عکس جدید, عکس هنرمندن, عکسهای داغ هنرمندان, عکس روز

۱۶۷ مطلب با موضوع «بیوگرافی هنرمندان» ثبت شده است

همسر نسرین مقانلو

نسرین مقانلو

بیوگرافی و زندگینامه

نسرین مقانلو بازیگر سینما و تلویزیون متولد 1 تیر 1347 در تهران می باشد و 49 سال سن دارد.

مقانلو فعالیت هنری خود را از سال 1370 با بازی در فیلم دو نیمه سیب ساخته کیانوش عیاری آغاز نمود. 

بازی در فیلم مهمان مامان  و سریال همسفر مهدیفخیم زاده نسرین مقانلو را به عنوان یک بازیگر توانا مطرح کرد.

همسر نسرین مقانلو 

کمال خلیلیان همسر نسرین مقانلو می باشد. 

خلیلیان بازیکن سابق تیم ملی بوده است. 

ماجرای ازدواج او از زبان خودش

سر فیلم «همسر» آقای فخیم‌زاده بود که به خاطر اسمش سرنوشت من را رقم زد و در همان گیرودار ساختش بودیم که برای خواستگاری از من به منزلمان آمدند و بعد از ۵ -۶ سال کار مداوم در عرصه‌های مختلف،‌ با همسرم ازدواج کردم و به آمریکا رفتیم.

البته سالی یک بار به ایران می‌آمدم و به صورت ناپیوسته کارهایی انجام می‌دادم، مثل کار «نابخشوده» مرحوم «ایرج قادری» که هنگام بارداری پسر بزرگم اتفاق افتاد یا «بن بست» اصغر نعیمی که با «فرهاد اصلانی» و «دکتر عزیزی» بازی کردم یا کارهای دیگر، اما چون گرین کارت آمریکا داشتم، مجاز نبودم بیشتر از ۳-۴ ماه در ایران بمانم و باید برمی‌گشتم.

نسرین مقانلو و همسرش

نسرین مقانلو صاحب دو فرزند پسر به اسم های عرشیا و آرین است، هر دو پسرش متولد آمریکا و بزرگ شده و تحصیل کرده آنجا هستند، همسرش هم ساکن آمریکاست

نسرین مقانلو و پسرشعکس خانوادگی نسرین مقانلو

نسرین مقانلو و فرزندانش

نسرین مقانلو و مادرش

عکس نسرین مقانلو و مادرش شهناز نامدار

نسرین مقانلو

گفت و گو با نسرین مقانلو 

با فیلم عیاری وارد سینما شدم

من به واسطه فعالیت پدرم در رشته موسیقی و مادرم در تئاتر با فضای هنر آشنایی کامل داشتم، به همین دلیل از زمان کودکی و نوجوانی فعالیتم در زمینه تئاتر و نمایش را شروع کردم، اما زمانی که تصمیم گرفتم فعالیت حرفه‌ای‌ام در سینما را شروع کنم، با فیلم «دو نیمه سیب» کیانوش عیاری استارت زدم. یادم است برای بازی در این فیلم به همراه مادرم به رستوران رفتیم و اولین حضور من در سینما با کار آقای عیاری رقم خورد. فردای همان روز آقای عیاری به «رسول صدرعاملی» گفت یک دختر تازه وارد معرفی‌ات می‌کنم که همانی است که برای فیلمت دنبالش می‌گشتی؛ بنابراین با بازی در فیلم «قربانی» دومین تجربه‌ام رقم خورد و بلافاصله بعد از آن آقای «تورج منصوری» برای بازی در «بازیچه» از من دعوت کردند و سپس در «امید» آقای حبیب کاوش به ایفای نقش پرداختم. همه اینها در همان سالی اتفاق افتاد که آقای «ابوالفضل پورعرب» هم مشغول بازی در فیلم «عروس» بودند و در جشنواره فیلم فجر آن سال فیلم هر دویمان حضور پیدا کرد، اما هنوز نمی‌دانم چرا آن سال به جز «قربانی»، حدود دو سال از پخش «بازیچه» و «امید» جلوگیری کردند!

بعد از آن اتفاقات در کار «همه دختران من» آقای صلح میرزایی بازی کردم و با خودم به این نتیجه رسیدم که اگر قرار است کارهایی که در سینما بازی می‌کنم پخش نشود، بهتر است مدتی در آن فعالیت نکنم، به همین خاطر دوباره به اداره تئاتر برگشتم و کارم را همانجا ادامه دادم تا اینکه آقایان دستگردی و پاکدل آنجا از من دعوت کردند برای بازی در سریال تلویزیونی «لبخند زندگی» با حضور پیشکسوت عزیزم خانم «ثریا قاسمی» که اولین حضور در تلویزیون هم برای من اتفاق افتاد. بلافاصله بعد از پایان «لبخند زندگی»، فیلم «آخرین سند» پیشنهاد شد که زمانی پخش شد که «امید» و «بازیچه» هم رفع ممنوعیت شده بودند و همزمان ۳ فیلم روی پرده داشتم.

بیوگرافی نسرین مقانلو

اینستاگرام نسرین مقانلو : instagram / NasrinMoghanloo

سطحی نگر نیستم

چون سطحی نگر نیستم و همیشه آن روی زندگی را هم می‌بینم. دوست دارم همیشه در پس ذهن مردم همان شخصیتی که دوستم دارند باقی بمانم. این واقعیت زندگی است که چه بخواهید و چه نخواهید، بالاخره یک روز مجبور به رفتن خواهید بود. بهتر است آدم‌ها با واقعیت زندگی کنند، حتی اگر تلخ باشد؛ مثلاً من از ۲۰ ۱۹ سالگی کارم را شروع کرده‌ام و الان می‌بینم ۴۳ سالم است؛ این را که نمی‌توانم کتمان کنم! «رویا» شیرین است، اما کم اتفاق می‌افتد؛ رویای من این بود که یک بازیگر شوم، همین اتفاق هم افتاد و رویای بعدی‌ام این بود که بتوانم جایگاهی به دست بیاورم که به واسطه‌اش همیشه در قلب مردمم باشم. همیشه به خدا گفتم ازت می‌خواهم هیچ وقت سلامت جسم و روح و اعتبار هیچ بنده‌ای را نگیری و این را برای خودم هم خواسته‌ام؛‌ اگر این سه اصل را داشته باشی، خدا کمکت می‌کند به هر آنچه در زندگی می‌خواهی برسی.

و به ایران آمدم…

۱۰ سال پیش بالاخره تصمیم گرفتم با همسرم صحبت کنم و میزان دلتنگی و علاقه‌ام به کارم را به او گفتم، خوشبختانه او هم قبول کرد به همراه بچه‌ها به ایران برگردیم تا بتوانم بدون دغدغه و استرس به کارم برسم. «دختری در قفس» آقای صلح میرزایی اولین فیلمم بعد از آن دوران بود و بعد از آن برای بازی در سریال «مسافری از هند» از من دعوت شد. خدا را شکر از آن زمان تا امروز این حضور تداوم یافته است.

ازدواج، فرصتی برای امتحان کردن خودم

با ازدواج، عاشق شدم و با خودم فکر کردم این بهترین فرصت برای امتحان کردن خودم است که آیا می‌توانم مدتی از آنچه دوست دارم، دور باشم یا نه! آن ۱۰ سال خیلی بر من سخت گذشت؛ بسیار دلتنگ بودم، خیلی شب‌ها می‌نشستم برنامه «چشم‌انداز» را می‌دیدم، همکارانم را نگاه می‌کردم، گریه می‌کردم، فیلم‌هایی را که بازی کرده بودم را نگاه می‌کردم

و… همسرم هم همیشه بابت این دلتنگی من ناراحت بود و همیشه می‌گفت من هر کاری برای تو بکنم، خوشحال نیستی! واقعاًَ‌ همیشه از او ممنونم که بعد از ازدواج‌مان کاملاً حمایتم کرد و همچنین بچه‌هایم که شرایط زندگی و دوری‌ام را تحمل می‌کنند و با این موضوع که هر ۲-۳ سال یک بار به ایران می‌آیند و کنارم هستند یا من تنها سالی چند بار می‌توانم پیش‌شان بروم، کنار آمده‌اند. واقعاً خیلی سخت است که هم زندگی هنری‌ات را داشته باشی و هم زندگی شخصی‌ات را. اما همه اینها را مدیون همسر و بچه‌هایم هستم که اجازه دادند برگردم و دوباره همان کاری را انجام دهم که دغدغه و مورد علاقه‌ام است.

نسرین مقانلو

دوست ندارم در خارج از کشور زندگی کنم

هر داستانی که در هر کشوری نگارش می‌شود و بازیگرانش آن را به تصویر می‌کشند، واقعیت‌های اجتماع شان است. ناهنجاری‌هایی است که در اجتماع‌شان وجود دارد. ولی در کشور ما به ما اجازه این کار را نمی‌دهند! اصولاً دوست ندارم چیزی که ریا به حساب می‌آید به تصویر کشیده شود! مگر نه اینکه ما یک رسانه‌ایم؟

خب باید مسئولان‌مان اجازه دهند مشکلاتی که در جامعه‌مان وجود دارد را به واسطه نوشته نویسندگان‌مان به تصویر بکشیم تا بتوانیم مشکلی از مشکلات مردمان کم کنیم، دردی از دلشان برداریم، آرامشی بهشان بدهیم تا زندگی‌شان بهتر پیش برود. اگر مردم این همذات پنداری را با ما داشته باشند، قطعاً ما هم احساس خستگی نخواهیم کرد.

من ارتباط بسیار نزدیک با مردمم دارم؛ باور کنید اتفاق افتاده با یکی از همکارانم در حال گذر از خیابان بودیم و دستفروشی لقمه نان و پنیری به من تعارف کرد و من هم آن را قبول کردم، همکارم از من پرسید چه جوری این لقمه را از دست کثیف یک دستفروش قبول می‌کنی؟ من هم با افتخار به او گفتم معلوم است تعارفش را می‌پذیرم، چون من برای این مردم هستم، چون دارم با همین آدم‌ها زندگی می‌کنم. شاید یکی از دلایلی که چندان دوست ندارم در خارج از کشور زندگی کنم، به این خاطر باشد که نمی‌توانم با آدم‌های آنجا ارتباط برقرار کنم، ولی با مردم خودم می‌توانم. نمی‌توانم بی‌تفاوت از کنار مشکلات آدمی که می‌توانم بهش کمک کنم، بگذرم! من جور دیگری بزرگ شده‌ام. دوست دارم آن مشکل و دردی که جامعه‌ام به آن دچار است را کار کنم اما متاسفانه قصه‌ای نمی‌بینم که آرامم کند تا بگویم «آخی، بالاخره توانستم به عنوان یک رسانه قدمی برای خدمت به مردمم بردارم.» هر آنچه می‌خوانم، می‌بینم یک فرد عادی هم می‌تواند آن را کار کند و نیازی به من نیست!

عکس بی حجاب نسرین مقانلو

ایرانی‌ها خوش قلب و مهمان نوازند

من ایرانی‌ها را آدم‌های خوش قلب و مهمان نوازی می‌دانم. درست است شرایط خیلی چیزها و آدم‌ها را تغییر داده، اما ایرانی جماعت خوش ذات است. افتخار می‌کنم که یک ایرانی هستم. خیلی‌ها در آمریکا تصور می‌کردند من اسپانیایی یا مکزیکی هستم! این موضوع خیلی به من برمی‌خورد، آنقدر که با تاکید و افتخار ملیتم را به آنها می‌گفتم. با وجودی که پسرهایم در آمریکا به دنیا آمده‌اند، اما هر آنچه یک شهروند ایرانی باید از کشورش بداند را می‌دانند و مذهب مسلمانی‌شان را دارند، چون من خواسته‌ام که اینگونه بار بیایند.

اعتماد راسخ دارم اگر آدم بچه‌هایش را با خدا و کلام قرآن آشنا کند، هیچ وقت به خطا نخواهند رفت؛ همان کاری که مادرم با من کرد. فعلاً که در ایران به دنیا آمده‌ام و نمی‌توانم آن را با هیچ جای دیگر معاوضه کنم، وابستگی بد و شدیدی به این مملکت دارم و هیچ چیز خارج برایم جذابیت ندارد، چون تفکراتم با آدم‌های دیگر زمین تا آسمان فرق دارد و زندگی را جور دیگری می‌بینم؛ مثلاً وقتی خارج از ایران هستم، دوست دارم به محله‌های عجیب و غریب سیاه‌پوست‌ها و دیگر آدم‌هایشان بروم، ازشان فیلم بگیرم و تصاویرشان را روزی به یک فیلم تبدیل کنم.

اتفاقاً خیلی‌ها از من می‌پرسند چرا کارگردانی نمی‌کنی؟ من هم می‌گویم وقتی قرار است ممیزی بخورد، چرا باید این کار را انجام بدهم؟! اگر قرار است روزی چیزی بسازم، دلم می‌خواهد واقعیتش را بسازم که متاسفانه این شرایط هر روز در حال بدتر شدن است و این مسئله خیلی اذیتم می‌کند. با همه اینها دلم می‌خواهد ایرانی باقی بمانم و در کنار مردم خودم زندگی کنم. دلم می‌خواهد ما بازیگرها و مسئولان دست به دست هم بدهیم و تلویزیون و سینمای‌مان را زنده نگه داریم. شاید وقتی ببینم دیگر کاری از دستم بر نمی‌آید، بگویم خداحافظ و برگردم پیش همسر و بچه‌هایم.

نسرین مقانلو ,بیوگرافی نسرین مقانلو ,عکس نسرین مقانلو

فیلمهای سینمایی نسرین مقانلو 

پی ۲۲ – حسین قاسمی جامی – ۱۳۹۳
روزگاری عشق و خیانت – داود بیدل – ۱۳۹۲
گناهکاران – فرامرز قریبیان – ۱۳۹۱

بدون اجازه – مرتضی هرندی – ۱۳۹۰
راه بهشت – مهدی صباغ‌زاده – ۱۳۹۰
نفوذی – احمد کاوری و مهدی فیوضی – ۱۳۸۷

سوپر استار – تهمینه میلانی – ۱۳۸۷
ماه‌وش – محمد درمنش – ۱۳۸۶
مهمان مامان – داریوش مهرجویی – ۱۳۸۲

دختری در قفس – قدرت‌الله صلح میرزایی – ۱۳۸۱
بن‌بست (فیلم کوتاه) – اصغر نعیمی – ۱۳۷۸
نابخشوده – ایرج قادری – ۱۳۷۵

همسر – مهدی فخیم زاده – ۱۳۷۲
همه دختران من – اسماعیل سلطانیان – ۱۳۷۲
بازیچه – تورج منصوری – ۱۳۷۲

امید – حبیب کاوش – ۱۳۷۱
قربانی – رسول صدرعاملی – ۱۳۷۰
دو نیمه سیب – کیانوش عیاری – ۱۳۷۰

سریالهای نسرین مقانلو 

  مسابقه ستاره بیست(داور)
آخرین سند1371
لبخند زندگی 1372

مسافری از هند 1381
مختارنامه 1383
حس سوم 1384

ساعت شنی 1387
تله فیلم آبی، گاهی آسمان 1387
دیدار1387

آخرین قاب خالی 1388
قلب یخی 1389
تنهایی لیلا  1394
آرام میگیریم 1395

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی مجید نوروزی

مجید نوروزی

مجید نوروزی بازیگر جوان تئاتر و تلویزیون متولد 20 فروردین ماه سال 1370 می باشد و 26 سال سن دارد.

ورود او به تئاتر از سال 84  بوده است. همچنین نمایش «بازیگر تعزیه» به کارگردانی میثم یوسفی در تالار هنر هم اولین اجرای عموم وی محسوب می‌شود.
 
 بعد از این کارها تا سال 88 که از هنرستان کمال الملک در رشته‌ی نمایش فارغ التحصیل شد و هیچ تئاتری کار نکرد که بعد از آن تحصیلات آکادمیک بازیگری را در دانشکده هنر و معماری تهران مرکز شروع نمود.

اولین حضور او در تلویزیون در سال 95 با یک نقش کوتاه در سریال ماه و پلنگ اتفاق افتاد اما بعد آن در سریال زیر پای مادر به کارگردانی بهرنگ توفیقی که رمضان 96 پخش گردید در نقش اشکان (پسر خلیل با بازی کامبیز دیرباز) به عنوان یکی از کاراکتر های اصلی سریال توانست به خوبی دیده شود.

ازدواج و همسرش

وی تاکنون ازدواج نکرده است و مجرد می باشد.

مجید نوروزی و همسرش

بیوگرافی مجید نوروزی

عکس مجید نوروزی

عکسهای مجید نوروزی

مجید نوروزی و بهنار جعفری

مجید نوروزی و بهنار جعفری

مجید نوروزی

اینستاگرام مجید نوروزی : instagram / Majid_norouzi

بازیگر نقش اشکان در زیر پای مادر

منبع ariapix.net

مجید نوروزی بازیگر نقش اشکان در سریال زیر پای مادر

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی حسین یاری و همسرش

حسین یاری, بیوگرافی حسین یاری

بیوگرافی و زندگینامه

حسین یاری متولد 16 دی ماه 1346 در شهر تهران می باشد و 50 سال سن دارد.

وی در سال 60 با حضور در تئاتر وارد دنیای بازیگر گردید و سال 63 با بازی در فیلم وارث اولین حضورش در سینما را نیز تجربه نمود.

وی همچنین در واحد دوبلاژ صدا و سیما را نیز تجربه کرده است.

او در جشنواره های 14 و 18 فجر دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش مکمل و نقش مرد را دریافت کرده است.

یاری با بازی سریال شب دهم به کارگردانی حسن فتحی که سال 80 پخش گردید توانست به خوبی شناخته شود و پس از آن در مجموعه زیادی به ایفای نقش پرداخت.

وی در سال 71 ازدواج کرده است و حاصل این ازدواجش سه فرزند به نامهای سروش سارا و علی می باشد.

او همچنین بازنشسته بانک مرکزی هم می باشد.

آخرین کار وی در تلویزیون حضور در سریال برادر در نقش مسعود به کارگردانی جواد افشار می باشد که ایام رمضان 95 از شبکه دو پخش میگردد.وی همچنین در سریال نمایش خانگی عاشقانه در نقش رضا به عنوان یکی از بازیگران اصلی اش حضور دارد.

ازدواج و همسرش

حسین یاری متاهل است و ازدواج کرده است و دو فرزند هم دارد ,یک پسر به اسم سروش و یک دختر به اسم سارا.

عکسی از همسر حسین یاری موجود نیست.

حسین یاری و دخترش سارا یاری

حسین یاری و دخترش

عکس حسین یاری و پسرش سروش یاری

حسین یاری و پسرش سروش یاری

حسین یاری, بیوگرافی حسین یاری

گفتگو با حسین یاری

چرا با وجود موفقیتتان در سینمای دفاع مقدس  ، کم‌رنگ شدید؟

واقعیت این است که از شرایط موجود ناراحت نیستم. نه‌اینکه شرایط مطلوب است. به دلیل نامطلوبی شرایط، ‌این موقعیت را ترجیح می‌دهم. من به قول شما رزومه نصفه‌نیمه قابل‌دفاعی دارم که ترجیح می‌دهم همان را حفظ کنم.

 آیا ریسک‌پذیر نیستید؟

 کارهایی پیشنهاد نمی‌شود که بدانم چه خروجی‌ای دارد تا ریسک کنم یا دست‌کم نمی‌خواهم توفیقات گذشته‌ام را زیر سؤال ببرد. نمی‌گویم  همه کارها بد هستند و اگر به من پیشنهاد شوند هیچ‌کدام را بازی نمی‌کنم. حداقل کارهایی که به من پیشنهاد می‌شود کارهای خوبی نیستند. بخشی از این اتفاق به دلیل منزوی‌بودن من است. من روحیه متوهمی ندارم.

 به عبارت دقیق می‌توان گفت که شما روابط‌عمومی خوبی ندارید؟ ‌

تعریف مشخصی از روابط‌عمومی وجود دارد که مدت‌هاست عوض شده!

 منظورتان محفلی‌بودن است. یعنی اهل باند‌بازی نیستید؟ ‌

بله. من فردی مستقلم و تاوان استقلالم را هم پس داده‌ام. اینکه کسی ادعا کند حسین یاری با ماست، اصلا مطلب درستی نیست. با همه هستم و درعین‌حال با هیچ‌کس نیستم. این روحیه قدری من را به گوشه رینگ برده است. واقعیت این است که اتفاق ویژه‌ای در سینما نمی‌افتد که بخواهم حسرتش را بخورم.
 شما در سن‌وسالی هستید که برای خیلی‌ها تازه شروع بازیگری است. یعنی چیزی را از دست نداده‌اید. ضمن اینکه این شانس را هم دارید که چهره‌تان در گذر زمان تغییر چندانی نکرده است.
چون سعی کردم چهره و فیزیکم را حفظ کنم. روند صعودی سن‌وسال طبیعی است. اما این روند با کارهایی مثل ورزش به تأخیر می‌افتد. در این سال‌ها تلاش کرده‌ام صورت و فیزیکم را که یکی از ابزارهای بازیگری است حفظ کنم. اما اینکه برای کار خوب دعوت به همکاری نمی‌شوم موضوع دیگری است.

حسین یاری و همسرش

 شایدچون کارمند بانک مرکزی بودید و دغدغه مالی نداشتید؟

منکر این قضیه نیستم. من با چنگ‌ودندان کار در بانک را نگه داشتم. چون ما به‌لحاظ صنفی حمایت نمی‌شویم. افرادی را دیدم که در حرفه بازیگری بودند ولی امنیت شغلی نداشتند. می‌دانم که سینما امنیت اقتصادی ندارد. طبیعی است که به‌عنوان بازیگر حرفه‌ای تلاش کنم شغلم را در بانک حفظ کنم.

 به‌راحتی مرخصی می‌گرفتید؟ همکارانتان مانع کارتان نمی‌شدند؟ ‌

با مکافات مرخصی بدون‌حقوق می‌گرفتم! این اواخر دیگر مأمور به تلویزیون شدم. ولی با چنگ‌ودندان شغلم را حفظ کردم. چون می‌دانستم هیچ‌جا از من حمایت نخواهد شد. همکارانم که در مقام استادی هستند، ‌متأسفانه حتی بیمه هم ندارند! عقل سلیم می‌گوید به فکر آینده باشم. نمی‌توانم برای علایق شخصی‌ام، با آینده خودم و خانواده‌ام بازی کنم. اگر من عاشق سینما هستم چرا خانواده‌ام باید در سختی بیفتند؟ شرط انصاف این است که ابتدایی‌ترین امکانات را برای خانواده‌ام فراهم کنم. ما نمی‌توانیم در خلأ زندگی کنیم. همیشه گفته‌ام اگر انسان آرمان‌طلب باشد و واقعیت را در نظر نگیرد به شخص متوهمی تبدیل می‌شود. شما در صورتی آرمان‌گرا هستید که جایی را برای واقعیت در نظر بگیرید. نمی‌توانید چشمتان را روی واقعیت ببندید و به ایده‌آ‌ل‌‌ها فکر کنید و آرمانگرا باشید. می‌توانید به آرمان‌ها وفادار بمانید و تلاش هم بکنید. اما واقعیت را هم در نظر بگیرید. هیچ‌کس نمی‌خواهد فیلم بد بازی کند اما جاهایی ناگزیر می‌شود. چون واقعیت موجود همین است. آقای سام قریبیان می‌‌گفت من بچه بودم شما بازی می‌کردید و الان هم با همان طراوت در فیلم من بازی می‌کنید. پس بهتر است به کسی که خودش را حفظ کرده اهمیت داد.

 آقای یاری! چرا دیگر  در سینمای دفاع مقدس باقی نماندید؟

بازیگر زمانی بازیگر است که بتواند نقش‌های متفاوتی- دست‌کم نقش‌هایی که به او می‌خورد – را بازی کند. احساس کردم از جایی باید برادری خودم را اثبات کنم و بگویم من بازیگر هستم. اینکه قرار باشد در سینمای جنگ خودم را تکرار کنم، دیگر من را اقناع نمی‌کرد. این شعار نیست. مکنونات و باورهای من است. از جایی احساس کردم باید زاویه بگیرم و در انتخاب‌هایم دقت بیشتری بکنم. درهرحال تلاش کردم که متفاوت‌تر کار کنم و تاوانش را هم پس دادم. اگر خلاف هر جهتی حرکت کنید، عواقبی دارد. تاوانش را پذیرفتم. در مقطعی امکانات و پیشنهادات خوبی برایم فراهم شد، اما فکر کردم در صورت ادامه خودم را تکرار می‌کنم. اگر قرار است فیلم جنگی کار کنم، باز هم کار می‌کنم اما نه از آن جنس.  نقطه‌عطف بازیگری شما می‌توانست «چای تلخ» ناصر تقوایی باشد. اما متأسفم که دچار بدشانسی شدید و فیلم متوقف شد.تحلیلتان چیست؟

باور و اعتقادم به من ثابت کرد که دیگر از واژه «شانس» استفاده نکنم و به‌جایش کلمه «قسمت» را به کار ببرم. اگر قائل به این هستیم که برگی از درخت نمی‌افتد الا به اذن صاحب آن، ‌پس حتما حکمتی داشته. البته آن زمان خیلی مکدر شدم که چرا کارمان به سرانجام نرسید. چون فرصت خوبی بود که در کنار آقای تقوایی حضور داشتم و افتخار هر بازیگری است. اما بعدها بعد از گذر عمر براساس باورهایی که در من قوت بیشتری گرفت، احساس کردم حتما قسمت نبوده آن کار محقق شود.
 نقش افسر تکریتی را ایفا می‌کردید. مگر همه تکریتی‌ها موظف نبودند که سیبیل داشته باشند. چرا در گریم‌هایتان در صحنه فیلم فاقد سیبیل بودید؟
من نقش افسر وظیفه را داشتم نه کادر. در داستان این افسر به همسر باردارش می‌گوید اصلا عراق و ایران کجاست؟ من می‌خواهم با تو زندگی کنم. می‌آیم اینجا با هم زندگی کنیم. درواقع دوران سربازی‌اش را طی می‌کرد.

 نقشتان در «مزارشریف» چه دشواری‌هایی  داشت؟ ‌

من و آقای برزیده با هم رفاقت داریم. قبلا با ایشان فیلم و سریال کار کرده‌ام و این نکته در تصمیم من برای کار تعیین‌کننده بود. صادقانه بگویم آقای برزیده به من لطف دارد و به‌واسطه کارهای قبلی و لطف و باوری که نسبت به من دارد معمولا در فهرست انتخاب‌هایشان قرار می‌گیرم. در اخبار خوانده بودم که قرار است فیلم «مزارشریف» را بسازند. آن‌موقع تصمیم داشتم که کارهای این‌چنینی انجام ندهم. به‌همین‌دلیل خداخدا می‌کردم که از من دعوت به کار نکند. درنهایت این اتفاق افتاد و دنبال راهی برای عذرخواهی بودم. اما وقتی فیلم‌نامه را خواندم نظرم عوض شد. دیدم فیلم‌نامه خوب و جذابی است. کاری تاریخ معاصر است و بازماندگانش زنده‌اند. با اشتیاق از کار استقبال کردم. جدای از توانایی‌های حرفه‌ای آقای برزیده، ‌ایشان دوست من است و به ایشان ارادت دارم.

 مجموعه «شب دهم» کاری است که هنوز در خاطره‌ها باقی مانده. دلیلش را چه می‌دانید؟

نیروهایی که در آن کار جمع شده بودند متخصص در رشته خود بودند. آقای بشکوفه، تهیه‌کننده نامداری در تلویزیون و آقای فتحی کارگردان قابلی است. اما احساسم این است که نیرویی ماورایی در «شب دهم» دخیل بود. چون من کارهای دیگری انجام دادم که سیمرغ و جایزه بین‌المللی گرفتند. اما واقعیت این است که حسین یاری با «شب دهم» میان عامه مردم شناخته می‌شود. مثلا کسی نمی‌داند من در مسکو یا ایتالیا جایزه بهترین بازیگر را دریافت کرده‌ام. اما «شب دهم» برای مردم چیز دیگری است. نمی‌خواهم قضیه را مقدس کنم اما به نظرم سوای توانایی عوامل، مرهون نگاه امام‌حسین(ع) به مجموعه بودیم. حضور و نگاه ایشان تعیین‌کننده بود. به نظرم توفیق این مجموعه مربوط به ایشان است و من عاشق این تیتر بودم که نشریه‌ای درج کرده بود: «حسین یاری، به یاری حسین(ع) شتافت».

چشم‌انداز بازیگری سینمای ایران را چگونه می‌بینید؟

واقعا چشم‌اندازی نمی‌‌بینم. هرچند خیلی هم فکر نکرده‌ام که الان به شما جوابی بدهم و خلق‌الساعه صحبت ‌کنم. حرف اضافه‌ای ندارم که بگویم جز همان چیزی که خودتان می‌بینید. انجمن بازیگران خانه سینمای ایران دوبار مجمع عمومی برگزار می‌کند. به حدنصاب نمی‌رسد تا برای انتخاب هیأت‌مدیره رأی‌گیری کند. خودمان به خودمان ارج نمی‌گذاریم بعد می‌گوییم امنیت شغلی نداریم! بالاخره همه چیزمان به همه‌چیزمان می‌آید. امیدوارم شرایط بهتر شود. البته جوانان مستعد و توانمند زیاد داریم و نیاز داریم که وارد عرصه شوند. به نظرم باید مجرای ورودی داشته باشیم که قاعده‌مند باشد. البته این کار سیاست‌گذاران است که عزمی جزم و تلاشی اساسی و ساختاری می‌طلبد.

 

hossein yari

حسین یاری

عکس جدید حسین یاری

اینستاگرام حسین یاری : وی هیچ صفحه ای در instagram ندارد.

حسین یاری و مازیار فلاحی

حسین یاری

عکسهای حسین یاری

حسین یاری, بیوگرافی حسین یاری

حسین یاری, بیوگرافی حسین یاری

ازدواج حسین یاری

حسین یاری, بیوگرافی حسین یاری

Hossein Yari

حسین یاری و همسرش

حسین یاری, بیوگرافی حسین یاری

حسین یاری در سریال عاشقانه

حسین یاری بازیگر سریال عاشقانه

سریال ها:
آتش در خرمن
مردان آنجلس (سریال، فرج‌الله سلحشور،۱۳۷۷)
روشن تر از خاموشی (سریال، حسن فتحی،۱۳۷۹)
شب دهم (سریال، حسن فتحی،۱۳۸۰)
فرستاده (سریال، جواد شمقدری،۱۳۸۱)
سرزمین پدری ام (تله فیلم، شهرام شاه حسینی،۱۳۸۲)

نذر (تله فیلم، مهرداد خوشبخت،۱۳۸۳)
آوای زمین (تله فیلم، مهرداد خوشبخت،۱۳۸۴)
فراموشی (تله فیلم، مسعود مددی،۱۳۸۶)
گیلعاد (سریال، حسین سهیلی زاده،۱۳۸۶)
تاریکی (تله فیلم، خسرو معصومی،۱۳۸۶)

مهمانخانه‌ای در برف (تله فیلم، سعید سلطانی،۱۳۸۶)
مثل هیچ‌کس (سریال، عبدالحسین برزیده،۱۳۸۷)
زمانی برای درنگ (تله فیلم، روح‌الله حجازی،۱۳۸۷)
بازگشت(تله فیلم، شاهرخ دولکو،۱۳۸۷)
هوش سیاه (سریال، مسعود آب پرور،۱۳۸۸)

قلب یخی (شبکه خانگی، محمدحسین لطیفی، ۱۳۸۹)
هوش سیاه ۲(سریال، مسعود آب پرور،۱۳۹۲)

عالیجناب(شبکه خانگی، سام قریبیان،۱۳۹۴)
برادر (سریال، جواد افشار،۱۳۹۴)
عاشقانه (منوچهر هادی 1395-1396)

فیلمهای حسین یاری

فیلمهای سینمایی :

سال     نام فیلم     سمت     کارگردان     تهیه کننده
۱۳۹۴     یادم تو را فراموش     بازیگر     علی عطشانی         –
۱۳۹۳     پدر آن دیگری     بازیگر     یداله صمدی     یداله صمدی     –
۱۳۹۳     مزار شریف     بازیگر     ابولحسن برزیده     منوچهر شاهسواری     –

۱۳۹۱     آوا     بازیگر     سیامک کاشف آذر     فرشته مهدی زاده     –
۱۳۹۱     تراژدی     بازیگر     آزیتا موگویی     حسن نجم     –
۱۳۹۰     ابرهای ارغوانی     بازیگر     سیامک شایقی     محمود فلاح     –

۱۳۹۰     پاریس تا پاریس     بازیگر     محمد حسین لطیفی     منصور سهراب پور     –
۱۳۸۹     سعادت آباد     بازیگر     مازیار میری     همایون اسعدیان     –
۱۳۸۸     پرنده باز     بازیگر     عطاءاله سلمانیان     حسین صابری     –

۱۳۸۷     کیمیا و خاک     بازیگر     عباس رافعی     عباس رافعی     –
۱۳۸۶     کتونی سفید     بازیگر     محمدابراهیم معیری     جهانگیر کوثری     –
۱۳۸۶     آن مرد آمد     بازیگردان     حمید بهمنی     –     –

۱۳۸۵     اقلیما     بازیگر     محمدمهدی عسگرپور     ناصر عنصری     –
۱۳۸۵     میم مثل مادر     بازیگر     رسول ملاقلی‌پور     منوچهر محمدی     –
۱۳۸۴     شهر آشوب     بازیگر     یدالله صمدی     –     –

۱۳۸۳     دم صبح     بازیگر     حمید رحمانیان     –     –
۱۳۸۲     عروس افغان     بازیگر     ابوالقاسم طالبی     –     –
۱۳۸۲     معادله     بازیگر     ابراهیم وحیدزاده     –     –
۱۳۸۱     نغمه     بازیگر     ابوالقاسم طالبی     –     –

۱۳۷۹     مریم مقدس     بازیگر     شهریار بحرانی     –     –
۱۳۷۸     بلوغ     بازیگر     مسعود جعفری جوزانی     –     –
۱۳۷۷     پرواز خاموش     بازیگر     حسین برزیده     –     –
۱۳۷۶     دنیای وارونه     بازیگر     شهریار بحرانی     –     –
۱۳۷۴     سرعت     بازیگر     محمدحسین لطیفی     –     –
۱۳۷۴     آخرین مرحله     بازیگر     محسن محسنی‌نسب     –     –
۱۳۷۳     حمله به اچ۳     بازیگر     شهریار بحرانی     –     –

۱۳۷۳     منطقه ممنوع     بازیگر     رضا جعفری     –     –
۱۳۷۲     جای امن     بازیگر     مجتبی راعی     –     –
۱۳۷۱     گریز     بازیگر     ناصر مهدی‌پور     –     –

۱۳۷۰     هور در آتش     بازیگر     عزیزالله حمیدنژاد     –     –
۱۳۶۹     آتش در خرمن     بازیگر، منشی صحنه     سعید حاجی میری     –     –
۱۳۶۹     در مسلخ عشق     بازیگر     کمال تبریزی     –     –

۱۳۶۸     اُ – منفی (-O)     بازیگر     کریم زرگر، احمدرضا گرشاسبی     –     –
۱۳۶۳     وارث     بازیگر     سعید بخشعلیان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی مهدی سلطانی و همسرش و دخترش

مهدی سلطانی ,بیوگرافی مهدی سلطانی ,عکس مهدی سلطانی

بیوگرافی و زندگینامه

مهدی سلطانی بازیگر سینما و تلویزیون ایران متولد سال 1350 در شیراز می باشد و 46 سال سن دارد.

تحصیلات :وی دارای مدرک دکترای تاتر از فرانسه می باشد.

مهدی سلطانی در حال حاضر عضو هیئت علمی و استادیار دانشکده هنرهای نمایشی و موسیقی پردیس هنرهای زیبا دانشگاه تهران است.

وی فعالیت هنری و بازیگری خود را از سال 1374 با حضور در مجموعه کاراگاه ساخته حسن هدایت آغاز نمود.

آخرین حضور او در تلویزیون در سریال زیر پای مادر در نقش اسماعیل نفر می باشد.

ازدواج و همسرش

مهدی سلطانی چندین سال است که ازدواج کرده است و متاهل است و یک دختر به اسم روژا نیز دارد که سال 92 به دنیا آمد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

آتیلا پسیانی و همسر +بیوگرافی اش

آتیلا پسیانی

بیوگرافی و زندگینامه

آتیلا پسیانی بازیگر سینما و تلویزیون متولد 1336 در تهران می باشد.

تحصیلات :پسیانی دارای مدرک لیسانس کارگردانی و بازیگری تاتر از دانشگاه هنر های زیبا می باشد.

وی فعالیت و بازیگری هنری خود را از سال 1362 با بازی در فیلم مرگ سفید ساخته حسین زندباف آغاز نمود. 

وی با سریال گمگشته در سال 80 به کارگردانی رامبد جوان به خوبی شناخته شد.

وی یکی از پرکارترین بازیگران سینما و تلویزیون می باشد و کارنامه کاری بزرگی دارد.

همسر آتیلا پسیانی 

بیوگرافی فاطمه نقوی

همسر آتیلا پسیانی فاطمه نقوی که او هم بازیگران است می باشد وی متولد سال 1333 می باشد.

 او لیسانس روان شناسی کودک از مدرسه عالی شمیران سال 1355 است. بازی در تئاتر را از سال 1356 و حضور جلوی دوربین را از سال 1357 با فیلم کوتاه «سکوت و سلام»، همکاری «شاهرخ غیاثی» تجربه کرد و همینطور بازی در سینما را از سال 1360 با «عفریت»، همکاری «فرشید فلک نازی» شروع کرد.

آنها یک دختر به نام ستاره پسیانی نیز دارند که او هم راه بازیگری را در پیش گرفته است.

مادر آتیلا پسیانی 

آتیلا پسیانی فرزند جمیله شیخی می باشد.

ستاره پسیانی دختر آتیلا پسیانی

ستاره پسیانی دختر آتیلا پسیانی / عکس

گفتگو با آتیلا پسیانی

همیشه برایم جالب بود که آتیلا پسیانی که ریشه‌اش در کارگاه نمایش است، بازیگری را از کجا یاد گرفته؟ آیا ریشه بازیگری شما هم از کارگاه نمایش است؟

 قطعا همین‌طور است. برای اینکه ما در کارگاه نمایش زمان‌های خیلی زیادی را با تئاتر سر می‌کردیم. حالت کارمندی را نداشتیم که هفت، هشت ساعت سر کار باشد و بعد برود. حتی این‌جور هم نبود که فقط نمایشی را تمرین کنیم، بلکه، چه در حالت تولیدکردن نمایشی بودیم، چه نبودیم، همیشه تمریناتمان جاری و ساری بود و مرتب کار بدنی و موسیقی می‌کردیم. همه کارهایی که به شکل مستقیم و غیرمستقیم به بازیگری ربط پیدا می‌کرد را انجام می‌دادیم و ساعت‌های بی‌پایان گفت‌وگوهایی داشتیم درباره تمامی پیشنهاداتی که از بسیاری از آدم‌هایی که بازیگری را می‌شناختند به ما می‌شد برای اینکه فلان نمایش یا فیلم را ببینیم. در کنار اینها، چه در کارگاه نمایش و چه زمانی که از طریق کارگاه نمایش در جشن هنر شیراز شرکت می‌کردیم، ورک‌شاپ‌های فراوانی هم با هنرمندان خارجی که بهترین‌های زمان خودشان بودند داشتیم.

‌چیزی که از کارگاه نمایش به ما می‌رسد و رابطه آتیلا پسیانی با کارگاه نمایش را بیشتر از این زاویه می‌شناسیم، به‌نوعی رویکرد یا روش برخوردی با تئاتر دارد؛ یعنی روشی که بعدها در ادامه در بروشورهایتان به‌عنوان تئاتر تجربی از آن یاد می‌کنید و بارها تأکید کرده‌اید که ریشه‌اش را از کارگاه نمایش می‌گیرید.

همچنان برایم روشن نمی‌شود که آیا نسبتی بین بازیگری‌ای که شما یاد گرفتید با آن رویکردی که در کارگاه نمایش نسبت به تئاتر وجود دارد، هست؟ بعدها آتیلا پسیانی را در مقام کارگردانی که خاستگاهش کارگاه نمایش است به‌خوبی درک می‌کنم، اما در بازیگری همچنان برایم مبهم است که آیا به رویکرد مشخص کارگاه نمایش مربوط است یا به آموزه‌هایی که ممکن است اگر در کارگاه نمایش هم نبودید، فرا بگیرید؟

درواقع جواب هر دو سؤال تو مثبت است و در هر دو وجود دارد. آن چیزی که من می‌گویم از کارگاه نمایش آمده، به‌خاطر این است که کارگاه نمایش، محیطی بود که بازیگر، کارگردان و حتی نویسنده را بسیار آماده می‌کرد برای اینکه یک‌جور فولاد آبدیده شود تا همه‌جور تجربیات در آن اتفاق بیفتد. چون نفس تجربه‌کردن مهم بود. حتی تجربه بازی‌های رئالیستی را داشتیم، منتها این یک شیوه تجربی بود و الزاما همه بازی‌هایمان به‌عنوان بازیگری غیرمتعارف یا بازیگری خارج از محدودیت‌های بازیگری همیشه نبود و بعضی‌وقت‌ها هم خیلی برخورد رئالیستی یا ناتورالیستی بود، اما در قالب شکل‌گیری تجربی که روند تمرین‌های کار ایجاب می‌کرد.

یادم است چندی پیش اتفاقا یکی از دوستان بازیگرمان به من گفت تمریناتی به من بگو که بتوانم بازیگر تئاتر تجربی شوم تا تو بتوانی با من کار کنی! گفتم ما اصلا بازیگر تئاتر تجربی نداریم و اصلا چنین چیزی وجود ندارد؛ یعنی مادر نوع تربیت نمایشی‌اش کاملا جدا از تئاتر تجربی بود، ولی در تئاتر تجربی من یک‌بار آمده و بازی کرده است. قالب بازیگری‌اش را هم من به هم نریختم، ولی از همان قالب بازیگری در نوع تجربی خودم استفاده کردم. بنابراین نمی‌توانم بگویم که الزاما بازیگری تئاتر تجربی یک بازیگری غیرمتعارف است چون در بعضی‌جاها هست و در بعضی‌جاها نیست. تمام تعلیماتی که ما به‌عنوان آرتیست در کارگاه نمایش می‌گرفتیم، رسوب‌های بسیار مهم و عمیقی در ذهن ما نسبت به بازیگری داشت و به‌همین‌دلیل من هیچ‌وقت درباره کارگاه نمایش تصور نمی‌کنم که کارگاه نمایش محلی بود برای تمرین تئاتر، بلکه به نظرم می‌آید کارگاه نمایش محلی بود برای پیشبرد یک‌جور نهضت نمایشی.

آتیلا پسیانی و همسرش

این در جاهایی خودش را بروز می‌دهد؛ یعنی بدون اینکه من بخواهم یکباره در جایی بروز پیدا می‌کند؛ مثلا درحال‌حاضر در نمایش «باغبان مرگ» بازی می‌کنم و لحظاتی هست که حس می‌کنم این کاری که با پایم می‌کنم یا نگاهی که می‌کنم، چقدر برایم باستانی است. نمی‌دانم از کجا آورده‌ام و پیدایش می‌کنم بی‌اینکه بدانم از کجاست، اما به‌هر‌حال تجربیات تمام سال‌ها هم در این قضیه تأثیر دارد و این دیگر فقط به کارگاه نمایش ربط ندارد و می‌توانید کارگاه نمایش را به‌عنوان یک پایه در نظر بگیرید که روی این پایه آجرهای دیگری هم چیده و تبدیل به تجربه حدودا ۵٠ساله‌ای شده چون من الان درست ۴٩ سال است که کار بازیگری می‌کنم.

نزدیک به نیم‌قرن است که این تجربه وجود دارد. حتی بسیاری مواقع درباره‌اش تصمیم نمی‌گیرم و حتی به آن فکر نمی‌کنم. فقط کلیدی را از نقش پیدا می‌کنم و خودبه‌خود در آن جاری می‌شوم. حالا بعضی‌وقت‌ها درست و گاهی هم به‌غلط. عین رانندگی که بعد از مدتی، در هنگام تعویض دنده به آن فکر نمی‌کنید و خودش عوض می‌شود؛ یعنی به این فکر نمی‌کنید که به‌سرعت ۴٠ که می‌رسید، به دنده سه بروید، بلکه خودبه‌خود اتفاق می‌افتد. تو، موتور، دنده، خیابان و همه‌چیز با همدیگر به طوری عجین می‌شوید که تمام این اتفاقات می‌افتد.

مدیوم‌ها که تعویض می‌شود، باز همان مکانیسم اتفاق می‌افتد؟

بله، در تغییر مدیوم‌ها هم باز همان اتفاق می‌افتد؛ یعنی من در تمام این سال‌ها همه‌جور کارگردانی را با همه‌جور خاستگاه نسبت به چیزی که دارند تولید می‌کنند، چه در کار تصویر و چه در کار صحنه دیده‌ام و همیشه هم سعی کرده‌ام که با کارگردان کاملا عجین باشم و او را قبل از نقش کشف کنم. چون این برایم خیلی مهم است که کارگردان را قبل از نقش کشف کنم. کشف کنم و بدانم که چرا من را برای این نقش انتخاب کرده؟ بفهمم چه نقاط مشترکی بین من و این نقش وجود دارد که بتوانم آنها را تربیت کنم.
‌چند سال پیش که «باغبان مرگ» را در سالن شمس مؤسسه اکو دیدم، یک تأثیری از بازی آتیلا پسیانی در ذهنم ماند. با اینکه بارها در اجراهای خودتان معمولا شما را روی صحنه دیده بودم و شاید در یکی، دو تا اجرای دیگر هم که تعدادش محدود بوده؛ البته فکر کنم با کارگردان‌های زیادی در تئاتر کار نکرده‌اید… .

خوشبختانه با اکثر کارگردان‌هایی که دوست داشتم کار کردم؛ فقط تو و رضا ثروتی مانده‌اید! با شما دو تا هم کار کنم، دیگر هیچ آرزویی در تئاتر ایران ندارم.

عکس آتیلا پسیانی

اینستاگرام آتیلا پسیانی : instagram / atilapesyani

خانواده آتیلا پسیانی

فیلم های سینمایی آتیلا پسیانی 

بی‌حساب (۱۳۹۵)

آشوب (۱۳۹۴)

نگار (۱۳۹۴)

کارگر ساده نیازمندیم (۱۳۹۴)

نقش نگار (۱۳۹۴)

آخرین بار کی سحر را دیدی؟ (۱۳۹۴)

دلبری (۱۳۹۴)

سیانور (۱۳۹۴)

نیمه شب اتفاق افتاد (۱۳۹۴)

آتش‌بس ۲ (۱۳۹۳)

مستانه (۱۳۹۳)

نازنین (۱۳۹۲)

هیچ کجا هیچ‌کس (۱۳۹۱)

زندگی خصوصی (۱۳۹۰) (حضور افتخاری)

پل چوبی (۱۳۹۰)

تلفن همراه رئیس جمهور (۱۳۹۰)

یک عاشقانه ساده (۱۳۹۰)

در امتداد شهر (۱۳۸۹)

سوت پایان (۱۳۸۹)

نقطه بی بازگشت (۱۳۸۸)

از رئیس‌جمهور پاداش نگیرید (۱۳۸۷)

دوزخ، برزخ، بهشت (۱۳۸۷)

سفر مرگ (۱۳۸۷)

صداها (۱۳۸۷)

فرزند صبح (۱۳۸۷)

موش (۱۳۸۷)

یک وجب از آسمان (۱۳۸۷)

سه زن (۱۳۸۵)

حس پنهان (۱۳۸۵)

سایه (۱۳۸۵)

فرزند صبح (۱۳۸۵)

آتش‌بس (۱۳۸۴)

چه کسی امیر را کشت؟ (۱۳۸۴)

شبانه (۱۳۸۴)

عروسک فرنگی (۱۳۸۴)

کارگران مشغول کارند (۱۳۸۴)

اسپاگتی در هشت دقیقه (۱۳۸۳)

جایی برای زندگی (۱۳۸۳)

مجردها (۱۳۸۳)

برگ برنده (۱۳۸۲)

کما (۱۳۸۲)

گاهی به آسمان نگاه کن (۱۳۸۱)

گاوخونی (۱۳۸۱)

سفر به فردا (۱۳۸۰)

شام آخر (۱۳۸۰)

نیمه پنهان (۱۳۸۰)

آب و آتش (۱۳۷۹)

آواز قو (۱۳۷۹)

ابر و خورشید (۱۳۷۹)

نسل سوخته (۱۳۷۸)

دو زن (۱۳۷۷)

هیوا (۱۳۷۷)

قاعده بازی (۱۳۷۶)

هفت سنگ (۱۳۷۶)

عقرب (۱۳۷۵)

دیپلمات (۱۳۷۴)

شیخ مفید (۱۳۷۴)

در کمال خونسردی (فیلم ۱۳۷۳) (۱۳۷۳)

روز شیطان (۱۳۷۳)

خاکستر سبز (۱۳۷۲)

مسافران (۱۳۷۰)

دو فیلم با یک بلیت (۱۳۶۹)

راز خنجر (۱۳۶۹)

پرواز پنجم ژوئن (۱۳۶۸)

کشتی آنجلیکا (۱۳۶۷)

طلسم (۱۳۶۵)

مرگ سفید (۱۳۶۲)

بیوگرافی آتیلا پسیانی ,مذهب اتیلا پسیانی

سریال های آتیلا پسیانی 

زیر پای مادر (1396)

آرام میگیریم(۱۳۹۵)

کشیک قلب (١٣٩۵)

آسمان من (۱۳۹۴)

بزم آخر (۱۳۹۴)

پرده‌نشین (۱۳۹۳)

انقلاب زیبا (۱۳۹۳)

مدینه (۱۳۹۳)

بین خومون بمونه (۱۳۹۳)

مادرانه (۱۳۹۲)

یه تیکه زمین (۱۳۹۱)

دیوار (۱۳۹۱)

خداحافظ بچه (۱۳۹۱)

زیر هشت (۱۳۸۹)

چاردیواری (۱۳۸۸)

رستگاران (۱۳۸۸)

تله‌فیلم «اخراجی» (۱۳۸۶)

راه بی‌پایان (۱۳۸۶)

زیر تیغ (۱۳۸۵)

آخرین گناه (۱۳۸۵)

اولین شب آرامش (۱۳۸۵)

عشق گمشده (۱۳۸۳)

گم‌گشته (۱۳۸۰)

مرگ در سکوت (۱۳۷۸–۱۳۷۷)

شرکت (۱۳۷۷–۱۳۷۶)

هفت‌سنگ (۱۳۷۷–۱۳۷۶)

سیمرغ[۵] (۱۳۷۵)

خانواده رضایت (۱۳۷۴)

آپارتمان (۱۳۷۲–۱۳۷۱)

فراموشخانه (فراماسونری) (۱۳۷۰)

تله‌تئاتر «مبارزان کازبا» (۱۳۶۴)

محله برو بیا (۱۳۶۳)

محله بهداشت (۱۳۶۳)

ماه‌پنهان است (۱۳۶۲)

لحظه (۱۳۵۶)

atila pesyani

تئاتر های آتیلا پسیانی 

کارگردانی و بازی در نمایش «باغ آلبالو»؛ ۱۳۹۴

کارگردانی نمایش «عرق خورشید ٬اشک ماه»؛ ۱۳۹۲

کارگردانی نمایش «مخمل آبی»؛ ۱۳۹۲

کارگردانی نمایش «متابولیک»؛ ۱۳۸۷

کارگردانی نمایشنامه‌خوانی «کلاغ و دوچرخه»؛ ۱۳۸۳

کارگردانی نمایشنامه‌خوانی «غلیظ مثل عسل»؛ ۱۳۸۲

کارگردانی نمایش «نجوای خاک»؛ ۱۳۸۲

کارگردانی نمایش «کالیگولا شاعر خشونت»؛ ۱۳۸۲

کارگردانی نمایش «بحرالغرایب»؛ ۱۳۸۲

کارگردانی نمایش «بازی در گالری»؛ ۱۳۸۱

کارگردانی نمایش «بسه دیگه خفه شو»؛ ۱۳۸۱

کارگردانی نمایش «گنگ خواب دیده»؛ ۱۳۷۹

کارگردانی نمایش «قهوهٔ قجری»؛ ۱۳۷۹

کارگردانی نمایش «درد دل با سگ»؛ ۱۳۷۹

کارگردانی نمایش «رستخیز»؛ ۱۳۷۸

کارگردانی نمایش «تبار خون»؛ ۱۳۷۷

کارگردانی نمایش «برف سبز»؛ ۱۳۷۷

کارگردانی نمایش «اینم از این»؛ ۱۳۷۶

کارگردانی نمایش «آبی که مار می‌خورد، زهر می‌شود»؛ ۱۳۷۵

کارگردانی نمایش «آبی که گاو می‌خورد، شیر می‌شود»؛ ۱۳۷۵

کارگردانی نمایش «بودن یا نبودن»؛ ۱۳۷۳

کارگردانی نمایش «فاطمه عنبر»؛ ۱۳۷۳

کارگردانی نمایش «بودن یا نبودن»؛ ۱۳۷۲

کارگردانی نمایش «آئورا»؛ ۱۳۷۲

کارگردانی نمایش «آئورا»؛ ۱۳۷۰

کارگردانی نمایش «مجلس تقلید هفت‌خوان»؛ ۱۳۶۹

کارگردانی نمایش «ارکستر زنان آشویتس»؛ ۱۳۶۸

کارگردانی نمایشنامه‌خوانی «هرامسا» ۷۰۹/۷۰۵؛ ۱۳۶۸

بیوگرافی آتیلا پسیانی و همسرش و دخترش + عکسها و گفتگو

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

مجید واشقانی و همسرش +بیوگرافی

مجید واشقانی

بیوگرافی و زندگینامه 

مجید واشقانی بازیگر سینما و تلویزیون متولد 6 خرداد 1359 در تهران می باشد و 37 سال سن دارد.

تحصیلات :واشقانی دارای مدرک لیسانس متالوژی می باشد. 

اولین حضور وی در قاب تلویزیون مربوط به سال 1390 می باشد که در آن سال واشقانی در سریال مسیر انحرافی ایفای نقش نمود و بعد از آن شاهد حضور او در سریال های مختلف بودیم.

نکته جالب اینجاست بیشتر نقش هایی که تاکنون بازی کرده است در نقش مامور پلیس بوده است.

ازدواج و همسرش

مجید واشقانی تاکنون ازدواج نکرده است و مجرد می باشد.

ویدویی از گفتگو مجید واشقانی با مهران مدیری :  سال پیش عاشق شدم اما ازدواج نکردم

گفتگو و مصاحبه با مجید واشقانی 

برای چندمین بار است که نقش پلیس را بازی می‌کنید؟

سومین بار. هفت سریال کار کرده‌ام که سه مجموعه آن پلیسی بوده است؛ ماتادور، انقلاب زیبا و میکائیل. شاید این تعداد به نسبت کل کارهایم زیاد باشد. بخشی از این انتخاب‌ها اتفاقی است، اما هر کدام هم دلیل خاص خودش را داشته. در ماتادور برای اولین بار نقش پلیس را بازی کردم آن هم در کنار بازیگران مطرحی همچون پولاد کیمیایی و سام درخشانی. کارگردان که داستان سریال را برایم تعریف کرد، جذاب به نظر ‌آمد.

نقش پلیس سریال ماتادور تمام ویژگی‌های لازم برای جذب و ترغیب یک بازیگر برای ایفای آن را داشت. با بهرنگ توفیقی، کارگردان سریال انقلاب زیبا دوست بودم و دوست داشتم با تهیه‌کننده‌ای مانند رامین عباسی‌زاده هم کار کنم. دیدم که این یک پلیس متفاوت است با آنی که در ماتادور بازی کرده بودم. حضور سعید نعمت‌الله و سیروس مقدم در هر اثر باعث می‌شود که نتوانی به پیشنهادشان «نه» بگویی، به همین دلیل پلیس سریال میکائیل هم شدم. اگر این انتقاد بر من وارد شود که واشقانی دارد خودش را تکرار می‌کند، از اساس نمی‌پذیرم. اصولا تعریفم از تکرار این نیست که مثلا یک بازیگر اگر چهار بار نقش پلیس را بازی کند، خودش را تکرار کرده است.

بیوگرافی مجید واشقانی

تفاوت پلیس سریال میکائیل با دیگر پلیس‌هایی که بازی کرده بودید، در چه بود؟

من سه بار پلیس شدم. پلیس ماتادور عملیاتی بود و کارشناس سایبر و درگیر مسائل امنیتی هم می‌شد. پلیس انقلاب زیبا اما یک کارآگاه اداره آگاهی در دایره قتل بود که درگیر یک پرونده می‌شد. پلیس میکائیل اما در کلانتری فعالیت دارد که با یک‌سری اتفاقات و جرایم منطقه‌ای دست و پنجه نرم می‌کند. این سه پلیس چه از منظر تعریف سازمانی و چه از لحاظ شخصیتی تعاریف متفاوتی دارند. فقط اسم‌شان پلیس است، اما هر کدام به لحاظ موقعیت جغرافیایی، تعریف شخصیتی و چالش‌های در پیش‌رو تفاوت‌های اساسی دارند. نگاهی کارشناسانه و منصفانه به این سه پلیس نشان خواهد داد که من هریک را متفاوت بازی کرده‌ام.

چگونه شد که پلیس سریال سیروس مقدم شدید؟

تازه سریال انقلاب زیبا پخش شده بود که پیشنهاد میکائیل از راه رسید. همزمان یک پیشنهاد دیگر هم داشتم. همان روزی که برای میکائیل قرارداد بستم، قرار بود برای آن سریال هم مذاکره کنم، اما تصمیم گرفتم که با مقدم و نعمت‌الله همکاری کنم. طی گفت‌وگویی که با نعمت‌الله داشتیم، او گفت که پلیس میکائیل با پلیس‌های قبلی تفاوت‌های اساسی دارد. از آن گذشته پیش از این هم دو مرتبه با سیروس مقدم همکاری کرده بودم و به کارش اعتقاد داشتم.

ژانر دلخواه و مورد علاقه خودتان؟

کمدی را واقعا دوست دارم.

عکس مجید واشقانی

تا به امروز تجربه‌اش هم کرده‌اید؟

بله، سریال «مسیر انحرافی».

همان سریال که کار بازیگری‌تان را هم با آن آغاز کردید؟

بله.

دوست دارید بیشتر چه نقش‌هایی به شما پیشنهاد شود؟

حضور یک‌سری از تهیه‌کنندگان، کارگردانان و بازیگران باعث می‌شود که یک اثر پربیننده شود. مردم ما خیلی خوب این آدم‌ها را می‌شناسند. پس در وهله اول، بازیگر باید از طرف یک کارگردان خوب و عواملی حرفه‌ای به همکاری دعوت شود. یک نویسنده یا کارگردان می‌تواند روی همه شخصیت‌ها اثر بگذارد، اما این‌که من دوست دارم چه نقش‌هایی را بازی کنم، بحث دیگری است. نمی‌خواهم مساله طول و عرض یک نقش را پیش بکشم، به نظرم شعاری به نظر می‌رسد. از میان شخصیت‌های اصلی یک فیلم یا سریال بعضی می‌توانند باخاصیت باشند و برخی دیگر نه. اگر قرار است نقش منفی هم بازی کنم، نوع منفی بودنش برایم مهم است. من در سریال «هوش سیاه» نقش منفی داشتم، الان هم در سریال «آمین» نقش منفی بازی می‌کنم، اما نقش منفی‌ای‌ بازی می‌کنم که برای مردم دوست‌داشتنی باشد

. اگر منفی منفور پیشنهاد شود، بازی نمی‌کنم. تشخیص مثبت یا منفی بودنش هم با خودم است. اگر هم قرار است نقشم مثبت باشد، مردم باید آن را دوست داشته باشند. اگر مثبت لوس باشد، بازی نمی‌کنم. در این صورت بازیگر در میان دیگر همکارانش گم می‌شود. یک رقابتی بین بازیگران وجود دارد که من همیشه اسمش را می‌گذارم یک رقابت سالم برای گرفتن نقش‌های متفاوت. در این رقابت اگر انتخاب‌های اولیه‌تان اشتباه باشد، همان اول کار 50 قدم از همکارانت عقب‌تر هستی. من در مسیر انحرافی ممکن بود میان آن همه کمدین گم شوم و دیده نشوم. در هوش سیاه هم ممکن بود این اتفاق بیفتد. در ماتادور هم نقش من در میان چند ستاره سریال می‌توانست دیده نشود. نقش باید یک خاصیتی داشته باشد و بتواند بازیگر را نجات دهد. من همیشه سعی می‌کنم در یک سریال با یکی دو سکانس خوب خودم را نجات دهم. بازیگر با دو سکانس متفاوت می‌تواند خودش را محک بزند که توانسته‌ از پس نقش بربیاید یا خیر.

در ماتادور فقط یک سکانس وجود داشت که این امکان را به من می‌داد. قرار نیست این فرصت در طول یک سریال تکرار شود. بسیاری از صحنه‌های یک اثر گذرا و برای روایت داستان است. سکانس‌هایی هم هست که کاملا در دست بازیگر است و این توانایی و قدرت انتخاب را به او می‌دهد که چه چیزی را به بیننده ارائه کند. این برای خود بازیگر هم یک معیار است که ببیند واقعا این کاره است یا به اشتباه برخورده و وارد این وادی شده.

مجید واشقانی

برنامه‌تان برای آینده چیست؟

درست بعد از میکائیل، آمین را کار کردم. این سریال هم پلیسی است، اما من نقش متفاوتی دارم. نقش خوبی است و خیلی دوستش دارم. از آن منفی‌هایی است که وقتی بازی‌اش می‌کردم واقعا لذت می‌بردم و مطمئن هستم که بیننده هم لذت خواهد برد.

حضور و فعالیت در سینما چه جایگاهی در آینده کاری شما دارد؟

سینما یا تلویزیون فرقی ندارد. من در تعداد زیادی تله‌فیلم و سریال کار کرده‌ام که در میان آنها هم کار خوب هست و هم بد، ولی این‌که مثلا باید و حتما وارد سینما شوم، خیلی دغدغه‌ام نیست؛ یعنی عجله‌ای برای ستاره شدن ندارم، ولی عجله دارم که خودم را به عنوان یک بازیگر تثبیت کنم. این‌که بگویند مجید واشقانی بازیگر خوبی است، برایم خیلی مهم‌تر به نظر می‌رسد.

نگران نیستید که در نقش پلیس کلیشه شوید؟

نه، اگر صد بار دیگر نقش پلیس را بازی کنم، متفاوت خواهد بود.

بیشتر بحث پیشنهاد را می‌کنم و این‌که فقط پیشنهاد کارهای پلیسی به شما ارائه شود، از آنجا با این نقش‌ها شناخته شده و کارگردانان حاضر نباشند، ریسک واگذاری شخصیت‌های متفاوت را به مجید واشقانی بپذیرند.

این دغدغه را دارم که با نقش‌های متفاوت خودم را محک بزنم. الان که خیلی اصرار دارم که در یک کار کمدی بازی کنم، اما پیشنهاداتی که رسیده چندان‌ چشمگیر نیست، روی کمدی حساس‌ترم.

مطمئن هستم که کلیشه نمی‌شوم. فعلا نیاز داشتم که خودم را به عنوان یک بازیگر معرفی و تثبیت کنم. این مساله برایم مهم‌تر بود تا رسیدن به مرز کلیشه. احساس می‌کنم با کلیشه شدن فاصله دارم. یک بازیگر در ابتدای راه نیاز دارد که خودش را معرفی کند و بشناساند. من با هفت سریال و 12 تله‌فیلم در سه سال و نقش‌های متفاوتی که در این آثار داشته‌ام، تلاش کردم خودم را معرفی کنم و گمان دارم این اتفاق هم افتاده باشد. هفت سریال یک بازیگر را کلیشه نمی‌کند، اما می‌تواند معرفی کند. با این حال از این به بعد در مورد مساله‌ای که شما در پرسشتان مطرح کردید، بیشتر فکر می‌کنم تا کلیشه نشوم.

مجید واشقانی و همسرش

سریالهای مجید واشقانی 

زیر پای مادر (1396)
دیوار شیشه ای (1395)

آمین
میکائیل
انقلاب زیبا

ماتادور
کمین
مرز آفتاب

هشدار پلیس
زیر هشت
هوش سیاه 2
پایتخت
مسیر انحرافی

 فیلم های سینمایی مجید واشقانی 

هاری (1393)
ناسپاس (1388)
جنایت و جنحه (1384)
شور عشق (1379)

فیلم های تلویزیونی مجید واشقانی 

نیش عقرب
انتقام
زیر گنبد کلیسا
دست بازنده ها

majid vashghani

اینستاگرام مجید واشقانی : instagram / MajidVasheghani


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

ازدواج شهنام شهابی

عروسی شهنام شهابی

شهنام شهابی بازیگر تلویزیون در اردیبهشت ماه 96 ازدواج نمود و عکسی از مراسم عروسی اش منتشر نمود.

همسر شهنام شهابی سوفیا نام دارد و این زوج سال 94 با یکدیگر عقد نموده بودند.

شهنام شهابی متولد سال 1361 می باشد و 35 سال سن دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی و زندگینامه محمد کاسبی

 محمد کاسبی

بیوگرافی و زندگینامه

محمد کاسبی بازیگر سینما و تلویزیون متولد 4 خرداد 1330 در تهران می باشد و 66 سال سن دارد.

کاسبی فعالیت هنری خود را از سال 13 سالگی با حضور در صحنه تاتر آغاز نمود. 

محمد کاسبی در کنکور سال 1350 شرکت کرد و در رشته پزشکی قبول شد اما به جهت علاقه به تحصیل تئاتر در دانشکده هنرهای زیبا، از پزشکی انصراف داد و در سال 1351 به سربازی رفت.

وی در اوایل سال 1358 با چندی از دوستان حوزه اندیشه و هنر اسلامی را پایه‌گذاری کرد که بعدها نام این محل به «حوزه هنری» تغییر نمود، کاسبی همچنین مرکز هنرهای نمایشی وزارت ارشاد را نیز بنیانگذاری نمود.

ازدواج و همسرش

محمد کاسبی متاهل می باشد و ازدواج کرده است

گفتگو با محمد کاسبی

بیش از یک سال است که از محمد کاسبی در سینما و تلویزیون خبری نیست. دلیل این موضوع را چه می‌دانید؟

من در طول یک سال گذشته هیچ پیشنهادی در عرصه سینما و تلویزیون نداشتم به همین خاطر در این مدت فعال نبودم. البته من نباید دلیل این موضوع را بگویم، بلکه شما باید این سوال را از افرادی بپرسید که در این عرصه مسئولیت دارند و از آن‌ها بخواهید که دلیل کم کار شدن من را توضیح دهند.

حالا شاید عده‌ای بگویند که در سینما باند و باندبازی است ولی به نظر من این حرف‌ها ارزشی ندارد بلکه مهم این است که افرادی همانند من با این تجربیات و توان بالا برای انجام کار، هر روز از دست می‌روند و بعد از مدتی نیز از ذهن‌ها فراموش می‌شوند.

البته من می‌خواهم از مسئولین این حوزه بپرسم، آقای مسئول، شمایی که در این حوزه مسئولیت و قدرت دارید آیا اصلا متوجه این موضوع هستی که چه افرادی به خاطر سومدیریت‌های شما مورد ظلم قرار گرفته‌اند؟ پس چگونه می‌خواهی در مقابل خدا پاسخگو باشید؟

بیوگرافی محمد کاسبی

*بعضی از دوستانم می‌گویند همین نقش‌هایی که تو رد می‌کنی، ما قبول می‌کنیم و پول آن را می‌گیریم و حال می‌کنیم!

درضمن من باید نقش‌هایی را قبول کنم که بعد از اینکه در آن‌ها بازی کردم بتوانم در مقابل دیگران از آن نقش دفاع کنم. بنابراین باید صبر کنم تا زمانی که یک کار خوب به من پیشنهاد شود. البته بعضی از دوستانم می‌گویند: «محمدجان این چه کاری است که تو می‌کنی؟ همین نقش‌هایی که تو آن‌ها را رد می‌کنی ما قبول می‌کنیم و پول آن را هم می‌گیریم و حال می‌کنیم! کسی هم در این مملکت نه با ما می‌گوید که چرا رفتی و این نقش را قبول کردی؟ و نه تو را تشویق می‌کنند که چرا نرفتی و نقش را رد کردی! پس نباید خودت را اذیت کنی.» ولی من درجواب آن‌ها می‌گویم که من برای این‌گونه زندگی گرفتن، هدفی دارم و معتقدم که لحظه به لحظه زندگی من تعریف دارد.

*ماجرای رد کردن پیشنهاد معاونت سینمایی وزارت ارشاد

-شما اگر در سینما مسئولیت داشتید، برای هنرمندان چه کار می‌کردید که این‌گونه اتفاقات و ظلم‌ها پیش نیاید؟

در یکی از دوره‌های اخیر، فردی به سراغ من آمد و گفت: «وزیر تو را برای معاونت سینمایی وزارت ارشاد انتخاب کرده است.» من در جواب او گفتم که به ایشان بگو: من نمی‌آیم، نه اینکه دوست نداشته باشم به شما کمک کنم بلکه احساس می‌کنم در اجرای این مسئولیت ناتوانم. البته نه اینکه من در سمت‌های مدیریتی سابقه‌ای نداشته باشم، همچنان که من از بنیان‌گذاران حوزه هنری و مرکز هنرهای نمایشی وزارت ارشاد بودم و سوابق فعالیت‌های مدیریتی زیادی در عرصه سینما و تئاتر دارم ولی من احساس کردم نه من توان حضور در این مسئولیت را دارم و نه آن فردی که پیشنهاد وزارت ارشاد به او شده بود، در قد و قواره قبول این مسئولیت بود.

* سعی کردم هرکاری را که احساس می‌کنم توان انجام آن را ندارم، قبول نکنم

من سعی کردم هرکاری را که احساس می‌کنم توان انجام آن را ندارم، قبول نکنم. اما عده‌ای از افراد را می‌بینم که شاید یک صدم توان من را نداشته باشند و با پذیرفتن چنین مسئولیت‌هایی ضربه سنگینی به این حوزه می‌زنند و بعد از آن هم با خیال راحت از پشت یک میز مدیریت به پشت میز مدیریت بعدی می‌روند.

بنابراین زمانی که شما می‌پرسید اگر در سینما مسئولیت داشتید، برای هنرمندان چه کار می‌کردید، من در جواب می‌گویم که من اصلا مسئولیتی را قبول نمی‌کنم که خارج از توانم باشد و بعد از آن بخواهم برای آن پاسخگو باشم.

عکس محمد کاسبی

* بهترین بازی عمرم را در فیلم «مرگ دیگری» داشتم

-فارغ از تمام این بحث‌ها اگر بخواهید یکی از نقش‌هایتان را به عنوان نقش محبوب خود انتخاب کنید، به سراغ کدامیک می‌روید؟

من تا به حال در حدود ۷۰ اثر حضور داشتم و فکر می‌کنم بهترین بازی عمرم را در فیلم «مرگ دیگری» داشتم که دومین بازی من در جلوی دوربین بود. البته حضورم در فیلم سینمایی «بایکوت» را با اینکه کوتاه بود ولی آن نقش دوست داشتم. علاوه بر آن فیلم‌های «پدر»، «بحران» و «زنگ‌ها» را هم از جمله کارهایم بودم که دوست داشتم.

در کارهای تلویزیونی هم سریال‌های «صاحبدلان» و «مریم مقدس» را خیلی دوست داشتم که بازی جانانه‌ای در آن‌ها داشتم. البته شاید سریال‌هایی مثل «خوش رکاب» در ذهن شما بیشتر باقی مانده باشد ولی من آثار متعددی در پرونده کاریم دارم که همه آن‌ها را دوست دارم.

محمد کاسبی و همسرش

* اولین تئاتر بعد از انقلاب توسط گروه ما اجرا شد/ به دلیل مشغله کاری نتوانستم بیشتر از این در عرصه تئاتر فعالیت کنم

-شما از جمله افرادی بودید که بازیگری را با تئاتر شروع کردید، پس چرا بعد از مدتی دیگر در این عرصه حضور چندانی نداشتید؟

من از سن ۱۳ سالگی کار تئاتر را آغاز کردم و در دوران قبل از انقلاب نیز تئاتر کار می‌کردم و بعد از پیروزی انقلاب اولین نفری بودم که مسئول بخش نمایش رادیو شدم. اما مسائلی پیش آمد که من را به عنوان یک بازیگر به حیطه مسئولیت پذیری کشاند. البته بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اولین تئاتری که به روی صحنه رفت، نمایشی بود به نام «نهضت حروفیه» که ما آن را چهل شب اجرا کردیم.

اما بعد از آن من وارد مسئولیت‌های مختلفی از شوراهای ارشاد گرفته تا رادیو و مرکز هنرهای نمایشی شدم. در کنار آن نیز مدتی در حوزه هنری مسئول واحد تئاتر بودم و در کنار بازیگری، چندین نمایشنامه نوشتم که تعدادی از آن‌ها در همان دوران منتشر شد. حتی چند جایزه در زمینه نمایشنامه‌نویسی گرفته‌ام ولی بازهم به دلیل مشغله کاری نتوانستم بیشتر از این در عرصه تئاتر فعالیت کنم.

* تصمیم گرفتم که اندیشه‌هایم را برای خودم نگه دارم، کارگردانی را کنار بگذارم به سراغ بازیگری بروم!

-آیا از آن دوران و روزهای فعالیتتان در عرصه تئاتر خاطره‌ای دارید که بخواهید برای مخاطبین  بگویید؟

سال‌ها پیش زمانی که آقای حسین پاکدل رئیس تئاترشهر بود، من به عنوان مشاور ایشان فعالیت می‌کردم. در همان دوران من نمایشی را آماده کردم که به روی صحنه ببرم ولی رئیس مرکز هنرهای نمایشی در آن زمان فردی بود که اخیراً شنیدم که در انگلستان زندگی می‌کند و با محتوای این نمایش مشکل داشت و می‌خواست آن را جمع کند. من در آن زمان دیدم که این افراد ا اندیشه‌های من مشکل دارند. در نتیجه تصمیم گرفتم که اندیشه‌هایم را برای خودم نگه دارم، کارگردانی را کنار بگذارم به سراغ بازیگری بروم!

محمد کاسبی ,بیوگرافی محمد کاسبی ,عکس محمد کاسبی

فیلم های محمد کاسبی 

رفقای خوب (۱۳۹۴)
آسمان هشتم (۱۳۸۹)
بدون اجازه (۱۳۸۹)

نطفه شوم (۱۳۸۷)
نفوذی (۱۳۸۷)
دیوار (۱۳۸۶)

نیما یوشیج (۱۳۸۵)
عروسک فرنگی (۱۳۸۴)
عزیزم من کوک نیستم (۱۳۸۰)

مریم مقدس (۱۳۷۹)
دنیای وارونه (۱۳۷۶)
کمین (۱۳۷۵)

براده‌های خورشید (۱۳۷۴)
پدر (۱۳۷۴)
دایره سرخ (۱۳۷۴)
ماه و خورشید (۱۳۷۴)

حمله به اچ۳ (۱۳۷۳)
پناهنده (۱۳۷۲)
همسفر (۱۳۷۲)
بدوک (۱۳۷۰)

بحران (۱۳۶۶)
بایکوت (۱۳۶۴)
زنگ‌ها (۱۳۶۴)
استعاذه (۱۳۶۲)

دو چشم بی‌سو (۱۳۶۲)
توبه نصوح (۱۳۶۱)
مرگ دیگری (۱۳۶۱)

سریالهای محمد کاسبی

تا صبح به کارگردانی مجید جوانمرد و محمد علی آهنگر  ۱۳۸۵
خوش‌رکاب به کارگردانی علی شاه حاتمی
خوش غیرت به کارگردانی علی شاه حاتمی

یاور به کارگردانی علی شاه حاتمی
صاحبدلان به کارگردانی محمدحسین لطیفی
لطفاً دور نزنیم (۱۳۸۸)
رعنا به کارگردانی سید داود میرباقری ۱۳۶۷–۱۳۶۹

سه در چهار به کارگردانی مجید صالحی
زن بابا به کارگردانی سعید آقاخانی نوروز ۱۳۸۹
خوش‌نشین‌ها به کارگردانی سعید آقاخانی ۱۳۸۹

سه دونگ، سه دونگ به کارگردانی شاهد احمدلو ۱۳۹۰
فراموشی به کارگردانی مهدی سلطانی نوروز ۱۳۹۱
خوب بد زشت (۱۳۹۳)
حانیه کاری از «سیدجلال دهقانی اشکذری»
سر دلبران به کارگردانی محمدحسین لطیفی (1396)

محمد کاسبی

سوابق اجرایی

مسئول نمایش‌های رادیو

راه اندازی مرکز هنرهای نمایشی

از پایه گذاران حوزه هنری

مدیریت واحد تئاتر حوزه هنری

راه اندازی و مدیریت امور شهرستان‌های حوزه هنری جهت تأسیس و راه اندازی حوزه‌های هنری در کل کشور.

عضو شورای بازبینی و صدور پروانه فیلم‌های سینمایی وزارت ارشاد

عضو شورای صدور پروانه نمایش فیلم‌های خاص

عضو شورای فیلم نامه بنیاد سینمای فارابی

داور در کلیه جشنواره‌های معتبر تئاتر و فیلم در کشور از جمله جشنواره تئاتر فجر، فیلم کودک و نوجوان اصفهان، تئاتر مقاومت، فیلم دفاع مقدس، تئاتر خیابانی، تئاتر دانشجویی سراسر کشور

چندین دوره داور جشنواره فیلم و سریال‌های تلویزیون، دبیر جشنواره سینمای دفاع مقدس

دبیر جشنواره تئاتر دفاع مقدس

عضویت در شورای نمایش فرهنگستان هنر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی محمدرضا هدایتی و همسرش و پسرش +عکسها و گفتگو

بیوگرافی و زندگینامه

محمدرضا هدایتی بازیگر,خواننده و صداپیشه ایرانی متولد 24 اردیبهشت ماه 1352 در شهر چابهار می باشد و 44 سال سن دارد.

وی فعالیت در بازیگری را برای اولین بار به واسطه سریال مهران مدیری در سال 1376 تجربه کرد اما با حضور در نقش یاور طغرل در سریال شب های برره به خوبی شناخته شد و بعد آن پای ثابت کارهای مدیری شد.

محمدرضا هدایتی

محمدرضا هدایتی علاوه بر بازیگری خواننده گی هم میکند و تاکنون چندین آهنگ با صدای وی منتشر شده است. صداپیشگی نیز یکی دیگر از حرفه های او می باشد که بیشتر در مجموعه کلاه قرمزی (شخصیت پسرعمه زا)  این کار را انجام داده است.

محمدرضا هدایتی و همسرش

ازدواج و همسرش

محمدرضا هدایتی ازدواج کرده است و متاهل می باشد و یک پسر هم به نام هامون دارد.

محمدرضا هدایتی و پسرش هامون

اگر تکراری بودم مخاطبان من را پس می زدند

این خواننده موسیقی پاپ با اشاره به نحوه استقبال مردم از کنسرت های پاپ تصریح کرد: کارهای ما نشان می دهد که خیلی در فضای تکراری حرکت نکرده ایم. اگر به لحاظ  محتوایی که حاکم بر بازار موسیقی پاپ ایران است نگاهی کنید شاید کار ما شبیه کارهای دیگران است اما ما در ملودی خیلی سخت گیری کردیم، کما اینکه تولید قطعه ای چون «از تو دلگیرم» که خوشبختانه با استقبال خوب مخاطبان همراه بود در راستای همین سخت گیری ها انجام شد. به طور حتم اگر تکراری بود مخاطب آن را پس می زد.

وی ادامه داد: البته خود من همیشه تلاش کردم که خیلی با روند بازار حرکت نکنم و اتفاقا سخت گیری های زیادی در این زمینه داشتیم، به ویژه اینکه بر سر تولید آلبوم اولم این سخت گیری بسیار زیادتر از حد تصور بود. این آلبوم وقتی در سال 87 منتشر شد زمانی بود که شیوه تکنو تازه وارد ایران شده بود و به نوعی خود را به عنوان یک مد در جامعه موسیقی مطرح کرد اما من با این شیوه کاری نداشتم و تمام قطعه های این آلبوم صدای قدیمی می داد چرا که می خواستم چنین دیدگاهی وجود داشته باشد. البته بعدا دیدم که این راه هم راه خوبی برای شنیده شدن کارها نیست و باید با سلیقه عمومی مردم هم‌پا شوم اما کار دلنشین تر را به مخاطب ارائه کنم. اینکه بگوییم متفاوت باشیم نیز رویکردهای متفاوتی دارد به طور مثال ما در این سالها می بینیم که بسیاری از گروه‌ها موسیقی سنتی و پاپ را با هم تلفیق کرده و سعی کردند این واژه متفاوت بودن را به مخاطب نشان دهند.

محمدرضا هدایتی

صدای من صدای هوار کشیدن و اعتراض به وضع موجود نیست

هدایتی با بیان اینکه نمی‌دانم در موسیقی پاپ چه نوآوری‌ای باید اتفاق بیفتد، تصریح کرد: اگر منظور محتوای ترانه هاست که باید بگویم فرمت و نوع کار ما عاشقانه است و اصراری هم ندارم که بخواهم به زور مسائل سیاسی و اجتماعی را در ترانه هایم مطرح کنم. اصولا هم ترجیح نمی دهم که خودم را درگیر این کارها کنم، چون اینها خط قرمزهایی هستند که اولا ممیزی تعیین کننده است دوما برخی از موارد هم هست که خود خواننده ترجیح می دهد وارد آنها نشود. از سویی دیگر این ماجرا بستگی به نوع صدا هم دارد که هر صدایی نمی تواند ترانه های اجتماعی را بخواند. صدای من یک صدای عاشقانه است که اصلا به درد آهنگ اعتراضی خواندن نمی خورد. صدای من یک صدای مهربان و عاشقانه است، صدای هوار کشیدن و اعتراض به وضع موجود نیست. این صدا یک صدای مهربان است که یک دلتنگی دارد که بیشتر جواب می دهد. بنابراین باید خودم بدانم که چه مدل کاری به صدای من می آید.

این بازیگر افزود: البته این دلیل نمی شود که من بگویم مخالف چنین رویکردی در موسیقی هستم اتفاقا برعکس من کارهای اعتراضی را بسیار دوست دارم ولی باید بدانیم که آیا این فضای موسیقایی به صدای من می نشیند یا نه؟ من درمقابل هیچ گونه موسیقی جبهه گیری نکردم، فقط به خودم زمان دادم که کارها به حرکت خود در فضایی که ترسیم کرده ام حرکت کنند. شاید در آینده من شیوه دیگری غیر از این شیوه را تجربه کردم. کما اینکه چندی پیش قطعه «کاشکی زمستون نبود» در اینترنت پخش شد که اثری غمگین و متفاوت از کارهای دیگرم بود و فرم آن فرق زیادی با کارهایی دارد که در آلبوم داشته ام .

بیوگرافی محمدرضا هدایتی ,ازدواج محمدرضا هدایتی

اینستاگرام محمدرضا هدایتی : Instagram / MrezaHedayati

انتقاد از معترضانی که همیشه معترضند

هدایتی با بیان اینکه توقع مردم از خوانندگان مورد علاقه خود از نکات مهمی است که هر هنرمندی باید به آن توجه کند، توضیح داد: من ادعای آنچنانی در موسیقی ندارم. من همیشه یک شنونده خوب موسیقی بودم که همواره کارهای خاص گوش می کردم و هنوز هم این کار را انجام می دهم. اتفاقا خودم خیلی هم موسیقی پاپ گوش نمی کنم مگر اینکه آن موسیقی حرفی برای گفتن داشته باشد. در حال حاضر که به عنوان خواننده حضور دارم، کلی معترض وجود دارد که به من کنایه می زنند که شما بهتر است به بازیگری ادامه دهی، همین مانده که شما بخوانی و کنسرت هم برگزار کنی. به هرترتیب این اعتراض ها وجود دارد و دلیل این اعتراض ها می دانم چیست، من یک بازیگر هستم و اگر بازیگر نبودم قطعا با چنین انتقادهایی رو به رو نبودم.

صداپیشه شخصیت «پسر عمه زا» در مجموعه «کلاه قرمزی» افزود: اغلب دوستان من را در کارهای طنز دیدند. بپذیرید اگر من بروم رو صحنه و کار بسیار سنگینی را اجرا کنم حتم دارم باعث خنده می شود. من یک فرم کاری را انتخاب کردم که با توجه به بازیگری ام بیننده خیلی من را دور نبیند، یعنی من برای او باید قابل باور باشم. در غیر اینصورت حتی اگر متفاوت ترین کارها را ارائه دهم، شرایط خوبی ایجاد نخواهد شد. من باید خودم را در موسیقی ثابت کنم بعد کارهای متفاوت انجام بدهم. در واقع رسالت اصلی هر هنری سرگرمی سازی است. شما باید بتوانی مخاطب را جذب کنی بعد حرف‌های بزرگ را مطرح کنید. به طور حتم اگر از همان ابتدا این کار را انجام دهم تماشاگر من را پس می زند چون من هنوز موفق به ثابت کردن خودم به مخاطب نشدم.

عدم محبوبیت بازیگران در حرفه خوانندگی

وی در ادامه سخنان خود یادآور شد: در این سالها دوستان بازیگری بودند که می خواستند  خواننده شوند اما چون کارهای سنگینی را انتخاب می کردند کارشان نگرفت. به نظر شما چرا کار این دوستان علیرغم کیفیت خوبی که کارهایشان داشت، نتوانست محبوبیتی کسب کند؟ باید در پاسخ گفت اینها کارهای مردمی نداشتند که آثارشان به شیوه دهان به دهان برای جامعه تبلیغ شود. اما ببینید چرا کارهای من گرفته‌اند؟ چون آن‌ها در بین مردم حضور داشته و مثل مردم و خودم ساده بوده‌اند. من هم اگر از همان اول می آمدم کارهای سنگین با یک پکیج گران قیمت تحویل مخاطب می دادم، مطمئنم از مردم دور می شدم ولی من الان به مردم نزدیک هستم.

وی درپاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا صداپیشگی شخصیت «پسر عمه زا» در مجموعه «کلاه قرمزی» تاثیری در افزایش طرفداران و جمعیت کنسرت‌هایش داشته یا خیر؟ تصریح کرد: لزوما نمی توان به این موضوع به عنوان یک عنصر اصلی نگاه کرد. افرادی که کنسرت می روند بیشتر آهنگ های من را شنیده‌اند که به کنسرت محمدرضا هدایتی می آیند چون آنها قشر خاصی هستند و هر وقت کنسرت برگزار می شود، آنها  حضور فعالی دارند و به نوعی به این قضیه عادت کرده‌اند. اینها کسانی هستند که کارها را شنیده‌اند و می آیند و طبیعی است که درصدی هم به خاطر کاراکتر «پسرعمه زا» در کنسرت من حضور دارند. اینها چیزی نیست که من بخواهم رد کنم.

محمدرضا هدایتی یک شبه خواننده نشد

هدایتی توضیح داد: به اعتقاد من این چالش باید وجود داشته باشد و اتفاقا اگر نباشد من باید ناراحت باشم چون مخاطب به تمامی این موارد اهمیت داده است. من یادم هست که وقتی قطعه «دلگیرم» را در سال 90 منتشر کردیم، در عرض یک هفته 600 هزار شنونده داشت. این ترانه از من معروف تر شد به طوری که  من الان باید ثابت بکنم که من این ملودی را ساختم و خواندم و به قولی یک شبه خواننده نشدم. من در این عرصه کار کردم، منتها حرفی راجع به آن نزدم چون می دانستم این جبهه وجود دارد اما چون حوصله برخورد با این اعتراض ها را نداشتم کار خودم را انجام دادم. همین موضع هویت موسیقی من را تحت تاثیر قرار نمی دهد چون من خود را جدای از کار بازیگری محک زدم. اینکه بی سر و صدا کاری انجام دادم و مصاحبه ای هم نکردم، به خاطر این بود که دوستان نگویند من از شهرت خود برای حضور در خوانندگی استفاده کردم.

وی درباره هویت سازی برای خوانندگان فعال موسیقی پاپ تاکید کرد : اساسا مگر موسیقی پاپ ما هویت دارد که من بخواهم در مورد هویت صحبت کنم؟ در حال حاضر تمام سازهایی که در موسیقی پاپ ما استفاده می شوند همه غربی هستند، پس چه هویت پاپی داریم که من بخواهم هویت موسیقایی برای خودم قائل باشم.

عکس جوانی محمدرضا هدایتی

ساخت یک اثر موسیقایی مدرن با محوریت موسیقی سیستان و بلوچستان

این خواننده پیرامون فعالیتهای موسیقایی خود در عرصه موسیقی نواحی گفت: من در آلبوم جدیدم یک آهنگ بلوچی دارم و تصمیم دارم از این به بعد در هر آلبومی که تولید می‌کنم یک یا 2 قطعه از موسیقی استان سیستان و بلوچستان هم داشته باشم. اصلا آمدن من در دفتر «ترانه سمان» به خاطر موسیقی بلوچی و زابلی بود. من آمدم که این کارها را انجام بدهم، که بخواهم یک آلبوم موسیقی تلفیقی بلوچی مدرن کار کنم اما یک‌دفعه دیدم مشغول تولید آلبوم پاپ هستم. همیشه و هر وقت خواستم موسیقی بلوچی کار کنم در موسیقی پاپ افتادم و البته ناراضی هم نیستم ولی ساخت یک اثر تلفیقی مدرن در رابطه با موسیقی سیستان و بلوچستان هیچوقت از من دور نمی شود. من همین جا اعلام می کنم زمانی که بتوانم آن طوری که دلم بخواهم روی موسیقی سیستان و بلوچستان کار کنم، به همه آروزهای خودم در موسیقی رسیده‌ام.

وی افزود: در زمانی همه تلاش خود را انجام دادم که بتوانم هزینه‌ای را فراهم کنم و بچه های موسیقی سیستان و بلوچستان را به تهران بیاورم، جایی را برای آنها اجاره کنم که یک ماه اینجا بمانند و من با آنها و همراه هنرمندان تهرانی یک آلبوم تلفیقی روانه بازار موسیقی کنیم. منتها خیلی هزینه بر بود، حتی زمانی که می خواستم این کار را بکنم رییس ستاد مبارزه با مواد مخدر گفت من می توانم با استفاده تبصره و آیین نامه هزینه‌ای را به تو بدهم تا این کار انجام شود اما این موضوع هم تحقق پیدا نکرد. این دینی بوده که بر گردن من است و باید آن را اجرایی کنم.

من کلاهبردار نیستم

هدایتی درباره مشکلات برگزاری کنسرت خود در تهران گفت: تنها مشکلی که برای برگزاری کنسرت داشتیم، جبهه ای بود که این روزها بر علیه من شکل گرفته است، اینکه فلانی بازیگر است و اصلا نباید بخواند. اما عقیده من چیز دیگری است، اینکه هر کسی که در هر زمینه‌ای استعداد دارد، چرا نباید از استعداد خود استفاده کند؟ اگر از استعداد استفاده نکنیم به خودمان خیانت کرده‌ایم. این موضوع عجیب و غریبی نیست و من می توانم در کل دنیا ده‌ها نمونه بازیگر معرفی کنم که خواننده هم هستند و من نمی دانم چرا اینجا به شکل آزار دهنده ای این موضوع را بیان می کنند.

وی تصریح کرد: بدم می آید وقتی کسی بیاید و با این بهانه بگوید که من کلاهبردار هستم. من هیچوقت از شهرتم در موسیقی استفاده نکردم. دوست دارم حمایت کسانی را که از موسیقی من خوش‌شان آمده، داشته باشم. دوست دارم حمایت کسانی را که از بازی های من لذت بردند، داشته باشم. من همیشه قدردان مردم بودم، همه چیز برای من مردم هستند. بنابراین اذیت می شوم و تحمل شنیدن ناراحتی دوستان را ندارم. من همیشه عادت داشتم که من را دوست داشته باشند اما الان با جریانی روبه رو شدم که هم می خواهم به عقیده آنها احترام بگذارم و هم می خواهم یک جوری به آنها بگویم که اشتباه می کنید.

این خواننده افزود: ما حتی برای آلبوم بعدی هم برنامه ریزی لازم را انجام دادیم. من نیامدم با کنسرتی که در بهترین شکل ممکن 2 هزار نفر بیننده دارد، آینده موسیقی خود را رقم بزنم. کنسرت از این جهت برایم اهمیت داشت که زنده خواندن من را ببینند و بدانند که همه چیز در استودیو خلاصه نمی شود.

می خواستم از صدا پیشگان ببعی و آقای همساده استفاده کنم اما…

هدایتی درباره استفاده از صداپیشگان مجموعه کلاه قرمزی در کنسرت خود گفت: استفاده از خوانندگان مهمان به ویژه بازیگران فکرهایی بود که این اواخر در ذهن من به وجود آمد اما به خاطر اینکه وقت لازم را برای اخذ مجوز نداشتم، نتوانستم از دوستانم استفاده کنم. من حتی دوست داشتم محمد بحرانی (صداپیشه ببعی و آقای همساده در مجموعه کلاه قرمزی) و امیر سلطان احمدی ( عروسک گردان پسرعمه زا) همان قطعه‌ای را که برای جام جهانی تولید کرده بودند، در این کنسرت اجرا کنند اما خیلی دیر شد چون ما زمانی یک ماهه می خواستیم که بچه ها بتوانند مجوز بگیرند.

وی در بخش پایانی صحبتهای خود از دلایل حضور نیافتنش در نمایش «ترانه های محلی» گفت و توضیح داد: خیلی ناراحت شدم که نتواستم در نمایش «ترانه های محلی» حضور داشته باشم و حالا بسیار خوشحالم که دوست خوبم علی سرابی جایگزین من شد. من این نقش را خیلی دوست داشتم ضمن اینکه ترانه هایی را که قرار بود بخوانم، فردین خلعتبری ساخته بود و این فرصت خوبی بود که بتوانم در کنار این هنرمند شایسته موسیقی حضور داشته باشم. به هر حال من همیشه برای بازی در تئاتر بد شانس بودم. واقعا اگر تعهد از قبل تعیین شده من با پروژه «ایران برگر» نبود با کمال افتخار در این نمایش حضور پیدا می کردم.

محمدرضا هدایتی در دورهمی

حضور محمدرضا هدایتی در برنامه دورهمی مهران مدیری سال 96

محمدرضا هدایتی و مهران مدیری

سریالهای محمدرضا هدایتی

۱۳۹۴    در حاشیه    مهران مدیری
کلاه‌قرمزی ۹۴    ایرج طهماسب
۱۳۹۳    کلاه‌قرمزی ۹۳    ایرج طهماسب
۱۳۹۲    کلاه‌قرمزی ۹۲    ایرج طهماسب
۱۳۹۱    کلاه‌قرمزی ۹۱    ایرج طهماسب

۱۳۹۰    کلاه‌قرمزی ۹۰    ایرج طهماسب
۱۳۸۸    کلاه‌قرمزی ۸۸    ایرج طهماسب
لطفا دور نزنیم    مهدی مظلومی
۱۳۸۷    مرد دوهزارچهره    مهران مدیری
۱۳۸۶    گنج مظفر    مهران مدیری

۱۳۸۵    باغ مظفر    مهران مدیری
۱۳۸۴    شب‌های برره    مهران مدیری
۱۳۸۳–۸۸    در چشم باد    مسعود جعفری جوزانی
۱۳۸۲–۸۳    نقطه‌چین    مهران مدیری
۱۳۸۱    پاورچین    مهران مدیری
۱۳۷۹    داستانهای نوروز (۱۳۷۹)    مهران مدیری
۱۳۷۷    محاکمه    حسن هدایت
۱۳۷۶    داستان‌های نوروزی    مهران مدیری

۱۳۷۶    ببخشید شما؟    مهران مدیری
۱۳۷۶    قهر و آشتی    مهران مدیری
۱۳۷۶    نیستان    مهران مدیری
۱۳۷۶    پلاک ۱۴    مهران مدیری
۱۳۷۶    وکیل محل    مهران مدیری

فیلمهای سینمایی محمدرضا هدایتی

    آس و پاس (فیلم ۱۳۹۴)
    ایران برگر (۱۳۹۳)
    اینجا آسمان همیشه بارانی است (۱۳۹۲)
    دلقک
    کلاه‌قرمزی و بچه‌ننه (۱۳۹۰)

    تاکسی نارنجی (۱۳۸۷)
    کیش و مات (۱۳۸۷)
    بی‌وفا (۱۳۸۵)
    شام عروسی (۱۳۸۴)
    الهه زیگورات (۱۳۸۲)
    روز کارنامه (۱۳۸۱)
    مردی از جنس بلور (۱۳۷۷)
    داماد خوش قدم

تئاتر

    نیرنگ باری
    لولوی عزیز من
    میزان
    خواستگاری
    گوریل پشمالو
    دلم دریا
    زمانی برای کشتن
    دزد و مهتاب
    بار دیگر هابیل
    شب بخیر سرهنگ

شبکه خانگی

    داماد خوش قدم
    فضانوردان
    قهوه تلخ
    گنج مظفر
    شوخی کردم…!
    کوچه مروارید
    بمب خنده

بیوگرافی محمدرضا هدایتی و همسرش و پسرش +عکسها و گفتگو

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیژن امکانیان و همسرش

بیژن امکانیان ,بیژن امکانیان و همسرش

بیژن امکانیان بازیگر سینما و تلویزیون امکانیان متولد 27 مرداد 1332 در آبادان می باشد. 

وی فارغ التحصیل دانشکده هنرهای زیبا از دانشگاه تهران و گذراندن دوره های تخصصی آموزش مربیگری تئاتر در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است. از جمله فعالیت های وی می توان: کارگردانی تئاتر و کارگردانی فیلم کوتاه 8 م.م نیز اشاره کرد.

وی این روزها در حال ایفای نقش در سریال گسل در نقش معاون یکی از وزیران به میباشد که قرار است به زودی پخش گردد.

بیژن امکانیان و همسرش

بیژن امکانیان و همسرش

مصاحبه با بیژن امکانیان

چگونگی ورود به دنیای بازیگری : من دانشجوی رشته تئاتر دانشکده هنرهای زیبا بودم و در همان زمان در روزنامه اطلاعات به عنوان منتقد فیلم نقد می‌نوشتم. با فعالیت در سینمای آزاد یکی دو فیلم کوتاه ساختم و در فیلمهای کوتاهی هم بازی می‌کردم که با پیروزی انقلاب اسلامی و با فراهم شدن زمینه ورود نسلی جدید به سینمای حرفه‌ای به همراه مهدی صباغ‌زاده فریدون جیرانی و موسوی تعاونی را به نام “ایفا” تشکیل دادیم و کار اول سینمایی‌مان را از آنجا آغاز کردیم.

کار شرکت تعاونی ما در سینما با این فیلم“آفتاب نشین‌ها” آغاز شد و من نیز در این فیلم نقش مقابل علی نصریان را بازی می‌کردم. دو سال بعد در سال ۶۲ صباغ زاده فیلم سینمایی “پرونده” را برای بنیاد مستضعفان و جانبازان ساخت که من نقش کوتاه اما مهمی را در آن بازی کردم و بعد از آن ، جیرانی “سناتور” را براساس طرحی از من نوشت . بازی در فیلم “گل‌های داودی” یکی از عوامل موثری بود که باعث شده چهره‌ ام در بین خانواده‌ها شناخته شود .

همزمان با نمایش این فیلم خیلی‌ها فکر می‌کردند من واقعا نابینا هستم . “گل‌های داودی” کار ملودرامی بود که از نظر حسی خیلی روی تماشاگر تاثیر گذاشت و به همین دلیل هم فیلم ماندگاری شد . بعد از «گل‌های داوودی» ده‌ها پیشنهاد مشابه آن را رد کردم و در فیلم‌هایی حاضر شدم که حس می‌کردم می‌توانند چیز تازه‌ای به کارنامه ام اضافه کنند. مثلا در یک فیلم فقط به این انگیزه بازی کردم که صدابرداری سر صحنه داشت و به من فرصت می‌داد که با صدای خودم بازی کنم.

البته دوبلورهایی که به جای من صحبت کرده‌اند، نقش مهمی در موفقیتم به عنوان بازیگر داشته‌اند،‌ اما می‌خواستم بازیگری با صدای زنده را تجربه کنم. نقش‌های دیگری هم بودند که در زمان خودشان موفق بودند تا این که رسیدیم به اواخر دهه ۱۳۷۰ با تحولاتی که در عرصه مدیریت فرهنگی و سیاست‌های سینمایی کشور پدید آمد، سینمای ایران وارد مرحله جدیدی شد. در این دوران واقعا انتخاب چندانی برایم وجود نداشت.

اغلب فیلم‌ها قصه‌های سطحی دختر و پسری داشتند و در آن سینما جایی برای من نبود یا دست‌کم نقش جذاب و وسوسه‌کننده‌ای پیشنهاد نشد. پس باید منتظر پیشنهادهای خوب می‌ماندم که در نهایت با “سربازهای جمعه” این اتفاق افتاد .

وی “تقاطع” را فیلم بسیار خوبی در کارنامه‌ کاریش می‌داند و از اینکه بعد از ۲۷ سال حضور در سینمای حرفه‌ای ، “تقاطع” باعث شده ،اولین جایزه ‌اش را برای بازیگری بگیرد می‌گوید : این جایزه و تشویق برای هر بازیگری که این معنا برایش جدی باشد بسیار ارزشمند خواهد بود.

گفتگو با وی در خصوص آخرین فعالیت سینمایی اش

با توجه به اینکه آیدا پناهنده قبل از «آبروی از دست رفته آقای صادقی» تنها یک فیلم تلویزیونی به نام «قصه داوود و قمری» را در کارنامه خودداشت، این فیلم چه ویژگی داشت که بازی در آن را پذیرفتید؟

– ویژگی بارزان که قبل از هر چیز نظرم را جلب کرد فیلمنامه بود. «آبروی از دست رفته آقای صادقی» فیلمنامه بی نقص و دقیقی داشت. دریافت جایزه بهترین فیلمنامه هم واقعا حقش بود. در بسیاری از فیلمنامه ها می بینیم که کاراکترها بیش از اندازه حضور دارند. آنقدر که در سکانس هایی حضورشان به پیشبرد داستان هیچ کمکی نمی کند اما در این فیلم شخصیت ها به اندازه بودند. برای بازیگر یک اثر بهترین راهنما در ابتدای کار، فیلمنامه آن است. این یک واقعیت غیرقابل انکار است. البته موارد دیگر هم به اندازه ای تاثیرگذار هستند. اولین باری که فیلمنامه را خواندم بدون هیچ شکی تصمیم گرفتم در آن بازی کنم.

بیژن امکانیان

کلیت فیلمنامه خوب بود یا نقشی که به شما پیشنهاد داده بودند؟

– نقش هم بسیار متفاوت بود. پیشنهادهای زیادی را بعد از خواندن فیلمنامه رد کردم. البته در بعضی موارد هم تردید داشتم. بالاخره بیکاری هم چیز خوبی نیست. برای همین در مورد بعضی کارها تردید می کنم و در نهایت خودم را راضی می کنم که از انتظاراتم کوتاه بیایم و نقش را قبول کنم. معمولا هم از انتخابم پشیمان می شوم چون سر صحنه، کار آنطور که باید پیش نمی رود و من اذیت می شوم. در این موقعیت ها که قرار می گیرم سعی می کنم کمک کنم تا نقاط ضعف فیلمنامه در طول کار رفع شود اما فیلمنامه هایی هم هستند که هیچ یک از این دغدغه ها را برایم به وجود نمی آورد. فیلمنامه «آبروی از دست رفته…» هم از همین دسته بود. فیلمنامه این تله فیلم به لحاظ ساختار دراماتیک و شخصیت پردازی بسیار پخته بود. آنطور نیست که فقط به این دلیل که نقش من در فیلم خوب بوده بگویم پس فیلمنامه خوبی هم داشته. چند وقت پیش نقشی به من پیشنهاد شد که خیلی متفاوت و خاص بود ولی وقتی فیلمنامه را خواندم نتوانستم با کار ارتباط برقرار کنم. داستان آنقدر بد نوشته شده بود که می توانست نقش به آن خوبی را هم خراب کند.

بیوگرافی بیژن امکانیان

خبر تهیه کنندگی فیلم بعدی آیدا پناهنده توسط شما قبل از جشنواره جام جم منتشر شده بود. آنقدر به کار این کارگردان جوان اعتقاد داشتید که قبل از آنکه بازخوردهای کار را ببینید، تهیه کننده فیلم بعدی شان شدید؟

– البته «داوود و قمری» فیلم اول آیدا پناهنده و همین طور فیلم های کوتاه او هم جایزه هایی گرفته بود. من قبل از «آبروی از دست رفته …» هیچ شناختی از ایشان نداشتم. فقط مطالبی را که درباره او در مطبوعات منتشر شده بود را خوانده بودم اما فیلمنامه را که خواندم فهمیدم همه مطالب مثبتی که درباره او نوشته شده بود حقیقت داشت.

البته فیلمنامه «آبروی از دست رفته …» به صورت مشترک نوشته شده است.

– بله فیلمنامه را آیدا پناهنده و ارسلان امیری مشترکا نوشته اند اما اولین شناختی که بازیگر از کارگردان پیدا می کند فیلمنامه ای است که از او به دستش می رسد. حتی اگر فیلمنامه را خودش ننوشته باشد با انتخابی که کرده می توان متوجه سطح سلیقه وذوق هنری اش شد.

در مدیوم تلویزیون تله فیلم به نسبت سریال چندان جدی گرفته نمی شود. کارگردان و بازیگران آن بیشتر از اینکه نگاه جدی به کار داشته باشند تله فیلم را یک منبع درآمد می بینند. برای همین آنطور که باید برای کار انرژی نمی گذارند اما «آبروی از دست رفته …» با توجه به جایزه های بسیاری که از جشنواره جام جم گرفت، نشان داد که می شود تله فیلم خوب ساخت.

– دقیقا همینطور است اما نگاه پناهنده به «آبروی از دست رفته …» اصلا اینطور نبود که صرفا پولی بگیرد و برود کنار، کار هم خودش یک جوری جمع می شود. اطلاع دارم که حتی تا الان هنوز با ایشان تسویه حساب نشده است. همه بچه ها فشرده کار می کردند. مدت تصویربرداری یک ماه بود و ما مهر روز 12 ساعت کار می کردیم. یعنی اگر می خواستیم اینقدر فشرده کار نکنیم زمان تولید طولانی تر می شد. چیزی در حدود ساخت یک فیلم سینمایی. حتی دیده ام فیلمهای سینمایی را که در 25 روز فیلمبرداری آن تمامشده. نه تنها کارگردان بلکه همه عوامل «آبروی از دست رفته …» این تله را در حد یک فیلم سینمایی جدی گرفتند. مثلا مرتضی قیدی، فیلمبردار حتی راکورد نور را هم مثل فیلم های سینمایی حفظ می کرد. هیچ چیز سرسری نبود، من هم کاملا در اختیار کار بودم. هرگز به خاطر کمبود امکانات کار را آسان نگرفتم. یادم است یک سکانس را در فروشگاه اسباب بازی فروشی گرفتیم. کارگردان با دقت کار می کرد، اینطور نبود که دوربین را یک جا بکارد و برود. برای همین یک مقدار گرفتن این سکانس طول کشید. صاحب اسباب بازی فروشی عصبانی شد و می خواست همه گروه را بیرون کند. می گفت مگر من چقدر پول گرفتم که اینقدر کارتان طول می کشد. گروه داشتند وسایلشان را جمع می کردند که بروند، رفتم پادرمیانی کردم و گفتم این فیلم بودجه زیادی ندارد و همه ما با مبالغ کمی داریم کار می کنیم. نهایتا قانع شد و کارمان را همانجا تمام کردیم. می خواهم بگویم این فیلم با معیارهای درستی ساخته شد. حالا اگر به زعم عده ای معیار درست، معیار سینمایی است؛ پس می شود گفت آبروی از دست رفته آقای صادقی هم یک فیلم سینمایی است که برای تلویزیون ساخته شده.

بیژن امکانیان

البته برگزاری جشنواره جام جم باعث شده برای صاحبان آثار معیار سنجش به وجود بیاید و رقابت و مورد ارزیابی قرار گرفتن دلیلی شود تا بیشتر به کیفیت اثرشان توجه کنند.

– خوبی جشنواره همین است. نکته جذاب درباره موفقیتی که «آبروی از دست رفته …» در این جشنواره به دست آورده این است که فیلم به هیچ عنوان مناسبتی نیست. البته اشکالی هم نداردکه یک فیلم به صورت مناسبتی بودن آن امتیاز ویژه ای به فیلم تعلق نگرفته. «آبروی از دست رفته …» به هیچ مناسبتی اشاره نداردو تمام جوایزی که دریافت کرده کاملا به حق است. این فیلم یک مسئله اجتماعی را با نگاهی نسبتا تلخ مطرح می کند؛ تلخی که به فیلم و مخاطبان آن تحمیل نشده بلکه موقعیت کاراکترهای آن باعث ایجادش می شوند. نکته مثبت دیگر فیلم خاکستری بودن کاراکترهای آن هستند هیچ کدام مطلقا مثبت یا منفی نیستند. این معیار حتی در کوتاهترین نقش های فیلم هم وجود دارد. آدم ها واقعی هستند.

بیژن امکانیان ,بیوگرافی بیژن امکانیان

اتفاقات چنین مشخصه ای در اکثر آثار تلویزیونی وجود ندارد. در بیشتر آثار یک بدمن و یک قهرمان حتما وجود دارد.

– البته می شود گفت آقای صادقی قهرمان این فیلم است اما نه به مفهوم کلی آن. او هم اشتباهاتی در زندگی مرتکب شده که در زمانی طولانی دامن خودش و دیگران را گرفته. آقای صادقی یک شخصیت محوری دارد. نمی شود گفت آدم بی نقصی است. واقعیت این است که در فیلمنامه برای شخصیت پردازی کوچکترین نقش هم همان زمان گذاشته شده که برای آقای صادقی در نظر گرفته شده بود. کمترین نقش ها هم دقیق و بی نقص هستند.

حالا گذشته از فیلم «آبروی از دست رفته…» شما طی این سال ها در تله فیلم ها و سریال های مختلفی بازی کردید، برخی می گویند حساسیت های بیژن امکانیان خیلی کمتر شده که بازی در تله فیلم وسریال را قبول می کند.

– از یک زمانی به بعد برای دلم بازی کردم. نقش هایی انتخاب می کردم که بتوانم با آنها مهارت خودم را در بازیگری محک بزنم و این فرصت بیشتر در سریال ها برایم فراهم شد. یکگی از کارهای خوب من سریالی بود به اسم «آسایه تنهایی» متن بسیار خوبی داشت که مینو فرشچی نوشته بود اما متاسفانه موردتوجه قرار نگرفت. برای بازیگر کار در سریال سختی داردکه در مدیوم های دیگر کمتر وجود دارد. حفظ تداوم حس به دلیل طولانی بودن زمان فیلمبرداری بسیار مهم است که معمولا بازیگرها آن را رعایت نمی کنند. در سایه تنهایی من نقشی داشتم که حسی و درونی بود. برای همین هم جذب آن شدم. می خواستم ببینم چطور بازیگر می تواند دیالوگ هایی که جنبه شعاری دارند را تبدیل به واقعیت درون زندگی کند و با مهارت بازیش از گل درشت بودن شعار آن کم کند. این یکی از تجربه های خاص من بود.

بیوگرافی بیژن امکانیان

فیلم های سینمایی بیژن امکانیان

رخ دیوانه (۱۳۹۳)
قصه پریا (۱۳۸۹)
زیر آب (۱۳۸۸)
تقاطع (۱۳۸۴)
قلقلک (۱۳۸۴)

غروب شد بیا (۱۳۸۳)
سربازهای جمعه (۱۳۸۲)
آخرین نبرد (۱۳۷۶)
خفاش (۱۳۷۶)
قاعده بازی (۱۳۷۶)

فرار از جهنم (۱۳۷۵)
نابخشوده (۱۳۷۵)
حسرت دیدار (۱۳۷۳)
دیوانه وار (۱۳۷۳)
راه افتخار (۱۳۷۳)

سال‌های بی‌قراری (۱۳۷۳)
راز گل شب بو (۱۳۷۲)
لبه تیغ (۱۳۷۱)
آواز تهران (۱۳۷۰)
در آرزوی ازدواج (۱۳۶۹)
صنوبرهای سوزان (۱۳۶۸)
شب حادثه (۱۳۶۷)

سیمرغ (۱۳۶۶)
صعود (۱۳۶۶)
گمشدگان (۱۳۶۶)

دبیرستان (۱۳۶۵)
گل‌های داوودی (۱۳۶۳)
پرونده (۱۳۶۲)
سناتور (فیلم) (۱۳۶۲)
آفتاب نشینها (۱۳۶۰)

سریالهای بیژن امکانیان

سریال جاده چالوس
سریال گسل

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil