رسید که خودت علاقه زیادی به تجربه اتفاق های متفاوت داری.

بله کاملا. همیشه گفته ام که من خودم را در مرحله به دست آوردن تجربه می بینم؛ دارم خودم را پیدا می کنم، بنابراین در این مسیر نیاز دارم که خودم را در قالب های متفاوت ببینم و نشان بدهم. البته درصدی از این ریسک من به تئاتری بودنم برمی گردد؛ یعنی شاید هر کسی به ویژه زمانی که اسمی پیدا کرد و جایگاهش مشخص شد دست به ریسک هایی از این جنس نزند. مثالش زمانی می شود که من آمدم با «اغماء» خودم را در قالب یک نقش جدی و به جامعه قبولاندم و ناگهان آمدم در «پسر آدم، دختر حوا» بازی کردم! این تفاوت ها هم باعث خروج خودم از یکنواختی می شود هم به خودم اجازه می دهد برای شغلم کنکاش کنم؛ بی شک بازی در هر نقشی 

احتیاج به مطالعه، آگاهی و دیدن بسیار دارد و ساده محقق نمی شود. ضمن اینکه این کار باعث می شود تماشاگر هم غافلگیر شود، یعنی تماشاگر همیشه حامد کمیلی را می بیند که خارج از عرف حرکت می کند. مثل همین سریال «پروانه» به کارگردانی آقای «جلیل سامان» که الان در حال پخش از تلویزیون است؛ تماشاگر بعد از مدتی که چشمش به کارهای سینمایی من عادت کرده است، یک دفعه با کاری جدی و تاریخی مواجه می شود که برای خودم هم غافلگیری خوبی به حساب آمده است. این برای خودم هم جالب است که نظر اکثریت درباره حامد کمیلی این است که او متفاوت است و این قشنگ ترین جمله ایست که می توانم بشنوم؛این تفاوت جذابیت زیادی برای خودم هم دارد. در کل تمام سعی ام در این سال ها خارج از شدن سیستم عرف مدار و کلیشه ای رایج سال های اخیر سینماست

به نظرت آن ذهنیتی که مردم بعد از بازی در نقش الیاس در «اغماء» از تو پیدا کردند و تو را با کاراکتر شیطان شناختند امروز و بعد از بازی در نقش های مختلف از بین رفته است؟

به هیچ وجه لازم ندارم آن ذهنیت پاک شود! آنچه لازم دارم این است که تماشاگر من را به عنوان یک بازیگر بپذیرد و زمانی که دارد «پروانه» را می بیند دیگر «حامد کمیلی» را نبیند بلکه «امیر» را ببیند. برایم مهم است اگر یک بار دیگر «اغماء» پخش شد «الیاس» را ببیند نه «حامد کمیلی» را. تمام تلاشم این است که در لابه لای این تفاوت ها اعتماد تماشاگر به خودم را حفظ کنم. این کار سختی است وگرنه بازی کردن نقش های متفاوت بسیار راحت است. قشنگ ترین حالتش این است که به گونه ای بازی کنی که برای تماشاگرت باورپذیر به نظر برسی و تو را در آن نقش قبول کند. این اتفاق حسی بزرگ در من را سیراب می کند.

عکس حامد کمیلی

بیا تصور کنیم آدم یا موجودی سراغت می آید و می گوید من می توانم کاری انجام دهم که تو به ۸-۷ سال پیش برگردی تا جلوی تمام خطاها و احتمالا اشتباهاتی که در این مسیر چند ساله ات تجربه کردی را بگیری. یعنی به سال هایی که تازه قصد ورود به دنیای تصویر و سینما داشتی. آیا حاضری بابت این کار پولی هزینه کنی یا نه از همین روند و جایگاه امروزت راضی ای؟

(بعد از کمی مکث…) بگذار صادقانه بهت بگویم، شاید واقعا این کار را انجام ندهم. می دانی چرا؟ این به معنی این نیست که بگویم در این مسیر ۷ ساله هر کاری انجام داده ام درست بوده است. من در این ۷ سال کارهایی را انجام داده ام که شاید اسمشان را «اشتباه» نگذارم اما قطعا جزو تجربه های نادرست کارنامه بازیگری ام به حساب می آیند؛ تجربه هایی که شاید نباید اتفاق می افتاد ولی هر کدام از آنها درس هایی برای من داشتند که اگر الان بخواهیم برگردیم و دیگر آن تجربیات را نداشته باشم احساس می کنم یک جای کار لنگ می زند. من تا 

امروز در کارنامه ام اشتباهاتی داشته ام که قبلا همبه صورت رسمی درباره شان حرف زده ام، شاید جزو معدود بازیگرانی باشم که یک دفعه آمدم گفتم «من فلان کارم را دوست ندارم و کار من نیست» و با جسارت زیاد از مردم به خاطر اتفاقش عذرخواهی کرده ام ولی امروز می گویم اگر این کار در کارنامه ام نباشد یکی از تجربیات تلخم نیست، در حالی که اگر باشد باعث می شود جای دیگری از زندگی کاری ام دچار این لغزش نشوم.

شاید اگر در آینده این اتفاق تلخ برایم می افتاد شرایط خیلی بدتر می شد. برای همین تمام تجربیات تلخ زندگی ام را لازم دارم و نگه شان می دارم. شاید در این ۷ سالی که از آن حرف می زنی تجربیات تلخی داشته باشم ولی آن تجربیات امروز جزو دردهای ارزشمند زندگی من است.

حتی به قیمت عقب افتادن ۴-۳ ساله ات از آن روند رو به رشدی که یک ستاره به نام «حامد کمیلی» اغماء در حال طی کردنش بود؟

بستگی دارد عقب افتادن را در چه چیزی تعریف کنیم؟ تصور کن این اشتباه من چند سال دیگر اتفاق می افتاد! خدایی که من دارم با آگاهی بیشتری در حال چیدن مسیر زندگی من است. زمانی چید که من لازم داشتم.

فیلم های سینمایی حامد کمیلی 

۱ –  ایتالیا ایتالیا (۱۳۹۵) 
۲ –  بوف کور (۱۳۹۵) 
گیلدا
۳ –  خانه ای کنار ابرها (۱۳۹۲) 
۴ –  زیباتر از زندگی (۱۳۹۰) 

۵ –  اخلاقتو خوب کن (۱۳۸۹) 
۶ –  پایان نامه (۱۳۸۹) 
۷ –  پرستوهای عاشق (۱۳۸۹) 

۸ –  دردسر بزرگ (۱۳۸۹) 
۹ –  هر چی خدا بخواد (۱۳۸۹) 
۱۰ –  دلقک ها (۱۳۸۸) 

۱۱ –  شکلات داغ (۱۳۸۸) 
۱۲ –  پسر آدم، دختر حوا (۱۳۸۷) 
۱۳ –  تردید (۱۳۸۷) 

حامد کمیلی ,عکس حامد کمیلی ,بیوگرافی حامد کمیلی

سریال های حامد کمیلی 

نفس گرم، محمدمهدی عسگرپور، ۱۳۹۴
پرده نشین، بهروز شعیبی ۱۳۹۳
پروانه، جلیل سامان ۱۳۹۲

پیامک از دیار باقی، سیروس مقدم، ۱۳۸۶
خانه شش در، ۱۳۸۶
نقش جهان، ۱۳۸۶

ملک دل، محمد درمنش، ۱۳۸۶
خط شکن، مسعود تکاور، ۱۳۸۶
اغما، سیروس مقدم ۱۳۸۶

به دنیا بگویید بایستد، محمدرضا آهنج ۱۳۸۵
پرواز در حباب، سیروس مقدم، ۱۳۸۵
فیلم های تلویزیونی حامد کمیلی

گوشه نشینان، سیروس مقدم ۱۳۸۵
عبور از شب، مهدی کرم پور ۱۳۸۶
حرف ربط، فریدون خسروی ۱۳۸۶

بگو که رؤیا نیست، مهدی گلستانه ۱۳۸۷
فراری، سعید عالم‌زاده ۱۳۸۸
طلاق به سبک ایرانی، فرید کلهر ۱۳۸۸
وقتی نبودم، داریوش یاری ۱۳۸۸

حامد کمیلی ,عکس حامد کمیلی ,بیوگرافی حامد کمیلی


بیوگرافی حامد کمیلی و همسرش


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

دانلود فیلم خوب بد جلف

دانلود فیلم خوب بد جلف

دانلود رایگان فیلم سینمایی خوب بد جلف با لینک مستقیم و چهار کیفیت بالا HD

تاریخ پخش در نمایش خانگی : تابستان 96

دانلود خوب بد جلف

خوب بد جلف به کارگردانی پیمان قاسم خانی توانست در زمان اکران خود به فروش بی سابقه ای دست پیدا کند و به یکی از پرفروش ترین فیلمهای اکران شده در تاریخ سینمای ایران قرار گیرد.

لینک های خرید و  دانلود فیلم | Download Link

دانلود با کیفیت  1080p HD

دانلود با کیفیت 720p

دانلود با کیفیت 480p (حجم کم)

کارگردان فیلم : مانی حقیقی
مخاطب: بزرگسالان

نوع فیلم: سینمایی
موضوع و ژانر : طنز

تیزر ویدیویی فیلم - دانلود

[videojs mp4="http://www.ariapix.net/wp-content/uploads/bad-jelf.mp4"]

بازیگران : حمید فرخ تژاد / سام درخشانی / پژمان جمشیدی / ویشکا آسایش / آزاده صمدی / بهاره رهنما / نیوشا ضیغمی / رضا رویگری / مجید مظفری و ...

خلاصه داستان : یک کارگردان هنرى سینما از طرف تهیه کننده اش تحت فشار است تا از دو بازیگر تجارى براى بازى در نقشهاى اصلى فیلمش استفاده کند. از نظر کارگردان آنها بدترین انتخاب هاى ممکن هستند، اما اگر مى خواهد که فیلم را بسازد مجبور است در مدت کوتاهى آنها را به نقش هایشان نزدیک کند، و این کار آسانى نیست. . .

دانلود خوب بد جلف

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

داستان و بازیگران فیلم مادر قلب اتمی

فیلم مادر قلب اتمی

فیلم مادر قلب اتمی به کارگردانی علی احمدزاده سر انجام پس از سه سال توقیف با حدود 6 دقیقه اصلاحیه و حذف از روز چهارشنبه 10 خرداد ماه 96 اکران خود را در سینماهای سراسر کشور آغاز میکند.

تمام صحنه‌ هاى این فیلم در یک ماشین و در شبی در تهران فیلمبرداری شده است.

بازیگران فیلم مادر قلب اتمی

بازیگران فیلم مادر قلب اتمی

مهرداد صدیقیان  / محمدرضا گلزار / ترانه علیدوستی / پگاه آهنگرانی بازیگران اصلی فیلم می باشند.

داستان و موضوع فیلم مادر قلب اتمی

موضوع خلاصه داستان فیلم مادر قلب اتمی

داستان فیلم با مهمانی کامی آغاز می‌شود که قصد دارد ایران را برای همیشه به مقصد تونس ترک کند.

در راه بازگشت از یک پارتی ، آرینه و نوبهار باعث یک تصادف رانندگی می شوند.

غریبه ای مرموز، به نام طوفان پیشنهاد سرپوش گذاشتن روی تصادف را می دهد ! اما این آخرین باری نیست که آنها در مسیرشان  به او برخورد می کنند …

آنها درمکانی عمومی،  همچنان داخل اتومبیل هستند.ماجرای این فیلم در شب و در یکی از خیابان های تهران اتفاق می افتد و صحنه های هیجان انگیزی در آن روی می دهد .

تیزر و آنونس فیلم

عکس بازیگران فیلم مادر قلب اتمی

مادر قلب اتمی با بازی ترانه علیدوستی

ترانه علیدوستی و پگاه آهنگرانی بازیگران زن فیلم مادر قلب اتمی

 

منبع : www.ariapix.net

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی فلور نظری و همسرش

فلور نظری

بیوگرافی و زندگینامه

فلور نظری بازیگر سینما و تلوزیون ایران است. وی متولد 1 بهمن 1347 در لاهیجان می باشد و هم اکنون 49 سال سن دارد.

وی از سال 1375 وارد عرصه هنر و بازیگری شد. 

تحصیلات : نظری دانش آموخته رشته بازیگری از دانشگاه سوره می باشد و همچنین دارای مدرک کارشناسی مدیریت است. 

آخرین کار او در تلویزیون حضور در سریال گسل در نقش لیلا می باشد.

ازدواج و همسرش

فلور نظری چندین سال است که ازدواج کرده است و حاصل ازدواج او با همسرش یک فرزند پسر به شروین می باشد. 13 سال است ساکن کشور آلمان هستند.

می گوید : من هر زمانی که دوست داشته باشم، بر می‌ گردم حتی وقتی که پیشنهاد کاری هم نداشته باشم چون همیشه در رفت‌ و آمد هستم دلتنگی هم به وجود نمی‌آید

فلور نظری و پسرش

فلور نظری و پسرش شروین

فلور نظری و همسرش

عکس جدید فلور نظری با فرزندش

گفتگو با فلور نظری / با او بیشتر آشنا شوید

دوران کودکی شما چگونه گذشت؟

دوران کودکی من بسیار شاد و پر از هیجان و شادی‌های کودکانه گذشت؛ چون تابستان‌ها به خانه‌ مادربزرگ می‌رفتیم و سه ماه در خانه‌ با صفایش، خانه‌ای بزرگ در دل یک باغ بزرگ، مثل تکه‌ای از بهشت می‌ماندیم.

چند خواهر و برادر دارید؟

در کل 4 فرزند هستیم؛ سه دختر و یک پسر.

  بازی‌های شما در کودکی؟

 ما همه‌جور بازی در دل طبیعت داشتیم، از فوتبال و هفت‌سنگ و گرگم به هوا گرفته تا قایم‌باشک و والیبال و خاله‌بازی.

  کارتون‌های مورد علاقه‌ شما چه بود؟

همه‌ کارتون‌های والت‌دیزنی مثل میکی موس و سیندرلا.

فلور نظری

دوست داشتید، چه کاره شوید؟

 مهماندار و معلم.

 فکر می‌کردید، روزی بازیگر شوید؟

 نه هیچ وقت فکر نمی‌کردم، بازیگر شوم؛ اما نقاش خیلی خوبی بودم و روی سنگ و چوب نقاشی می‌کردم، نویسنده خوبی هم بودم زیاد داستان می‌نوشتم. همیشه یواشکی برای 6-5 نفر دیگر هم انشا می‌نوشتم.

 آشپز خوبی هستید؟

به نظر آن‌هایی که دستپختم رو خوردند خیلی خوبه، میگن حتی نیمرو و املتت هم خیلی لذیده.

غذای مورد علاقه شما؟

عاشق لوبیاپلو با گوشت تکه‌ای و لوبیای زیاد هستم؛ ولی از همه‌ غذاها خوشم میاید.

چه سبک موسیقی را می‌پسندید؟

 کلاسیک، پاپ و سنتی.

اهل فوتبال هستید؟

بله، شدید!

طرفدار چه تیم‌هایی هستید؟

تیم ملی ایران و پرسپولیس، تیم ملی آلمان و بایرن مونیخ.

 چند فرزند دارید؟

 یک پسر به نام «شروین» که ما «نیما» صدایش می‌کنیم.

 دوست دارید فرزندتان وارد عرصه بازیگری شود؟

علاقه‌ای به بازیگری ندارد؛ اما بخش فنی کار ما را دوست دارد؛ مثل تدوین، عکاسی و فیلمبرداری.

بیوگرافی فلور نظری

اینستاگرام فلور نظری: instagram / Felor_Nazari

 از اینکه در عرصه بازیگری فعالیت می‌کنید، راضی هستید؟

 بله، من عاشق حرفه‌ام هستم، عاشق بودم که بعد از لیسانس مدیریت، وارد سوره شدم و بازیگری آموختم.

 بهترین کتابی که خواندید؟

«سرزمین گوجه‌های سبز» اثر هرتا مولر که یک زن قدرتمند در رمان‌نویسی است و برای این کتاب هم جایزه گرفت.

بازیگری در سینما را دوست دارید یا تلویزیون؟

 من هرجا که بتوانم نقش جذاب‌تری را خلق کنم، دوست دارم؛ اما به تازگی سینما برایم جذابیت بیشتری نسبت به تلویزیون پیدا کرده است.

شما خارج از کشور زندگی می‌کنید، دوری از وطن برایتان سخت نیست؟

من هر زمانی که دوست داشته باشم، برمی‌گردم. حتی وقتی که پیشنهاد کاری هم نداشته باشم. چون همیشه در رفت‌ و آمد هستم دلتنگی هم به وجود نمی‌آید.

به نظر شما راز ماندگاری یک هنرمند چیست؟

 راز ماندگاری یک هنرمند در کنار هنر نابی که می‌آفریند، به روز بودن و هماهنگ شدن با علم و دانش روز سینما، تشخیص، تعهد و سلامت جسم و روح و افکارش است.

 شیرین‌ترین و تلخ‌ترین خاطره‌تان در دوران کاری؟

 شیرین‌ترین خاطراتم به سریال «خانه به دوش» و کار با رضا عطاران برمی‌گردد، تلخ‌ترین خاطره‌ام فوت «رضا سعیدی» عزیز بود وقتی که من مشغول بازیگری در «رویای خیس» بودم. آقای لیالستانی هم، سریالی را کار می‌کردند و بعد شنیدیم هنرمند ارزشمندمون سرصحنه فوت کردند.

 نظرتان در خصوص بازیگران جوان چیست؟

 بازیگران جوان باید بیایند و کار کنند؛ ولی با دانش و علم زیاد بازیگری. تمرین کنند و ادب و احترام و شأن پیشکسوتان این حرفه‌ را حفظ کنند.

 ویژگی بارز شخصیتی شما؟

 پرانرژی بودن برای همه کارها،  هر کاری را با جان و دل انجام می‌دهم و سمبل کاری نمی‌کنم.

 دوست دارید در چه نقشی بازی کند که تا به حال پیش نیامده‌ است؟

نقش‌های تاریخی، پیش آمده اما کم بودند.

 علاوه بر بازیگری در زمینه‌های دیگر هنر فعالیتی دارید؟

 من هنوز هم قلم خوبی دارم و در بعضی از فضاهای اجتماعی می‌نویسم. «مینیمال‌نویسی» می‌کنم کوتاه، موجز و نغز.

بازیگری در آثار طنز را دوست دارید یا جدی؟

طنز را دوست دارم؛ اما برایم فرقی نمی‌کند در چه ژانری بازیگری کنم، مهم نقش است که دوست داشته باشم.

نظرتان در مورد «رضا عطاران»؟

رضا عطاران بی‌نظیر است. در آثاری به کارگردانی او بازیگری کردم و در چند کار سینمایی با او همبازی بودم. در همه‌ امور حرفه‌ای، درست و دوست‌داشتنی است. خلاصه فوق‌العاده است.

 توصیه شما به علاقه‌مندان بازیگری؟

 توصیه را کسی گوش نمی‌کند، همه می‌خواهند زود، تند و سریع مشهور شوند. آن هم نه یک بازیگر محبوب؛ اما برای آن دسته که گوش شنوا دارند عرض می‌کنم، سخت بخواهید بازیگر شوید، سخت بخوانید و سخت‌ تمرین کنید، زیاد فیلم ببینید و در دیدن فیلم‌ها توجه و دقت داشته و بر جامعه‌ای که زندگی می‌کنید، اشراف داشته باشید، همراه با صبر و پشتکار.

 کلام پایانی شما!

 زیاد اهل شکایت نیستم، اما در حق من همیشه اجحاف شده و از این اتفاق متنفرم؛ اما نگفتم و شلوغ‌بازی در نیاوردم. امیدوارم روزی هنر قدر هنرمند متعهد را بداند.

عکسهای فلور نظری

فیلم های فلور نظری

رویای خیس به کارگردانی پوران درخشنده
    بچه‌های ابدی به کارگردانی پوران درخشنده
    نسویه حساب به کارگردانی تهمینه میلانی
    بیداری به کارگردانی فرزاد موتمن

    کلاهی برای باران به کارگردانی مسعود نوابی
    زندگی شیرین به کارگردانی قدرت الله صلح میرزایی
    شیر و عسل به کارگردانی آرش معیریان
    فصه دل ها به کارگردانی هوشنگ درویش‌پور

    تب به کارگردانی رضا کریمی
    تپلی به کارگردانی هوشنگ درویش‌پور
    در شب عروسی به کارگردانی رضا قهرمانی
    مامان بهروز من را زد به کارگردانی عباس مرادیان

    کنسرت روی آب به کارگردانی جهانگیر جهانگیری
    فیلادلفی به کارگردانی مجتبی اسدی پور اسماعیل رحیم پور
    یکی برای همه به کارگردانی محمد آهنگرانی
    چهارباندی به کارگردانی محمدجعفر باقری نیا

فلور نظری ,بیوگرافی فلور نظری ,عکس فلور نظری

سریالهای فلور نظری

پزشکان به کارگردانی مسعود کرامتی
    بگذار آفتاب برآید به کارگردانی حسین مختاری
    ماجراهای نیکو به کارگردانی مسعود کرامتی

    فریاد بی صدا به کارگردانی جهانگیر جهانگیری
    کیمیای مهر به کارگردانی محمدتقی رنجبر
    باغ ستاره به کارگردانی شیرین جاهد

    مزرعه آفتابگردان به کارگردانی فریدون حسن پور
    رستوران خانوادگی به کارگردانی سعید سهیلی زاده
    همسفر به کارگردانی قاسم جعفری

    مسافری از هند به کارگردانی قاسم جعفری
    پرواز در حباب به کارگردانی سیروس مقدم
    خانه به دوش به کارگردانی رضا عطاران
    متهم گریخت به کارگردانی رضا عطاران

    تب سرد به کارگردانی علیرضا افخمی
    فصل زرد به کارگردانی محمدرضا زهتابی
    مرد دوهزارچهره به کارگردانی مهران مدیری

    آسمان همیشه ابری نیست به کارگردانی سعید عالم زاده
    چمدان به کارگردانی خسرو ملکان
    کارآگاه لطفی به کارگردانی حسین قناعت
    تکیه بر باد به کارگردانی محمود معظمی

    دوران سرکشی به کارگردانی کمال تبریزی
    قلب به کارگردانی مسعود تکاور
    هویت به کارگردانی مهدی ودادی

    چراغ جادو به کارگردانی همایون اسعدیان
    ارث بابام به کارگردانی جواد رضویان
    غیرمحرمانه به کارگردانی مسعود رسام

    شهرباران به کارگردانی سید جواد هاشمی
    عملیات ۱۲۵ یک به کارگردانی بهروز افخمی

    سپید مثل ستاره به کارگردانی جواد روستایی
    قهر و آشتی به کارگردانی علی ژکان
سریال گسل به کارگردانی علیرضا بذر افشان

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

دانلود تیتراژ پایانی ماه عسل ۹۶

دانلود تیتراژ پایانی ماه عسل ۹۶

دانلود آهنگ ماه عسل 96 با صدای سینا شعبانخانی با کیفیت بالا و لینک مستقیم

دانلود آهنگ پایانی ماه عسل 96

دانلود تیتراژ با کیفیت اورجینال در ادامه.

دانلود با لینک مستقیم | Download

متن آهنگ ماه عسل

طاقت ندارم دور شی از من این آدما از درد من دورن
قلبم تویی بغض من این دریاست دریارو با دریا نمیشورن
از لحظه های بی تو میترسم یک لحظه فکر این هراسم باش

هرجا سر رو سجده میذارم تو رو به روی التماسم باش
شاید این حسرت من راه یکی شدن شد شب تنهایی تو غرق هوای من شد
خنده های تو همه فرصت زندگیم بود بغض تو گریه ترین جای صدای من شد

شاید این حسرت من راه یکی شدن شد شب تنهایی تو غرق هوای من شد
خنده های تو همه فرصت زندگیم بود بغض تو گریه ترین جای صدای من شد

مدیونتم تا آخر دنیا تا زخم های تو تو این تن هست
تا نشکنم من زیر پای تو این دین روی گردن من هست

شاید این حسرت من راه یکی شدن شد شب تنهایی تو غرق هوای من شد
خنده های تو همه فرصت زندگیم بود بغض تو گریه ترین جای صدای من شد

شاید این حسرت من راه یکی شدن شد شب تنهایی تو غرق هوای من شد
خنده های تو همه فرصت زندگیم بود بغض تو گریه ترین جای صدای من شد

منبع : www.ariapix.net

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

دانلود تیتراژ ابتدایی ماه عسل 96

دانلود تیتراژ ابتدایی ماه عسل 96 از محمد علیزاده

اهنگ ابتدایی برنامه ماه عسل با خوانندگی محمد علیزاده با کیفیت بالا اصلی و لینک مستقیم

به همراه موزیک ویدیو تصویری

دانلود تیتراژ ماه عسل 96

دانلود تیتراژ ماه عسل 96 محمد علیزاده

دانلود مستقیم | Download

تنظیم این موزیک را مسعود جهانی انجام داده است و ترانه آن از سروده های روزبه بمانی می باشد و مهدی دارابی اهنگساز آن است.

برنامه ماه عسل با اجرای احسان علیخانی ایام ماه رمضان از شبکه 3 پخش میگردد.

شعر آهنگ ماه عسل 96

چشاتو برنگردون از منی که اون چشارو دیدم از تو
بگیر دار و ندارمو بگیر هرچی که دارمو فقط نرو
نگام که میکنی حالم با حال آسمون فرقی نداره

دلت وقتی که میگیره میگم امشب باید بارون بباره
نگو توی این شبا نمیدونی من چیه دردم
من که هیچ جایی به جز تو بغلت گریه نکردم
نفسم از نفست چرا یه شب تو این هوا جدا نمیشه
میدونی هیچ کسی غیر از تو برام به خدا خدا نمیشه

♫♫♫♫♫♫

محاله تا ته دنیا کسی جوری که من هر ثانیه مردم بری تو بمیره
محاله یک نفر پیدا شه این عشقو بتونه یک نفس از لحظه های من بگیره
نگو توی این شبا نمیدونی من چیه دردم

من که هیچ جایی به جز تو بغلت گریه نکردم
نفسم از نفست چرا یه شب تو این هوا جدا نمیشه
میدونی هیچ کسی غیر از تو برام به خدا خدا نمیشه

نگو توی این شبا نمیدونی من چیه دردم
من که هیچ جایی به جز تو بغلت گریه نکردم
نفسم از نفست چرا یه شب تو این هوا جدا نمیشه
میدونی هیچ کسی غیر از تو برام به خدا خدا نمیشه

منبع : ariapix.net

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

دانلود تیتراژ سریال نفس

دانلود تیتراژ سریال نفس

دانلود آهنگ تیتراژ پایانی سریال نفس با خواننده گی محمد اصفهانی با کیفیت اصلی 320

ترانه سرا : عبدالجبار کاکایی , اهنگساز : فرید سعادتمند

این سریال ایام رمضان ۹۶ به کارگردانی جلیل سامان از شبکه سه پخش میگردد.

اهنگ سریال نفس

 

دانلود با لینک مستقیم | Download

داستان سریال نفس در مورد جوانی پر شر و شور است که در بحبوحه وقایع انقلاب رازی در زندگی اش فاش می شود… او برای رسیدن به حقیقت حوادث پیچیده ای را پشت سر می‌گذارد.

منبع : www.ariapix.net

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil