بیوگرافی و زندگینامه
حسین یاری متولد 16 دی ماه 1346 در شهر تهران می باشد و 50 سال سن دارد.
وی در سال 60 با حضور در تئاتر وارد دنیای بازیگر گردید و سال 63 با بازی در فیلم وارث اولین حضورش در سینما را نیز تجربه نمود.
وی همچنین در واحد دوبلاژ صدا و سیما را نیز تجربه کرده است.
او در جشنواره های 14 و 18 فجر دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش مکمل و نقش مرد را دریافت کرده است.
یاری با بازی سریال شب دهم به کارگردانی حسن فتحی که سال 80 پخش گردید توانست به خوبی شناخته شود و پس از آن در مجموعه زیادی به ایفای نقش پرداخت.
وی در سال 71 ازدواج کرده است و حاصل این ازدواجش سه فرزند به نامهای سروش سارا و علی می باشد.
او همچنین بازنشسته بانک مرکزی هم می باشد.
آخرین کار وی در تلویزیون حضور در سریال برادر در نقش مسعود به کارگردانی جواد افشار می باشد که ایام رمضان 95 از شبکه دو پخش میگردد.وی همچنین در سریال نمایش خانگی عاشقانه در نقش رضا به عنوان یکی از بازیگران اصلی اش حضور دارد.
ازدواج و همسرش
حسین یاری متاهل است و ازدواج کرده است و دو فرزند هم دارد ,یک پسر به اسم سروش و یک دختر به اسم سارا.
عکسی از همسر حسین یاری موجود نیست.
حسین یاری و دخترش
حسین یاری و پسرش سروش یاری
گفتگو با حسین یاری
چرا با وجود موفقیتتان در سینمای دفاع مقدس ، کمرنگ شدید؟
واقعیت این است که از شرایط موجود ناراحت نیستم. نهاینکه شرایط مطلوب است. به دلیل نامطلوبی شرایط، این موقعیت را ترجیح میدهم. من به قول شما رزومه نصفهنیمه قابلدفاعی دارم که ترجیح میدهم همان را حفظ کنم.
آیا ریسکپذیر نیستید؟
کارهایی پیشنهاد نمیشود که بدانم چه خروجیای دارد تا ریسک کنم یا دستکم نمیخواهم توفیقات گذشتهام را زیر سؤال ببرد. نمیگویم همه کارها بد هستند و اگر به من پیشنهاد شوند هیچکدام را بازی نمیکنم. حداقل کارهایی که به من پیشنهاد میشود کارهای خوبی نیستند. بخشی از این اتفاق به دلیل منزویبودن من است. من روحیه متوهمی ندارم.
به عبارت دقیق میتوان گفت که شما روابطعمومی خوبی ندارید؟
تعریف مشخصی از روابطعمومی وجود دارد که مدتهاست عوض شده!
منظورتان محفلیبودن است. یعنی اهل باندبازی نیستید؟
بله. من فردی مستقلم و تاوان استقلالم را
هم پس دادهام. اینکه کسی ادعا کند حسین یاری با ماست، اصلا مطلب درستی
نیست. با همه هستم و درعینحال با هیچکس نیستم. این روحیه قدری من را به
گوشه رینگ برده است. واقعیت این است که اتفاق ویژهای در سینما نمیافتد که
بخواهم حسرتش را بخورم.
شما در سنوسالی هستید که برای خیلیها تازه شروع بازیگری است. یعنی چیزی
را از دست ندادهاید. ضمن اینکه این شانس را هم دارید که چهرهتان در گذر
زمان تغییر چندانی نکرده است.
چون سعی کردم چهره و فیزیکم را حفظ کنم. روند صعودی سنوسال طبیعی است.
اما این روند با کارهایی مثل ورزش به تأخیر میافتد. در این سالها تلاش
کردهام صورت و فیزیکم را که یکی از ابزارهای بازیگری است حفظ کنم. اما
اینکه برای کار خوب دعوت به همکاری نمیشوم موضوع دیگری است.
شایدچون کارمند بانک مرکزی بودید و دغدغه مالی نداشتید؟
منکر این قضیه نیستم. من با چنگودندان کار در بانک را نگه داشتم. چون ما بهلحاظ صنفی حمایت نمیشویم. افرادی را دیدم که در حرفه بازیگری بودند ولی امنیت شغلی نداشتند. میدانم که سینما امنیت اقتصادی ندارد. طبیعی است که بهعنوان بازیگر حرفهای تلاش کنم شغلم را در بانک حفظ کنم.
بهراحتی مرخصی میگرفتید؟ همکارانتان مانع کارتان نمیشدند؟
با مکافات مرخصی بدونحقوق میگرفتم! این اواخر دیگر مأمور به تلویزیون شدم. ولی با چنگودندان شغلم را حفظ کردم. چون میدانستم هیچجا از من حمایت نخواهد شد. همکارانم که در مقام استادی هستند، متأسفانه حتی بیمه هم ندارند! عقل سلیم میگوید به فکر آینده باشم. نمیتوانم برای علایق شخصیام، با آینده خودم و خانوادهام بازی کنم. اگر من عاشق سینما هستم چرا خانوادهام باید در سختی بیفتند؟ شرط انصاف این است که ابتداییترین امکانات را برای خانوادهام فراهم کنم. ما نمیتوانیم در خلأ زندگی کنیم. همیشه گفتهام اگر انسان آرمانطلب باشد و واقعیت را در نظر نگیرد به شخص متوهمی تبدیل میشود. شما در صورتی آرمانگرا هستید که جایی را برای واقعیت در نظر بگیرید. نمیتوانید چشمتان را روی واقعیت ببندید و به ایدهآلها فکر کنید و آرمانگرا باشید. میتوانید به آرمانها وفادار بمانید و تلاش هم بکنید. اما واقعیت را هم در نظر بگیرید. هیچکس نمیخواهد فیلم بد بازی کند اما جاهایی ناگزیر میشود. چون واقعیت موجود همین است. آقای سام قریبیان میگفت من بچه بودم شما بازی میکردید و الان هم با همان طراوت در فیلم من بازی میکنید. پس بهتر است به کسی که خودش را حفظ کرده اهمیت داد.
آقای یاری! چرا دیگر در سینمای دفاع مقدس باقی نماندید؟
بازیگر زمانی بازیگر است که بتواند نقشهای متفاوتی- دستکم نقشهایی که به او میخورد – را بازی کند. احساس کردم از جایی باید برادری خودم را اثبات کنم و بگویم من بازیگر هستم. اینکه قرار باشد در سینمای جنگ خودم را تکرار کنم، دیگر من را اقناع نمیکرد. این شعار نیست. مکنونات و باورهای من است. از جایی احساس کردم باید زاویه بگیرم و در انتخابهایم دقت بیشتری بکنم. درهرحال تلاش کردم که متفاوتتر کار کنم و تاوانش را هم پس دادم. اگر خلاف هر جهتی حرکت کنید، عواقبی دارد. تاوانش را پذیرفتم. در مقطعی امکانات و پیشنهادات خوبی برایم فراهم شد، اما فکر کردم در صورت ادامه خودم را تکرار میکنم. اگر قرار است فیلم جنگی کار کنم، باز هم کار میکنم اما نه از آن جنس. نقطهعطف بازیگری شما میتوانست «چای تلخ» ناصر تقوایی باشد. اما متأسفم که دچار بدشانسی شدید و فیلم متوقف شد.تحلیلتان چیست؟
باور و اعتقادم به من ثابت کرد که دیگر از
واژه «شانس» استفاده نکنم و بهجایش کلمه «قسمت» را به کار ببرم. اگر قائل
به این هستیم که برگی از درخت نمیافتد الا به اذن صاحب آن، پس حتما حکمتی
داشته. البته آن زمان خیلی مکدر شدم که چرا کارمان به سرانجام نرسید. چون
فرصت خوبی بود که در کنار آقای تقوایی حضور داشتم و افتخار هر بازیگری است.
اما بعدها بعد از گذر عمر براساس باورهایی که در من قوت بیشتری گرفت،
احساس کردم حتما قسمت نبوده آن کار محقق شود.
نقش افسر تکریتی را ایفا میکردید. مگر همه تکریتیها موظف نبودند که
سیبیل داشته باشند. چرا در گریمهایتان در صحنه فیلم فاقد سیبیل بودید؟
من نقش افسر وظیفه را داشتم نه کادر. در داستان این افسر به همسر باردارش
میگوید اصلا عراق و ایران کجاست؟ من میخواهم با تو زندگی کنم. میآیم
اینجا با هم زندگی کنیم. درواقع دوران سربازیاش را طی میکرد.
نقشتان در «مزارشریف» چه دشواریهایی داشت؟
من و آقای برزیده با هم رفاقت داریم. قبلا با ایشان فیلم و سریال کار کردهام و این نکته در تصمیم من برای کار تعیینکننده بود. صادقانه بگویم آقای برزیده به من لطف دارد و بهواسطه کارهای قبلی و لطف و باوری که نسبت به من دارد معمولا در فهرست انتخابهایشان قرار میگیرم. در اخبار خوانده بودم که قرار است فیلم «مزارشریف» را بسازند. آنموقع تصمیم داشتم که کارهای اینچنینی انجام ندهم. بههمیندلیل خداخدا میکردم که از من دعوت به کار نکند. درنهایت این اتفاق افتاد و دنبال راهی برای عذرخواهی بودم. اما وقتی فیلمنامه را خواندم نظرم عوض شد. دیدم فیلمنامه خوب و جذابی است. کاری تاریخ معاصر است و بازماندگانش زندهاند. با اشتیاق از کار استقبال کردم. جدای از تواناییهای حرفهای آقای برزیده، ایشان دوست من است و به ایشان ارادت دارم.
مجموعه «شب دهم» کاری است که هنوز در خاطرهها باقی مانده. دلیلش را چه میدانید؟
نیروهایی که در آن کار جمع شده بودند متخصص در رشته خود بودند. آقای بشکوفه، تهیهکننده نامداری در تلویزیون و آقای فتحی کارگردان قابلی است. اما احساسم این است که نیرویی ماورایی در «شب دهم» دخیل بود. چون من کارهای دیگری انجام دادم که سیمرغ و جایزه بینالمللی گرفتند. اما واقعیت این است که حسین یاری با «شب دهم» میان عامه مردم شناخته میشود. مثلا کسی نمیداند من در مسکو یا ایتالیا جایزه بهترین بازیگر را دریافت کردهام. اما «شب دهم» برای مردم چیز دیگری است. نمیخواهم قضیه را مقدس کنم اما به نظرم سوای توانایی عوامل، مرهون نگاه امامحسین(ع) به مجموعه بودیم. حضور و نگاه ایشان تعیینکننده بود. به نظرم توفیق این مجموعه مربوط به ایشان است و من عاشق این تیتر بودم که نشریهای درج کرده بود: «حسین یاری، به یاری حسین(ع) شتافت».
چشمانداز بازیگری سینمای ایران را چگونه میبینید؟
واقعا چشماندازی نمیبینم. هرچند خیلی هم فکر نکردهام که الان به شما جوابی بدهم و خلقالساعه صحبت کنم. حرف اضافهای ندارم که بگویم جز همان چیزی که خودتان میبینید. انجمن بازیگران خانه سینمای ایران دوبار مجمع عمومی برگزار میکند. به حدنصاب نمیرسد تا برای انتخاب هیأتمدیره رأیگیری کند. خودمان به خودمان ارج نمیگذاریم بعد میگوییم امنیت شغلی نداریم! بالاخره همه چیزمان به همهچیزمان میآید. امیدوارم شرایط بهتر شود. البته جوانان مستعد و توانمند زیاد داریم و نیاز داریم که وارد عرصه شوند. به نظرم باید مجرای ورودی داشته باشیم که قاعدهمند باشد. البته این کار سیاستگذاران است که عزمی جزم و تلاشی اساسی و ساختاری میطلبد.
حسین یاری
اینستاگرام حسین یاری : وی هیچ صفحه ای در instagram ندارد.
عکسهای حسین یاری
Hossein Yari
حسین یاری بازیگر سریال عاشقانه
سریال ها:
آتش در خرمن
مردان آنجلس (سریال، فرجالله سلحشور،۱۳۷۷)
روشن تر از خاموشی (سریال، حسن فتحی،۱۳۷۹)
شب دهم (سریال، حسن فتحی،۱۳۸۰)
فرستاده (سریال، جواد شمقدری،۱۳۸۱)
سرزمین پدری ام (تله فیلم، شهرام شاه حسینی،۱۳۸۲)
نذر (تله فیلم، مهرداد خوشبخت،۱۳۸۳)
آوای زمین (تله فیلم، مهرداد خوشبخت،۱۳۸۴)
فراموشی (تله فیلم، مسعود مددی،۱۳۸۶)
گیلعاد (سریال، حسین سهیلی زاده،۱۳۸۶)
تاریکی (تله فیلم، خسرو معصومی،۱۳۸۶)
مهمانخانهای در برف (تله فیلم، سعید سلطانی،۱۳۸۶)
مثل هیچکس (سریال، عبدالحسین برزیده،۱۳۸۷)
زمانی برای درنگ (تله فیلم، روحالله حجازی،۱۳۸۷)
بازگشت(تله فیلم، شاهرخ دولکو،۱۳۸۷)
هوش سیاه (سریال، مسعود آب پرور،۱۳۸۸)
قلب یخی (شبکه خانگی، محمدحسین لطیفی، ۱۳۸۹)
هوش سیاه ۲(سریال، مسعود آب پرور،۱۳۹۲)
عالیجناب(شبکه خانگی، سام قریبیان،۱۳۹۴)
برادر (سریال، جواد افشار،۱۳۹۴)
عاشقانه (منوچهر هادی 1395-1396)
فیلمهای سینمایی :
سال نام فیلم سمت کارگردان تهیه کننده
۱۳۹۴ یادم تو را فراموش بازیگر علی عطشانی –
۱۳۹۳ پدر آن دیگری بازیگر یداله صمدی یداله صمدی –
۱۳۹۳ مزار شریف بازیگر ابولحسن برزیده منوچهر شاهسواری –
۱۳۹۱ آوا بازیگر سیامک کاشف آذر فرشته مهدی زاده –
۱۳۹۱ تراژدی بازیگر آزیتا موگویی حسن نجم –
۱۳۹۰ ابرهای ارغوانی بازیگر سیامک شایقی محمود فلاح –
۱۳۹۰ پاریس تا پاریس بازیگر محمد حسین لطیفی منصور سهراب پور –
۱۳۸۹ سعادت آباد بازیگر مازیار میری همایون اسعدیان –
۱۳۸۸ پرنده باز بازیگر عطاءاله سلمانیان حسین صابری –
۱۳۸۷ کیمیا و خاک بازیگر عباس رافعی عباس رافعی –
۱۳۸۶ کتونی سفید بازیگر محمدابراهیم معیری جهانگیر کوثری –
۱۳۸۶ آن مرد آمد بازیگردان حمید بهمنی – –
۱۳۸۵ اقلیما بازیگر محمدمهدی عسگرپور ناصر عنصری –
۱۳۸۵ میم مثل مادر بازیگر رسول ملاقلیپور منوچهر محمدی –
۱۳۸۴ شهر آشوب بازیگر یدالله صمدی – –
۱۳۸۳ دم صبح بازیگر حمید رحمانیان – –
۱۳۸۲ عروس افغان بازیگر ابوالقاسم طالبی – –
۱۳۸۲ معادله بازیگر ابراهیم وحیدزاده – –
۱۳۸۱ نغمه بازیگر ابوالقاسم طالبی – –
۱۳۷۹ مریم مقدس بازیگر شهریار بحرانی – –
۱۳۷۸ بلوغ بازیگر مسعود جعفری جوزانی – –
۱۳۷۷ پرواز خاموش بازیگر حسین برزیده – –
۱۳۷۶ دنیای وارونه بازیگر شهریار بحرانی – –
۱۳۷۴ سرعت بازیگر محمدحسین لطیفی – –
۱۳۷۴ آخرین مرحله بازیگر محسن محسنینسب – –
۱۳۷۳ حمله به اچ۳ بازیگر شهریار بحرانی – –
۱۳۷۳ منطقه ممنوع بازیگر رضا جعفری – –
۱۳۷۲ جای امن بازیگر مجتبی راعی – –
۱۳۷۱ گریز بازیگر ناصر مهدیپور – –
۱۳۷۰ هور در آتش بازیگر عزیزالله حمیدنژاد – –
۱۳۶۹ آتش در خرمن بازیگر، منشی صحنه سعید حاجی میری – –
۱۳۶۹ در مسلخ عشق بازیگر کمال تبریزی – –
۱۳۶۸ اُ – منفی (-O) بازیگر کریم زرگر، احمدرضا گرشاسبی – –
۱۳۶۳ وارث بازیگر سعید بخشعلیان