فیلم بمب به کارگردانی و نویسندگی پیمان معادی که اوایل خرداد ماه 96 فیلمبرداری اش شروع نموده بود این روزها مراحل فنی خود را طی می کند تا برای نمایش آماده شود.
زمان اکران : احتمال می رود اولین نمایش این فیلم در جشنواره فیلم فجر 96 اتفاق بیفتد.
قصه این فیلم با حال و هوای موشک باران تهران در سال 1366 روایت می شود.معادی در این فیلم به زندگی یک خانواده در دهه 60 و زمان جنگ میپردازد.این دومین فیلمی است که پیمان معادی آن را کارگردانی میکند.
عوامل فیلم بمب
بهرام دهقانی (تدوین) ، محمود کلاری ( فیلمبردار) ، ایرج شهزادی، مهرداد میرکیانی و محسن شاه ابراهیمی و مانی حقیقی (تهیه کننده)
یادداشت پیمان معادی کارگردان فیلم
«فیلمبردارى بمب تموم شد. مراحل پس از تولید فیلم هم که تقریبا به طور همزمان شروع شده بود رو به پایان هست و بزودى فیلم آماده خواهد شد. اما، لازم دونستم همینجا به همه کسانى که تمام تلاششون رو کردند تا این فیلم ساخته نشه خسته نباشید و خدا قوت بگم. مخصوصا به آنهایى که به دلایل واضح و اهداف شفاف براى اینکه در این دیگ چیزى برایشان نمی جوشید، سنگ اندازى و ایجاد مزاحمت هاى زیادى براى من و پروژه بمب کردند.
بى شک همکاران، کارمندهایتان و صاحبانتان میدانند که شما به هیچ وجه کم نگذاشتید و کوتاهى نکردید و اینکه این فیلم امروز ساخته شد چیزى از ارزش هاى شما نزد آنان کم نخواهد کرد. و اما از طرفى دیگر، از همه دوستانى که کمک کردند تا این فیلم به مرحله تولید برسه صمیمانه تشکر می کنم. چه دوستان در وزارت ارشاد که با پیگیرى و راهنمایى هاى درست کمک کردند تا این فیلم علیرغم همه دست اندازها و مشکلات ساخته شه و چه دوستان دیگرى که همه این ماه هاى اخیر پا به پاى من دویدند تا رویاهایمان را واقعى کنیم. از همه تان ممنون هستم و برایتان از خداوند سلامتى و دل خوش آرزو می کنم.»
قسمت 2 فصل دوم سریال شهرزاد با لینک مستقیم و 4 کیفیت متفاوت
لینکهای دانلود
دانلود با کیفیت 4k
دانلود با کیفیت 1080p
دانلود با کیفیت 720p
دانلود با کیفیت 480p
تیزر این قسمت
قسمت ۲ فصل دوم سریال شهراد به دلیل همزمان شدن با تعطیلات عید فطر با یک هفته تاخیر روز دوشنبه 12 تیرماه پخش خواهد شد. همچنین پیش فروش آن دو روز قبل در سایت ما شروع میگردد.
کارگردان : حسن فتحی / ژانر : عاشقانه تاریخی / سال ساخت : 1395-1396 / بازیگران : شهاب حسینی , نرانه علیدوستی , مصطفی زمانی , رویا نونهالی , مهدی سلطانی و ...
خلاصه داستان قسمت سیزدهم عاشقانه : پیمان دنبال هدیه
میگردد تا او را پیدا کند . همچنین سهیل دوباره نزد پگاه می رود و به او
میگوید برو خودت را تحویل پلیس بده چون رضا فهمیده است که سهیل در خانه
خواهرش گیسو بوده است و پول را از او گرفته است و فکر میکند من قاتل هستم .
از طرف دیگر پیمان با ریجانه خواهرش به خواستگاری درسا می رود و آنها جواب
رد به او می دهند و …. .
بازیگران : محمدرضا گلزار , مهناز افشار, حسین یاری
,ساره بیات , هومن سیدی ,پانته آ بهرام ,بهاره کیان افشار,حمیدرضا پگاه,
سارا رسول زاده,مسعود رایگان,علیرضا زمانی نسب و فرزاد فرزین
فیلم ماجرای نیمروز به کارگردانی محمدحسین مهدویان که بهترین فیلم جشنواره فجر سال قبل شد را می توانید با کیفیت اصلی HD و لینک مستقیم در سایت ما دانلود کنید.
تاریخ پخش در نمایش خانگی : تیر ماه 96
مخاطب: بزرگسالان
نوع فیلم: سینمایی
محصول: ایران
ژانر: اجتماعی
کارگردان: محمد حسین مهدویان
نویسندگان: محمدحسین مهدویان و ابراهیم امینی
تهیه کننده: سید محمود رضوی
بازیگران: احمد مهرانفر, مهرداد صدیقیان،
هادی حجازیفر، مهدی زمین پرداز، حسین مهری، محیا دهقانی، لیندا کیانی،
امیراحمد قزوینی، امیرحسین هاشمی با حضور جواد عزتی و مهدی پاکدل
سال تولید: 1395
تاریخ انتشار: 1396
مدت زمان: – دقیقه
لینک های دانلود فیلم
دانلود با کیفیت 1080p – HD
دانلود با کیفیت 720p
دانلود با کیفیت 480p
دانلود با کیفیت 360 – حجم کم
همچنین می توانید این فیلم را صورت قانونی و غیر رایگان خریداری نمایید.
داریوش اسدزاده بازیگر سینما و تلویزیون متولد 1 آذر 1302 در کرمانشاه می باشد و هم اکنون 94 سال سن دارد.
او فارغ التحصیل از دانشکده بازرگانی و
دارایی است. وی فعالیت هنری خود را سال 1324 در تئاتر تهران آغاز کرد و از
طرف مرکز هنرهای ملی به جشنواره تئاتر پاریس اعزام شد و بعد از مراجعت به
کارگردانی تئاتر مشغول شد و در سال 1346 بنا به دعوت یکی از استودیوهای
فیلمبرداری عازم مینالوتا آمریکا شد و در فیلم «در آمریکا اتفاق افتاد» به
عنوان نویسنده و بازیگر فعالیت سینمایی خود را آغاز کرد.
وی در سال 1365 به وطن بازگشت و درسینما و
تلویزیون ایران مشغول شد. از دیگر فعالیت های وی می توان به سمت ریاست
انجمن بازیگران سینمای ایران و در سه دوره جزء اعضای داوران فیلم های
ایرانی خانه سینما اشاره کرد. او همچنین ریاست هیأت مدیره مؤسسه فرهنگی
هنری «کیمیا» را عهده دار است.
پدرش ارتشی بود و زاده تهران و ساکن و بزرگ
شده خیابان ری. او فرزند اول خانواده و دارای دو خواهر و یک برادر است. او
تا پنج سالگی به همراه خانواده، در کرمانشاه زندگی کرد و در سال ۱۳۰۷
همراه با خانواده به تهران مراجعت کرده و دورههای تحصیلی از ابتدایی تا
دانشگاه را در تهران سپری کرد.
داریوش اسدزاده در سال 91 نشان درجه یک فرهنگ و هنر را از سوی وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی دریافت نمود.
بواسطه رابطه خود با دولت مردان قبل از
انقلاب و فعالیت وی در هنر در سال ۱۳۳۵ از طرف اداره کل هنرهایی زیبایی که
دست داماد شاه بود برای بزرگترین فستیوال بین المللی تئاتر برای اولین بار
بعنوان نماینده ایران عازم پاریس شد و به مدت سه ماه به تحقیق و مطالعه
پرداخت
ازدواج و همسر
داریوش اسدزاده در سن 76 سالگی در سال 78 با طاهره خاتون میرزایی ازدواج کرده است، حاصل این ازدواج دو فرزند پسر بنام های کوروش و آرش می باشد.
داریوش اسدزاده و همسرش
عکسی قدیمی از دوران جوانی داریوش اسدزاده در سال 1320
گفتگو با داریوش اسدزاده
* داریوش اسدزاده چگونه وارد عرصه بازیگری شد؟
این هنرمند میگوید: برخلاف میل پدرم وارد
عرصه هنرپیشگی شدم. در شباب زندگی و نوجوانی آن زمانی که پدر زنده بود و من
را به تعزیه و سیاهبازی میبرد، خیلی علاقهمند به سیاهبازی شدم. پدرم
میگفت اگر درسهایت را خوب بخوانی سیاه بازی میبرمت. ما هم به هوای آن
درسمان را خوب میخواندیم؛ البته جایی نبود، یک محلی بود روبروی پامنار و
یک تئاتری بود به نام تئاتر سعادت، آنجا میرفتیم و کم کم علاقهمند به این
کار شدیم. همچنین در عروسیهایی که سیاهبازها می آمدند و کارهای نمایشی
انجام میدادند. در سال 1319 برخلاف میل پدرم وارد عرصه هنرپیشگی شدم. بعد
از سه سال که دوره دیدم دیگر یک هنرپیشه و هنرمند شده بودم و وارد
تماشاخانه تهران شدم که البته در کتاب آخر که نوشتم همه را شرح دادهام.
کار را ادامه دادیم، کمی پخته شدیم و بعد نویسنده و کارگردان شدیم. نقش اول
تئاتر شدیم. از سال 1327 هم وارد سینما شدم. در سال 1335 بود که به
جشنواره تئاتر پاریس از طرف اداره هنرهای ملی رفتم. به هر ترتیب دوران را
اینطور گذراندیم.
* داریوش اسدزاده هنوز خسته نیست
اسدزاده با وجود اینکه 92 سال از خداوند
عمر گرفته است از کارش احساس خستگی نمیکند و میگوید: هر کاری که عاشقش
باشید، عشق داشته باشید، مثلا موزیسین باشید، نویسنده باشید یا بازیگر
باشید وقتی عاشق باشید هیچ وقت خسته نمیشوید. حتی اگر 48 ساعت هم کار
کنید. وقتی وارد کار اداری شده بودم وقتی دو ساعت پشت میز می نشستم فرار
میکردم. اما در سینما این تجربه را داشتم که 48 ساعت بیخوابی بکشم، وقتی
آدم عاشق باشد خیلی چیزها را تحمل میکند.
داریوش اسدزاده میگوید: من هنوز هم در سن
92 سالگی عاشقانه به کار ادامه میدهم. این کار بدون عاشقی ممکن نیست. من
چندین دهه را پشت سرگذاشتم اما هنوز هم عاشق و علاقهمند این کار هستم.
* هر چه آمدیم جلوتر عقب رفتیم!
وقتی از او می پرسیم چرا سریالهای قدیمی
حس خوبی داشتند؟ پاسخ میدهد: بشر رو به تکامل است؛ یعنی هر چه جلوتر
میآید باید پیشرفت کند. در هر فنی، در هر حرفهای و در هر شغلی. اگر این
کار را نکند عقب میماند. اما الان هر چه آمدیم جلوتر، عقب رفتیم و
نتوانستیم جلو برویم.
* از وضعیت سریالها و فیلمهایمان متأسف میشویم
داریوش اسدزاده اظهار میکند: وضعیت
سریالها و فیلمهایمان را که میبینیم، متأسف میشویم؛ البته میگوییم که
خیلی خوب شده، ولی دروغ میگوییم. نمیخواهیم قبول کنیم کارها خوب پیش
نمیرود؛ البته فیلمهای خوبی هم داریم. در سال، 100 فیلم ساخته میشود اما
وقتی شما آنها را نگاه میکنی شش – هفت فیلم قابل نمره دادن است.
داریوش اسدزاده بازیگر پیشکسوت میگوید:
آدم بعضی فیلمها را وقتی نگاه میکند، یاد فیلم «دختر لر» در سال 1312
میافتد. متأسفانه الان خیلی از کارها از نظر سوژه، داستان و کارگردانی
ضعیف است.
* «سمندون»؛ اولین کار داریوش اسدزاده بعد از انقلاب
این هنرمند با اشاره به اینکه کارهای زیادی قبل و بعد از انقلاب داشته
است، میگوید: قبل از انقلاب در 100 فیلم بازی کردم. بعد از انقلاب هم در
100 فیلم بازی کردم، تئاتر بازی کردم و نویسندگی کردم. بعد از انقلاب هم
خیلی کارها داشتم. بعد از انقلاب وقتی که آمدم اولین کارم «سمندون» بود و
بعد «خانه سبز» و «همه فرزندان من» بود.
* خاطرات اسدزاده از زندهیادان خیرآبادی و شکیبایی
اسدزاده به ارتباط خانوادگی و صمیمیاش با خسرو شکیبایی اشاره میکند و با
بیان خاطرهای از او، توضیح میدهد: با آقای خسرو شکیبایی خیلی صمیمی
بودم، رفت و آمد داشتیم، به خانه ما میآمد و با خانوادهاش – پسر و همسرش –
آشنا بودم. با خانم خیرآبادی هم که از سال 1326 در تئاتر کار میکردیم،
صمیمی بودیم. انسان شاد و گرمی بود و تقریبا یک فامیل بودیم و این صمیمیت
بود که کار را گرم میکرد. این صمیمیت است که الان تصنعی است و نیست. دیگر
آن صمیمیت را نداریم. به داستانهایی که میتوانستیم آن زمان بپردازیم دیگر
نیست. اگر هم باشد خیلی کم است. اینهایی که من میبینم کارهای قشنگی
نیست.
* کارهای قدیم خیلی بهتر از الان بود
وقتی از او میپرسیم آخرین سریال خوبی که
دیدید چه بود؟ میگوید: کارهای خوبی که دیده باشم درست یادم نمیآید. ذهنم
به یغما رفته است، این طبیعت خیلی ظالم است. اما خوب کارهای خوب هم
داشتهایم. «خانه پدری» بد نبود. بنابراین کارهای قدیم خیلی بهتر از الان
بود. اما الان چیزی که بتوانم بگویم ندارم.
* نپرسید! من نمیتوانم چیزی بگویم
وقتی از داریوش اسدزاده میپرسیم چرا هنرپیشههای الان چهرهشان را دست
کاری میکنند؟ میگوید: نپرسید! من بعضی وقتها متأسف میشوم که بعضیها
فقط برای چهره آمدهاند و عاشق نیستند. من نمیتوانم چیزی بگویم چون همه
آنها را دوست دارم. من همیشه میگویم بچهها بروید مطالعه کنید. بروید
بخوانید. هر چه بخوانید در کار واردتر و عمیقتر میشوید. نگاه کنید،
اینطور نیست که فقط جلوی دوربین بروید، دو کلمه بگویید و بیرون بیایید. یک
بازیگر خیلی کار دارد. برای چه میگویند اولین شغل دنیا کار بازیگری است.
برای اینکه حرف زیادی در آن است هر چه بگویم کم گفتم. اما حالا شده یک چیز
کوچه بازاری. شاید من تاکنون هفت، هشت هزار جلد کتاب خواندم و الان هم
میخوانم. به هر جهت باید به این جوانان بگوییم از توی کوچه خیابان میروی،
بازیگر میشوی، آخر سوادت چیست، چه خواندهای؟
* نقشهای منفی اصلا به من نمیخورد
وقتی از داریوش اسدزاده می پرسیم کدام یک از نقشهایی را که تاکنون ایفا
کرده است، دوست دارد، می گوید: نقش های منفی اصلا به من نمیخورد، در یکی
از سریالها ابتدا نقشم کمی منفی بود، یکی از مخاطبان در خیابان من را دیده
بود و میگفت شما چرا نقش منفی بازی کردید، اصلا به شما نمیآید. من هم
گفتم آخر داستان هنوز نرسیده و نقش من کاملا منفی نیست. اما به هر ترتیب به
چهرهام نقش منفی نمیآید.
* تعدد شبکهها را نمیپسندم
داریوش اسدزاده دربارهی تعدد شبکههای تلویزیونی میگوید: تعدد شبکهها
را نمیپسندم، کار قشنگی نیست. مردم را گم میکند، گیج میکند، 25 تا شبکه
است! برای چه، چرا؟ مگر مردم چه میخواهند، نمیدانم به هر حال عقیده و
سیاست است. من وارد سیاست نمیشوم. اما به نظر من کار قشنگی نیست.
* تصمیم گرفتم دیگر کار نکنم
وقتی از داریوش اسدزاده میپرسیم اگر کاری از طرف تلویزیون پیشنهاد شود
کار میکنید؟ کمی گلهمند میشود و میگوید: تصمیم گرفتم دیگر کار نکنم.
چون پول نمیدهند، من همیشه طلبکارم. از سینما طلبکارم، از تلویزیون هم
طلبکارم. اصلا سابقه نداشته به این وضع گرفتار شوم. تئاتر که کار میکردیم
شب به شب پولمان را میگرفتیم. کارها که دولتی نبود. خصوصی بود. یک شخصی
میآمد یک تشکیلاتی را درست میکرد، پول ما را هم مثل اداره، هفته به هفته
ماه به ماه میداد. وقتی دولتی شد به این شکل درآمد. هیچ کاری را ترجیح
نمیدهم. تنمان سالم است اما نمیتوانیم که کار مجانی انجام بدهیم. خیلیها
الان هستند برای اینکه چهره شوند دوست دارند مجانی کار کنند. بروند با
همانها کار کنند.
* ورزشکار بودم اما دیگر نمیتوانم ورزش نمیکنم
داریوش اسدزاده به هنرمندی شهرت دارد که تاکنون برای حفظ سلامتی و
شادابیاش ورزش کردن را فراموش نکرده است. وقتی از او میپرسیم راز سلامتی و
شادابی شما چیست؟ در پاسخ میگوید: دیگر نمیتوانم ورزش کنم. من بهترین
فوتبالیست و والیبالیست بودم، در آن دوران مسابقاتی که شرکت میکردم، کسی
در دویدن به پای من نمیرسید، برنده دو بودم، خب ما خودمان را سالم نگه
داشتیم. اینطوری است. در دو یا فوتبال در شهباز ورزشکار شماره 3 بازی
میکردیم. آن موقع خاکی بود و شن. آنجا ورزش میکردیم، زمین میخوردیم تمام
پاهای من زخم بود. آن موقع که ما ورزش میکردیم ورزش به این شکل نبود. خدا
بیامرزد مادرم را. همیشه یا شلوارم پاره شده بود یا کفشهایم. در امجدیه
که الان شهید شیرودی است، جزو ورزشکاران بودم و کسی در دوی صد متر به من
نمیرسید. الان به این روز افتادیم، روزگار این است دیگر.
داریوش اسدزاده در ادامه میگوید: ما همش
خواندیم، نوشتیم، تئاتر و سینما درجه هنری وزارت ارشاد به من داده. دانشگاه
رفتم. خب که چی؟ هیچی؟ اما اگر من عاشق این کارم نبودم الان وزیر دارایی
بودم. پشیمان نیستم چون عاشق کارم بودم. هنرپیشههای خوب ما که الان کار
میکنند چه در تئاتر چه در سینما چه ترفیعی دارند جز اینکه یک مجسمه به اسم
حلبی به قول اکبر عبدی مجسمه گچی، دریافت کنند. حداکثرش و نهایت افتخار
این است.
* افتخارات زیادی داشتم
داریوش اسدزاده با اشاره به افتخاراتی که تاکنون دریافت کرده است،
میگوید: شما کتابخانه من را ببینید چه قدر افتخارات دارم. از وزیر گرفته
تا معاونان. آیا یک قران بابت اینها به ما میدهند. ما هم زندگی باید
کنیم. نمیشود خیلی چیزها را گفت. دوره الان خیلی بهتر از قدیم شده. آنقدری
که الان تشویق میکنند و جایزه میدهند قبلا نبود ولی آن چیزی که باید و
شاید نیست.
* کتابهای اسدزاده از زبان خودش
اسدزاده این روزها مینویسد. او پیش از این تالیفاتی هم داشته است.
این نویسنده دربارهی کتابهایی که تاکنون
نوشته است، میگوید: کتابی راجع به تئاتر نوشتم با عنوان «سیری در تاریخ
تئاتر ایران از قبل از اسلام تا 57»؛ کتاب دیگری نوشتم با عنوان گزیدههایی
از تاریخ ایران. کتاب سومم هم با عنوان «تماشاخانه تهران» است که حدود سه
سال نگارش و تحقیقات آن طول کشیده و با همکاری دوستان خوبم، غلامحسین دولت
آبادی، اعظم کیان افراز و سیدمهدی واقفی به نتیجه رسید. این کتاب درباره
تماشاخانهای است که برای اولین بار در ایران احداث شد و اجرای دائمی تئاتر
در ایران را بنا گذاشت که در سالهای پیش از آن وجود نداشت و تئاترها را
به صورت خیریه اجرا میَکردند. این روند با تلاش سید علی خان نصر آغاز شد.
تجربیات و نگاه خودم را به عنوان بازیگر و کارگردان در سالهای 1320 در
این کتاب ارائه کردهام این کتاب حاوی عکسهایی قدیمی متعلق به آن دوران هم
هست که فکر میکنم برای مخاطب پیگیر قابل توجه باشد.
* «تهران قدیم» را مینویسم
داریوش اسدزاده می گوید: «تهران قدیم» هم چهارمین کتابی است که تازه شروع
کردم بنویسم که دو سه سال طول می کشد. و اکنون در حال چاپ کتابی به نام
«تماشاخانه تهران» هستم که سالها شاهد بودهام روایت کنم.
او در ادامهی گفت و گوی خود به کسانی که
دنبال هنرپیشگی هستند، میگوید: به بچههایی که عشاق سینه چاک هستند
توصیهام این است این کار ما بدبختی دارد، این کار ما پول ندارد، این کار
ما عشق است، اگر عشق دارند بیایند. اگر نیستند نیایند و عمرشان را تلف
نکنند. چهره شدن زندگی نیست، چهره شدن معنا ندارد. باید مطالعه بکنی،
گرسنگی بکشی، در اجتماع برخیها مخالفت باشند این چیزهاست. اگر خوب بود
بچههایم که خیلی هم عاشق این کار بودند، وارد بازیگری میکردم. خیلی از
بازیگران هستند که بچههایشان را وارد کار کردند که من مخالفم.
داریوش اسدزاده در کنار مهران مدیری در برنامه دورهمی
-خاله متانت که من نقش او را ایفا می کنم
در این سریال یک زن تنها، مستقل و اجتماعی است که به خانم ها تعلیم رانندگی
می دهد و به تنهایی زندگی اش را اداره می کند. او خیلی احساس عقل کل بودن
دارد، ولی اشتباهات خودش را هم دارد.
«پنچری» چه ویژگی دارد که آن را پذیرفتید؟
-من پیش از این با آقای مهام و نیک نژاد
کار کرده بودم. این تیم ده هزار بار دیگر هم کار داشته باشند من حاضرم با
آنها همراه شوم و با میل کشش این همکاری را دارم.
دلیل این تمایل برای همراهی با مهران مهام و برزو نیک نژاد چیست؟
-آقای نیک نژاد به عنوان کارگردان فردی است
که هر بازیگری دوست دارد با او کار کند. وی بازیگر را مجبور می کند از
تنبلی در بیاید و از آنها استفاده خلاق می کند، اتفاقی که من آن را دوست
دارم. علاوه بر این، پویایی یک بازیگر که در جهت نقشش مدام چالشی دارد و
تلاش می کند تا به جایی برسد را در هنرپیشه ایجاد می کند. مهران مهام هم با
ایجاد یک بستر مناسب شرایطی را رقم می زند که عده ای آدم، با علاقه و در
کمال صلح، صفا و احترام به یکدیگر کار کنند. این اتفاق خیلی خوبی است، مگر
آدم از کار جز همین آرامش و کیفیت چه می خواهد.
یکی از ویژگی هایی که در کارهای شما وجود دارد، عدم تکرار و کلیشه است. این قضیه اتفاقی بوده یا برای آن تلاش کرده اید؟
-تکرار را دوست ندارم، اگر دوتا از نقش
هایم مثل هم باشد آن را بازی نمی کنم. به همین جهت خیلی از پیشنهادها را رد
کرده ام. مثلا بعد از کار زی زی گولو بلافاصله نقشی عین اعظم خانم از من
خواسته شد ومن نپذیرفتم. از همان ابتدا با این قضیه مقابله کردم. اگر هم
گاهی نقش ها شبیه هم شده اند، به دلیل این است که دارم بازی می کنم، ولی در
کل سعی کردم هر کاری را عین واقعیت ببینم، طوری که مثلأ این مادر چه فرقی
با دیگری دارد.
در انتخاب کارهای دیگر چه طور؟ چه ملاک هایی دارید؟
-در کل سریال طنز را به سختی قبول می کنم،
چون هر طنز و کارگردان طنزی را دوست ندارم، بر سر قضیه کمدی با خیلی ها
اختلاف نظر دارم. طنز موقعیت طنزی است که در عین جدی بودن آدم ها لحظات
کمدی ایجاد می شود، این طنز دلخواه من است. این که گاهی عده ای را می آورند
که دارند جان می کنند تا مردم را به زور و به هر قیمتی بخندانند، نمی
پسندم و طنز انتخابی من نیست.
کار درام و طنز چه طور؟ کدام شان سخت تر است؟
-به نظر من کار طنز خیلی سخت تر است.بر
خلاف خیلی ها که معتقدند هر بازیگری قابلیت طنز دارد اصلأ این طوری نیست،
یک سری از بازیگران بی نظیر در همه دنیا، نه تنها ایران در طنز خراب می
شوند، چرا که کمدی کار هر کسی نیست.
محدودیت ها و چهارچوب هایی که وجود دارد چه قدر روی این دشواری تأثیر می گذارد؟
-این مسائل منجر به سخت تر شدن شرایط برای
خانم ها می شود، اما نه درحدی که آن را به شکل یک درد و معضل مطرح کنیم.
خیلی چیزها دست و پا گیر است، مثلا شرایط سینما با تلویزیون تفاوت دارد و
اینکه چنین موضوعی را به عنوان یک دغدغه مد نظر قرار دهیم مورد نظر من
نیست.
شما دستی هم بر کارگردانی دارید، آیا به فکر ادامه این مسیر هستید؟
-بیشتر در حوزه کودک این تجربه را داشتم.
بازهم اگر کار خوبی و مجموعه چیزهایی که دوست دارم باشد، قطعأ از آن
استقبال می کنم، چون کارگردانی کار کودک را خیلی دوست دارم.
این روزها حال و اوضاع کارهای کودک را چه طور می بینید؟
-شرایط موجود افتضاح است. شما مگر در سال
در تلویزیون و یا سینما کار خوب برای دنیای کودکان می بینید؟ اصلأ اثری
وجود ندارد که بگوییم کیفیت آن خوب است یا بد! من برنامه کودک تلویزیون را
زیاد دنبال می کنم، چون دغدغه ام است، اما متأسفانه هر روز نسبت به کارهای
کودک در این رسانه دلگیرتر و رنجورتر از روزهای قبل می شوم.
فیلم های سینمایی مریم سعادت
پدر آن دیگری (۱۳۹۳)
متولد ۶۵ (۱۳۹۳)
عملیات مهد کودک (۱۳۹۱)
چک (۱۳۹۰)
آخرین سرقت (۱۳۸۹)
آقا یوسف (۱۳۹۰)
از ما بهترون (۱۳۸۷)
کلاغ پر (۱۳۸۶)
قاعده بازی (۱۳۸۵)
یک بوس کوچولو (۱۳۸۴)
در به درها (۱۳۸۳)
ماهیها عاشق می شوند (۱۳۸۳)
تارزن و تارزان (۱۳۸۰)
شهر زنان (۱۳۷۷)
کارآگاه ۲ (۱۳۶۷)
میهمان ناخوانده (۱۳۶۷)
سریال ها و مجموعه های تلویزیونی مریم سعادت
پنچری – 1395-1396
قرعه – ۱۳۹۵–۱۳۹۴
دردسرهای عظیم ۲ – ۱۳۹۴
دردسرهای عظیم – ۱۳۹۳
باغ سرهنگ – ۱۳۹۲
آب پریا – ۱۳۹۱
فیلم مادر قلب اتمی
به کارگردانی علی احمدزاده سر انجام پس از سه سال توقیف با حدود 6 دقیقه
اصلاحیه و حذف از روز چهارشنبه 10 خرداد ماه 96 اکران خود را در سینماهای
سراسر کشور آغاز میکند.
تمام صحنه هاى این فیلم در یک ماشین و در شبی در تهران فیلمبرداری شده است.
داستان فیلم با مهمانی کامی آغاز میشود که قصد دارد ایران را برای همیشه به مقصد تونس ترک کند.
در راه بازگشت از یک پارتی ، آرینه و نوبهار باعث یک تصادف رانندگی می شوند.
غریبه ای مرموز، به نام طوفان پیشنهاد
سرپوش گذاشتن روی تصادف را می دهد ! اما این آخرین باری نیست که آنها در
مسیرشان به او برخورد می کنند …
آنها درمکانی عمومی، همچنان داخل اتومبیل
هستند.ماجرای این فیلم در شب و در یکی از خیابان های تهران اتفاق می افتد و
صحنه های هیجان انگیزی در آن روی می دهد .
تیزر و آنونس فیلم
ترانه علیدوستی و پگاه آهنگرانی بازیگران زن فیلم مادر قلب اتمی
امین زندگانی بازیگر سینما و تلویزیون متولد 5 شهریور 1351 در تهران می باشد و 45 سال سن دارد.
تحصیلات :زندگانی سال 1370 وارد دانشگاه هنر شد و مشغول به تحصیل در رشته تاتر شد.وی دارای مدرک لیسانس بازیگری تاتر می باشد.
اولین تجربه بازیگر اش حضور وی مربوط به سریال وکلای جوان می باشد که در سال 1374 تولید شد.
پدر امین مرحوم سیاوش زندگانی یکی از اساتید برجسته ی موسیقی بود که در سال 82 از دنیا رفت .
امین زندگانی بارها تلاش کرده تا هنر خود
را در غیر از بازیگری محک بزند اما به گفته ی خود او حتی در عرصه ی اقتصادی
(بازاری) نتوانسته موفق باشد . وی مدتی با یکی از دوستانش شرکت پخش مواد
غذایی راه اندازی کرد که بعد از چند وقت خود را کنار کشید.در نتیجه فقط
بازیگری را به عنوان شغل خود انتخاب کرده است.
ازدواج و همسرش
امین زندگانی متاهل است و ازدواج کرده است که البته بار اول ( با همسر سابقش مینا لاکانی) ناموفق بوده است و منجر به جدایی و طلاق شده است. همسر فعلی او الیکا عبدالرزاقی است که او هم از بازیگران سینما و تلویزیون است.
زندگانی: امین زندگانی هستم متولد سال 1351 در محله تهرانپارس بزرگ شدهام و الان در نیاوران زندگی میکنم.
اگر بازیگر نبودید دوست داشتید چه کاره میشدید؟
زندگانی: دوست داشتم یک رستوران داشته باشم.
دوست دارید با چه کارگردانی کار کنید که تا به حال کار نکردهاید؟
زندگانی: کارگردانی که دوست دارد با من کار کند و تا حالا با من کار نکرده است.
دوست داشتید چه نقشی را بازی کنید که بازی نکردهاید؟
زندگانی: همان نقشی که تا حالا بازی نکردم.
آیا بوده بعد از سالها از نحوه بازی در فیلمی خجالت بکشید؟
زندگانی: نه!
در بازیگری الگوی خاصی داشتید؟
زندگانی: در رفتار بله اما در بازی خیر،
خسروشکیبایی و جمشید مشایخی و بزرگوارانی که اخلاقیاتشان حرف اول را میزند
الگوهای رفتاری من بودهاند.
به نظر شما رابطه مردم با سینما بهتر است یا تلویزیون؟
زندگانی: با تلویزیون و البته ماهواره
چرا؟
زندگانی: به دلیل اینکه ظرفیت محدودیتهای
زیادتر از توقعات مردم شده و فکر میکنم که این خطر فرهنگ ما را تهدید
میکند که یک سری سریالها که ارزش فرهنگی ندارد جایگزین سریالهای خوب ما
مثل «امام علی(ع)»، «هزاردستان»، «ابوعلی سینا» و «سربداران» شده است. جای
سریالهای فاخری که در طول این سالها ساخته شده بسیار کم است و متاسفانه
سرعت ساخت سریال باعث شده که هویت اصلی سریالها و داستانهای ایرانی تحت
الشعاع سریالهای ماهوارهای قرار بگیرد.
به نظر شما دستمزد بازیگران منصفانه است؟
زندگانی: نه، خیلی کم است.
برخیها درباره دستمزد بازیگران جدید اعتراض دارند، این اعتراضها چقدر بجاست؟
زندگانی: به هر حال در همه جا اعتراض وجود
دارد. اما در خصوص بازیگران باید تمیز قائل شد، بازیگر دستمزدی که دریافت
میکند، دستمزد بازی کردن نیست، دستمزد زندگی نکردن است.
آیا پول بازیگران از پارو بالا میرود؟
زندگانی: شاید الان اندازه پاروها کوچک شده است!
بازیگران ما چقدر به مبانی نظری بازیگری تسلط دارند؟
زندگانی: من فکر میکنم تفاوت بازیگری که
تحصیلات آکادمیک دارد با بازیگری که از در پشتی آمده شاید 12 جلد کتاب
باشد! چون متاسفانه سیستم آموزشی بسیار ضعیف است و در نهایت محدودیتها
باعث میشود که ضعف آموزشی خودش را بروز دهد تا ما شاهد تکرار نقشها و
بازیها باشیم.
برخی عنوان میکنند که مانکنهای خوشچهره جای بازیگران واقعی را گرفتهاند نظر شما چیست؟
زندگانی: این هم یک بخش از نیاز سینما
است.به هر حال سینما به تصویر خوب هم نیاز دارد همچنان که به بازی خوب نیاز
دارد، ورود چهرههای خوب و زیبا به قول بعضی ها اجتناب ناپذیر است اما
میشود محدودیتهای آموزشی قائل شد که برای تداوم چهرهها و اینکه نسلهای
بعدی فکر نکنند که سینما فقط چهره است، چهره نامتعارف آنها باعث شده تا به
عنوان بازیگر جلب توجه کنند.
رابطه چهره با سینما چیست؟
زندگانی: چهره به چهرهاش خیلی رابطه قوی است!
آیا بازیگران با رسیدن به دوره پیری تمام میشوند؟
زندگانی: اگر به همین سمتی که حرکت میکنیم
اصرار بورزیم متاسفانه باید بگویم بله، ولی در تمام دنیا بازیگر وقتی از
سن 50 سالگی میگذرد میزان نقشهای پیشنهادی به او بیشتر است و نقشهای
اصلی برایش نوشته میشود، اما در ایران با بالا رفتن سن بازیگر نقشهای یک
برای او خیلی کم میشود.
فیلم فارسی چیست؟
زندگانی: فیلم فارسی لقب بسیار بدی است که
ما در موردش استفاده میکنیم و معمولا فیلم فارسی را به عنوان یک ضعف
میبینیم اما وقتی به دوره فیلم فارسی برگردیم میبینیم چقد داستانها جذاب
بوده و میتوانسته مخاطب را پای خودش نگه دارد چون فیلم فارسی قصه گویی
خوبی داشت.
چقدر به سالمندان هم صنف خود سر میزنید؟
زندگانی: الحمدلله سالمندان بیشتر از
جوانها مشغول کار هستند و انرژی مضاعفی دارند. باید ببینیم آنها چقد وقت
دارند یا اصلا ما را میپذیرند؟!
چرا خانه همه بازیگران در شمال شهر است در صورتی که عمده علاقمندان به سینما در جنوب شهر هستند؟
زندگانی: الان الحمدلله قیمت ملک در سراسر تهران یکدست شده و جنوب و شمال فقط از نظر جغرافیای معنا دارد.
چرا زندگی شخصی تعداد قابل توجهی از بازیگران دچار مشکل میشود؟
زندگانی: مشکل را برایشان درست میکنند.
دوست داشتید در هالیوود بازی میکردید؟
زندگانی: مطمئنا.
چرا در بین مردم این اعتقاد وجود دارد که بازیگران تقیدات مذهبی و اخلاقی ندارند؟
زندگانی: چون کسانی که تقید اخلاقی ندارند
اصولا در فرهنگ ایرانی جایی ندارند، چون بازیگران جلوی چشم هستند این دسته
از بزرگورارانی که اینطور فکر میکنند باید این را هم لحاظ کنند که انسان
جایزالخطاست. اگر بخواهم منصفانه به این موضوع نگاه کنم، خطای اخلاقی و
اجتماعی بازیگران خیلی کمتر از افراد معمولی است اما نمودشان برای خبرسازی و
قلم به مزد بودن برخی نشریات زرد باعث بیشتر شدن این موضوع میشود.
اگر روزی علیه ایران جنگ شود، شما برای دفاع شرکت میکنید؟
زندگانی: صد در صد.
چرا فیلمها با ژانر دفاع مقدس موردتوجه مردم قرار میگیرد؟
زندگانی: من تا الان فکر میکردم قرار نمیگیرد! چون من در یک سریال و یک فیلم دفاع مقدس بازی کردم که مورد توجه قرار نگرفت.
برخی میگویند الفاظ رکیک و خنداندن به هر قیمتی در سینما و البته تلویزیون زیاد شده است، نظر شما چیست؟
زندگانی: وقتی بازار تقاضا زیاد باشد عرضه هم زیاد میشود.
چرا هنرپیشههای هالیوود همه جا مثل سومالی در سیاستهای خارجی شرکت دارند ولی هنرپیشههای ما نیستند؟
زندگانی: چون در سادهترین شکل وقتی تصمیم گرفتند در شورای شهر حضور پیدا کنند برخی رسانهها شمشیر را از رو بستند.
چقدر از اجناسی که مصرف میکنید ایرانی است؟
زندگانی: بیشتر اجناسی که استفاده میکنیم چینی است.
بحث فساد
در سینما موضوعی است که بازیگران زیادی درباره آن صحبت کردهاند مثل استاد
تارخ که گفتند برخی دختران برای ورود به سینما خودشان را عرضه میکنند این
موضوع چقدر صحت دارد؟
زندگانی: سکوت!
اگر یک میلیارد پول داشتید آن چه میکردید؟
زندگانی: چون الان درگیر عوض کردن خانه هستم حتما خانه میخریدم.
آخرین کتابی که خواندید؟
زندگانی: «انشتین به آرایشگرش چه گفت؟»
آرزوی شما چیست؟
زندگانی: صلح برای جهان و عاقبت به خیری هنرمندان.
فیلم های سینمایی امین زندگانی
نیمکت (۱۳۹۵)
۲۴ سپتامبر (۱۳۹۴)
فصل فراموشی فریبا (۱۳۹۲)
شهابی از جنس نور (۱۳۹۲)
پیشونی سفید (۱۳۹۰)
راه بهشت (۱۳۹۰)
گلوگاه شیطان (۱۳۸۹)
خانواده ارنست (۱۳۸۸)
درخشش پنهان (۱۳۸۷)
ملک سلیمان (۱۳۸۷)
ژرفا (۱۳۸۷)
کابوس (۱۳۸۷)
شهرآشوب (۱۳۸۴)
من و دبورا (۱۳۸۴)
آدمکها (۱۳۸۲)
بازیگر
زن شرقی (۱۳۷۶)
سریالهای امین زندگانی
سریال پرستاران (1395-1396)
چرخ و فلک ایپزود هستی (۱۳۹۵)
ساعت صفر (۱۳۹۴)
همه چیز آنجاست (۱۳۹۳)
خاطرات مرد ناتمام (۱۳۹۱)
مختارنامه(۱۳۸۹)
قفسی برای پرواز (۱۳۸۹)
طلسم شدگان (۱۳۸۳)
معصومیت از دست رفته
به سوی پیروزی
راه سوم
روزگار جوانی
همسفر
چند دقیقه زندگی
نوعروس
وکلای جوان
پیش فروش قرار گرفت / تیزر آنچه خواهید دید منتشر شد + رمز فایل / تاریخ پخش : 31 خرداد ماه
خلاصه داستان قسمت دوازدهم
: سهیل در جریان قتل گیسو توسط پگاه قرار میگیرد و این ماجرا به او میگوید
که توسط او کشته شده است . همچنین رضا برادر گیسو در جستجوی خواهرش است و
نزد دامون همسر سابق وی می رود تا به سرنخی برسد . از این رو رضا این که
گیسو خواهرش است را به سهیل می گوید و …