عکس جدید, عکس هنرمندن, عکسهای داغ هنرمندان, عکس روز

۱۶۷ مطلب با موضوع «بیوگرافی هنرمندان» ثبت شده است

بیوگرافی سپیده خداوردی و همسرش

سپیده خداوردی

بیوگرافی و زندگینامه

سپیده خداوردی بازیگر زن سینما و تلویزیون متولد 6 اردیبهشت 1360 در تهران می باشد و هم اکنون 36 سال سن دارد.

تحصیلات

خداوردی دارای مدرک ادبیات نمایشی و کارگردانی از دانشگاه آزاد اراک می باشد. 

شروع بازیگری

وی فعالیت هنری خود را از سال 1379 با بازی در مجموعه بچه های خیابان ساخته همایون اسعدیان آغاز نمود. وی با حضور در سریال از یادرفته و آوای باران توانست به خوبی شناخته شود. وی به تازگی نیز در سریال محکومین که شبهای زمستان 96 پخش میگردد به عنوان بازیگر اصلی حضور دارد.

خداوردی 22 سال سابقه فعالیت حرفه‌ای در زمینه موسیقی دارد و نوازنده ارکستر ملی و نوازنده شهبانگ در گروه استاد محمدرضا شجریان و … است.

ازدواج و همسر

سپیده خداوردی متاهل است و حدود 5 سال است که با امین نظری ازدواج کرده است .

بیوگرافی همسر سپیده خداوردی و ماجرای آشنایی شان

همسرم امین نظری دانش آموخته رشته فیلمسازی در فرانسه هستند و در زمینه موسیقی هم فعالیت می کنند و نوازنده گیتارالکتریک می باشند. وقتی با همسرم در پشت صحنه فیلم «عصر پاییزی» آشنا شدم، حس کردم که زبان مشترک زیادی با هم داریم و برای این که نظرات و احساسات مان را به یکدیگر نزدیک تر کنیم، احتیاجی به صرف زمان طولانی نداریم، به همین خار وقتی موضوع ازدواج به میان آمد حس کردم او می تواند شریک خوبی برای من باشد، به همین خاطر زندگی مشترکمان را با هم آغاز کردیم.

سپیده خداوردی و همسرش

آدرس پیج اینستاگرام : Insatgram/Sepidehkhodaverdi


سپیده خداوردی هم اکنون یک فرزند پسر دارد که اسمش سانیار است.

پسر سپیده خداوردی

دوست دارم پسرم نسبت به موسیقی بی تفاوت نباشد

این بازیگر درباره فرزندش که یک پسر است می گوید: من سالها به موازات کار بازیگری در عرصه موسیقی فعال بودم و دلبستگی زیادی به این حرفه دارم و از آنجا که همسرم هم در این حیطه فعالیت میکند دوست دارم پسرم وقتی بزرگ میشود نسبت به موسیقی بی تفاوت نباشد، در این حوزه کار کند. البته دوست دارم فعالیتش در این حرفه دلی باشد.

 

عکسهای اینستاگرام سپیده خداوردی

 

خانواده و همسر و فرزند سپیده خداوردی

عکس خانواده سپیده خداوردی


مصاحبه و گفتگو با سپیده خداوردی 

چقدر از سفره هفت سین چیدن لذت می برید؟

– راستش من بیشتر از سفره هفت سین چیدن مادرم لذت می بردم چون واقعا خوشگل و با عشق می چیند و  هر سالش با سال دیگر تفاوت دارد. من خودم هم می چینم ولی تا حالا پیش نیامده که با خودم بگویم آخ جون امسال سفره هفت سین بچینم و این را خیلی  دوست دارم که عیدها اصلا تهران نباشم و فضای جدیدی را در سال جدید تجربه کنم.

بیوگرافی سپیده خداوردی

پس اهل سبزه گره زدن هم هستید؟

– اگر عمری برای سبزه باقی بماند بله، چون همیشه سبزه من به گره زدن و به جوی رود آب انداختن نمی رسد و خیلی زود خراب می شود ولی من همیشه در فضای سبز می روم و این کار را می کنم.

بیشتر دوست دارید عیدی تان نقدی باشد یا غیرنقدی؟

 مشخصا نقدی.

چرا؟

– خب، چون اگر نقدی باشد قطعا خودم می روم و چیزی که دوست دارم را با آن می خرم و حتی برای کسی که کادو را می دهد هم می تواند شیرین تر باشد. از همان بچگی هم به این صورت بودم که کادویی که برام می گرفتند باید به سلیقه ام می آمد چه از نظر رنگ چه از نظرات دیگر چون اگر غیر از این باشد ترجیح می دهم نداشته باشم چون به نظرم حسی به آن ندارم.

جای خالی در میان سین های سفره هفت سین تان  احساس می کنید؟

– جای خالی راستش نه چون سانیار که آمد خود من هم سپیده هستم پس نه جای خالی حس نمی کنم. راستش خیلی دوست دارم سانیار را داخل سفره هفت سین بگذارم و هشت سین بچینم ولی متاسفانه آنقدر  شیطونه نمی ماند.

چند سال اخیر عید برای شما رنگ و بوی دیگری دارد، عید با یک کوچولو چه رنگ و بویی دارد؟

– یک سال که بار دار بودم و سال بعدش هم که سانیار به دنیا آمده بود و می توانم بگویم بدترین عید دوران عیدم، عید سال 95 بود چون به خاطر مریضی سانیار تا صبح بیمارستان بودیم و اصلا آن سال نرسیدم سفره هفت سین بچینم و عید امسال هم که کمی بزرگ تر شده و باید بهش نزدیک تر بشوم تا ببینیم چه می شود و انشاءالله هر چه پیش آید خوش آید. البته فکر کردن به چیدمان سفره هفت سین برای خانواده های  بچه دار یکم سخت تر است چون مگر می شود بچه داشته باشید و بتوانید چیزی برای تزیین دم دست بگذارید.

به سانیار امسال عیدی هم می دهید؟

– قطعا، چرا که نمی دهم. تازه پیش پیش می دهم.

چه چیزی به او می دهید؟

– باب اسفنجی و ماشین خیلی دوست دارد وسعی می کنم هر چیزی که خوشحالش می کند را برایش تهیه کنم چون خودم هدیه گرفتن را خیلی دوست دارم برای همین هر موقع از سر کار بر می گردم خانه برای سانیار یک هدیه کوچک هم شده می گیرم چون مطمئنم خوشحال می شود.

سپیده خداوردی بی حجاب

حضور فرزند در زندگی حرفه ای کاری شما چه تاثیری داشته، اصلا تاثیرش مثبت بوده یا منفی؟

– تاثیر خاصی نداشته که حالا بخواهم بگویم مثبت بوده یا منفی چون حوزه خانوادگی من بسترش طوری است که کارم چه باشد چه نباشد پیش می رود و فقط شاید مسائل کمی سخت تر شود مثل زمانی که شما ازدواج می کنید و همه این تاثیر مستقیم روی تعهد  شما در زندگی شخصیتان است و اصلا ربط و ارتباطی با کم کاری یا پرکاری من ندارد.

 از شیطنت ها یا بازیگوشی های سانیار خسته نمی شوم

شیطنت سانیار به کی رفته؟

– راستش احتمالا به پدرش رفته اما این را بگویم هنوز بین به کی رفتن شیطنت سانیار در خانواده ما دعواست، خانواده من می گویند سپیده که اصلا شیطون نبوده، خانواده همسرم هم می گویند والا اصلا ما بین مان بچه شیطان نداشتیم. خب این هم یکی از  شیرینی های بچه است که بعضی از صفاتش آخر هم مشخص نمی شود به چه کسی رفته است اما به نظر من به پدرش رفته است.

کدام شیطنتش شما را دیگر کلافه می کند؟

– ببینید سانیار زیاد شیطون نیست، زیادی پر انرژی و کنجکاوه یا شاید هم ما مثل قدیمی ها نمی توانیم پا به پای بچه بدویم فکر خمی کنیم بچه های مان شیطون هستند ولی در کل من از شیطنت ها یا بازیگوشی های سانیار خسته نمی شوم، بیشتر از اینکه توانم آنقدر نیست که پا به پایش باشم ناراحت می شوم.

اهل ورزش کردن هم هستید؟

– ای وای. دست روی دلم نگذارید که خون است. ورزش کمترین زمانش برای من پیاده روی و هر روز یا سه روز  در هفته استخر رفتن بود ولی از زمانی که کوچولومون به دنیا آمده من به دلایل مختلف نتوانستم ورزش بکنم و حالا ورزش کردن من همین سر کار رفتن و آمدن شده است و در مجموع به امید روزی که مهد برود و بس.

سفر زیاد می روید؟

– خیلی دوست دارم سفر زیاد بروم ولی شما بگویید امسال کجا بروم؟ من شمال و آن سوی مرزها را دوست دارم چون احساس می کنم بتوانم فرهنگ و تجربه ای جدید کسب کنم.

از سفرهای کاری آن سوی مرزها خاطره ای برای مان تعریف کنید؟

– سفرهایی که با استاد شجریان و ارکسترهای شهناز داشتم بهترین سفرهای من بودند. در این سفرها من یک کنسرت داشتم در بلژیک که قبلش در هلند کنسرت داشتیم و من صبح که بلند شدم دیدم سازم دسته اش از بیخ شکسته است و من کنسرت بلژیک را نزدم ولی استاد شجریان تقریبا یک روز نصفی زمان گذاشتند و ساز مرا درست کردند. یادم می آید کنسرت بعدی که در فرانسه بود که می خواستیم برویم من کل راه را گریه کردم که چرا سازم شکسته است ولی خدا را شکر مشکل حل شد و من توانستم به گروه بپیوندم. خاطرهای که گفتم به نظرم سال 2011 یا 2012 بود.

خبری از استاد دارید؟

– راستش همان خبری که شما دارید که خدا را شکر حال شان بهتر است.

عکس سپیده خداوردی

اگر قرار باشد جایی بروید و لذت ببرید کجا می روید؟

– یک کافه برای خوردن یک قهوه تلخ البته نه زیاد تلخ با موزیک خیلی خوب و بعدش هم بروم فضای سبز ببینم.

از لحاظ مناسبتی یا به تعبیری حیوانی متولد چه سالی هستید؟

– از لحاظ حیوانی متولد سال گاو هستم و باز از لحاظ حیوانی متولد سال خروس هستم و بعد دیگه روز نداریم که بخواهم بگویم.

رابطه تان به حیوانات چطور است؟

– کلا از حیوان می ترسم و حیوانات را دوست ندارم ولی به نظرم خیلی آرامم مثل گاو و اگر هم کسی اذیتم کند و پا روی دمم بگذارد خیلی جنگی مثل خروس می شوم.

چقدر محبوب و مشهور هستید؟

– فکر می کنم محبوب هستم ولی مشهور و سوپراستار به نظرم زیاد نیستم و اصلا هم باهاش مشکل ندارم چون معتقدم بازیگر بودن با شهرت خیلی فرق می  کند.کسی که هنر را برای خود هنر بخواهد زیاد درگیر حواشی نمی شود و آهسته و پیوسته جلو می رود تا کار با کیفیت را انجام دهد.

به عنوان سوال آخر سال 95 ما از شما، سپیده خانم خداوردی را تعریف کنید.

– من کلا آدم مهربانی هستم و همه را دوست دارم و نگاهم نسبت به همه چیز مثبت است و بسیار به نظم اهمیت می دهم. این نظم را هم از پدرم به ارث بردم. همیشه ما در بچگی مضطرب بودیم که وای نکنه بابا بره ما جا بمونیم چون همیشه پدرم خیلی سر وقت بود و مثلا سر صبحانه خوردن روزهای مدرسه اگر کمی دیر می کردیم می گفت تا پنج دقیقه دیگر پایین نباشید من رفتم.

و پایان…

– امیدوارم سال جدید برای همه سال خوبی باشد و همه سالی سرشار از خوشی و سلامت را سپری کنند و ما را نه تنها در این سال بلکه در همه سال های پیش رو دعا کنند.

سپیده خداوردی

سریال های سپیده خداوردی 

سریال محکومین (1396)
در قصه‌ها زندگی می‌کنند (۱۳۹۵، داود بیدل)
شبهای سبز (داود بیدل)
یکی از میان همه به کارگردانی ابراهیم شیبانی
آوای باران (۱۳۹۲)

عصر پاییزی (۱۳۹۲)
پروانه (۱۳۹۲)
به خاطر مونا (۱۳۹۱)
سهمی برای دوست (۱۳۹۱)

از یاد رفته (۱۳۹۰)
گیلعاد (۱۳۸۸)
بچه‌های خیابان (۱۳۸۲)
فیلم کوتاه هستی
فیلم کوتاه روزی روزگاری
فیلم مستند-داستانی حوض ایرانی به کارگردانی پریسا عشقی

تله فیلم ها

یک گوشه پاک و پر نور (۱۳۸۷)
کابوس به کارگردانی رضا بهشتی
قهوه اسپرسو به کارگردانی رضا بهشتی
راز فانوس به کارگردانی انوش جعفریان
بومرنگ به کارگردانی اسماعیل فلاح پور
فیلم سینمایی غافل
به خاطر مونا (۱۳۹۱)
جایی بالاتر از ابرها به کارگردانی موسی پایین محله

تئاتر

تئاتر آنتیگونه
پاریس شهر خوبی برای فراموشی نیست
هیچ‌کس مثل تو مال این جا نیست
با جانی دپ در فتوشاپ

فیلمهای سینمایی :

پیمان (۱۳۹۰)
ایستگاه بهشت (۱۳۸۵)

بیوگرافی سپیده خداوردی و همسرش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی نیوشا ضیغمی و همسرش

نیوشا ضیغمی

بیوگرافی و زندگینامه

نیوشا ضیغمی بازیگر زن سینما و تلویزیون متولد 18 تیرماه 1359 در تهران می باشد و 37 سال سن دارد. او اصالتا کرد می باشد ( اهل کرمانشاه).

تحصیلات : وی فارغ التحصیل لیسانس رشته روانشناسی کودک از دانشگاه شهید بهشتی است.

شروع بازیگری : در سال 1383 از کلاس های بازیگری کانون سینماگران جوان فارغ التحصیل شد و در همان سال انجمن او را برای بازی در سریال «در چشم باد» (مسعود جعفری جوزانی) انتخاب کرد که نخستین تجربه وی در عرصه بازیگری بود.

ازدواج و همسرش

نیوشا ضیغمی متاهل است و چندین سال است ( در سال 90 ) که ازدواج کرده است . اسم همسر او آرش پولادخان می باشد . این زوج تا کنون فرزندی ندارند.

شغل همسر نیوشا ضیغمی چیست ؟

آرش پولاد خان همسر نیوشا ضیغمی متولد شهر اصفهان است و شغل او تجارت نقره می باشد

ماجرای آشنایی این زوج

حکایت آشنایی من و آرش در نوع خودش بسیار جالب است. چون او من را قبل از آشنایی مان به شکل رسمی به واسطه فیلم هایم می شناخت و همین قضیه باعث شد که از قبل، پیش فرض هایی نسبت به من داشته باشد. در هر حال آشنایی و ازدواج با او یکی از بهترین اتفاق های زندگی ام بود.

آرش پولادخان: حق با نیوشاست. من مدت ها قبل از اینکه با نیوشا آشنا شوم؛ دوست داشتم با او ازدواج کنم و یک جورایی او را همسر آینده خودم می دیدم. اما تنها دلشوره ام این بود که نیوشا با تصویری که از او در کارهایش می بینم فاصله داشته باشد. از طرفی دوست نداشتم که صرفاً به او به عنوان یک هوادار نزدیک شوم. به همین خاطر کلی دودوتا چهارتا کردم تا بالاخره به این نتیجه رسیدم تا از طریق سرمایه گذاری در فیلمی به او نزدیک شوم که خوشبختانه این اتفاق افتاد. اما نکته مهم در مورد او این بود که به مراتب از آنچه که فکر می کردم صادق و مهربان تر بود.

نیوشا ضیغمی

 

همسر نیوشا ضیغمی

آدرس پیج اینستاگرام نیوشا ضیغمی : Instagram.Com/Newshazeighami


گفتگو با نیوشا ضیغمی و آرش پولادخان

در مسیر تجربه و شناخت

نیوشا : مدت‌هاست که دیگر در انتخاب‌هایم به مسائل جدی‌تری نگاه می‌کنم. گذشته از سلیقه خودم که نقش‌های متفاوت در سینمای خاص و به اصطلاح هنری را دوست دارم، دلم می‌خواهد سینمای بدنه خوب را دنبال کنم. به هر حال سینمای بدنه نیاز سینمای ماست و اصلا بد نیست که به آن شکل سینما هم پرداخته شود اما سینمای بدنه‌ای را دوست دارم که به قولی آبرومند بوده و سر و شکل محکم و ساختاری مناسب داشته باشد.

آرش : در مقطعی نیوشا از بازیگری فاصله گرفت و به رغم آنکه پیشنهادهای بسیاری داشت، ترجیح داد بیشتر مطالعه کند و به خودش فرصت بدهد تا تصمیم‌های تازه‌ای بگیرد.

نیوشا : خیلی‌ها پرسیدند چرا کمتر بازی می‌کنی و کم‌کار شده‌ای؟ در حالی که به نظرم کار یک بازیگر فقط این نیست که تعداد فیلم‌های بیشتری بازی کند. نیاز داشتم فکر کنم، در عین حال با مطالعه و فیلم دیدن به دانش خودم اضافه کنم. بازیگری فقط جلوی دوربین رفتن نیست شما باید بدانید چگونه جلوی دوربین بروید. بیشتر از یک دهه است که در سینما هستم حالا اگر قرار است دهه تازه‌ای را شروع کنم با یک دید تازه و به کمک اندوخته‌ام از تجربه‌های گذشته اقدام می‌کنم.

آرش : این فرصت‌ها لازم است تا شما در مسیر رشد قرار بگیرید. به هر حال هر کاری خودش تجربه است و مجموعه این تجارب به شما کمک می‌کند بهتر و بهتر شوید. این رمز و راز پخته‌تر شدن است. برای خود من هم تجربه‌هایی که با همسرم داشتم باعث شده تا دانش و اندوخته بیشتری داشته باشم و بخواهم قدم‌های بعدی را آگاهانه‌تر و درست‌تر بردارم. بدون این تجربه‌ها نمی‌شود کار بهتری خلق کرد. البته به شرطی که از تجربه‌های قبلی بیاموزیم.

سرک به فعالیت‌های یکدیگر

آرش : علاقه جدی‌ام به سینما و نگاه جدی‌تر به این مقوله بعد از ازدواج با نیوشا در من ایجاد شد. پیش از آن یک بیننده و علاقه‌مند عادی آثار سینمایی بودم. وقتی دیدم همسرم چه میزان شور و علاقه به این هنر دارد، برای من هم بسیار جذاب شد و علاقه من به ایشان سبب شد تا من هم وارد گود شوم و بخواهم در کنارش فعالیت کنم.

نیوشا : راستش از زمانی که زندگی مشترک‌مان را شروع کردیم، نه تنها بیشتر با شکل کار هم آشنا شدیم بلکه به نوعی وارد کار هم شدیم و از تلاش یکدیگر حمایت کردیم. کار آرش خودش یک شکل قابل توجه از هنر آن هم نوعی از هنر بومی و ملی است که ارزش بسیاری دارد و من بارها از اینکه نگاه حمایتی به کار و امثال او وجود ندارد، گله کرده‌ام.

آرش پولاد خان: کار من که در واقع تجارت من است، آمیخته با هنر است. شما نگاه کنید خلق این نقش‌های زیبا و ظریف نیازمند وجود یک روح هنرمندانه در آن فرد است تا چنین آثاری را بسازد. هنر مقوله گسترده‌ای است و من هم در این سال‌ها دور از فضای هنر نبودم. سینما را خاصه با همسرم به شکل جدی دنبال کرده‌ام.

نیوشا : این علاقه به کار یکدیگر کاملا دو طرفه است. خب به هر حال آرش در اصفهان متولد شده و این شهر با آن پیشینه تاریخی و هنری‌اش مهد بسیاری از چهره‌های هنری بوده است. من هم متعاقبا از کاری که آرش در آن فعالیت می‌کند، لذت می‌برم. با این حال فعالیت او به گونه‌ای نیست که من به شکل جدی واردش شوم و مثلا قلمزنی روی نقره انجام بدهم. تنها به عنوان یک بازیگر که مخاطبانی دارم، می‌توانم نگاه‌ها را به سمت کار او معطوف کنم. در کنارش اما یک مخاطب جدی کارهای او هستم که از تماشای آنها لذت می‌برم و تشویقش می‌کنم.

فوتبال، نقطه اشتراک ورزشی ما

نیوشا : درباره آن سفر هنرمندان به برزیل با تمام حواشی به نظرم مهم این بود که یک قشر کاری خاص از یک قشر کاری دیگر حمایت کردند؛ یعنی فارغ از تمام مسائل، مهم این بود که در یک افتخار ملی شریک باشیم و از یک اقدام که می‌توانست باعث سربلندی نام کشورمان شود، حمایت کنیم.

آرش : نقطه اشتراک ما در تماشای برنامه‌های ورزشی تلویزیون برنامه «نود» است! در واقع من همیشه با علاقه این برنامه را به خاطر اخبار فوتبال و دنبال‌کردن وضعیت تیم‌ها و بازی‌ها می‌بینم و نیوشا از نوع اجرای خاص و هیجان‌آور عادل فردوسی‌پور خوشش می‌آید و حاشیه‌های فوتبال را دنبال می‌کند. هنگام دیدن نود با هم اتفاق نظر داریم و این هم به خاطر کاراکتر ویژه و منحصر به فرد عادل فردوسی‌پور است.

نیوشا : بخشی از زندگی همه ما باید ورزش و توجه به سلامتی باشد. شاید هر یک از ما به بهانه‌های مختلفی از جمله نداشتن وقت، امکان رفتن به باشگاه، طولانی بودن ساعات کاری و. . . از آن فرار کنیم اما اگر با این دید که سلامتی نعمتی است که اگر از دست برود جبران شدنی نیست، به آن نگاه کنیم حتما روزانه دقایقی را به هر شکلی در هر جایی می‌توانیم به آن اختصاص دهیم.

آرش : شخصا علاقه بسیاری به ورزش دارم. البته فوتبال به نوعی ورزشی است که همه ما به اندازه‌ای آن را دوست داریم و بیشتر از هر رشته دیگری اخبارش را پیگیری می‌کنیم. فوتبال ملی هم که جای خودش را دارد. هر رشته ورزشی وقتی در قالب مسابقات ملی باشد باید از آن حمایت کرد حالا می‌خواهد کشتی باشد یا والیبال یا فوتبال و… . مهم افراشته شدن پرچم ایران بر سکوهای جهانی است. اگر انگشتان دستانم نمی‌شکست همین حالا هم بسکتبال را دنبال می‌کردم.

پوست یعنی زیبایی، زیبایی یعنی سلامت

نیوشا : فعالیت من در کلینیک زیبایی‌ام کاملا جدید و بخشی مهم از زندگی حرفه‌ای من است. یعنی آن را به شکل تفننی دنبال نمی‌کنم. چند سال پیش به پیشنهاد خانم دکتری این کار را شروع کردم که به عللی این همکاری قطع شد و پس از مدتی خودم شخصا کلینیک شخصی خودم را راه‌اندازی کردم. در این مرکز خدمات و مشاوره‌های زیبایی برای سلامت پوست از سوی متخصصان ارائه می‌شود و من خودم از مراجعان آن هستم.

آرش : قبل از ازدواج چنین مسائلی برای من اهمیت نداشت اما ازدواجم با نیوشا منجر شد برایم مهم شود. در حال‌حاضر فکر می‌کنم شما باید در هر کاری و جایگاهی که هستید رسیدگی به سلامت خودتان را مهم بدانید. من یکی از مخالفان غذاهای دریایی بودم اما نیوشا به من گوشزد کرد که نوع تغذیه سلامت چقدر می‌تواند در بهبود وضعیت پوست اثرگذار باشد و حالا من هم بیشتر به زیبایی و تناسب اندام و رسیدگی به ظاهر توجه می‌کنم.

نیوشا : درست است که بازیگرها به خاطر شرایط کاری و گریم‌های سنگین باید بیشتر مراقب ظاهر و سلامت پوست و موی خود باشند اما این مساله فقط مختص بازیگرها نیست و خوب است که همه نشاط، سلامت و زیبایی را تجربه کنند. برای من مهم است در کلینیک چه خدماتی ارائه می‌شود چون به هر حال بخش عمده‌ای از مراجعان آنجا به خاطر لطفی که به اسم من دارند، به آنجا می‌آیند و من خواسته‌ام تا هرآنچه برای من انجام می‌شود برای مراجعان نیز انجام شود.

آرش : به نظرم سلامت و ظاهر مناسب چیزی است که همیشه با شما هست و این بسیار مهم است که روحیه خودمان را خوب حفظ کنیم. وقتی روحیه خوبی داشته باشید قطعا برای اطرافیان شما نیز خوب خواهد بود. الزاما ربطی به این ندارد که شما چهره خاصی داشته باشید، مهم این است که شما به خودتان اهمیت بدهید و آراسته باشید.

بیوگرافی نیوشا ضیغمی

بیوگرافی نیوشا ضیغمی

ازدواج یعنی مسوولیت

نیوشا : آبان امسال، پنجمین سالگرد شروع زندگی مشترک‌مان است؛ تجربه‌ای که برای من بسیار لذت‌بخش بوده است و خوشحالم که این مسیر را انتخاب کرده‌ام. اوایل بعضی‌ها می‌خواستند مرا منصرف کنند و با این نگاه که چون بازیگرم و ازدواج و مسوولیت‌های جدیدش ممکن است در کارم خلل ایجاد کند، مرا می‌ترساندند. حتی حالا هم گاهی بعضی‌ها از من می‌پرسند می‌خواهی از سینما بروی؟

آرش : زندگی مشترک چه برای مرد چه برای زن مسوولیت بسیار سنگینی است اما مهم این است که بتوانیم تعادل داشته باشیم. اگر هر دو نفر به یک مسیر و هدف فکر کنند، نه تنها زندگی بهتری خواهند داشت بلکه کمک حال هم نیز خواهند بود.

نیوشا : بازیگری شرایط خاص خودش را دارد و من حتی آن اوایل دلهره داشتم که نشود یا نتوانم از عمده مسوولیت‌های ازدواج بربیایم اما به کمک هم اجازه ندادیم مشکلی ایجاد شود. گاهی می‌شود که به خاطر مشغله‌های کاری حتی فرصت صحبت کردن با یکدیگر را هم نداریم اما پذیرفته‌ایم و سعی کرده‌ایم با این شرایط کنار بیاییم و در عوض قدر فرصت‌های با هم بودن‌مان را بیشتر بدانیم.

نیوشا ضیغمی و شوهرش ارش پولادخان

تکیه‌گاهی از جنس عاطفه

آرش : یکی از ویژگی‌های قابل توجه نیوشا توانایی خوبش در مشاوره دادن است و هر زمان که با او صحبت می‌کنم، دلگرم می‌شوم. اینکه می‌گویند پشت سر هر مرد موفق یک زن خوب و همراه است، واقعیتی است که من کاملا درک کرده‌ام.

نیوشا : به نظر من زن و مرد باید تنها حامیان واقعی همدیگر باشند. زن اگر به بالاترین مدارج پله‌های ترقی هم برسد باید تکیه‌گاهی به نام مرد داشته باشد. من در این سال‌هایی که ازدواج کرده‌ایم، هرجا به کمک احتیاج داشتم و عرصه را تنگ دیدم، با آرش در میان گذاشتم. آرش حتی به خاطر آنکه هوای مرا داشته باشد و به خاطر علاقه‌ای که به سینما دارم، وارد کار سینما و این حیطه شد و حتی ضرر هم کرد و حاشیه‌هایی نیز برایش درست شد.

ستاره‌های خانه‌دار

نیوشا : روحیه بلندپروازی دارم که باعث شده بخواهم تجربه‌های مختلفی را از سر بگذرانم. به خاطر همین است که در کنار سینما و بازیگری، دفتر تولید فیلم و کلینیک زیبایی‌ام را نیز اداره می‌کنم اما این مشغله‌های وقت‌گیر باعث نشده از کارهای خانه‌ام غافل شوم. نمی‌خواهم سال‌ها بعد حسرت اینکه می‌توانستم کاری که دوست دارم را انجام بدهم اما انجام ندادم، به دلم بماند.

آرش : شاید نگاه بیرونی و عادی مردم این باشد که بازیگرها به شکلی زندگی مرفهی دارند و اصلا خیلی کارهای روتین را انجام نمی‌دهند اما نیوشا یک خانم خانه‌دار واقعی است. او کارهای حرفه‌ای خودش را دنبال می‌کند و در عین حال به تمام کارهای خانه می‌رسد و هنگامی که آشپزی نمی‌کند هم به من و کارهایم کمک می‌کند. گاهی او بسیار بیشتر از من کار می‌کند و اینطور نیست که به خاطر مشغله‌های بیرونی، مسوولیت‌های خانگی‌اش را فراموش کند.

اگر بخواهید کارنامه کاری تان را مرور کنید فکر می کنید کدام شخصیت از کدام فیلم برایتان محبوبیت بیشتری دارد؟

به «شوریده» و نقشی که در این فیلم بازی کردم علاقه خاصی دارم. نقشی درونی خاص که بسیار حسی بود. در میان فیلم های تجاری کارنامه کاریم به «توفیق اجباری» علاقه دارم. فیلم «پرتقال خونی» هم فیلم خوب و حرفه ای است و جزو فیلم های محبوبم است و اثر حرفه ای و قابل دفاعی است.

در میان نقش هایی که تا به حال بازی کرده اید کدامیک به لحاظ شخصیتی به شما نزدیک تر است؟

هرکدام از نقش هایی که یک بازیگر بازی می کند شامل بخشی از ویژگی های درونی بازیگر است. برای من که به شیوه حسی بازی می کنم نزدکی کردن نقش با ویژگی های خودم خیلی مهم است. بنابراین هر کدام از فیلم هایی که تا به حال بازی کردم بخشی از ویژگی های شخصیتی من را در خودش دارد. به لحاظ شخصیتی آدمی آرام هستم که همیشه از جنجال و ایجاد چالش با دیگران پرهیز می کنم.

معمولا در سینماهای ایران رسم شده است برخی از سوپراستارها حین بازی در فیلم، اظهارنظرهای شخص خودشان را وارد فیلمنامه می کنند.

در این زمینه کارگردان و نویسنده نقش مهم و کلیدی دارند؛ اگر نویسنده و کارگردان حرفه ای و کاربلد باشد نیازی ندارد که به توصیه و دخالت های بازیگرش گوش دهد. بنابراین بازگیران سوپراستار در این قضیه مقصر نیستند و کارگردان مقصر است. اگر نویسنده و کارگردانی به کارش اشراف داشته باشد به کسی اجازه دخالت در کارش را نمی دهد. البته در برخی از مواقع بازیگر یک سری ایده در مورد بهتر شدن نقش ارائه می کند که کاری درست و خوب است و بازیگران حرفه ای در بخش دورخوانی ایده های زیادی را ارائه می کنند.

اگر کارگردانی در کارش مدیریت داشته باشد هیچ بازیگری اجازه دخالت به خودش را نمی دهد. آیا به طور مثال بازیگری در فیلم بهرام بیضایی به خودش اجازه دخالت می دهد؟ مطمئنا خیر.

چقدر اعتماد کارگردان به بازیگر باعث موفقیت فیلم و نقش می شود؟

رخ دادن این مسئله بستگی به شجاعت و ریسک کارگردان دارد که چنین اعتمادی را به بازیگر انجام بدهند. خیلی از مواقع این ریسک و شجاعت کارگردان جواب می دهد و بازیگر به خوبی توانایی خودش را نشان می دهد.

آیا این نکته را قبول دارید که در حوزه نقش های مناسب بازیگران زن در سینمای ایران با نقش های محدودی مواجه هستیم.

این مسئله از ضعف های اساسی سینمای ایران محسوب می شود. اغلب فیلم نامه ها شخصیت اصلی شان مردان هستند و فرصت نشان دادن توانایی های زنان در این فیلم ها کمتر به وجود می آید و معدود فیلم نامه هایی که در آنها شخصیت زنان به درستی پرداخته شده باشند به بازیگران خاصی برای بازی پیشنهاد می شود.

به چه دلیل بعد از حضور در مجموعه «در چشم باد» دیگر در تلویزیون بازی نکردید؟

علاقه دارم تجربه حضور دیگری در تلویزیون داشته باشم و به این قضیه هم فکر می کنم اما برای حضور مجددم در تلویزیون باید پیشنهاد مناسبی انجام شود. پروسه ساخت یک مجموعه تلویزیونی طولانی مدت است و باعث دور شدن از فعالیت سینمایی می شود و باید پیشنهاد تلویزیونی خوب باشد که ارزش این جدایی موقت از سینما را داشته باشد.

نیوشا ضیغمی

آیا هنوز هم علاقه دارید نقش های تین ایجری بازی کنید؟

الان تمام هدفم بازی در نقش های آبرومند و قابل دفاع است. پیر یا جوان بودن نقش در در جه دوم اهمیت قرار دارد.

با این حساب کمیت نقش های پیشنهادی برایتان چندان اهمیت ندارد؟

در فیلمی مثل «ایران برگر» مسعود جعفری جوزانی وجود دارد که یازده سال بعد از «در چشم باد» دوباره با ایشان همکاری کردم؛ طول نقش چندان بلند نبود اما فضای کار من را مجاب کرد که در این فیلم بازی کنم. کیفیت فیلم نامه، تیم بازیگری و نوع کارگردانی جوزانی باعث شد که با خیال راحت در «ایران برگر» بازی کنم و دینم را به ایشان ادا کنم. برخی از کارها ارزش قبول کردن ندارد و آنها را قبول نمی کنم.

چندین فیلم آماده اکران هم دارید…

فیلم «حیرانی» به کارگردانی علی عظیم زاده را دارم که در آن نقش یک مددکار اجتماعی که برای معلولین کار می کند را بازی می کنم. در این فیلم امین حیایی و حدیث میرامینی حضور دارند. فیلم «ما همه گناهکاریم» به کارگردانی حسن ناظر دیگر فیلمی است که به زودی روی پرده می رود و در این فیلم نقش زنی را بازی می کنم که به لحاظ روحی نامتعادل است و زندگیش پر از تنش و درگیری است و به صورت اتفاقی با معلم سابق زبان انگلیسی اش دچار چالش می شود؛ این فیلم یک تریلر روان شناسی محسوب می شود.

در «مغز نارنجی» به تهیه کنندگی علی عطشانی هم حضور داشته اید.

«مغز نارنجی» به کارگردانی مهدی خسروی فضای خاص و متفاوتی دارد و در دو بخش رئال و فانتزی تصویرسازی می کند. درواقع این امر تجربه جدیدی در سینمای ایران محسوب می شود. در این فیلم نقش رئال دختری را بازی می کنم که در گذشته نامزدی داشته است. خیلی علاقه دارم که متوجه شوم چقدر تلفیق دو فضای رئال و جلوه های ویژه موفق شده است.

میانه تان با سینمای روز دنیا چطور است؟

معمولا فیلم های خوب خارجی را می بینم. مدتی پیش فیلمی از تام هاردی با عنوان «چهارمین بچه» دیدم که هاردی در آن نقش آدمی را بازی می کند که اصالتی روسی دارد و ته لهجه اش از زبان روسی استفاده می کند و واقعا بازیش معرکه و بی نظیر بود. وی با این فیلم و حضورش در «مکس دیوانه» نشان داد در حال حاضر جزو بهترین های سینمای هالیوود است و بازیش با بازی دیگران متفاوت است.

سوای بازیگری در سال های اخیر فعالیت های خیرخواهانه هم داشته اید.

همیشه به کودکان و بچه ها علاقه داشته ام و هر کاری که از دستم بر می آید برای کودکان انجام می دهم و به عنوان سفیر کودکان کار مشغول فعالیت هستم و سعی می کنم برای کمک به این کودکان قدم بردارم.

ارزیابی کلی تان از کارنامه بازیگری تان چطور است؟

در ابتدای دهه هشتاد تعداد زیادی فیلم بازی کردم که یا اکران نشدند و یا اکران محدودی داشتند. یادم می آید در آن سال ها هشت فیلم اکران نشده داشتم. از طرفی برخی از این فیلم ها چندان مورد سلیقه ام نبود. با دو فیلم «شوریده» و «حس پنهان» دو بار کاندیدای دریافت جایزه بهترین بازیگر زن از جشنواره فیلم فجر شدم.

به همین دلیل و برای اینکه شرایط کاریم مشخص شود در حدود یک سال و نیمی بازی نکردم و تلاش کردم بفهمم که به چه نحوی باید با مخاطبانم برخورد داشته باشم و آنها چه ذهنیتی از من دارند. البته بعد از اکران شدن فیلم هایم در سال های قبل تا حدی متوجه نظرات مخاطبان درباره کارنامه بازیگریم شدم. امروز با فراغت و تمرکز بهتری می توانم از میان پیشنهادات انتخاب کنم.

 

عکسهای نیوشا ضیغمی

نیوشا ضیغمی در دورهمی

نیوشا ضیغمی در برنامه دورهمی مهران مدیری / دی ماه 96


فیلمهای سینمایی نیوشا ضیغمی

۱ – ما خیلی باحالیم (۱۳۹۶)
۲ – پسرعمو دخترعمو (۱۳۹۵)
۳ – شام عاشقانه سه نفره (۱۳۹۵)
۴ – هشتگ (۱۳۹۵)

۵ – خوب بد جلف (۱۳۹۴)
۶ – هفت معکوس (۱۳۹۴)
۷ – آدم باش (۱۳۹۳)
۸ – دریا و ماهی پرنده (۱۳۹۳)
۹ – آینه شمعدون (۱۳۹۱)

۱۰ – چارسو (۱۳۹۰)
۱۱ – فیتیله و ماه پیشونی (۱۳۹۰)
۱۲ – گشت ارشاد (۱۳۹۰)
۱۳ – یکی برای همه (۱۳۹۰)
۱۴ – پرتقال خونی (۱۳۸۹)
۱۵ – دختر شاه پریون (۱۳۸۹)

۱۶ – ما همه گناهکاریم (۱۳۸۹)
۱۷ – دموکراسی تو روز روشن (۱۳۸۸)
۱۸ – زمهریر (۱۳۸۸)
۱۹ – اخراجیها 2 (۱۳۸۷)
۲۰ – تلافی (۱۳۸۶)
۲۱ – توفیق اجباری (۱۳۸۶)

۲۲ – قرنطینه (۱۳۸۶)
۲۳ – اخراجیها (۱۳۸۵)
۲۴ – پارک وی (۱۳۸۵)
۲۵ – حس پنهان (۱۳۸۵)

۲۶ – گناه من (۱۳۸۵)
۲۷ – تردست (۱۳۸۳)
۲۸ – شوریده (۱۳۸۳)
۲۹ – مواجهه (۱۳۸۳)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بازیگران سریال پس از باران

سریال پس از باران

سریال پس از باران به کارگردانی سعید سلطانی برای اولین بار در سال 1379 ساخته و از شبکه سه سیما پخش گردید . سریالی که یکی از بهترین و به اصطلاح خیابان خلوت کن ترین سریالهای آن زمان بودی و توانسته بود مخاطبان زیادی را به لحاظ داستان و محتوایش جذب نماید.

از طرفی دیگر حضور متعدد بازیگران مطرح در این مجموعه یکی دیگر از نقاط قوت آن بود.

زمان پخش از شبکه آی فیلم : این مجموعه از 20 اذرماه 96 هر شب ساعت 21 پخش خواهد گردید و تکرار آن در دو نوبت 5 صبح و 13 عصر پخش خواهد شد . تعداد قسمتهای این سریال در پخش اصلی 37 قسمت بوده است.

در ادامه به معرفی خلاصه داستان و موضوع فیلم و بیوگرافی بازیگران آن می پردازیم.

اسامی بازیگران زن و مرد سریال پس از باران با نقش شان

محمود پاک نیت: در نقش خان ( ارباب)
کتایون ریاحی:خانم بس
مرجان محتشم:شهربانو
صبا کمالی:مرضیه

رحیم نوروزی:جوانی فرخ
شهاب حسینی:علی
حامد کلاهداری:مسعود
جهانگیر الماسی:پیری فرخ

مهوش صبرکن:مادر خانم بس
بهزاد فراهانی:عمو جلال
ثریا قاسمی:زن عمو
جمیله شیخی:عمه

امیر آتشانی:غلام
کیومرث ملک مطیعی:نصرالله
حسین توشه:شمس الله
علی طالب لو:عمو ابراهیم

محمدهادی قمیشی:دایی یونس
مهناز انصاریان:خاله شیرین
نیکو خردمند:خاله خانم
نادیا گلچین:نرگس
رامین پرچمی:پسر عمه مرضیه


بازیگران پس از باران

بیوگرافی محمود پاک نیت بازیگر نقش ارباب در سریال پس از باران

محمود پاک‌نیت (متولد ۱۰ دی ۱۳۳۱ در کازرون) بازیگر ایرانی است. محمود پاک‌نیت، از سال ۱۳۴۸ در زمینهٔ تئاتر شروع به کار کرد و در ۵۲ نمایش حضور یافت. وی در سال ۱۳۵۲ به استخدام اداره کل فرهنگ و هنر درآمد. از سال ۱۳۶۷ به فعالیت در عرصه سینما و تلویزیون پرداخت و موفق به اخذ درجهٔ یک هنری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گردید.

با مجموعه پرطرفدار روزی روزگاری به محبوبیت دست یافت؛ و محبوبیت او با مجموعه‌های پدرسالار و پس از باران ادامه یافت. او در سریال یوسف پیامبر در نقش یعقوب ایفای نقش کرده‌است. وی همسر مهوش صبرکن (بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون) است. وی در سریال شهرزاد در نقش جمشید پدر شهرزاد به ایفای نقش پرداخت.


بازیگر زن سریال پس از باران

بیوگرافی کتایون ریاحی بازیگر نقش خانم بس ( زن اول ارباب)

کتایون ریاحی بازیگر سینما و تلویزیون ایران متولد 10 دی ماه 1340 در تهران می باشد و 56 سال سن دارد.

پدرش شیرازی و مادر وی گیلانی تبار هستند. پدر وی اردشیر ریاحی پزشک ارتوپد در بیمارستان چمران شیراز و مادرش گیتی ریاحی و همسرش نیز یکی از سهام داران اصلی شرکت اویل ورد آمریکا است . وی با بازی در همین سریال پس از باران توانست به خوبی دیده شود و بعد از آن هم با سریال یوسف پیامبر.

ریاحی مدیرعامل و بنیانگذار بنیاد نیکوکاری کمک، کیش مهر کتایون، است.

وی در خرداد 1388 بعد از اتمام پروژه یوسف پیامبر طی یاداشتی به سایت سیمافیلم، کناره‌گیری خود از دنیای بازیگری را اعلام کرد و حضور او در آن سریال آخرین کار تصویری او بود.


بازیگر نقش شهربانو در پس از باران

بیوگرافی مرجانه محتشم بازیگر نقش شهربانو  (خانم کوچیک زن دوم ارباب)

مرجان محتشم متولد 13 اسفند ۱۳۴۸ تهران بازیگر سینما و تلویزیون ایران است و 48 سال سن دارد.

محتشم برای اولین بار و به طور حرفه‌ای سال ۱۳۷۶ با سریال «بهشت گمشده» به کارگردانی کامران قدکچیان وارد عرصه هنر شد، اولین تجربه تلویزیونی‌اش به سریال حقیقت آیینه به کارگردانی اسماعیل میهن‌دوست برمی‌گردد. عمده شهرت او، به دلیل ایفای نقش در سریال پس از باران و در نقش شهربانو بوده‌است.

بعد از حضورش در این سریال دیگر شاهد او در آثار سینمایی و تلویزیون نبودیم که او درباره علت کم کاری اش گفته است :

من در اوج دوران بازیگری ام هم بارها عنوان کرده بودم که بازیگری نیستم که تنها ماندن در عرصه بازیگری را سرلوحه اهدافم قرار دهم و بخواهم به هر قیمتی بازی کنم. متأسفانه برخی از بازیگران با تن دادن به روابط نا مشروع برای خود جایگاهی در سینما دست و پا می‌کنند. کاری که من حاضر شدم به قیمت حذف شدنم از عرصه بازیگری به آن تن ندهم. مرجان محتشم می‌افزاید: متأسفانه برخی از بازیگران هستند که برای محبوبیت کاذب و بودن در عرصه این بی‌اخلاقی‌ها را بدون در نظر گرفتن نقش خدا در زندگی به جان می‌خرند.


بازیگران فیلم پس از باران

بیوگرافی رحیم نوروزی بازیگر نقش فرخ ( برادر خانم بس با بازی کتایون ریاحی)

رحیم نوروزی (متولد 1346 در رشت)، بازیگر سینما و تلویزیون است. اولین جرقه‌های بازیگری او در کلاسهای بهروز بقایی و بهزاد عشقی زده شد. با نمایشنامه‌های اکبر رادی بازیگری برای او جدی شد و با ایفای نقش در مجموعه پس از باران به شهرت رسید و سپس در فیلمها و تئاترها و سریالها و تله فیلمهای بسیاری بازی کرد از جمله تب (رضا کریمی)، عشق و عالیجناب (حسین پاکدل)، خانه‌ای در تاریکی (سعید سلطانی)، کلانتر (محسن شاه محمدی)، یادآوری (حجت قاسم‌زاده) و کرگدن (فرزاد موتمن). نوروزی دارای مدرک کاردانی رشته مرمت بناهای تاریخی و کارشناسی تئاتر با گرایش ادبیات نمایشی است.


بیوگرافی مهوش صبر کن بازیگر نقش مادر خانم بس زن اول ارباب

مهوش صبرکن سال 1339 در شیراز متولد شد. از سال 1356 با تئاتر حرفه ای شروع به کار کرد و در حدود 20 نمایش حضور یافت. از ابتدای کار تئاتر در تلویزیون نیز فعالیت داشت و در کنار بازی در تله تئاترهای تلویزیونی و سریال در شیراز به آموزش کودکان و نوجوانان در زمینه تئاتر پرداخته است و هم اکنون نیز به عنوان بازیگر مشغول به کار است.


پس از باران

بیوگرافی محمدهادی قمیشی بازیگر نقش دایی یونس

محمدهادی قمیشی (متولد ۱ فروردین ۱۳۴۰ – دزفول) بازیگر، طراح صحنه و لباس، کارگردان، طراح پوستر و بروشور اهل ایران است.


  عکس بازیگران پس از باران

بیوگرافی صبا کمالی بازیگر نقش مرضیه در پس از باران

صبا کمالی بازیگر سینما و تلویزیون ایران متولد 25 آبان 1355 در ساری می باشد و 41 سال سن دارد.

تحصیلات : کمالی دارای مدرک کارشناسی از دانشکده سینما و تاتر می باشد و همچنین دارای مدرک کارشناسی ارشد مدیریت می باشد.

صبا کمالی فعالیت هنری خود را از سال 1376 با بازی در تاتر آغاز نمود و با محجوعه پس از باران وارد تلویزیون شد.

صبا کمالی در سال 1377 جایزهٔ نخست بهترین بازیگر را از سومین جشنوارهٔ تئاتر تهران برای بازی در نمایش «از عدمیت تا آدمیت» بُرد.

بیوگرافی حامد کلاهداری بازیگر نقش مسعود

حامد کلاهداری (متولد سال ۱۳۶۱) کارگردان و بازیگر جوان سینماست. فعالیت سینما را از سال ۱۳۷۳ آغاز کرد.

او در سال ۱۳۸۷ نخستین فیلم خود شکلات داغ را ساخت که در سینماهای ایران اکران گشت و یک سال بعد در قالب سی دی به بازار آمد. در سال ۱۳۸۹ نیز فیلم دیگری تحت عنوان پایان‌نامه را ساخت که در آن حوادث انتخابات سال ۸۸ را به نمایش گذاشت. در سال ۱۳۹۰ کلاهداری اولین فیلم طنز خود را با نام فرار از کمپ ساخت که در سینماها اکران نگشت و دی وی دی آن در سال بعد به بازار رسید. بازیگران این فیلم عبارتند از: ارژنگ امیرفضلی، احمد پورمخبر و یوسف صیادی.


سریال پس از باران

بیوگرافی ساقی زینتی بازیگر نقش توران ( کلفت) در پس از باران

ساقی زینتی متولد 1349 در رشت بازیگر – کار آفرین و مشاور است

بازیگری رو خیلی دوست داشت اما پدرش سرسخت بود و به شدت مخالف بعد از اینکه در سال 1370 دیپلم اش را گرفت قرار بود فیلم مخمصصه در رشت ساخته شود که از طریق آگهی متوجه جذب نیرو در رشته بازیگری، خیاطی و منشی صحنه میشود او به نیت خیاطی می رود اما کارگردان از او میخواهد تست بازیگری بدهد او قبول میشود و پایش به عرصه بازیگر باز میشود.


بیوگرافی جهانگیر الماسی بازیگر نقش پیری فرخ گلاب دره ای

جهانگیر الماسی، (متولد سال ۱۳۳۴، تهران از بازیگران ایرانی است. فارغ‌التحصیل رشته شیمی و فوق لیسانس «حقوق و روابط بین‌الملل» (۱۳۵۵) است. وی فعالیت هنری خود را در تئاتر از سال ۱۳۴۸ در اهواز آغاز کرد و با بازی در فیلم ریشه در خون به کارگردانی سیروس الوند وارد سینما شد. تشکیل «گروه تئاتر آژیده» با «پرویز بشردوست» (۱۳۵۲)، فعالیت در واحد فرهنگی تلویزیون و انتشار «نشریه نوشین» (۵۹ – ۱۳۵۸) از دیگر کارهای اولیه جهانگیر الماسی بوده‌اند. مانند هنرمندانی چون محمد رضا شریفی‌نیا و احمد نجفی، الماسی یکی از معدود بازیگران ایران است که برای حمایت از محمود احمدی‌نژاد ریاست جمهوری ایران شناخته شده است.


خلاصه داستان سریال پس از باران

«پس از باران» داستان دکتر مهرپرور و همسرش است که وقتی عازم شمال ایران (گیلان) می‌شوند در یک تصادف رانندگی کشته می‌شوند و فرزندانشان از آنجایی که به این مرگ مشکوک هستند جهت بررسی بیش‌تر به شمال سفر می‌کنند، هرچه از سفرشان در شمال می‌گذرد آن‌ها از راز خانوادگی‌شان اطلاعات بیش‌تری به‌دست می‌آورند. این اطلاعات به نقل از مادربزرگشان نقل می‌شود.

در روایتی که از رویدادهای قدیم توسط مادربزرگ مرضیه و مسعود بازگو می‌شود، به داستان زنی اشاره می‌شود که شوهرش ارباب است و به خاطر بچه‌دارنشدن زنش با اصرار مدام زن اولش تصمیم به ازدواج می‌گیرید که با یک دختر رعیت ازدواج کند و از طبقه رعیت همسر اختیار کند این وسط مادرزن اول ارباب به همراه برادرزن اول ارباب مشقت‌های زیادی به زن ارباب می‌دهند و.. .

پس از باران روایتی انسانی از روابط ارباب و رعیتی بود. این سریال با موضوع قراردادن زندگی خانواده یک ارباب و حضور دختری با عنوان همسر دوم ارباب، به نمایش شرایط جدید و مخالفت‌های خانواده ارباب «همسر اول» و عواقب و عوارض چنین حضوری می‌پرداخت.[۶][۷] در این سریال عشق همراه با ارباب بودن، و مظلومیت زنان دوم اربابان و قدرت اربابان و خان‌ها را در گذشته می‌توان دید. این سریال روایتی از دوران زندگی در زمان رضا شاه پهلویست و مشکلاتی که مردم متحمل می‌شدند.


عکسهای سریال پس از باران

سریال پس از باران

عکسهای با کیفیت از سریال پس از بارانعکسهای پشت صحنه سریال پس از باران

عکسهای پشت صحنه سریال پس از باران

بازیگران پس از باران

سریال پس از باران

عکس بازیگران فیلم پس از باران 

بازیگران سریال پس از باران

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بازیگر نقش سارا در سریال سایه بان

سارا در سریال سایه بان

 بازیگر نقش سارا در سریال سایه بان افسانه کمالی نام دارد که متولد 19 خرداد ماه سال 1366 می باشد و هم اکنون 30 سال سن دارد.

حضور او در سریال سایه بان به کارگردانی برادران محمودی در نقش دختری به نام سارا که عضو یک خانواده طبقه متوسط هست ( خواهر سهراب)  اولین حضورش در تلویزیون می باشد.

از نکات قابل توجه این مجموعه حضور چهره های جدید در کنار بازیگران مطرح است که برای اولین بار شاهد حضورشان در تلویزیون هستیم .

افسانه کمالی با فیلم یک روز بخصوص به کارگردانی همایون اسعدیان وار سینما گردید . وی دارای مدرک دیپلم تجربی می باشد.

ور در مجموعه سایه بان نقش دختری را ایفا می نماید که دارای بیماری قلبی است و از طرفی قرار است با یکی از همکاران محل خود پسری به اسم آرمان ( با بازی محمدرضا غفاری) ازدواج نماید که اتفاقاتی در حین داستان رخ می دهد.

اسم بازیگر نقش سارا در سریال سایه بان

سارا در سایه بان

 عکسهای افسانه کمالی بازیگر نقش سارا در سایه بان

افسانه کمالی بازیگر نقش سارا در سایه بان

در لینک زیر می توانید بیوگرافی کامل این بازیگر را مشاهده نمایید.

بیوگرافی افسانه کمالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی مهتاب کرامتی و همسرش و دخترش

 مهتاب کرامتی

بیوگرافی و زندگینامه

مهتاب کرامتی بازیگر زن سینما و تلویزیون متولد 25 مهر 1349 در تهران می باشد و اهل تهران است و هم اکنون 47 سال سن دارد.

تحصیلات : کرامتی دارای مدرک کارشناسی میکروبیولوژی از دانشگاه آزاد تهران می باشد. 

شروع بازیگری : وی فعالیت هنری خود را از سال 1377 با بازی در مجموعه مردان آنجلس آغاز نمود. 

او بعنوان سفیر حسن نیت یونیسف فعالیت می‌کند.

وی در بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجرجایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن مکمل را برای بازی در فیلم بیست به‌دست‌آورد.

ازدواج و همسر و علت طلاق

مهتاب کرامنی به گفته خودش یک بار در سن کم ازدواج کرده است که منجر به جدایی و طلاق شده است و حاصل آن هم یک فرزند دختر است که هم اکنون با خود مهتاب کرامتی زندگی می کند. . همسر سابق او بابک ریاحی پور که از نوازندگان موسیقی می باشد بود. وی در این خصوص گفته است :

من سال‌ها پیش ازدواج کردم. زندگی خیلی خوبی هم داشتم. در واقع چون در سن پایین ازدواج شکل گرفت موفقیت‌آمیز نبود. اما هنوز از حال هم باخبر هستیم. اما خب این بزرگ شدن ما در 2 روند متفاوت شکل گرفت و در نهایت مسیر ما از هم جدا شد.

بابک ریاحی پور همسر سابق مهتاب کرامتی یکی از معروف‌ترین نوازنده‌های ایرانی با ساز تخصصی گیتار باس است و در زمینه موسیقی راک فعالیت می‌کند. او در آلمان موسیقی را آموخته، آن را در ایران ادامه داده و با خواننده‌هایی مثل محمد نوری و گروه‌هایی مثل اوهام و آویژه که نوعی موسیقی تلفیقی را دنبال می‌کرد‌ه‌اند، همکاری داشته است.

همسر مهتاب کرامتی

عکسی از مهتاب کرامتی و پیام ایرایی عکاس سینما

دختر مهتاب کرامتی

مهتاب کرامتی و دخترش که با او نیز در فیلم عصر یخبندان هم همبازی بود.


وی نسبتی با مهسا کرامتی که او هم از بازیگران سینما است ندارد.

آدرس پیج اصلی اینستاگرام مهتاب کرامتی : instagram/Mahtab.keramati


مصاحبه و گفتگو  با مهتاب کرامتی

چگونه هنرپیشه شدید ؟

من کلاس‌های بازیگری آقای تارخ را رفتم. قبل از پایان دوره به من کار اصحاب کهف که سریال تلویزیونی بود پیشنهاد داده شد، البته بعد از اتمام کار اصحاب کهف دوباره برای اتمام دوره به کلاس‌ها برگشتم.

تا قبل از بازیگری به چه کاری مشغول بودید؟

درسم تمام شده بود. در رشته میکروبیولوژی درس خوانده بودم. اما دلم می‌خواست وارد عرصه هنر شوم ولی از طریق آکادمیک‌. آن موقع بود که کلاس‌های بازیگری آقای تارخ به من پیشنهاد داده شد که به نظرم دوره‌‌های بسیار عالی‌ای بود. هنوز هم از آموخته‌هایم، استفاده می‌کنم.سال 75 بود که به کلاس‌های بازیگری رفتم و یک سال بعد هم بازیگری را شروع کردم. ما اتود می‌زدیم از ما فیلمبرداری می‌شد و آرشیو تمرینات‌مان باقی می ماند. دوستانی که می‌خواستند برای نقش‌هایشان بازیگر انتخاب کنند، می‌آمدند و به آن آرشیو مراجعه می‌کردند.

خب آنها تمریناتم را دیدند و من انتخاب شدم. در عین حال قبل از پخش سریال اصحاب کهف مشغول بازی در فیلم سینمایی مردی از جنس بلور کار آقای سهیلی بودم. در همان سال در 4 فیلم کار کردم و یک تئاتر هم بازی کردم. منظورم این است که برای من همه چیز همزمان اتفاق افتاد. آن سال یکی از شلوغ‌ترین سال‌های کاری‌ام بود. از آن به بعد از این اتفاق پرهیز کردم به این دلیل که پیشنهاد خیلی زیاد بود اما فکر می‌کردم بازیگر باید تمام تلاشش را بکند که چهره‌‌اش تکراری نشود و یک نقش را تکرار نکند. باید سعی کند همیشه دیده نشود و شاید عدم حضور در تلویزیون به طور دائم به همین دلیل بود. به این دلیل که دیگر سریال‌هایی مثل خاک سرخ که خیلی شاخص باشند به ندرت اتفاق می‌افتند. درواقع من از تکرار شدن پرهیز کردم.

عکس مهتاب کرامتی

این پرهیز از بازی در نقش‌های مختلف را کسی به شما توصیه کرد یا تصمیم خودتان بود؟

من همیشه برای انتخاب نقش‌هایم با تعدادی از دوستانم مشورت می‌کنم. تعداد این مشاوره‌ها خیلی زیاد نیست اما چند نفری هستند که نظرشان را قبول دارم.خانوادهام دوست نداشتند بازیگر شوم.

برای کسانی که می‌خواهند وارد دنیای بازیگری شوند چه توصیه‌‌ای دارید؟

همیشه این نکته را به کسانی که به من مراجعه می‌کنند، گفته‌ام، اگر قرار است وارد دنیای هنر شوید و بازیگر شوید حتما درس بازیگری بخوانید، یعنی از طریق آکادمیک این هنر را دنبال کنید؛ تحصیلات آکادمیک هم می‌تواند دانشگاهی باشد هم کلاس‌های آزاد بازیگری که حداقل مطمئن هستیم کلاس‌های خوب و موثری هستند. آن موقع که من کار را شروع کردم تعداد کلاس‌ها خیلی محدود بود، آن زمان کلاس‌های امین تارخ بود و کلاس‌های مرحوم استاد سمندریان. برای آن دسته از کسانی که می‌خواهند وارد سینما شوند بی‌نهایت صحبت دارم.

آن زمان که ما می‌خواستیم به کلاس بازیگری برویم باید با خانواده‌هایمان می‌جنگیدیم تا به ما اجازه رفتن به این دوره‌ها را بدهند. خانواده خود من به هیچ عنوان راضی نبودند من بازیگر شوم. نگاه خانواده‌ها به سینما طور دیگری بود. الان علاوه بر تغییر نوع نگرش تعداد کلاس‌های بازیگری هم زیاد شده و مقوله بازی راحت و در دسترس است. در آن دوره ما باید کلی تست می‌دادیم و هر کسی را هم قبول نمی‌کردند که حتی به‌راحتی تست دهد. الان دوستان عزیزی که می‌خواهند وارد عرصه بازیگری شوند خیلی قدر آن را نمی‌دانند یا شاید خیلی برای آن تلاش نمی‌کنند.

معمولا دختری که تحصیلش را به اتمام رسانده، شغلش را دارد، ازدواج هم کرده است دیگر جرات تغییر مسیر ندارد. آن هم تغییر مسیری که شما از رشته میکروبیولوژی به سمت دنیای هنر داشتید چه اتفاقی افتاد که شما این جسارت را پیدا کردید؟

من درسم را تا پایان خواندم. خانواده من علم را ترجیح می‌دهند. مادرم همزمان با من فوق‌لیسانس می‌خواند، خواهرم داروسازی می‌خواند و ما هر سه با هم دانشجو بودیم البته مادرم همیشه شاگرد اول بود. حتما یادتان هست آن موقع نمی‌شد همزمان در دو رشته تحصیل کرد.

یکی از دوستانم که هم‌‌دانشگاهی‌ام بود در نیمه کار رشته میکروبیولوژی را ول کرد و کلاس‌های سوره را ادامه داد و از آن طریق وارد عرصه هنر شد. او جسارتش از من بیشتر بود. اما من درسم را تمام کردم. بعد از آن هم فکر ‌کردم خب دیگر امیدی نیست چون فکر می‌کردم بدترین حالت شروع بازیگری از طریق آشنایی‌هایی است که در خیابان به تو پیشنهاد بازی دهند.

آن‌موقع که من، مادر و خواهرم هر سه همزمان با هم دانشجو بودیم درشب امتحان من و خواهرم دربه‌در دنبال کسی می‌گشتیم که جزوه کامل داشته باشد. اما درمورد مادرم این اتفاق برعکس بود تمام هم دانشکده‌ای‌های مادرم می‌آمدند و جزوه‌های مادرم را که همیشه مرتب بود،

قرض می‌گرفتند. پدر من ارتشی و بازنشسته شده است و حضورش کمک مهمی بود به مادرم تا بتواند همزمان با بزرگ کردن بچه‌ها درس هم بخواند. من از زمانی که به یاد دارم، کار کرده‌‌ام؛ وقتی دانشجو بودم، تدریس خصوصی می‌کردم، در آزمایشگاه دانشگاه نیز مشغول به کار بودم. همیشه یاد گرفتم که باید کار کنم. پول تو جیبی‌ام را از پدرم می‌گرفتم ولی همیشه کارم را هم انجام می‌دادم.

بیوگرافی مهتاب کرامتی

نظر شما در ارتباط با آرایش های غلیظ و عمل های زیبایی این روزها چیست؟

بعضی از خانم‌ها می‌آیند هفت قلم آرایش کرده‌اند ما آنها را حتی راه هم نمی‌دهیم که وارد ساختمان شوند. ما می‌گوییم باید ظاهرتان از ابتدا ظاهر یک دانشجو و دانش‌آموز باشد که ما بدانیم برای شما چه چیزهایی اهمیت دارد و بعد از آن وارد مراحل آشنایی آنها با هنر و سطح مطالعات و آشنایی آنها با ادبیات و شعر و سینما و تئاتر می‌شویم. بعضی‌ها از ابتدا هدف‌شان این است که با چهره، فیزیک و نوع آرایش و برخوردشان به شما بگویند که من باید انتخاب شوم، در فیلم بازی کنم و تبدیل به یک سوپراستار شوم.اما اصلا چنین اتفاقی قرار نیست پیش بیاید.

در دنیا زیبا بودن یک بازیگر امتیاز منفی برای او نیست. مثلا کری گرانت هیچ‌وقت حاضر نبود بدون کت و شلوار حاضر شود. این اتفاق در ایران خیلی برای یک بازیگر امتیاز خوبی نمیشود مثلا شما در اسب حیوان نجیبی است سعی داشتید با ظاهر متفاوت دیده شوید. چرا باید یک بازیگر خوش‌چهره اصرار به شکستن ظاهرش داشته باشد؟ من مسیر تغییر چهره را از خاک سرخ در تلویزیون و در مدیوم سینما از فیلم بیست شروع کردم.

برای خود من این کارها تجربه لذتبخشی بود چون می‌‌دانستم در آن حیطه تعداد نقش‌هایی که به من فکر می‌شود و من می‌توانم در آنها ایفای نقش کنم بیشتر است. این برای یک بازیگر ایده‌آل است که بتواند در نقش‌های متفاوت بازی کند و فقط یک استایل را تکرار نکند. البته آن هم روشی است که شاید خیلی از دوستان به آن توجه نکنند.

ولی من احساس کردم یا حداقل سعی کرده‌ام روش متفاوت‌تری داشته باشم. همچنین دوست دارم با کارگردان‌های جوان و جسور کار کنم که ایده متفاوت‌تری برای حضور در سینما دارند. آشنایی من با کاهانی باعث شد که یکی از این تجربه‌ها شکل بگیرد. البته این تجربه دلیل بر آن نیست که تا ابد بخواهم چهره‌ام را بشکنم. اما این ترس را هم ندارم که اگر قرار شد این اتفاق بیفتد پا پس بکشم.

اما از آنجایی که باید تلاش کرد که این موضوع تکرار نشود و به کلیشه تبدیل نشود فیلم‌هایی را هم بازی می‌کنم که چهره خود واقعی من است. مثلا در کارهایی مثل چیزهایی هست که نمی‌دانی، گریمور به من می‌گفت خب چه کار کنیم. گفتم همان کاری که خودم همیشه می‌کنم. همان بودم و در فیلم همان اتفاق افتاد. آن نوع ظاهر برای خودم ایده‌آل است ولی نمی‌‌شود این دو مسیر جایگزین هم شوند، دوست دارم هر دو راه را با هم ادامه دهم و جلو بروم.

چطور جوانی خود را حفظ می کنید؟ آیا مراقبت‌‌های خاصی برای  حفظ ظاهر لازم است؟

من سعی می‌کنم شب‌ها خیلی زود بخوابم، به تغذیه‌ام می‌رسم و پرخوری نمی‌کنم. به دلیل اینکه مادرم متخصص تغذیه است و در خانواده‌ای بزرگ شده‌‌ام که خیلی به نوع خورد و خوراک توجه می‌شود. صبح‌ها ساعت 8- 03/7 بیدار می‌شوم. حتما 8 ساعت در روز را می‌‌خوابم. شب‌ها زود شام می‌خورم و معتقدم نباید لحظه‌ای که می‌خواهی بخوابی شام بخوری. چون اگر این کار را انجام دهی کابوس می‌بینی. (یعنی من می‌بینم) صبح‌ها که بیدار می‌شوم حتما آب می‌‌خورم.

ولی آب خیلی یخ نمی‌خورم. آب خوردن جزو جدایی‌ناپذیر زندگی من است و آب را با درجه حرارت اتاق یکنواخت می‌کنم. زیرا آب خیلی یخ می‌تواند اذیت‌تان کرده و ایجاد اسپاسم معده کند. صبحانه را حتما کامل می‌خورم. زیرا این موضوع می‌تواند کمک کند که اندامم ثابت بماند. برنج را محدود می‌خورم و اگر قرار باشد همراه با غذایم برنج بخورم حتما شام کمتری می‌خورم، من با خانواده‌ام زندگی می‌کنم طبیعی است که غذای ایرانی در خانه جایگاه همیشگی را دارد. اما شام در خانه ما همیشه سبک سرو می‌شود اکثرا یا سبزیجات پخته می‌خوریم یاسالاد یا حتی نان و پنیر.

شلختگی ممنوع!

شلخته نبودن و اینکه بتوانید لباس‌هایتان را مرتب نگه دارید به شما کمک می‌کند که بتوانید از لباس‌های سال‌های گذشته‌تان هم استفاده کنید. من در یک برنامه‌ای روشی دیدم این کار می‌تواند خیلی مثبت باشد. در این برنامه به ما گفتند بعد از ترکیب‌بندی رنگی، لباس‌هایتان را در کمد پشت و رو آویزان کنید به این دلیل که بعد از یک فصل متوجه می‌شوی کدام یک از لباس‌هایت را هیچ‌وقت نپوشیده‌ای و بدانی که نباید اینها در کمد تو باقی بماند.

تا به حال دخترهای جوان از شما پرسیده‌اند که چطور می‌توانی ظاهر آراسته داشت؟
نه فکر نمی‌کنم به نفع‌شان باشد این سؤال را از من بپرسند برای اینکه هیچ کاری نباید انجام دهند تا مثل من باشند. به همه می‌گویم سادگی می‌تواند از همه چیز زیباتر باشد اگر قرار باشد یک بازیگر نقشی را بازی کند که احتیاج به گریم یا آرایش مضاعف داشته باشد، اجازه بدهد گریمور این کار را انجام دهد ولی اگر قرار باشد تو دیده شوی بهتر است با همان خودت دیده شوی. بعضی‌ها آنقدر ظاهرشان را دستکاری می‌کنند که دیگر تو ظاهر واقعی‌شان را نمی‌بینی و کاملا یک فرد دیگر از خود می‌سازند. در بیشتر مواقع چهره طبیعی خانم‌ها زیبا‌تر از چهره آرایش‌ کرده‌شان است.

برنامه غذایی خاصی دارید؟

نوشابه به طور کامل از زندگی من حذف شده است. بعضی مواقع دلم می‌خواهد نوشابه بخورم اما متاسفانه هرچیز خوشمزه‌ای ضرر دارد. نوشابه نمی‌خرم که در خانه باشد و وسوسه‌ام کند ولی اگر خیلی هوس کنم در حد یک قلپ می‌خورم که فقط مزه آن را چشیده باشم و خیلی خودم را محدود نکنم که عطش آن باقی بماند. در مورد شیرینی و شکلات هم همین‌طور، فقط یک ذره می‌خورم که ولعم به‌آن از بین برود. این قضیه هم به تثبیت وزنم کمک می‌‌کند.

در کل این روال زندگی یعنی زیاد نخوردن و سبزیجات را به صورت سالم خوردن (نه سرخ کرده) را مدیون مادرم هستم، مثلا قورمه‌سبزی مادر من با تمام قورمه‌سبزی‌ها متفاوت است به هیچ عنوان سیاه‌رنگ نیست. سبزی آن خیلی سرخ نمی‌شود زیرا مادرم آن را بخارپز می‌کند. ما غذای فریزری نمی‌خوریم تا آنجایی که امکان دارد سعی می‌کنیم غذا را به صورت تازه صرف کنیم.

خوردن فست‌فود خیلی لذیذ است اما سعی می‌کنم خوردن این نوع غذاها را محدود کنم. اگر یک شب فست‌فود بخورم فکر می‌کنم باید تا چند روز تقاص خوردن آن را پس بدهم. من سر سفره هیچ وقت آب نمی‌خورم. بهتر است که 30دقیقه قبل از غذا آب بخورم تا اذیت نشوم.این را به یاد داشته باشید اگر 30دقیقه قبل از خواب آب خورده شود از سکته قلبی جلوگیری می‌شود.

خیلی‌ها به دلیل تنبلی‌شان صبحانه نمی‌خورند. اما خوردن صبحانه به شما کمک می‌کند در طول روز کمتر غذا بخورید. من نتیجه گرفته‌ام که خوردن صبحانه خیلی کمک می‌کند به ثابت نگه داشتن وزن و مهم‌تر از آن سلامت. به همین دلیل اگر قرار باشد در یک وعده پرخوری کنم آن وعده حتما صبحانه خواهد بود.اهمیت حفظ عادات غذایی نگه داشتن عادت غذایی برای ما بازیگران خیلی مهم است. به‌خصوص در پروژه فیلمبرداری که هستیم نمی‌توانیم آنطور که خودمان می‌خواهیم غذا بخوریم. من سعی می‌کنم در اینطور مواقع غذای رژیمی بخورم یا برنج غذا را نخورم یا سعی کنم نان و پنیر با گوجه و خیار بخورم. در آفریقا نوع خوراک‌شان باب طبع ما ایرانی‌ها نبود به همین دلیل من در آن سفر خیلی زیاد لاغر شدم.

کاری را که از دوستم یاد گرفته‌ام و خیلی سخت است آرام غذا خوردن است. آرام غذا خوردن کمک می‌کند که همیشه فرم بدن یک‌طور باقی بماند، برای اینکه همیشه بعد از 20 دقیقه مغز فرمان می‌دهد که تو سیری. حالا اگر در این 20 دقیقه حجم کمتری غذا خورده باشی خیلی موفق‌تری. فرانسوی‌ها بیشتر موقع غذا خوردن حرف می‌زنند و معاشرت می‌کنند اما ما ایرانی‌ها عادت داریم تندتند غذا بخوریم.

خب فرهنگ ما اینطور است که غذای سرد دوست نداریم. البته نوع تغذیه ایرانی سنتی خیلی می‌تواند به سلامت ما کمک کند. سبزی خوردن، سالاد، ماست اینها غذاهایی هستند که به سلامت ما کمک می‌‌کند.

مهتاب کرامتی

اگر کارگردانی به شما بگوید برای یک فیلم باید 30-20 کیلوگرم وزن اضافه داشته باشی آن موقع چه کار می‌کنید؟

خیلی به این پیشنهاد فکر می‌کردم و شاید حتی آن را قبول نمی‌کردم برای اینکه با بالا رفتن سن کاهش وزن خیلی مشکل می‌شود. در سن کم اگر شما 2 روز غذا نخورید خیلی راحت وزن‌تان به حالت عادی برمی‌گردد.

متابولیسم بدن در سن بالا،‌ با سن کم خیلی فرق دارد و به نظر من این تغییر وزن در سن و سال من کمی دشوار است. فکر می‌کنم در چنین شرایطی بر سر دوراهی قرار می‌گیرم که آیا نقش را قبول کنم یا نه. نمی‌‌دانم شاید این پیشنهاد را قبول نکنم. اما در عین حال تغییر وزن اینچنینی می‌تواند خیلی جالب باشد؛ به هر حال تو می‌توانی یک مدت هرچه دلت می‌خواهد بخوری و این قانون‌شکنی بسیار جذاب است.

البته خیلی سخت می‌‌توان مهتاب کرامتی چاق را تصور کرد.مهتاب کرامتی صورت پرتری داشت، اما به مرور کودکی چهره از بین می‌رود و صورت زاویه‌دارتر می‌شد اتفاقا من نباید وزنم پایین بیاید باید سعی کنم وزنم را ثابت نگه دارم وگرنه صورتم خیلی زود شادابی خود را از دست می‌دهد. به نظر من بازیگرها دردسر بیشتری باید تحمل کنند، چون مجبور هستند خیلی بیشتر به خودشان برسند، چه از نظر خواب و چه از نظر تغذیه و قدرت بدنی‌شان. چون شغل مشکلی دارند. در پروژه «فرزند چهارم» که در آفریقا فیلمبرداری می‌شد واقعا به انرژی بدنی نیاز بود.

به این دلیل که ساعت کاری‌مان زیاد و هوا بی‌نهایت گرم بود و تغذیه خوبی هم به دلیل تنوع کم ‌غذایی نداشتیم. طبیعی است در چنین شرایطی باید انرژی لازم برای کار کردن را داشته باشی. ما زمانی که کارمان را شروع می‌کنیم ممکن است مدت یک‌ماه شب کار باشیم. خب در این مدت به طور کامل سیستم غذایی به هم می‌ریزد. شما زمانی که شب‌ها بیدارید و کار می‌کنید باید میزان پروتئینی که می‌خورید بیشتر از قبل باشد وگرنه به بدنتان لطمه می‌زنید و پروتئین دفع می‌‌کنید. خواب روز هیچ‌وقت جبران خواب شب را نمی‌کند. به همین دلیل در چنین شرایطی باید نوع تغذیه‌‌تان عوض شود تا به بدن کمترین آسیب برسد. بدن ما خیلی مهربان است معمولا با نوع زندگی ما خودش را وفق می‌دهد. البته شب‌کاری یک حسن هم دارد آن هم آرامش آن است. آنقدر همه جا ساکت است که شما می‌توانی با تمرکز بیشتری کار کنی.

دغدغه بالا رفتن سن

نمی‌توانم بگویم به بالا رفتن سن فکر نمی‌کنم اگر اینطور بگویم دروغ گفته‌ام. می‌دانم دغدغه بالا رفتن سن خانم‌‌ها به‌خصوص در بین سینماگرها خیلی اهمیت دارد. به خصوص در ایران که فیلمنامه‌‌ها بیشتر داستان‌های مردانه‌ دارد که به زن‌ها کمتر توجه می‌شود. اما من در کنار بازیگری به کارهایی که به آن علاقه‌مند بودم را شروع کردم، مثل کار یونیسف و تبعات دیگر آن. این کار به من آرامش می‌دهد که اگر قرار باشد به دلیل بالا رفتن سنم کمتر فعالیت سینمایی داشته باشم کارهای جالبی برای انجام دادن داشته باشم، یعنی اینطور نیستم که بخواهم به طور کامل زندگی‌ کاری‌ام را تحت‌الشعاع قرار دهم.

عکسهای بی حجاب مهتاب کرامتی

اهمیت به مد و رنگ‌ها

در دوره‌ای که تولیدی لباس داشتم خیلی به موضوع مد اهمیت می‌دادم همیشه حواسم را جمع می‌کردم که در هر فصلی چه رنگی مد است و خیلی برایم مهم بود که مدهایی که خارج از ایران بورس بود را بتوانم ایرانیزه کنم و در ایران بیشتر از آن استفاده کنم. برای اینکه ممکن است ما از خیلی از چیزها خوش‌مان بیاید ولی هیچ‌وقت جایی را نداشته باشیم که از آن استفاده کنیم. خیلی از لباس‌های خانم‌ها معمولا در کمد باقی می‌ماند برای اینکه جای پوشیدن آن را پیدا نمی‌کنند. در حال حاضر خیلی کمتر به موضوع مد اهمیت می‌دهم. یکسری رنگ‌ها همیشه مد هستند آنها را ترجیح می‌دهم. بعضی از رنگ‌ها هم به شما یک انرژی می‌دهد که به نظر من به مد مربوط نیست. البته شاید زیاد دیده شدن آن رنگ است که شما دلتان می‌خواهد آن رنگ لباس را داشته باشید.

فیلم های سینمایی مهتاب کرامتی 

جاده قدیم
ماجان
مرداد
مزار شریف

عصر یخبندان
ارغوان
جامه‌دران
رستاخیز

اشباح
ناخواسته
فرزند چهارم
آذر (فیلم تلویزیونی)

زندگی خصوصی آقا و خانم میم
اسب حیوان نجیبی است
چیزهایی هست که نمی‌دانی
آلزایمر
آدم‌کش

شبانه روز
بیست
دوزخ، برزخ، بهشت
تردید
آتش سبز
زن‌ها فرشته‌اند
آدم
پاداش سکوت
حس پنهان
رستگاری در هشت و بیست دقیقه
هشت‌پا
شاه خاموش
ملاقات با طوطی

بهشت از آن تو
مرد بارانی
مومیایی ۳
مردی از جنس بلور

مهتاب کرامتی ,بیوگرافی مهتاب کرامتی ,عکس مهتاب کرامتی

سریال های مهتاب کرامتی

خاک سرخ (مجموعه، ابراهیم حاتمی‌کیا، ۸۰–۱۳۷۹)

مریم مقدس (مجموعه، شهریار بحرانی، ۱۳۷۹)

مردان آنجلس (مجموعه، فرج‌الله سلحشور، ۷۷–۱۳۷۶)

جوایز و افتخارات

جایزه بهترین بازیگر زن – جشنواره بین‌المللی فیلم تامیل نادو ۲۰۱۶
جایزه بهترین بازیگر زن – جشنواره بین‌المللی فیلم ایماجین ایندیا ۲۰۱۵
تندیس زرین و دیپلم افتخار بهترین بازیگر زن – جشنواره بین‌المللی فیلم شهر 1394

جایزه بهترین بازیگر زن – جشنواره فیلم باتومی ۲۰۱۳
دیپلم افتخار بهترین بازیگر زن – جشنواره فیلم فجر ۱۳۸۹
کاندید و برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن – جشنواره فیلم فجر ۱۳۸۷

بیوگرافی مهتاب کرامتی و همسرش و دخترش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی نازنین بیاتی و همسرش + گفتگو و عکسها

نازنین بیاتی

بیوگرافی و زندگینامه

نازنین بیاتی بازیگر سینما و تلویزیون ایران متولد 15 دی ماه 1368 می باشد و 28 سال سن دارد.

تحصیلات : دارای مدرک لیسانس تئاتر از دانشگاه آزاد تهران می باشد. 

نازنین بیاتی در سریال شکرستان عروسکی تیز به عنوان طراح دکور،طراح لباس و صداپیشه شخصیت های “رویا و پیشگو” حضور داشت. 

شروع بازیگری : وی فعالیت هنری و بازیگری خود را از سال 1391 با حضور در فیلم دربند آغاز نمود و با همان فیلم توانست به خوبی دیده شود و در جشنواره همان سال برای آن نقش نامزد سیمرغ شد.

وی تا کنون در سریال تلویزیونی حضور نداشته است اما قرار است به زودی در سریال گلشیفته به کارگردانی بهروز شعیبی حضور یابد.

ازدواج و همسرش

نازنین بیاتی تاکنون ازدواج نکرده است و مجرد می باشد.

همسر نازنین بیاتی

آدرس پیج اینستاگرام نازنین بیاتی : instagram.com / Bayati__nazanin


مصاحبه و گفتگو با نازنین بیاتی

اولین تجربه بازیگری شما با شهبازی و در فیلم دربند بود که کلا فیلمی است با ویژگی های ایده آل زیاد، بعد از دربند انتخاب نقش برایتان دشوار نبود؟

قطعا انتخاب برایم خیلی سخت بود. چون می خواستم نازنین دربند دیگر تکرار نشود و نمی خواستم در سینما تبدیل به دختر معصومی شوم که همیشه قربانی اجتماع می شود. تمام سعی ام را کردم که با انتخاب هایم مانع این کار شوم. در همین طعم شیرین خیال هم شیرین دختری دانشجوست، اما قربانی نیست و با نازنین دربند خیلی متفاوت است.

نازنین بیاتی ,بیوگرافی نازنین بیاتی ,عکس نازنین بیاتی

در دربند نازنین از محیطی کوچک وارد محیطی بزرگ می شود و به لحاظ انسانی و معرفتی دست به کارهایی می زند که خودش را دچار مشکل می کند، اما شیرین طعم شیرین خیال دغدغه نجات طبیعت را با استادش دارد. آنها نه آدم خاص که کل آدم های روی زمین را می خواهند متوجه شرایط زیست محیطی شان قرار بدهند.

لحظه هایی کمیکی در بازی تان وجود دارد که به شخصیت شیرین جذابیت خاصی داده. با اینکه در طنز سابقه ای نداشتید، اما خوب توانستید از پس این لحظه ها برآیید…

قطعا راهنمایی های آقای تبریزی در درآوردن این لحظه ها بی تاثیر نبوده، اما اگر آدم ذره ای حس نقشی که کارگردان می خواهد را در وجودش نداشته نباشد نمی تواند آن را به درستی اجرا کند. مثلا اگر کارگردان از یک شخصیت خشک و جدی بخواهد که لحظه هایی طنز را بازی کند، آن لحظه ها به دل مخاطب نمی نشیند.

بیوگرافی نازنین بیاتی

 

شما همیشه در نقش دختران آرام و سر به راه ظاهر می شوید. دوست ندارید در ادامه پرسوناژهای متفاوتی را از خودتان به نمایش بگذارید؟

ـ هر بازیگری دوست دارد که نقش های متفاوتی را امتحان کند و خودش را محک بزند. من خیلی سعی کردم که با انتخاب هایم از قالب یک دختر معصوم و سر به زیر بیرون بیایم. البته مثلا در فیلم رخ دیوانه نقش دختر خیلی سر به راهی را نداشتم…

اما در آنجا هم معصومیت خاص به خودتان را داشتید. معصومیتی که البته با شیطنت همراه بود و تماشاگر دوست اش می داشت…

ـ یک وقت هایی پیش می آید که یک کاراکتر منفی است، اما باز هم تماشاگر دوست اش دارد. یا من در ارسال یک آگهی تسلیت نقشی که بازی کردم خیلی آرام نبود و در ذهن اش یکسری افکار منفی هم داشت.

نازنین بیاتی

از همکاری تان با آقای تبریزی در طعم شیرین خیال بگویید؟

ـ کار با آقای تبریزی برای هر بازیگری نعمت است. ایشان سر صحنه کاملا آرام و صبور هستند و هیچ استرسی به بازیگر و عوامل فیلم وارد نمی کنند. آدم وقتی با ایشان کار می کند خیالش راحت است و با اطمینان خودش را به دست او می سپارد. چون هر چه بگوید تفکری پشت اش است. به این خاطر بازیگر هیچ نگرانی سر صحنه ندارد.

عکس نازنین بیاتی

فیلم های سینمایی نازنین بیاتی

دربند
ارسال یک آگهی تسلیت برای روزنامه
فرشته‌ها با هم می‌آیند
مردن به وقت شهریور

رخ دیوانه
طعم شیرین خیال
مادری

رفتن
هنوز نه (فیلم کوتاه)
آینه بغل ( 1396)

سریالهای نازنین بیاتی

سریال گلشیفته ( بهروز شعیبی) (1396)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

محمدرضا گلزار , بیوگرافی محمدرضا گلزار و همسرش

محمدرضا گلزار

بیوگرافی و زندگینامه

محمدرضا گلزار بازیگر و سوپراستار سینما و تلویزیون و خواننده متولد 1 فروردین 1356 در تهران می باشد و اصالتا آذری ( ترک) است و هم اکنون 40 سال سن دارد.

تحصیلات : گلزار دارای مدرک لیسانس مهندسی مکانیک سیالات است. 

شروع بازیگری : وی فعالیت سینمایی خود را از سال 1377 با بازی در فیلم سام و نرگس ساخته ایرج قادری آغاز نمود و از همان ابتدا توانست نظر خیلی ها را به خود جلب کند.

رضا گلزار در دوران نوجوانی و جوانی والیبالیست حرفه ای بوده است. 

خانواده محمدرضا گلزار , خواهر و برادران

گلزار عضو یک خانواده 6 نفره می باشد . پدر وی پرویز گلزار از ثروتمندان شناخته شده تبریزی است . مادر رضا گلزار نیز خانه دار است . وی یک خواهر به نام آتوسا که مترجم زبان آلمانی است دارد و دو برادر به نام های علیرضا که مهندس عمران است و از خودش بزرگتر است و برادر دیگرش بردیا که از وی کوچکتر است و مترجم زبان انگلیسی است دارد.

پدر مادر محمدرضا گلزار

عکسی از پدر و مادر محمدرضا گلزار


ازدواج و همسرش

رضا گلزار تاکنون که وارد سن 40 سالگی شده است ازدواج نکرده است . عکسهای بسیار زیادی در شبکه های اجتماعی نظیر اینستاگرام منتسب به همسر او منتشر شده است که هیچ کدام واقعیت ندارد و شایعه ای بیش نیست .

گلزار در اخرین مصاحبه خود با تی وی پلاس گفته است که حدس من این هست که امسال ( سال 96 ) باید ازدواج کنم.

ازدواج چیزی نیست که من تصمیم بگیریم برای شخصی مثل من  . باید پیش بیاید و من خیلی مصمم هستم برای این امر.

همسر محمدرضا گلزار

محمدرضا گلزار و ساره بیات بازیگر زن که هم بازی هم در سریال پرطرفدار عاشقانه بودند.

اینستاگرام رضا گلزار : وی یکی از پرطرفدارترین هنرمندان و یا بهتر است بگوییم پر فالوئرترین بازیگر مرد در اینستاگرام است و حدود 5 میلیون فالور دارد.

آدرس پیج اصلی گلزار در اینستاگرام و کانال تلگرام او : Instagram : Rezagolzar  | Telegram : rezagolzar


 
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی ارسلان قاسمی و همسرش

ارسلان قاسمی

بیوگرافی و زندگینامه

ارسلان قاسمی بازیگر جوان سینما و تلویزیون متولد 1 خرداد 1374 در تهران می باشد و 22 سال سن دارد.

ارسلان قاسمی در سن هفت سالگی برای اولین بار جلوی دوربین رفت.او دو خواهر دارد و یک برادر.

تحصیلات : وی دارای دیپلم کامپیوتر می باشد.

شروع بازیگری : اولین سابقه بازیگری وی مربوط به سریال در چشم باد می باشد که قاسمی نقش کودکی های پارسا پیروزفر را بازی می کرد.

ارسلان قاسمی بعد از آن نیز در سریال یوسف پیامبر نیز حضور داشت و بعد از آن در مجموعه های دیگری به ایفای نقش پرداخت.

ماجرای ازدواج و همسرش

مدت هاست اخباری در شبکه های اجتماعی و سایت های مختلف مبنی بر ازدواج ارسلان قاسمی با ترلان پروانه بازیگر دختر که این دو پیش از این تجربه همکاری در چند فیلم و سریال را داشته اند مطرح بود که چندین بار توسط هر دو طرف تکذیب گردید .

پریسا ابوالحسنی مادر ترلان پروانه در گفتگو با خبرنگار حوزه سینما باشگاه خبرنگاران، در خصوص خبری مبنی بر ازدواج ترلان پروانه و ارسلان قاسمی گفت: این خبر شایعه ای بیش نیست و به هیچ وجه صحت ندارد این خبر باعث نگرانی من است و به واقع نمی دانم با این مسئله چه کار باید بکنم.

ارسلان قاسمی نیز به تازگی در جدیدترین مصاحبه اش با سامان گوران گفته است که او یک نفر دیگر را دوست دارد و الان در زندگی اش است و دوست ندارد اسمش را کنار ترلان پروانه بگذراند . برخی از طرفداران وی فردی که ارسلان قاسمی عاشق اوست را دیبا صالحی نام برده اند که قاسمی چندی پیش عکسی از او با خودش منتشر کرده بود.همسر ارسلان قاسمی

ارسلان قاسمی و ترلان پروانه

اینستاگرام ارسلان قاسمی : Instagram.com/Arsalanghasemi1995


کودکی ارسلان قاسمی

عکسی از کودکی ارسلان قاسمی در کنار مادرش


مصاحبه و گفت و گو با ارسلان قاسمی / همه چیز درباره ارسلان

چندتا بچه هستید؟

سه تا بچه هستیم. دوتا خواهر بزرگ تر از خودم دارم و من بچه کوچک خانواده هستم. خانواده ام همیشه دغدغه و نگرانی کار من را داشتند و همیشه زیر نظر آنها کار کردم و خیلی حواسشان به من بوده.

چه جوری حواسشان به تو بوده که سی و خرده ای کار کردی. یعنی تقریبا زندگی نکردی و فقط کار کردی؟

این تعداد کار در 10 سال بوده. یعنی سالی سه تا چهار کار داشتم.

خب این خیلی زیاد است. حتی برای بازیگر بزرگسال و حرفه ای هم که هیچ درس و مشق و کودکی و بازی و… هم ندارد، زیاد است!

خب اگر من این کارها را نمی کردم، الان نمی توانستم اینجا باشم و مثل یکسری بچه های دیگر یکی دو تا کار می کردم و بعد فراموش می شدم. همین الان هم خیلی از این کارهایم دیده نشده یا پربیننده نبوده.

بهاره رهنما من را بازیگر کرد

در خانواده و نزدیکان من کسی اهل بازیگری و هنر و… نبوده به جز یکی از پسردایی های مادرم که او هم در ایران زندگی نمی کند و از ما دور است. برخلاف اکثر بچه ها که کارشان را از تیزرهای تبلیغاتی شروع می کنند، بازیگری را از سریال «در چشم باد» شروع کردم. بهاره رهنما که دوست صمیمی و هم کلاسی دوران کودکی مادرم است مرا به دستیار آقای جعفری جوزانی، کارگردان سریال «در چشم باد»، معرفی کرد و او هم مرا برای نقش کودکی های پارسا پیروزفر پسندید. آن موقع هفت سالم بود. تجربه عجیبی بود.

به خاطر آن کار سه سال و نیم شمال بودم. برای من که بچه کوچکی بودم و قبلا هم این کار را انجام نداده بودم و «در چشم باد» هم یک کار سنگین و تاریخی بود، سخت بود. اما شرایطی هم که آقای جوزانی و آقای کاسه ساز در طول کار فراهم کرده بودند، خوب بود و از سختی کار کم می کرد. برای اولین بار بود که این حجم آدم را می دیدم و مجبور بودم با 30، 40 نفر آدم یک جا باشم و زندگی و کار کنم.

استرس داشتم و احساس دلتنگی و غربت می کردم. فقط لطفش به بچه های هم سن و سالم مثل بیتا توکلی بود که با هم بازی می کردیم و حضورشان نمی گذاشت خیلی متوجه سختی ها شوم. حتی درس خواندن ما با بچه های عادی فرق داشت. معلمی به اسم آقای رجبی که از فومن به محل استقرار ما در ماسوله می آمد و به من و بیتا توکلی و پوریا، پسر خانم متخصص، درس می داد.

بعد از فومن برگه امتحانات را می آوردند و از ما امتحان می گرفتند و بعد از فومن برایمان کارنامه صادر می کردند. ما هم خیلی اذیت می کردیم. هر روز یکی مان بهانه می گرفت و مثلا می گفت خسته ام و سر کلاس نمی روم و… امیدوارم آقای رجبی هرجا هست از سر اذیت هایی که کردیم، بگذرد.

ارسلان قاسمی

کارکردن بچه ها امری رایج و متداول نیست. اینکه تو از کودکی کار می کردی، هرچند این کار را دوست داشتی، چه تاثیری در شخصیت تو گذاشته و آیا تو مثل بچه های عادی، بچگی کردی؟

حقیقتش این است که من اصلا درکی از سینما و بازیگری در هفت سالگی نداشتم، چه برسد به اینکه به کار علاقه داشته باشم.حالا البته وقتی واردش شدم، به مرور زمان علاقه پیدا کردم. حتی خانواده ام هم اول راضی نبودند اما اینقدر دیگران به آنها اصرار کردند که بالاخره پذیرفتند و تصمیم گرفتند من بازیگر شوم. یعنی در آن سن تصمیم من نبود، تصمیم والدینم بود. اوایل حس می کردم این یک جور بازی است. اما به مرور در فضای کار متوجه جدی بودن قضیه شدم. وقتی اولین کارم پخش شد، تازه طعم شیرنش را چشیدم؛ وقتی مردم مرا در خیابان می شناختند و به من محبت می کردند. بزرگ تر که شدم، هم از این شهرت لذت می بردم و هم خود کار را دوست داشتم. الان هم که به هر حال بحث درآمد و مالی اش برایم مهم است. الان عاشق کار هستم.

بچگی ات این وسط چه شد؟

بچگی نکردم. بچگی ام از دست رفت. به هیچ وجه بچگی نکردم. الان حسرت خیلی چیزها را دارم. اما به هر حال هر چیزی یک قیمتی دارد.کارم را دوست دارم و این هزینه را برای آن پرداخت کردم، پس ناراحت نیستم.

اینکه تو بچگی نکردی و بچگی ات را با بزرگ ترها گذراندی، چه تفاوتی را بین تو و دیگران ایجاد کرده؟ مثلا دوست های تو بیشتر هم سن هایت هستند یا بزرگ ترند؟

همه دوستانم به جز دو نفر اختلاف سنی زیاد با من دارند و بزرگ ترند. آن دو نفر هم، همکلاسی های قدیمی ام بوده اند.

بیوگرافی ارسلان قاسمی

بعد از «در چشم باد» که به مدرسه عادی آمدی، مشکلی نداشتی؟

هماهنگ کردن خودم با بقیه بچه ها برایم سخت بود. از مشق متنفر بودم و عادت کرده بودم وقتی ماسوله بودیم، مشق ننویسم. لای کتاب را باز نمی کردم و فقط سر کلاس گوش می دادم و یاد می گرفتم. البته به نظرم معنی سواد فراتر از درس و کتاب و مدرسه است. به همین دلیل دیگر در دبیرستان اصلا مدرسه نرفتم و غیرحضوری درس خواندم. الان هم دیپلم کامپیوتر دارم.

چرا هنر نخواندی؟

آخر زبان انگلیسی ام خوب بود و کامپیوتر هم بلد بودم. فکر کردم این برایم راحت تر است. در ضمن دوست های نزدیکم هم کامپیوتر می خوانند و به خاطر آنها دوست داشتم من هم کامپیوتر بخوانم. الان هم دارم در یک دانشگاه غیرانتفاعی در تبریز بازیگری زیرنظر اساتیدی مثل ایرج راد، افشین هاشمی و… می خوانم. اگر هم قبول شوم به دانشگاه سراسری یا آزاد می روم. البته عاشق تنها زندگی کردن و تجربه زندگی مجردی هستم. تنهایی را کلا دوست دارم.

تو جزو نسل چهارم بعد از انقلاب هستی. نسل شما چه ویژگی ای دارد؟ تعریف این نسل از نظر تو چیست؟

نسل ما، نسلی است که بچه های آن، خیلی افکار بزرگانه دارند و بسیاری مسائل را دارند زودتر از سن شان تجربه می کند این چیزی است که من در دهه هفتادی ها می بینم و اینکه نسل ما نسلی است که خیلی در خطر است. از هر لحاظ در خطر است.

نسل شما چه می خواهد؟

این نسل افکارش را روی خواسته های خودش متمرکز کرده و به حاشیه ها کاری ندارد. این نسل چیزهایی را می خواهد که نسل های پیش از او نداشتند.

می گویند بچه های دهه هفتاد اهل فکرکردن نیستند، راحت طلب اند، اهل مبارزه نیستند و… به نظرت این حرف ها درست است؟

اتفاقا دهه هفتادی ها به نظر من خیلی هم شجاع هستند. ولی فکر نمی کنم نسل قابل اتکایی باشند و نمی توانند مثل جوان های دهه های پنجاه و شصت باشند فکر می کنم نمی توانند انتظارات جامعه و نسل های پیش را برآورده کنند. چون اصلا افکاری که ما داریم، چیزهایی است که ربطی به جامعه ما ندارد. افکار نسل من دارد به سمت چیزهایی می رود که نباید برود. 50 درصد دارند سمت چیزهایی می روند که نباید بروند. 25 درصد هم دارند راه معمولی و عادی را طی می کنند و شاید فقط 25 درصد هستند که دارند به آینده فکر می کنند.

ارسلان قاسمی و دوست دخترش

تو جزو کدام دسته هستی؟

جزو آن 25 درصدی هستم که به آینده فکر می کنند.

رای آینده چه نقشه ای داری؟

به چیزهایی که از خودم توقع دارم، برسم و خودم را در کارم اثبات کنم و اگر بتوانم و حرف گنده تر از دهنم نباشد، تلاش کنم و بتوانم اسم کشورم و مردمم را بالا ببرم. اسم ایرانی را بالا ببرم.

تو بچه خیلی خوش قیافه ای بودی. این زیبایی زیاد چه تاثیری در زندگی ات داشته و آیا باعث شادی تو شده؟

زیبایی زیاد باعث می شود آدم ها درون تو را نبینند یا خیلی دیر ببینند و اکثرا به ظاهرت اهمیت بدهند و متوجه شخصیتت نشوند. اگر من ناین زیبایی را نداشتم، اصلا ارسلان قاسمی، کودک بازیگری که مردم بشناسندش، نمی شدم. اما بعد بدون اغراق با تلاشف خودم را نشان دادم. برای من با همه بچگی ام مهم بود که شایستگی ام تحت تاثیر زیبایی ام قرار نگیرد و زیبایی را فقط یک شانس می دانم و می خواهم هنرمند و بازیگر واقعی باشم. برایم مهم است زیبایی باعث نشود خودم را فراموش کنم و به روح و ذهنم نپردازم و بی اهمیت باشم. نمی خواهم یک آدم زیبای پوچ باشم و پشت چشمان زیبایم هیچ چیز نباشد.

چه مسیری برای خودت ترسیم کرده ای و می خواهی به چه چیزهایی در کار و زندگی ات برسی؟

اول اینکه در کارم دوست ندارم فقط به ایران محدود شوم و دوم اینکه دوست ندارم جای کسی یا شبیه کس دیگری باشم. می خواهم جایگاه خودم را داشته باشم. در زندگی هم می خواهم به جایی برسم که بتوانم رفاه خودم و خانواده ای که در آینده تشکیل می دهم را تامین کنم و برای خودم و آنها آینده امن و راحتی بسازم.

عکسهای ارسلان قاسمی

تجربه تئاتر با رحمانیان

بعد از «در چشم باد» سر سیرال «حضرت یوسف(ع)» رفتم. خیلی خوش شانس بودم که دوتا کار اولم، کارهای سنگین فاخر و تاریخی بودند. هرچند هر دو آنها بعد از سومین کارم پخش شدند و مردم مرا اول در سریالی برای گروه کودک و نوجوان دیدند. در «حضرت یوسف(ع)» نقش کودکی بنیامین برادر آن حضرت را بازی می کردم. بعد از آن در «صد و یک راه برای ذله کردن پدر و مادرها» بازی کردم که کار سومم بود اما اولین کاری بود که از من پخش شد.

آن موقع چهارم دبستان بودم. بعد از آن تا امروز نزدیک به سی و خرده ای کار انجام دادم. تا حالا سه تا کار تئاتر بازی کردم. اولین کارم یک تله تئاتر به کارگردانی محمد رحمانیان بود. بعد در تئاتر موزیکال «این فصل را با من بخوان» که کاری هفت پرده از حسین پارسایی با موسیقی مجید انتظامی بود بازی کردم.

بیتا مثل خواهرم بود

بیتا توکلی، دوست و هم بازی خوب مان در سریال «در چشم باد» بود که متاسفانه در سانحه رانندگی فوت کرد. همان موقع که بیتا فوت کرد یک روز مجید حیدری نیا، یکی دیگر از هم بازی هایم، به من زنگ زد و گفت فهمیدی بیتا مرد؟ با ناباوری گفتم چی؟! کدام بیتا؟! باورم نمی شد دارد درباره بیتا توکلی حرف می زند. گفت: بیتا توکلی دیگر. گفتم: شوخی نکن. می خواهی من را اذیت کنی. گفت: نه بابا، باور نمی کنی از تلویزیون ببین. خبرش را دارند می گویند. این را گفت، گوشی از دستم افتاد، شوک شده بودم. یک هفته حالم این قدر بد بود که فقط توانستم در مراسم هفت بیتا شرکت کنم. دقیقا مثل خواهرم بود. با هم بازی می کردیم و با هم درس می خواندیم. واقعا مثل خواهر و برادر بودیم.

ارسلان قاسمی

سریالهای ارسلان قاسمی

۱۳۹۵ آرام می‌گیریم
۱۳۹۲ هفت سنگ
۱۳۹۲ هوش سیاه ۲
۱۳۹۰ تا ثریا

۱۳۸۹ فاصله‌ها
۱۳۸۸ هوش سیاه
۱۳۸۷ یوسف پیامبر
۱۳۸۷ در چشم باد

فیلمهای سینمایی ارسلان قاسمی

هشتگ
۱۳۹۵ ماه گرفتگی
۱۳۹۱ رسوایی
۱۳۹۱ نفوذ (مجموعه اینترنتی)

۱۳۸۷ تاکسی نارنجی
۱۳۸۷ کلانتری غیرانتفاعی
۱۳۸۶ جعبه موسیقی

۱۳۸۴ خاک سرد
۱۳۸۴ شام عروسی

بیوگرافی ارسلان قاسمی و همسرش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی ترلان پروانه و همسرش

ترلان پروانه

بیوگرافی و زندگینامه 

ترلان پروانه بازیگر سینما و تلویزیون متولد 18 تیر 1377 در شیراز است و اصالتا اهل همانجاست . وی هم اکنون 19 سال سن دارد.

ترلان پروانه در خانواده فرهنگی و هنرمند در شیراز بدنیا آمد. در سن 3 سالگی از طرف چند شرکت تبلیغاتی برای ساخت تیزر دعوت به کار شد و همزمان در برنامه‌های آموزشی شبکه جام جم و شبکه یک سیما به ایفای نقش پرداخت. 

تحصیلات : وی دارای مدرک دیپلم گرافیک می باشد.

شروع بازیگری : پروانه بازیگری را از سال 1383 در سینما با فیلم چپ دست شروع کرد.

وی تنها بازیگر خردسالی بود که در مجموعه های تلویزیونی و سینمایی حضور بیشتری داشت.او به تازگی نیز در موزیک ویدیو برخی خوانندگان از جمله فرزاد فرزین حضور یافته است.

تازه ترین اثر سینمایی او نیز فیلم فراری به کارگردانی علیرضا داوود نژاد است که به عنوان بازیگر نقش اول در آن حضور دارد.

ماجرای ازدواج و همسرش

ترلان پروانه تا کنون ازدواج نکرده است و مجرد است . تا به حال چندین بار خبر و شایعه ازدواج او با ارسلان قاسمی در سایتها و شبکه های اجتماعی دست به دست شده است که اصلا واقعیت نداشته است تا جایی که خانواده وی از منتشر کنندگان این اخبار نیز شکایت هم کرده اند.

ارسلان قاسمی نیز در آخرین گفتگوی خود با شبکه تی وی پلاس به این حواشی پایان داد و گفت اصلا قصد ازدواج با ترلان را ندارد و فرد دیگری در زندگی اش هست که عاشق او می باشد.

همچنین شایعه ی دیگری نیز در اردیبهشت ماه 96 مبنی بر ازدواج او با سعید عزت اللهی نیز منتشر گردید که آن هم صحت نداشت.

ترلان پروانه و همسرش

ترلان پروانه و ارسلان قاسمی


برادر ترلان پروانه

عکسی از ترلان پروانه و برادرش در گذر زمان

اینستاگرام ترلان پروانه : Instagram / Tarlan_Parvanee


مادر ترلان پروانه

ترلان پروانه و مادرش

کودکی ترلان پروانه

کودکی ترلان پروانه


مصاحبه و گفتگو با ترلان پروانه / آشنایی بیشتر با ترلان پروانه

می توانید دقیقا بفرمایید در چند کار تلویزیونی و سینمایی بازی کرده اید؟

دقیقا شاید نتوانم بگویم ولی در دوران کودکی و اوایل، بیشتر کار قبول می کردم اما در دو، سه سال اخیر با حساسیت بیشتری کار می پذیرم. در حدود 50 کار سریالی، 17 کار سینمایی و 3 تئاتر کار کرده ام.

از نظر کار با حساسیت بیشتری کارهایم را انتخاب می کنم، مسلما تجربه ام بیشتر شده و غیر از بازیگری فعالیت های هنری دیگه داشته ام که بی ارتباط با بازیگری نبوده و به نوعی تکمیل کننده بازیگری هستند. نکته مهم دیگر اینکه با کارگردانان مطرح و تیم حرفه ای کارکردم که اینها همه در رشد هنری من تاثیر به سزایی داشته اند.

بیوگرافی ترلان پروانه

می دانیم که شما این روزها سخت مشغول درس خواندن هستید. آیا این موضوع لطمه ای به کارتان نمی زند؟

از کودکی با این مساله رو به رو بودم چون درس و ادامه تحصیل برایم اهمیت بسیاری دارد. از همان ابتدا با برنامه ریزی که خانواده برایم داشتند با مشکل رو به رو نشدم و همین امر باعث شد من هم کارهایم را با برنامه ریزی جلو ببرم و خدا را شکر تا حالا لطمه ای نزده است.

ترلان پروانهبازار تبلیغات هم که حسابی گرم شده، نظر شما در این مورد چیست؟ اگر پیشنهاد خوبی داشته باشید به آن فکر می کنید؟

در فروش حرفه ای، تبلیغات حرف اول را می زند که خدا را شکر در کشور ما تبلیغات بجا و درست انجام می شود. پیشنهادات زیادی داشته ام اما به آنها فکر نکرده ام. فعلا که برنامه ای در این زمینه ندارم.

با توجه به اینکه هر کسی چهره خود را بهتر از بقیه می شناسد، آیا در گریمی که گریمور انجام می دهد نظر هم می دهید؟

قبل از گریم شخصیت را آنالیز می کنم، با کارگردان و گریمور صحبت می کنیم و به یک نتیجه واحد می رسیم. درواقع گریم باید به نقش نزدیک باشد نه به چهره فرد! و کلا به نظر من گریم و لباس تاثیر زیادی در شکل گیری نقش دارند.

ترلان پروانه و دوست پسرش

قد شما به مرز 170 رسیده (البته ماشاءالله) آیا همچنان قصد بلندتر شدن دارید؟

حالا حالاها وقت دارم… (با خنده)

برای مراقبت از پوست تان بعد از گریم اقدام خاصی می کنید؟

بله، صددرصد. قبل و بعد از گریم مراقبت می کنم. وسایل خاص برای خودم دارم، از مرطوب کننده های خوب استفاده می کنم، کرم ضدآفتاب به طور مداوم می زنم و از همه مهم تر بخورهای طبیعی هم برای پاکسازی استفاده می کنم.

ترلان پروانه بی حجاب

زیبا بودن چقدر می تواند در پیشرفت بازیگرها تاثیر داشته باشد؟ آیا اصلا تاثیری دارد؟

زیبایی نسبی است. پیشرفت بازیگرها به مسائل مهم تری بستگی دارد. به نظرم بهتر است از جذابیت صحبت کنیم.

آیا شما برای گریم از لوازم شخصی استفاده می کنید؟ آیا اصلا این کار رواج دارد؟

من وسایل و لوازم شخصی اولیه دارم، برای بعضی از گریم های خاص که وسایل ویژه ای نیاز هست آنها را تهیه می کنم، نمی توان گفت این کار همیشه رواج دارد یا نه! اما دیده ام که بعضی از بازیگران از لوازم شخصی خود برای گریم استفاده می کنند.

ترلان پروانه

نظرتان راجع به جراحی زیبایی چیست؟

من دوست ندارم که شعار بدهم، به نظرم گاهی عمل جراحی زیبایی برای برخی مهم است، رفع اشکال و نقص در صورت یک فرد می تواند در روابط اجتماعی او موثر باشد.

اتفاقی که برای بینی شما افتاد چه بود؟ منظور آن شکستگی سال های قبل است؟

بینی من در اسکیت شکست. با وجود اینکه نفر اول در سطح استان در سرعت شده بودم، اما یک لحظه برخورد من با یک مانع منجر به شکستگی گونه و بینی ام شد، به طوری که بینی ام از سه جا شکست و برای جا انداختن بینی ام خیلی اذیت شدم.

ترلان پروانه در موزیک ویدیو فرزاد فرزین

ترلان پروانه در موزیک ویدیو فرزاد فرزین ( روزای تاریک)


سریال های ترلان پروانه

چرخ فلک (اپیزود داود)
سرزمین کهن
گذر از رنج‌ها
شاید برای شما اتفاق بیفتد (اپیزود فریب)

تا ثریا
ارمغان تاریکی
ملکوت
قاب‌های خالی

زیر تیغ
بی مقدمه
داوری
مسافری از گرونگول

شبی از شب‌ها
۱۰۱ راه برای ذله کردن پدرها و مادرها
خوش غیرت
جایزه بزرگ

گریم ترلان پروانه در پیشونی سفید 2

 فیلمهای سینمایی

پیشونی سفید 2
گشت ۲
فراری
درنا دختر آهو
شیفت شب

مردن به وقت شهریور
زندگی مشترک آقای محمودی و بانو
به خاطر پونه
بی خداحافظی

آهوی پیشونی سفید (دفتر نخست سه‌گانه اختاپوس)
انسان‌ها
خروس بی محل
نصف مال من، نصف مال تو

پاپیتال
عاشق
چپ دست
مادر صدامو می‌شنوی
زن بدلی
بالا بلند
دغدغه 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی احمد مهرانفر و همسرش

احمد مهرانفر

بیوگرافی و زندگینامه

 احمد مهرانفر بازیگر سینما و تلویزیون متولد 10 خرداد 1354 است و 42 سال سن دارد و متولد کاشان است و اصالتا اهل همانجاست.

شروع بازیگری : مهرانفر فعالیت هنری را از سال 1379 با بازی در فیلم نان ،عشق و موتور 1000 آغاز کرد. 

تحصیلات : وی دارای مدرک کارشناسی بازیگری و کارشناسی ارشد کارگردانی از دانشکده هنر های زیبا می باشد. 

 احمد مهران فر با بازی در سریال پایتخت در نقش ارسطو عامل توانست به خوبی دیده شود و محبوبیت خود را مدیون این سریال است.

ازدواج و همسرش

احمد مهرانفر تا کنون ازدواج نکرده است و مجرد می باشد.

اینستاگرام احمد مهرانفر : instagram / ahmadmeharanfar


مادر احمد مهرانفر

احمد مهران فر و مادرش


مصاحبه و گفتگو با احمد مهرانفر

تلقی شخصی من در سال‌هایی که پشت صحنه سریال‌ها به ویژه «پایتخت» شما را می‌دیدم اینگونه بود که چندان علاقه‌ای به دیده شدن و جلب توجه ندارید، حتی کمتر مصاحبه می‌کنید. چطور احمد مهرانفر با این ویژگی‌ها سراغ بازیگری آمد و نقش‌هایی مثل ارسطو، پنجعلی یا دایی اسدلی را بازی کرد که زمین تا آسمان با او فرق می‌کنند؟

– خیلی از آدم‌ها از نوجوانی به بازیگری علاقه پیدا می‌کنند. از ابتدا چیزی وجود دارد، مثل تابلویی که روی دیوار نصب شده و دوستش دارید اما وقتی وارد آن تابلو می‌شوید می‌بینید چقدر جزئیات دارد و همه چیز آن را نمی‌توانید کشف کنید. بازیگری هم همینطوری است. من از ابتدا به بازیگری علاقه شدم و هرچه بیشتر وارد آن شدم، احساس کردم دنیای بزرگی است که هیچوقت تمامی‌ ندارد و به انتها نمی‌رسد.

یک جور بازیگوشی در بازیگری است که دوستش دارم. من بهترین لحظات زندگی‌ام را روی صحنه و جلوی دوربین داشته‌ام. لحظاتی که به راستی از خودم و همه چیز جدا می‌شوم. یک جاهایی واقعا خنده‌ام می‌گیرد. من در زندگی واقعی خنده رو نیستم اما در «شاهگوش» یا «پایتخت» یک جاهایی واقعا خنده‌ام می‌گیرد و نمی‌توانم خودم را کنترل کنم. در صورتی که در زندگی واقعی چندان چیز خنده‌داری نمی‌بینم. سریال‌های مثلا طنزی که آدم‌ها خیلی جاها به آنها می‌خندند مرا نمی‌خنداند.

پس در بازیگری کاملا از خودتان فاصله می‌گیرید و ویژگی‌هایی از آنِ شما می‌شوند که خودتان را با آنها نمی‌شناسید؟

– بله. بیشتر قرار گرفتن در یک موقعیت و شکل گرفتن یک لحظه واقعی مرا به خنده می‌اندازد. اینکه هیچ چیزی وجود ندارد و شما بی آلایش و پاک در یک موقعیت قرار می‌گیری، آن را زندگی می‌کنی و بدون آنکه به چیز دیگری‌ فکر کنی خنده‌ات می‌گیرد. من خودم خیلی وقت‌ها به آدم‌ها حسادت می‌کنم، آنهایی که خیلی راحت می‌خندند. چون من خودم اینطوری نیستم. اما گاهی جلوی دوربین که رفته‌ام گرچه خودم نمی‌خواستم اما خنده‌دار به نظر می‌رسیدم.

کودکی و بازیگوشی را که در بازیگری هست به صورت ناخودآگاه دوست دارم. حالا دیگر به جایی رسیده‌ام که فکر می‌کنم به جز بازیگری کار دیگری نمی‌توانم بکنم و اصلا دوست ندارم کاردیگری انجام بدهم. واقعا کار دیگری از دست من برنمی‌آید و توانایی‌اش را ندارم.

من وارد بازیگری شدم، جلو آمدم، درسش را خواندم، تمرین کردم و جلوتر می‌آیم اما همچنان چیزی که مرا جذب کند وجود دارد. آن کودکی و بازیگوشی… اینکه می‌توانم با کارم آدم‌ها را جدا از اینکه سرگرم کنم، به فکر فرو ببرم، برایم مهم است. خیلی به این قضیه فکر می‌کنم که وقتی نقشی بازی می‌کنم حرفی هم برای گفتن داشته باشم. رسیدن به مرحله‌ای که آدم‌ها نگاهت می‌کنند و اینجا می‌توانی حرف‌های خودت را هم بزنی، به شکلی کودکانه یا مانیفست‌وار.

این‌ها جذابیت‌های بازیگری است. ضمن اینکه انسان در بازیگری به یک خودشناسی می‌رسد. یک جور کشف خود و درونیات خود. بعضی وقت‌ها که به صورت ناخودآگاه کار می‌کنی، لحظاتی کشف می‌شود که تو را به این فکر فرو می‌برد که چرا؟ من در بازیگری این خودشناسی را دوست دارم. به روانشناسی هم علاقه زیادی دارم. اینکه وقت‌هایی ناخودآگاه درگیر موقعیتی می‌شوم و مدام روی مساله‌ روانشناسی فکر می‌کنم، خیلی برایم جالب و جذاب است.

احمد مهرانفر

برای همین علی‌رغم کارهای طنزی که داشته‌ام، دوست داشتم کارهای جدی هم انجام بدهم. چون فکر می‌کنم در این زمینه‌ها هم حرفی برای گفتن دارم. چون در این کارها می‌شود حرف‌های جدی‌تر زد و دوست دارم در این نوع تجربه بازیگری هم خودم را محک بزنم. جدا از این مساله در عرصه بازیگری یک قضیه شهرتی نیز وجود دارد که آدم را قلقلک می‌دهد. خود من هم زمانی معروف شدن را دوست داشتم اما اکنون دیگر این قضیه برایم مهم نیست و حتی وقتی می‌بینم مرا می‌شناسند ناراحت هم می‌شوم.

البته خوشبختانه رفتار مردم خیلی خوب است و انگار یکی از فامیل‌هایشان را که خیلی وقت است او را ندیده‌اند، می‌بینند. مردم همیشه خیلی خوش انرژی هستند. گرچه دیده‌ام در برخورد با برخی افراد تکه پرانی می‌کنند و رفتارهای نادرستی انجام می‌دهند. اما همه وقتی مرا می‌بینند خوشحال می‌شوند. این هم یکی از پیامدهای بازیگری است که خیلی آن را دوست ندارم. نمی‌گویم بی علاقه‌ام، اما خیلی علاقه ندارم.

بالاخره مرحله‌ای است که شما آن را پشت سر گذاشتید.

– بله، چیزی که من در بازیگری خیلی دوست دارم این است که مخاطب مرا کمتر ببیند یعنی خود مرا نبیند. شاید برای همین است که همیشه از مصاحبه با گریم پرهیز می‌کنم. دوست دارم تماشاگر آن شخصیت را ببیند، ارسطو را ببیند. وقتی من خارج از لهجه ارسطو با گریم او با شما حرف بزنم، باورپذیری تماشاگری که مرا در تلویزیون ببیند دچار خدشه می‌شود. دوست دارم در دنیای بازیگری که اکنون برای خودم ساختم، نقش‌های متفاوتی بازی کنم. همه بازیگران چنین چیزی را دوست دارند اما اینکه چقدر موفق باشند، مهم است. این موضوع به این نیاز دارد که فرصت و شانس هم برای بازیگر فراهم شود. به هر حال دغدغه بازیگری که اکنون در من وجود دارد این است که نقش‌های متفاوتی بازی کنم و تماشاگر من را در آن آدم‌ها بپذیرد و واقعا فکر کند که چنین آدمی‌ وجود دارد. ارسطو را بپذیرد و من را نبیند، درباره نقش‌های دیگر هم همینطور.

احمد مهرانفر در کنار بازیگران

عکسی از احمد مهرانفر در کنار نوید محمدزاده , همایون شجریان و علی سرابی

واقعا همینطور است. در قسمت ۴ و ۵ «شاهگوش» با خودم گفتم انگار به کل فراموش کردم احمد مهران‌فر نقش فردی به نام ارسطو را هم بازی کرده است. هر بار که کار تازه‌ای از شما می‌بینم نقش قبلی و خود شما را فراموش می‌کنم. حتی نقش کوتاهتان در فیلم سینمایی «دربند».

– زمانی که در خیابان من را ارسطو یا خنجری صدا می‌زدند، ناراحت می‌شدم اما بعد که فکر کردم دیدم این اتفاق خوب است اینکه مرا نبینند و آنقدر آن آدم را باور کرده باشند که حتی وقتی خود تو را می‌بینند ارسطو صدایت کنند، حتی اسم و فامیل تو را ندانند. چنین اتفاقی خیلی کم پیش می‌آید. اکثرا بازیگران را با اسم و فامیل خودشان صدا می‌زنند، اما بعضی وقت‌ها برای برخی آدم‌ها این اتفاق می‌افتد.

البته همیشه به هنر خودشان برنمی‌گردد و ناشی از شرایطی است که فیلمنامه برای آنها فراهم کرده است و گروه تولید و کارگردانی با هم کمک کرده‌اند تا این اتفاق بیفتد. من حالا دنبال این هستم که بستری فراهم شود تا من دوباره نقش‌های دیگری را خلق کنم و تماشاگر باز هم مرا نبیند و آن شخصیت‌ها را ببیند. این برای من خیلی جذاب است.

بیوگرافی احمد مهرانفر

فکر می‌کنم رسیدن به این هدف قدری دشوار و نیازمند گذشتن از پیشنهادهای بسیاری خواهد بود.

– به هر حال این نوع موضوع خیلی برایم ارجحیت دارد که نقش‌های بعدی‌ام در چه ژانری باشد مدام کمدی نباشد و از نقش‌هایی که بازی کرده‌ام فاصله داشته باشد. من در «درباره الی» و کارهای آقای کاهانی تجربیات جدیدی داشته‌ام اما دلم می‌خواهم در هر دو زمینه فعالیت داشته باشم.

در ارسطویی که سال‌ها با او زندگی کرده‌اید، حرفی که مدنظر شما است و اعتقاد دارید نقش‌ها باید حرفی برای گفتن داشته باشند، چقدر وجود دارد؟

– خیلی‌ها به من می‌گویند ما مشابه ارسطو را دیده‌ایم و خیلی‌های دیگر را یاد خودشان می‌اندازد اینکه اگر در این لحظه بودند چه می‌کردند و چه اتفاقی می‌افتاد. کدام عادت ارسطو را در خودشان و خیلی‌های دیگر می‌بینند و اینکه عاداتشان خوب است یا بد.

یعنی ضعف و قوت‌هایشان را در آیینه این شخصیت می‌بینند و بعد تلنگری به آنها زده می‌شود؟

– بله، دوست دارم شخصیت باورپذیر و رئال باشد و افراد را یاد خودشان بیندازد که آنها از خودشان بپرسند آیا تصمیمشان در موقعیت مشابه درست بوده یا خیر. کار خوبی انجام داده‌اند یا نه. این گونه صاحب تجربه می‌شوند و به نتیجه‌گیری می‌رسند. به نظر من وقتی یک اثر آنقدر قوی باشد که بیننده را به همان اندازه آدم‌های درگیر کار، دارای آن تجربه کند و به گونه‌ای باشد که انگار همان اتفاق برای خودشان هم افتاده، کافی است.

نیازی نیست حتما حرف گنده‌ای بزنیم بلکه همین نتیجه‌گیری مخاطب کافی خواهد بود. این یک نوع کاتارسیس است. اگر  یک سری چراها و چگونگی‌ها برای تماشاگر به وجود بیاید ما برده‌ایم و این جدا از بخش سرگرمی‌ است.

*دقیقا می‌خواستم به همین موضوع اشاره کنم. حین گپ و گفت با بسیاری از بازیگران، از آنها درباره ارزش‌گذاری به خانواده، توجه به محیط زیست و دیگر مفاهیمی‌ که در سریال‌ها مورد توجه قرار گرفته‌اند و می‌شود درباره‌شان حرف زد، سوال می‌کنم. اما اکثرا می‌گویند همه اینها درست اما اصلا قرار نیست از سریال‌ها پیامی‌ بگیریم بلکه فقط سرگرم کردن مردم اهمیت دارد.

– کلا دو حالت دارد. در هر کار هنری و فرهنگی که انجام می‌شود یا قسمت سرگرم‌کننده مورد توجه است و یا قرار است سوال برانگیز باشد.

یعنی نمی‌توان این دو را کنار هم داشت؟

– من فکر می‌کنم در سریالی مثل «پایتخت» چنین اتفاقی افتاده است.

یعنی شما این موضوع را قبول دارید که باید این دو در کنار هم باشند؟ حرف‌هایتان که این را نشان می‌دهد.

– بله دقیقا. به نظر من خیلی اتفاق خوبی است که هم مخاطب سرگرم شود و هم طوری به سوال‌ها، چراها و چگونگی‌هایی که گروه سازنده مدنظر دارند، برسد. به نظرم در این صورت اثر قابل احترامی‌ تولید شده است.

ایده‌آل شما چیست؟ اینکه روی مسائل اجتماعی دست گذاشته شود یا مسائل فردی.

– من خودم مسائل اجتماعی را ترجیح می‌دهم و فکر می‌کنم بد نیست در دل این قضایا به مسائل فردی هم پرداخته شود که می‌تواند شامل اخلاقیات، درونیات، سوال‌هایی که آدم‌ها در ذهنشان دارند و یا درباره هر چیز دیگری باشد.

فکر می‌کنید چقدر این جهان بینی و نگاه عمیق در دیگر بازیگران سینما و تلویزیون ما وجود دارد؟

– خیلی‌هایشان دارند. مخصوصا آنهایی که تحصیل‌کرده هستند و تجربه زیادی دارند. مطمئنا خواهی نخواهی در مسیری که قدم می‌زنند به این می‌رسند. یکی از چیزهایی که خیلی تاثیرگذار است تئاتر است. بازیگرانی که تئاتر کار می‌کنند معمولا دو ماهی با یک شخصیت درگیر هستند، از کشف آن گرفته تا اجرایش. به همین دلیل وارد جزئیات و ویژگی‌های آن شخصیت می‌شوند. نمایشنامه‌های خارجی که در تئاتر کار می‌شوند،

شخصیت‌پردازی‌های دقیقی دارند و لایه لایه و چند بعدی هستند. باید این لایه‌ها کشف و بیرون کشیده شوند. بازیگر با فیزیک و روان آن شخصیت چالش دارد و اینطور تربیت می‌شود که به هر نقشی ورای آنچه هست فکر و آن را نگاه کند. در تئاتر نوعی خودشناسی و مراقبه‌ای وجود دارد که در فضای کوچک تمرین نمایش و در آن تاریکی‌ها و زیر نور کم صحنه کشف می‌شود. بازیگران تئاتر که در این مکتب تربیت شده‌اند، با این موضوع آشنا هستند و دغدغه‌شان است.

فکر می‌کنید چقدر بازیگری باعث رشد شخصی شما شده است؟ همین خودشناسی‌ها و خلوت‌ها چقدر ترقی شما را در پی داشته است؟

– خودم فکر می‌کنم خیلی تاثیرگذار بوده است. بازیگری باعث شده من با هر آدمی که مواجه می‌شوم، هم به ظاهر و هم به درون او توجه کنم هم به حرف‌هایی که می‌زند. برای مثال تکیه‌کلام‌هایی که در نقش‌هایم استفاده می‌کنم برای من نیستند بلکه با خیلی از آنها در ارتباط با آدم‌ها مواجه می‌شوم. همواره که حرف‌های آدم‌ها را می‌شنوم می‌توانم حدس بزنم چقدر از این حرف‌ها متعلق به خود او است و کدام حرف‌هایش را از فضای دیگری وام گرفته است. این موضوع باعث شده آدم‌ها را بیشتر بشناسم.

خیلی وقت‌ها که در موقعیتی قرار می‌گیرم پیش از اینکه واکنشی نشان بدهم خودم را از بالا می‌بینم و به رفتارم فکر می‌کنم. همین باعث یک بی خیالی می‌شود، چرا که من به طور کامل درگیر موقعیتی که در آن هستم نمی‌شوم، بلکه از بالا آن را نگاه می‌کنم و خیلی درگیر احساسات نمی‌شوم.

اینگونه که شما در جمع رفتار می‌کنید بیشتر به نویسنده‌ها می‌مانید تا بازیگرها که خودنمایی جزو کارشان است.

– اتفاقا من به نوشتن خیلی علاقه دارم و هر وقت فرصتی داشته باشم می‌نویسم. وقتی می‌دانم تا دو سه ماه سرکاری نمی‌روم، مطالعه را شروع می‌کنم و در کنارش می‌نویسم. بعضی‌ها هستند که می‌توانند خیلی خوب ماجراها را تعریف کنند، برخی هم برعکس، بهتر می‌توانند بنویسند. من هم از دسته دوم هستم و نوشتنم بهتر از تعریف کردنم هست. بازیگری باعث شده من سکوت کنم. شاید اگر این رشته را نخوانده بودم و در آن فعالیت نمی‌کردم، اینقدر سکوت نداشتم.

منظورتان این است که قبل از دانشگاه و ورود به رشته بازیگری شخصیت متفاوتی داشتید؟

– دقیقا. من خیلی آدم شرو شوری بودم، نه اینکه بخواهم کسی را اذیت کنم اما خیلی اهل بگو و بخند بودم و آدم‌ها را سرگرم می‌کردم. اما بعد از آن کم کم شروع به فرو رفتن در خودم کردم. شاید هم این موضوع خوب نباشد اما کاملا ناخودآگاه این اتفاق افتاد.

شما هم تقویتش کردید و سعی نکردید جلوی این تغییر فضا را بگیرید.

– بله. من این را فهمیده‌ام که انسان باید حس‌هایش را رها کند و نباید جلویشان را بگیرد. اگر انسان جایی گریه‌‌اش می‌گیرد باید بگرید. چون این‌ها احساساتی است که باید تجربه‌شان کرد. به ویژه به عنوان بازیگر. از سوی دیگر اگر این احساسات سرکوب شوند، تبدیل به عقده می‌شوند. برای همین من سعی می‌کنم همیشه راحت باشم. اینطور نیست که از خودم بپرسم چرا من اینقدر ساکتم یا بداخلاقم. می‌گویم عیب ندارد. اگر از این حالت لذت می‌برم بگذار همینطور باشم.

*نکته جالبی است. اتفاقا دقیقا عکس آن چیزی است که در بیشتر آدم‌ها می‌بینیم. همگی عادت کرده‌ایم از بازیگران هم بهتر نقش بازی کنیم و به آنچه نیستیم وانمود کنیم اما شغل شما بازیگری است و در زندگی شخصی رویه دیگری دارید و سعی می‌کنید به آن‌ها در زندگی‌تان اهمیت بدهید.

– بله اما جلوی دوربین و روی صحنه نمی‌دانم چه اتفاقی می‌افتد که انرژی‌ام چندبرابر می‌شود. برخی از من می‌پرسند چطور اینقدر جلوی دوربین راحت هستی؟

احمد مهرانفر ,بیوگرافی احمد مهرانفر ,عکس احمد مهرانفر

احمد مهرانفر در کنار محسن تنابنده

اتفاقا یادم می‌آید در نمایشی به کارگردانی رحیم نوروزی بازی می‌کردید و در صحنه هم تنها بودید و درخشان ظاهر شدید.

– بله اسم آن کار «شما خانمی با یک مانتو آبی ندیدین» بود و من آنجا چند نقش بازی می‌کردم. خودم هم نمی‌دانم چه اتفاقی می‌افتد که اینگونه می‌شود. درباره تئاتر حتی در تمرینات هم اینطور نیستم اما روز اجرا که می‌رسد و روی صحنه که می‌روم آدم دیگری می‌شوم.


فیلم های سینمایی احمد مهرانفر

۱۱۳۹۵ ماجرای نیمروز
۱۳۹۵ بوف کور
۱۳۹۴ زاپاس
۱۳۹۴ هفت ماهگی

۱۳۹۳ ایران برگر
۱۳۹۱ آینه شمعدون
۱۳۹۱ دربند
۱۳۹۰ بی‌خود و بی‌جهت

۱۳۸۹ عاشقانه‌ای برای سرباز وظیفه رحمت
۱۳۸۹ یک عاشقانه ساده
۱۳۸۹ اسب حیوان نجیبی است
۱۳۸۸ هیچ
۱۳۸۷ درباره الی
۱۳۸۷ عصر روز دهم
۱۳۸۷ کلبه

۱۳۸۶ استشهادی برای خدا
۱۳۸۶ حقیقت گمشده
۱۳۸۶ تسویه‌حساب
۱۳۸۵ اقلیما

۱۳۸۴ آتش‌بس
۱۳۸۴ شاعر زباله‌ها
۱۳۸۱ عشق فیلم
۱۳۸۰ نان، عشق و موتور ۱۰۰۰

احمد مهرانفر ,بیوگرافی احمد مهرانفر ,عکس احمد مهرانفر

سریال های احمد مهرانفر

۱۳۹۶ پایتخت ۵
۱۳۹۵ علی‌البدل
۱۳۹۴ پایتخت ۴
۱۳۹۲ پایتخت 3

۱۳۹۱ پایتخت ۲
۱۳۹۱ مینی‌سریال «شب یلدا»
(بخشی از سریال پایتخت ۲)
۱۳۸۹ پایتخت ۱
۱۳۸۷ تله‌فیلم «واقعیت مجازی»

۱۳۸۶ تله‌تئاتر «خانواده تت»
۱۳۸۴–۱۳۸۵ تله‌فیلم «مسیر سبز»
(آفتاب بر همه یکسان می‌تابد)
۱۳۸۲ بانکی‌ها

بیوگرافی احمد مهرانفر و همسرش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil