عکس جدید, عکس هنرمندن, عکسهای داغ هنرمندان, عکس روز

۱۲۸ مطلب با موضوع «بازیگران زن» ثبت شده است

بیوگرافی و زندگینامه نرگس محمدی

نرگس محمدی

بیوگرافی و زندگینامه

نرگس محمدی بازیگر سینما و تلویزیون متولد 9 فروردین 1364 است و 33 سال سن دارد.

تحصیلات : وی دارای مدرک کارشناسی پرستاری می باشد.

نرگس محمدی با بازی نقش ستایش در سریال ستایش به شهرت رسید و به خوبی شناخته شد.

وی یک خواهر به اسم سارا و یک برادر به نام محسن دارد.

ازدواج و همسر

نرگس محمدی در اردیبهشت ماه سال 96 در سن 33 سالگی با علی اوجی بازیگر و تهیه کننده ازدواج کرده است و متاهل می باشد.

وی پیش از این در برنامه دورهمی گفته بود به دلیل اینکه تاکنون خواستگار نداشته است مجرد مانده است.

نرگس محمدی و همسرش

نرگس محمدی و همسرش علی اوجی

همسر نرگس محمدی کیست : علی اوجی بازیگر و تهیه کننده سینما و موسیقی است که  متولد 17 اسفند ماه 1356 در تهران می باشد و تاکنون در سریالهای نظیر پژمان و در حاشیه حضور داشته است . البته وی بیشتر در زمینه ی تهیه کننده گی و برگزار کننده گی برنامه های فرهنگی و هنری فعالیت دارد و دوستان سینمایی و موسیقیایی زیادی نیز دارد.

عکس نرگس محمدی و شوهرش علی اوجی

گفت و گو با نرگس محمدی

 

نرگس محمدی و مادرش

نرگس محمدی و مادرش فرح خیری

نرگس محمدی و خواهر و برادرش

عکس نرگس محمدی و خواهرش سارا محمدی و برادرش

گفتگو با نرگس محمدی

مقابل دوربین خودت را بازی می کنی؟

بازی می کنم اما نه خودم را. در 10 سال اخیر به خصوص در تلویزیون نقش خیلی عجیب و غریبی برای خانم ها اتفاق نمی افتد، وقتی صحبت در مورد نقش زن ها می شود من همیشه می گویم کار خاصی قرار نیست انجام بدهیم همه ما نقش یک زن معمولی و عادی را در شرایط مختلف بازی می کنیم. جمله « در مورد لایه های نقش تان بگویید» خیلی خنده دار است.

زندگی معمولی و شخصی خودت را هم مثل نقش های الان دم دستی می بینی؟

در کل من از روتین بودن زود خسته می شوم. فکر می کنم خدا مرا خیلی دوست داشته است که من وارد این حرفه شده ام. اگر قرار بود کارمند باشم یا در رشته ای که خواندم می ماندم و پرستار می شدم و باید هر روز سر یک ساعتی سر کار می رفتم تا یک ساعت مشخص، زندگی برایم خیلی سخت می شد. الان کلاس های مختلف می روم، گیتار تمرین می کنم و دائم در حال انجام کارهایی هستم تا از روزمرگی نجات پیدا کنم.

چند وقت است که مقابل دوربین هستی؟

از سال 85 ، در این بین به دلیل پیشنهاد نشدن نقش مورد علاقه ام گاهی هشت ماه بیکار بوده ام و این اتفاق برای کسانی که یکدفعه دیده می شوند خیلی می افتد و مدتی بیکار می مانند. خیلی از بازیگر های معمولی که خیلی هم دیده نشده اند، همیشه در حال کار کردن هستند اما بعضی از بازیگران مثل خود من که به اصطلاح یک شبه معروف شده اند با این مشکل روبه رو می شوند. من قبل از معروف شدنم خیلی راحت تر کار می کردم و راحت تر انتخاب می کردم اما حالا هم برای خود من سخت تر شده و هم اطرافیان از من توقع دارند.

در زندگی شخصی از خودت خیلی توقع داری؟ 

بله، تقریبا. معمولا از آنچه هستم و دارم نهایت لذت را می برم اما دوست دارم همیشه به جاهای بالاتری برسم.

در روابط با آدم ها هم همین طور هستی؟

در روابط با آدم ها اینطور نیستم. در کل من آدم وابسته ای هستم به عنوان مثال ممکن است یک اتاق را 10 سال تغییری ندهم برای اینکه دوست دارم هر چیزی را که دارم همانطور برایم بماند. در مورد آدم ها هم همین طور است. من از اول ابتدایی هنوز دوستانم را دارم. وقتی با کسی دوست می شوم فکر می کنم تمام مسائل او به من مربوط است و برعکس؛ یعنی یا تمام و کمال با کسی دوست هستم یا کلا نیستم. برای اینکه آدم سیاستمداری نیستم که مراقب باشم فلان حرف را پیش فلانی نگویم یا اگر برایم سودی دارد آن فرد را حفظ کنم. به همین خاطر ترجیح می دهم دوستانم کامل برای من و من برای آنها باشم.

فکر می کنی غیر از بازیگری چه شغلی می توانستی داشته باشی؟ 

خواندن را همیشه دوست داشتم و هر کاری که به این حوزه مربوط باشد را دوست دارم. غیر از این ها هیچ کاری را نمی توانم انجام بدهم.

عکس نرگس محمدی

اینستاگرام نرگس محمدی : instagram / nargesmohammadi_narges

بزرگ ترین ایرادت چیست؟ 

خیلی زود به آدم ها اعتماد می کنم و فکر می کنم هر کسی که به من نزدیک است دوست من است و بابت این مسئله خیلی ضربه خورده ام اما نمی توانم در این مورد خودم را کنترل کنم. یکی دیگر از اخلاق های بد من این است که وقتی خیلی خسته و گرسنه هستم هر اتفاقی بیفتد داد و فریاد راه می اندازم. از برزیل که آمدم بعد از 15 روز غذای باب میل نخوردن، مادرم برایم ماکارانی درست کرده بود و من از ماکارانی متنفرم و در برزیل کنار همه غذاها ماکارانی هم بود، به همین خاطر بعد از دیدن غذا گریه کردم!

اگر بگویند قرار است بمیری و فقط یک دقیقه فرصت داری و فقط می توانی به یک نفر زنگ بزنی آن یک نفر کیست؟ 

قطعا به مادرم زنگ می زنم. از همه بیشتر برای من ارجحیت دارند.

از اینکه روزی نباشی ناراحت می شوی؟

خدا نکند کسی عزیز از دست بدهد اما وقتی عزیزت را از دست می دهی دیگر کنار آمدن با مسائل کمی برایت آسان تر می شود. از وقتی پدرم از دنیا رفت مرگ را پذیرفته ام و می دانم همه خواهیم رفت. بعد از آن مادربزرگم که خیلی برایم عزیز بود را از دست دادم دیگر با مرگ کنار آمده ام و می دانم دنیای دیگری وجود دارد و ما هیچ وقت تمام نمی شویم.

وقت داری کتاب بخوانی؟

بله. تنها چیزی که خیلی حالم را خوب می کند فیلم دیدن و کتاب خواندن است. این روزها به دلیل مشغله زیاد کمتر وقت می کنم فیلم ببینم اما کتاب همیشه همراهم است حتی سر صحنه با خودم می برم و در زمان های خالی می خوانم و همیشه در ماشین کتاب دارم. رمان ها را خیلی دوست دارم.

بیوگرافی نرگس محمدی

بچه بودی بیش فعال بودی؟

من خیلی آرام بودم چون بچه اول بودم، همیشه مسئولیت بچه های کوچک تر از خودم را داشتم.

اولین باری که عکست را روی جلد مجلات دیدی، چه حسی داشتی؟ 

وقتی کلاس بازیگری می رفتم آرزویم این بود که فقط یک سکانس بازی کنم. وقتی برای اولین بار در مجله فیلم فقط اسمم را زدند حال خیلی خوبی داشتم ولی بعد از سریال ستایش آنقدر همه چیز یکدفعه اتفاق افتاد که من متوجه نشدم چطور در یک روز 10 مجله عکس مرا کار کرده اند.

نرگس محمدی

فیلمهای سینمایی نرگس محمدی

نیمکت (۱۳۹۵)
عملیات مهد کودک (۱۳۹۱)
ساعت شلوغی (۱۳۹۰)

آناهیتا (۱۳۸۷)
سوپر استار (۱۳۸۷)
اخراجی‌ها ۲ (۱۳۸۷)

ریسمان باز (۱۳۸۶)
تنهایی باد (۱۳۸۳)

نرگس محمدی

سریالهای نرگس محمدی

هوای خنک (فیلم تلویزیونی، ۱۳۹۴)
زعفرانی (۱۳۹۴)
معمای شاه (۱۳۹۳)

ما فرشته نیستیم (۱۳۹۳)
ستایش (سری دوم) (۱۳۹۲–۱۳۹۱)
میلیاردر (۱۳۹۱)

شاید برای شما هم اتفاق بیفتد (۱۳۹۰)
ششمین نفر (۱۳۹۰)
ستایش (فصل اول و دوم)-(۱۳۸۹–۱۳۹۲)

تئاتر های نرگس محمدی

به علت ضیغ مکان (1395)
راپورتهای شبانه دکتر مصدق (۱۳۹۵)
نظمیه زنان (۱۳۹۱)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی مژده لواسانی و ماجرای ازدواج و همسرش

مژده لواسانی ,مژده لواسانی و همسرش

بیوگرافی و زندگینامه

مژده لواسانی مجری و گوینده رادیو و تلویزیون متولد 20 آبان ماه سال 1368 در محله شهرآرا تهران می باشد و 28 سال سن دارد.

وی ابتدا در سن 9 سالگی با بازیگری در فیلم پلاک 14 به کارگردانی مهران مدیری وارد تلویزیون شد .

وی تک فرزند خانواده است.

ماجرای ورود او به تلویزیون از زبان خودش

«بسم الله الرحمن الرحیم. من مژده خانم لواسانی هستم». تا این جمله را گفتم همه تعجب کردند و گفتند «چه خانم» هم میگوید. بعد از این اتفاق من کم کم پایم به رادیو باز شد تا اینکه در ۹ سالگی برنامه زنده جشن عاطفه ها را کنار خانم ژاله صادقیان و آقای جاویدنیا اجرا کردم. بعد از آن در 11 سالگی برنامه ای را با نام «بوی گل آفتاب» به تهیه کنندگی محمد طارمی و محیدحمزه به طور رسمی اجرا کردم و بعد از انجام یک تست تخصصی برنامه «من می توانم» را خودم نوشته و اجرایش را هم خودم به عهده داشتم. در 16 سالگی نیز جوان ترین سردبیر تاریخ رادیو شدم».

ازدواج و همسرش

مژده لواسانی تا کنون ازدواج نکرده است و مجرد می باشد

عکس پدر مادر مژده لواسانی

مژده لواسانی و پدر مادرش

دوران کودکی مژده لواسانی و قبل از عمل

عکس قدیمی از دوران کودکی مژده لواسانی

بیوگرافی مژده لواسانی

اینستاگرام مژده لواسانی : instagram /Mozhdeh_lavasani

با طنز مهران مدیری پایم به تلویزیون باز شد

خوش سرو زبانی خانم مجری او را در همان سن و سال کودکی به بازیگری نیز کشاند اما انتخاب لواسانی برای حضور در رسانه جدای از بازیگری بود: «سالهای کودکی ام مهران مدیری برنامه طنزی به نام «پلاک ۱۴» داشت و من نقش خواهرزاده اش را در ۹ سالگی بازی کردم. این موضوع هم به خاطر این بود که آقای مدیری مرا در رادیو دیده بود و برای این نقش یک دختر سرزبان دار می خواست. بعد از آن در خانه فرهنگ نیم رخ آقای «محمد حسن زاده» بعد از مجموعه های نیمرخ سریال نوجوانانه ای به نام «خبرنگار» ساخت. در این سریال من در نقش یک دختر خبرنگار به نام «عاطفه» حضور داشتم و «عباس غزالی» و «حسین مهری» نیز هم بازی های من بودند. بعد از آن چند پیشنهاد بازی داشتم اما چون می خواستم با چادر باشم طبعا نمی توانستم این راه را ادامه بدهم. اما سر از کبوتر دات کام در آوردم. حتی یادم است کارگردان آن برنامه آقای علیپور از من پرسید: می خواهی با چادر اجرا کنی؟ گفتم :بله. گفت: چادرت که علی السویه نیست؟ گفتم: نه من همیشه سرم می کنم. اگر دوست ندارید من اجرا نمی کنم. که آقای علیپور گفت: نه و باهم ۹۰ قسمت ضبط کردیم. بعد از آن یک قانونی اعمال شد که یا باید فقط در رادیو کار کنیم یا فقط در تلویزیون که من رادیو را انتخاب کردم».

رادیو را از من می گرفتند افسرده می شدم

مژده لواسانی در کوچه پس کوچه های رادیو بزرگ شده و به قول خودش خیلی بچگی نکرده است. اما پذیرفتن چنین موضوعی برای هر خانواده ای ساده نیست و لواسانی این موضوع را از افتخارات زندگی اش می داند: «خانواده من بسیار سخت گیر است. پدر من یک وکیل کاملا جدی است که اصلا به این نوع فضا تعلق ندارد. نه پدر و نه مادرم هیچ وقت ذوق زده این موضوع نبودند که من رادیو و تلویزیون کار می کنم. هنوز هم گاهی کسی با ذوق و شوق به آنها درباره من می گوید واکنش آنها خیلی عادی است. اما من چون تک فرزندم خیلی حواسشان بود من کاری را که علاقه داشتم انجام بدهم. آنها هم همیشه به این علاقه احترام گذاشته اند. رادیو برای من خیلی اهمیت داشت. شاید اگر آن دوران کسی رادیو را از من می گرفت من کاملا افسرده می شدم. من هیچ وقت زنگ های آخر مدرسه را نبودم. همیشه ماشین رادیو دنبالم می آمد و مرا می برد. این موضوع برای مدرسه حل شده بود. اما پدرو مادرم همیشه به نمرات و معدلم حساس بودند و سخت می گرفتند. اگر درباره من از بسیاری از مجریان مطرح رادیو و تلویزیون بپرسید هنوز از من آن تصویر یک دختر دبستانی با چادر و روپوش مدرسه و یک کوله پشتی توی ذهنشان است. یکبار حتی در یکی از برنامه هایم که خانم «ژاله صادقیان» حضور داشت گفتم من روبروی کسی نشسته ام که یک زمانی چون قدم به میکروفون رادیو نمی رسید من در آغوشش می نشستم برنامه اجرا می کردم.»

حفظ حیا از پوشیدن چادر مهم تر است

لواسانی از مجریانی است که خردسالی وارد کار اجرا شد و در نوجوانی روبروی دوربین تلویزیون قرار گرفت و مخاطبان او در تمام مراحل بزرگ شدنش او را با پوشش چادر دیده اند. او درباره انتخاب این پوشش می گوید: «برای من به لحاظ سبک و سیاق خانواده ام چادر چیز غریبی نبود. و من واقعا چادر را دوست داشتم. پیش از ما هم سریال «درپناه تو» کمکی بزرگی به چادر کرد. چون برای اولین بار یک دختر دانشجوی فعال و با چهره و سیمای خوب را با پوشش چادر نشان داد.

همین موضوع باعث شد بسیاری درآن زمان چادری شوند.من هم همیشه چادر را دوست داشتم و از دوم ابتدایی شروع کردم به سر کردن تا اینکه از سوم ابتدایی پوشش همیشگی ام شد. هیچ وقت هم برایم اجبار نبوده است. آنقدر این آزادانه برخورد کردن با این پوشش برایم دلچسب است که هیچ وقت در زندگی ام این فکرحتی خطور نکرده است که من چون چادری هستم و جایی مثل جشنواره فیلم فجر می روم و بقیه چنین پوششی ندارند سختم باشد. چیزی که بقیه زیاد از من می پرسند. من یا چیزی را انتخاب نمی کنم یا اگر انتخاب کنم تمام قد پایش می ایستم. اما چادر تنها چند متر پارچه نیست. باید حرمت آن نیز حفظ شود. برای همین معتقدم یک سری از برنامه های تلویزیونی را مجری چادری نباید اجرا کند. چون یک فرد یا یک مجری چادری نماینده یک سری باورهای اعتقادی و فرهنگی است که نباید به آن خدشه ای وارد شود. یک سری هم که فکر می کنند با چادر پس زده می شوند به آنها می گویم اقشار مختلف هیچ موضعی نسبت به پوشش شما ندارند مگر اینکه حس کنند اعتقاد شما حقیقی نیست. من تمام برنامه های فرهنگی و کاری ام مثل سینما، کنسرت، جشنواره فیلم فجر را با این پوشش می روم و سعی می کنم جلوتر از پوشش، حیا را حفظ کنم. چون اگر حیا وجود نداشته باشد، پوشیدن چادر هیچ فایده ای ندارد».

مژده لواسانی

وکالت و اجرا نقاط مشترک زیادی دارد

خانم مجری در دانشگاه حقوق خوانده است تا یک جورهایی در تحصیل راه پدر را ادامه دهد. همان پدری که روزی مهمان یکی از برنامه هایش در برنامه عصر خانواده بود که به مسائل حقوقی اختصاص داشت. لواسانی تاکید می کند که اگر مجری نمی شد حتما راه وکالت دنبال می کرده: «من در دانشگاه حقوق خواندم. به نظرم وکالت و اجرا و به خصوص اجرای برنامه های اجتماعی با هم نقاط مشترک زیادی دارد. شما اگر وکیل باشی باید در ساحت دادگاه از موکل خود دفاع کنی. وقتی هم مجری هستی باید در تلویزیون از مردم دفاع کنی و یا آنها را درباره موضوعی مجاب کنی. این «دفاع» در هردوی آنها وجود دارد و در هردو تنها سلاح شما تنها حرف زدن است. یکی از سوژه هایی که همواره دوست داشتم روی آنها کار کنم. زندان زنان و یا دخترانی است که در کانون های اصلاح وتربیت حضور دارند و یا خانه دخترانی که از خانواده های خود به هردلیل فرار کرده اند.همیشه مسأله زنان در جامعه برایم خیلی مهم بوده است البته بدون نگاهی که رنگی از اندیشه های فمنیستی داشته باشد،دغدغه های زنانه را دنبال کرده ام.چند هفته پیش هم بر اساس همین علاقه،با شهرداری تهران همراه شدم و به سامان سراها و مددسراهای شهر که محل نگهداری زنان آسیب دیده اجتماعی شهر هست رفتم و اتفاقا وقتی نگاهم را در صفحه اینستاگرام در مورد آن شب روایت کردم،متوجه شدم مردم هم به شدت همراه هستند و می پسندند،سال گذشته هم بارها از گرمخانه ها و کارتن خواب ها بازدید کردم و با آنها حرف زدم و اطلاع رسانی کردم،حتی چند قسمت از کافه سوال را به این آسیب های اجتماعی اختصاص دادیم.اما اینکه احساس می کنم کاری ازمن برنمی آید بسیار تلخ است. و خیلی دوست دارم برنامه ای در این خصوص بسازم که تاثیرگذار باشد.هنوز هم دوست اگر روزی وکالت کنم وکیل پرونده زنانی باشم که نیاز به دفاع دارند.»

تصمیم های مهم زندگی را برای قبل از ۱۸ سالگی است

مژده لواسانی در ۱۶سالگی سردبیر رادیو شد تا بسیاری از کارهای مهم زندگی اش را پیش از رسیدن به ۱۸ سالگی انجام داده باشدو حالا از ۱۸ سالگی به عنوان یک دروازه ورود یاد می کند: «اگر شما تا پشت درهای ۱۸ سالگی فهمیدید که چه می خواهید؟ تکلیف زندگی تان را مشخص کردید اما اگر هنوز نفهمیدید که چه می خواهید مطمئن باشید نمی توانید جوانی خوبی داشته باشید. تصمیم های قبل از ۱۸ سالگی می تواند یک جوانی باشکوه را برای شما رقم بزند. من تصمیم هایم را قبل از ۱۸ سالگی گرفته بودم و با این حال بسیار از ایده آل هایم عقب تر هستم.» لواسانی معتقد است چون خیلی زود وارد کار شده است وقت کودکی کردن نداشته و حالا جوانی کردنش هم به سبک و سیاق خودش است: «بخش عمده این جوانی که در کار خلاصه شده است. در این جوانی کردن کتاب خیلی نقش داشته، به خصوص دوران ۱۸ تا ۲۲ سالگی ام که همه اش به شهرکتاب گردی گذشت. مدام پیگیر بودم انتشارات مختلف چه کتاب های تازه ای منتشر کرده اند که بخوانم. من به واسطه جو ادبیاتی که در خانواده ام وجود داشت بسیاری از کتاب ها را زودتر از بقیه خواندم. دیگر تفریحی که بخش زیادی از جوانی کردنم را می سازد سفر است. من به شدت اهل سفر هستم و به جز یک سری از استان های غرب کشور همه را رفته ام. دلم هم که می گیرد بلافاصله  به مشهد می روم».

گاهی از دست مهمان هایم عصبانی می شوم

خانم مجری در قاب چهارگوش تلویزیون درست همانی است که در پشت صحنه حضور دارد. حتی اگر عصبانی می شود و یا اینکه از روی احساساتی شدن حرکت غافلگیرکننده ای انجام دهد. اما این احساساتی شدن گاهی کار هم دستش داده است: «در یکی از برنامه ها که مربوط به هفته دفاع مقدس بود. قرار شد پدربزرگ دایی و پسردایی من به عنوان سه نسل از خانواده جانبازان و شهدا بیایند. اما قرار نبود لو بدهیم که آنها با من نسبت دارند. در برنامه یک جایی پدربزرگم خاطره ای تعریف می کند و شروع به گریه کردن می کند. این حرکت او حسابی احساسات مرا بر انگیخته می کند و ناخودآگاه به سمتش می روم و دستش را می بوسم. بعد از این کار مجبور شدیم اعلام کنیم که با من نسبت دارند. اما من به این موضوع افتخار می کنم و هرچیزی از علاقه به شهدا در من وجود دارد از پس این خانواده است. البته گاهی هم شده که در برنامه عصبانی شوم. به خصوص جایی که حس می کنم مسئول مربوطه جواب درست و قانع کننده ای نمی دهد و من هرچه تلاش می کنم فایده ای ندارد. چهره ام حتی این موضوع را نشان داده است. بعد از برنامه هم به روی آن مسئول آوردم که شما نتوانستید مرا قانع کنید. یک بار مهمانمان آقای مدیری بود که به همین شکل حرف زد. من هم بعد از برنامه  حرفم را زدم او هم ناراحت شد و حتی مشارکتش با برنامه را به هم زد.»

mozhde lavasani

اجرای برنامه اربعین را بیشتر از همه دوست دارم

اجرای ۷ روزه خانم لواسانی در بام حرم امام حسین (ع) در ایام اربعین تبدیل به بهترین خاطره اش در اجرا شد. طوری که بارها از لذت های آن اجرای متفاوت تعریف می کند: «اگر از من بپرسید کدام اجرایت را بیشتر دوست داری. قطعا ۷ روز اجرای اربعین را می گویم. هیچ وقت فکر نمی کردم که جلوی دوربین بلرزم. آن روز همه چیز آماده بود. من هم از خودم مطمئن بودم اما تا شروع شد و دیدم پشت سرم گنبد حرم امام حسین (ع) است و جمعیت بسیار زیادی در بین الحرمین حضور دارند. صدای جمعیت واقعا تنم را لرزاند. آن روز معجزه زندگی من بود و به من ثابت کرد که هرکاری هم که انجام بدهی همه چیز همانطور که قرار باشد اتفاق می افتد.»

خانم مجری در جواب این سوال که آرزو دارد چه کسی به عنوان مهمان روبرویش بنشیند؟ و تابه حال کدام مهمان حالش را خوب کرده است جواب جالبی می دهد: « واقعا آرزو دارم  «سردار سلیمانی» یک روز مهمان برنامه ام باشد اما می دانم چنین چیزی غیرممکن است. تابه حال مهمان های زیادی داشته ام که سادگی آنها در اوج موفقیتی که به دست آورده اند برایم سرشار از انرژی مثبت بوده است. چند روز پیش «محمدعلی کیانی» یک جوان ساده و بی نظیر  از کهکیلویه و بویر احمد مهمان برنامه ام بود که قصه ی زندگی و مبارزه اش برایم جذاب بود. آقای کیایی دانشگاه شهید بهشتی قبول شده بود و چون یکی از نمرات دبیرستانش نرسید از دانشگاه با معدل ۱۹ اخراج می شود. اما نا امید نمی شود و دوباره تلاش می کند. مجبور می شود دوسال به خاطر همین اخراج شدن پشت کنکور بماند و سربازی برود و بعد از آن مجدد کنکور می دهد و این بار با رتبه بهتری در دانشگاه تهران قبول می شود. سختکوشی این آدم برای خود من حقیقتا درس بود و کلی انرژی گرفتم.»

به نوشتن جدی تر فکر می کنم

تصمیم ها و آرزوهای قبل از ۱۸ سالگی خانم مجری هنوز همه اش برآورده نشده است و او همچنان به فکر روزهایی است که خودش را در قالب دیگری به جز اجرا به مخاطبش معرفی کند: «همیشه سودای برنامه سازی داشته ام اما سودای تهیه کنندگی نداشتم چون به صورت حرفه ای آن را در رادیو تجربه کرده ام. خوبی رادیو در این است که دغدغه مالی به عهده تهیه کننده نیست. اما تهیه کنندگی در تلویزیون دغدغه مالی خیلی جدی دارد و شما به عنوان تهیه کننده باید مدام در فکر بازاریابی باشید. اما قصه می نویسم. شعر سپید می گویم.

حتی اگر شما به صفحه اینستاگرام من بروید نامی از اینکه «مجری» هستم نبرده ام و نوشته ام «نوشتن همه سهم من از لذت های زندگیست». شعر زیاد می خوانم از مولانا و ابتهاج بگیر تا منزوی و بهمنی و فاضل و مدام شعرهای دوست داشتنی ام را تکرار می کنم:«مرا سریست با تو که گر خلق روزگار، دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم!»یا اینکه هر روز این ذکر روزانه را تکرار می کنم و می گویم: «مرا هزار امید است و هر هزار تویی» دنیای کتاب برایم بسیار شیرین است غیر از غزل که به شدت می خوانم و اساسا «من زنده ام و هنوز غزل فکر می کنم» بسیار قصه و نمایشنامه را دوست دارم. مصطفی مستور، رضا امیرخانی، گلی ترقی، گابریل گارسیا مارکز، سلینجر، رومن گاری و نمایشنامه های اریل امانوئل اشمیت را بسیار دوست دارم و گهگاه دوباره مرروشان می کنم. حتی کلاس داستان نویسی حرفه ای می روم و یکی از دغدغه های مهم زندگی ام این است روزهایی که سرشلوغی های اجرا تمام شود حتما نوشتن را جدی تر دنبال کنم و به سرانجام برسانم».

مژده لواسانی و مهران مدیری در برنامه دورهمی

اجراهای تلویزیونی مژده لواسانی

    کبوتر دات‌کام (شبکهٔ یک)(از سری برنامه‌های نیم‌رخ
    سه‌نقطه (شبکهٔ تهران)
    به خانه برمی‌گردیم (شبکهٔ تهران)
    روز از نو (شبکهٔ دو)
    عصر خانواده (شبکهٔ دو)

    ویژه‌برنامه‌های تبریک، خانوادهٔ عزیز، پابوس و… (شبکهٔ دو)
    کافه سؤال (شبکهٔ دو)
    رو به راه (شبکهٔ دو)
    جزیرهٔ مجنون (شبکهٔ پنج)

بیوگرافی مژده لواسانی و ماجرای ازدواج و همسرش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

همسر نسرین مقانلو

نسرین مقانلو

بیوگرافی و زندگینامه

نسرین مقانلو بازیگر سینما و تلویزیون متولد 1 تیر 1347 در تهران می باشد و 49 سال سن دارد.

مقانلو فعالیت هنری خود را از سال 1370 با بازی در فیلم دو نیمه سیب ساخته کیانوش عیاری آغاز نمود. 

بازی در فیلم مهمان مامان  و سریال همسفر مهدیفخیم زاده نسرین مقانلو را به عنوان یک بازیگر توانا مطرح کرد.

همسر نسرین مقانلو 

کمال خلیلیان همسر نسرین مقانلو می باشد. 

خلیلیان بازیکن سابق تیم ملی بوده است. 

ماجرای ازدواج او از زبان خودش

سر فیلم «همسر» آقای فخیم‌زاده بود که به خاطر اسمش سرنوشت من را رقم زد و در همان گیرودار ساختش بودیم که برای خواستگاری از من به منزلمان آمدند و بعد از ۵ -۶ سال کار مداوم در عرصه‌های مختلف،‌ با همسرم ازدواج کردم و به آمریکا رفتیم.

البته سالی یک بار به ایران می‌آمدم و به صورت ناپیوسته کارهایی انجام می‌دادم، مثل کار «نابخشوده» مرحوم «ایرج قادری» که هنگام بارداری پسر بزرگم اتفاق افتاد یا «بن بست» اصغر نعیمی که با «فرهاد اصلانی» و «دکتر عزیزی» بازی کردم یا کارهای دیگر، اما چون گرین کارت آمریکا داشتم، مجاز نبودم بیشتر از ۳-۴ ماه در ایران بمانم و باید برمی‌گشتم.

نسرین مقانلو و همسرش

نسرین مقانلو صاحب دو فرزند پسر به اسم های عرشیا و آرین است، هر دو پسرش متولد آمریکا و بزرگ شده و تحصیل کرده آنجا هستند، همسرش هم ساکن آمریکاست

نسرین مقانلو و پسرشعکس خانوادگی نسرین مقانلو

نسرین مقانلو و فرزندانش

نسرین مقانلو و مادرش

عکس نسرین مقانلو و مادرش شهناز نامدار

نسرین مقانلو

گفت و گو با نسرین مقانلو 

با فیلم عیاری وارد سینما شدم

من به واسطه فعالیت پدرم در رشته موسیقی و مادرم در تئاتر با فضای هنر آشنایی کامل داشتم، به همین دلیل از زمان کودکی و نوجوانی فعالیتم در زمینه تئاتر و نمایش را شروع کردم، اما زمانی که تصمیم گرفتم فعالیت حرفه‌ای‌ام در سینما را شروع کنم، با فیلم «دو نیمه سیب» کیانوش عیاری استارت زدم. یادم است برای بازی در این فیلم به همراه مادرم به رستوران رفتیم و اولین حضور من در سینما با کار آقای عیاری رقم خورد. فردای همان روز آقای عیاری به «رسول صدرعاملی» گفت یک دختر تازه وارد معرفی‌ات می‌کنم که همانی است که برای فیلمت دنبالش می‌گشتی؛ بنابراین با بازی در فیلم «قربانی» دومین تجربه‌ام رقم خورد و بلافاصله بعد از آن آقای «تورج منصوری» برای بازی در «بازیچه» از من دعوت کردند و سپس در «امید» آقای حبیب کاوش به ایفای نقش پرداختم. همه اینها در همان سالی اتفاق افتاد که آقای «ابوالفضل پورعرب» هم مشغول بازی در فیلم «عروس» بودند و در جشنواره فیلم فجر آن سال فیلم هر دویمان حضور پیدا کرد، اما هنوز نمی‌دانم چرا آن سال به جز «قربانی»، حدود دو سال از پخش «بازیچه» و «امید» جلوگیری کردند!

بعد از آن اتفاقات در کار «همه دختران من» آقای صلح میرزایی بازی کردم و با خودم به این نتیجه رسیدم که اگر قرار است کارهایی که در سینما بازی می‌کنم پخش نشود، بهتر است مدتی در آن فعالیت نکنم، به همین خاطر دوباره به اداره تئاتر برگشتم و کارم را همانجا ادامه دادم تا اینکه آقایان دستگردی و پاکدل آنجا از من دعوت کردند برای بازی در سریال تلویزیونی «لبخند زندگی» با حضور پیشکسوت عزیزم خانم «ثریا قاسمی» که اولین حضور در تلویزیون هم برای من اتفاق افتاد. بلافاصله بعد از پایان «لبخند زندگی»، فیلم «آخرین سند» پیشنهاد شد که زمانی پخش شد که «امید» و «بازیچه» هم رفع ممنوعیت شده بودند و همزمان ۳ فیلم روی پرده داشتم.

بیوگرافی نسرین مقانلو

اینستاگرام نسرین مقانلو : instagram / NasrinMoghanloo

سطحی نگر نیستم

چون سطحی نگر نیستم و همیشه آن روی زندگی را هم می‌بینم. دوست دارم همیشه در پس ذهن مردم همان شخصیتی که دوستم دارند باقی بمانم. این واقعیت زندگی است که چه بخواهید و چه نخواهید، بالاخره یک روز مجبور به رفتن خواهید بود. بهتر است آدم‌ها با واقعیت زندگی کنند، حتی اگر تلخ باشد؛ مثلاً من از ۲۰ ۱۹ سالگی کارم را شروع کرده‌ام و الان می‌بینم ۴۳ سالم است؛ این را که نمی‌توانم کتمان کنم! «رویا» شیرین است، اما کم اتفاق می‌افتد؛ رویای من این بود که یک بازیگر شوم، همین اتفاق هم افتاد و رویای بعدی‌ام این بود که بتوانم جایگاهی به دست بیاورم که به واسطه‌اش همیشه در قلب مردمم باشم. همیشه به خدا گفتم ازت می‌خواهم هیچ وقت سلامت جسم و روح و اعتبار هیچ بنده‌ای را نگیری و این را برای خودم هم خواسته‌ام؛‌ اگر این سه اصل را داشته باشی، خدا کمکت می‌کند به هر آنچه در زندگی می‌خواهی برسی.

و به ایران آمدم…

۱۰ سال پیش بالاخره تصمیم گرفتم با همسرم صحبت کنم و میزان دلتنگی و علاقه‌ام به کارم را به او گفتم، خوشبختانه او هم قبول کرد به همراه بچه‌ها به ایران برگردیم تا بتوانم بدون دغدغه و استرس به کارم برسم. «دختری در قفس» آقای صلح میرزایی اولین فیلمم بعد از آن دوران بود و بعد از آن برای بازی در سریال «مسافری از هند» از من دعوت شد. خدا را شکر از آن زمان تا امروز این حضور تداوم یافته است.

ازدواج، فرصتی برای امتحان کردن خودم

با ازدواج، عاشق شدم و با خودم فکر کردم این بهترین فرصت برای امتحان کردن خودم است که آیا می‌توانم مدتی از آنچه دوست دارم، دور باشم یا نه! آن ۱۰ سال خیلی بر من سخت گذشت؛ بسیار دلتنگ بودم، خیلی شب‌ها می‌نشستم برنامه «چشم‌انداز» را می‌دیدم، همکارانم را نگاه می‌کردم، گریه می‌کردم، فیلم‌هایی را که بازی کرده بودم را نگاه می‌کردم

و… همسرم هم همیشه بابت این دلتنگی من ناراحت بود و همیشه می‌گفت من هر کاری برای تو بکنم، خوشحال نیستی! واقعاًَ‌ همیشه از او ممنونم که بعد از ازدواج‌مان کاملاً حمایتم کرد و همچنین بچه‌هایم که شرایط زندگی و دوری‌ام را تحمل می‌کنند و با این موضوع که هر ۲-۳ سال یک بار به ایران می‌آیند و کنارم هستند یا من تنها سالی چند بار می‌توانم پیش‌شان بروم، کنار آمده‌اند. واقعاً خیلی سخت است که هم زندگی هنری‌ات را داشته باشی و هم زندگی شخصی‌ات را. اما همه اینها را مدیون همسر و بچه‌هایم هستم که اجازه دادند برگردم و دوباره همان کاری را انجام دهم که دغدغه و مورد علاقه‌ام است.

نسرین مقانلو

دوست ندارم در خارج از کشور زندگی کنم

هر داستانی که در هر کشوری نگارش می‌شود و بازیگرانش آن را به تصویر می‌کشند، واقعیت‌های اجتماع شان است. ناهنجاری‌هایی است که در اجتماع‌شان وجود دارد. ولی در کشور ما به ما اجازه این کار را نمی‌دهند! اصولاً دوست ندارم چیزی که ریا به حساب می‌آید به تصویر کشیده شود! مگر نه اینکه ما یک رسانه‌ایم؟

خب باید مسئولان‌مان اجازه دهند مشکلاتی که در جامعه‌مان وجود دارد را به واسطه نوشته نویسندگان‌مان به تصویر بکشیم تا بتوانیم مشکلی از مشکلات مردمان کم کنیم، دردی از دلشان برداریم، آرامشی بهشان بدهیم تا زندگی‌شان بهتر پیش برود. اگر مردم این همذات پنداری را با ما داشته باشند، قطعاً ما هم احساس خستگی نخواهیم کرد.

من ارتباط بسیار نزدیک با مردمم دارم؛ باور کنید اتفاق افتاده با یکی از همکارانم در حال گذر از خیابان بودیم و دستفروشی لقمه نان و پنیری به من تعارف کرد و من هم آن را قبول کردم، همکارم از من پرسید چه جوری این لقمه را از دست کثیف یک دستفروش قبول می‌کنی؟ من هم با افتخار به او گفتم معلوم است تعارفش را می‌پذیرم، چون من برای این مردم هستم، چون دارم با همین آدم‌ها زندگی می‌کنم. شاید یکی از دلایلی که چندان دوست ندارم در خارج از کشور زندگی کنم، به این خاطر باشد که نمی‌توانم با آدم‌های آنجا ارتباط برقرار کنم، ولی با مردم خودم می‌توانم. نمی‌توانم بی‌تفاوت از کنار مشکلات آدمی که می‌توانم بهش کمک کنم، بگذرم! من جور دیگری بزرگ شده‌ام. دوست دارم آن مشکل و دردی که جامعه‌ام به آن دچار است را کار کنم اما متاسفانه قصه‌ای نمی‌بینم که آرامم کند تا بگویم «آخی، بالاخره توانستم به عنوان یک رسانه قدمی برای خدمت به مردمم بردارم.» هر آنچه می‌خوانم، می‌بینم یک فرد عادی هم می‌تواند آن را کار کند و نیازی به من نیست!

عکس بی حجاب نسرین مقانلو

ایرانی‌ها خوش قلب و مهمان نوازند

من ایرانی‌ها را آدم‌های خوش قلب و مهمان نوازی می‌دانم. درست است شرایط خیلی چیزها و آدم‌ها را تغییر داده، اما ایرانی جماعت خوش ذات است. افتخار می‌کنم که یک ایرانی هستم. خیلی‌ها در آمریکا تصور می‌کردند من اسپانیایی یا مکزیکی هستم! این موضوع خیلی به من برمی‌خورد، آنقدر که با تاکید و افتخار ملیتم را به آنها می‌گفتم. با وجودی که پسرهایم در آمریکا به دنیا آمده‌اند، اما هر آنچه یک شهروند ایرانی باید از کشورش بداند را می‌دانند و مذهب مسلمانی‌شان را دارند، چون من خواسته‌ام که اینگونه بار بیایند.

اعتماد راسخ دارم اگر آدم بچه‌هایش را با خدا و کلام قرآن آشنا کند، هیچ وقت به خطا نخواهند رفت؛ همان کاری که مادرم با من کرد. فعلاً که در ایران به دنیا آمده‌ام و نمی‌توانم آن را با هیچ جای دیگر معاوضه کنم، وابستگی بد و شدیدی به این مملکت دارم و هیچ چیز خارج برایم جذابیت ندارد، چون تفکراتم با آدم‌های دیگر زمین تا آسمان فرق دارد و زندگی را جور دیگری می‌بینم؛ مثلاً وقتی خارج از ایران هستم، دوست دارم به محله‌های عجیب و غریب سیاه‌پوست‌ها و دیگر آدم‌هایشان بروم، ازشان فیلم بگیرم و تصاویرشان را روزی به یک فیلم تبدیل کنم.

اتفاقاً خیلی‌ها از من می‌پرسند چرا کارگردانی نمی‌کنی؟ من هم می‌گویم وقتی قرار است ممیزی بخورد، چرا باید این کار را انجام بدهم؟! اگر قرار است روزی چیزی بسازم، دلم می‌خواهد واقعیتش را بسازم که متاسفانه این شرایط هر روز در حال بدتر شدن است و این مسئله خیلی اذیتم می‌کند. با همه اینها دلم می‌خواهد ایرانی باقی بمانم و در کنار مردم خودم زندگی کنم. دلم می‌خواهد ما بازیگرها و مسئولان دست به دست هم بدهیم و تلویزیون و سینمای‌مان را زنده نگه داریم. شاید وقتی ببینم دیگر کاری از دستم بر نمی‌آید، بگویم خداحافظ و برگردم پیش همسر و بچه‌هایم.

نسرین مقانلو ,بیوگرافی نسرین مقانلو ,عکس نسرین مقانلو

فیلمهای سینمایی نسرین مقانلو 

پی ۲۲ – حسین قاسمی جامی – ۱۳۹۳
روزگاری عشق و خیانت – داود بیدل – ۱۳۹۲
گناهکاران – فرامرز قریبیان – ۱۳۹۱

بدون اجازه – مرتضی هرندی – ۱۳۹۰
راه بهشت – مهدی صباغ‌زاده – ۱۳۹۰
نفوذی – احمد کاوری و مهدی فیوضی – ۱۳۸۷

سوپر استار – تهمینه میلانی – ۱۳۸۷
ماه‌وش – محمد درمنش – ۱۳۸۶
مهمان مامان – داریوش مهرجویی – ۱۳۸۲

دختری در قفس – قدرت‌الله صلح میرزایی – ۱۳۸۱
بن‌بست (فیلم کوتاه) – اصغر نعیمی – ۱۳۷۸
نابخشوده – ایرج قادری – ۱۳۷۵

همسر – مهدی فخیم زاده – ۱۳۷۲
همه دختران من – اسماعیل سلطانیان – ۱۳۷۲
بازیچه – تورج منصوری – ۱۳۷۲

امید – حبیب کاوش – ۱۳۷۱
قربانی – رسول صدرعاملی – ۱۳۷۰
دو نیمه سیب – کیانوش عیاری – ۱۳۷۰

سریالهای نسرین مقانلو 

  مسابقه ستاره بیست(داور)
آخرین سند1371
لبخند زندگی 1372

مسافری از هند 1381
مختارنامه 1383
حس سوم 1384

ساعت شنی 1387
تله فیلم آبی، گاهی آسمان 1387
دیدار1387

آخرین قاب خالی 1388
قلب یخی 1389
تنهایی لیلا  1394
آرام میگیریم 1395

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی حسین یاری و همسرش

حسین یاری, بیوگرافی حسین یاری

بیوگرافی و زندگینامه

حسین یاری متولد 16 دی ماه 1346 در شهر تهران می باشد و 50 سال سن دارد.

وی در سال 60 با حضور در تئاتر وارد دنیای بازیگر گردید و سال 63 با بازی در فیلم وارث اولین حضورش در سینما را نیز تجربه نمود.

وی همچنین در واحد دوبلاژ صدا و سیما را نیز تجربه کرده است.

او در جشنواره های 14 و 18 فجر دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش مکمل و نقش مرد را دریافت کرده است.

یاری با بازی سریال شب دهم به کارگردانی حسن فتحی که سال 80 پخش گردید توانست به خوبی شناخته شود و پس از آن در مجموعه زیادی به ایفای نقش پرداخت.

وی در سال 71 ازدواج کرده است و حاصل این ازدواجش سه فرزند به نامهای سروش سارا و علی می باشد.

او همچنین بازنشسته بانک مرکزی هم می باشد.

آخرین کار وی در تلویزیون حضور در سریال برادر در نقش مسعود به کارگردانی جواد افشار می باشد که ایام رمضان 95 از شبکه دو پخش میگردد.وی همچنین در سریال نمایش خانگی عاشقانه در نقش رضا به عنوان یکی از بازیگران اصلی اش حضور دارد.

ازدواج و همسرش

حسین یاری متاهل است و ازدواج کرده است و دو فرزند هم دارد ,یک پسر به اسم سروش و یک دختر به اسم سارا.

عکسی از همسر حسین یاری موجود نیست.

حسین یاری و دخترش سارا یاری

حسین یاری و دخترش

عکس حسین یاری و پسرش سروش یاری

حسین یاری و پسرش سروش یاری

حسین یاری, بیوگرافی حسین یاری

گفتگو با حسین یاری

چرا با وجود موفقیتتان در سینمای دفاع مقدس  ، کم‌رنگ شدید؟

واقعیت این است که از شرایط موجود ناراحت نیستم. نه‌اینکه شرایط مطلوب است. به دلیل نامطلوبی شرایط، ‌این موقعیت را ترجیح می‌دهم. من به قول شما رزومه نصفه‌نیمه قابل‌دفاعی دارم که ترجیح می‌دهم همان را حفظ کنم.

 آیا ریسک‌پذیر نیستید؟

 کارهایی پیشنهاد نمی‌شود که بدانم چه خروجی‌ای دارد تا ریسک کنم یا دست‌کم نمی‌خواهم توفیقات گذشته‌ام را زیر سؤال ببرد. نمی‌گویم  همه کارها بد هستند و اگر به من پیشنهاد شوند هیچ‌کدام را بازی نمی‌کنم. حداقل کارهایی که به من پیشنهاد می‌شود کارهای خوبی نیستند. بخشی از این اتفاق به دلیل منزوی‌بودن من است. من روحیه متوهمی ندارم.

 به عبارت دقیق می‌توان گفت که شما روابط‌عمومی خوبی ندارید؟ ‌

تعریف مشخصی از روابط‌عمومی وجود دارد که مدت‌هاست عوض شده!

 منظورتان محفلی‌بودن است. یعنی اهل باند‌بازی نیستید؟ ‌

بله. من فردی مستقلم و تاوان استقلالم را هم پس داده‌ام. اینکه کسی ادعا کند حسین یاری با ماست، اصلا مطلب درستی نیست. با همه هستم و درعین‌حال با هیچ‌کس نیستم. این روحیه قدری من را به گوشه رینگ برده است. واقعیت این است که اتفاق ویژه‌ای در سینما نمی‌افتد که بخواهم حسرتش را بخورم.
 شما در سن‌وسالی هستید که برای خیلی‌ها تازه شروع بازیگری است. یعنی چیزی را از دست نداده‌اید. ضمن اینکه این شانس را هم دارید که چهره‌تان در گذر زمان تغییر چندانی نکرده است.
چون سعی کردم چهره و فیزیکم را حفظ کنم. روند صعودی سن‌وسال طبیعی است. اما این روند با کارهایی مثل ورزش به تأخیر می‌افتد. در این سال‌ها تلاش کرده‌ام صورت و فیزیکم را که یکی از ابزارهای بازیگری است حفظ کنم. اما اینکه برای کار خوب دعوت به همکاری نمی‌شوم موضوع دیگری است.

حسین یاری و همسرش

 شایدچون کارمند بانک مرکزی بودید و دغدغه مالی نداشتید؟

منکر این قضیه نیستم. من با چنگ‌ودندان کار در بانک را نگه داشتم. چون ما به‌لحاظ صنفی حمایت نمی‌شویم. افرادی را دیدم که در حرفه بازیگری بودند ولی امنیت شغلی نداشتند. می‌دانم که سینما امنیت اقتصادی ندارد. طبیعی است که به‌عنوان بازیگر حرفه‌ای تلاش کنم شغلم را در بانک حفظ کنم.

 به‌راحتی مرخصی می‌گرفتید؟ همکارانتان مانع کارتان نمی‌شدند؟ ‌

با مکافات مرخصی بدون‌حقوق می‌گرفتم! این اواخر دیگر مأمور به تلویزیون شدم. ولی با چنگ‌ودندان شغلم را حفظ کردم. چون می‌دانستم هیچ‌جا از من حمایت نخواهد شد. همکارانم که در مقام استادی هستند، ‌متأسفانه حتی بیمه هم ندارند! عقل سلیم می‌گوید به فکر آینده باشم. نمی‌توانم برای علایق شخصی‌ام، با آینده خودم و خانواده‌ام بازی کنم. اگر من عاشق سینما هستم چرا خانواده‌ام باید در سختی بیفتند؟ شرط انصاف این است که ابتدایی‌ترین امکانات را برای خانواده‌ام فراهم کنم. ما نمی‌توانیم در خلأ زندگی کنیم. همیشه گفته‌ام اگر انسان آرمان‌طلب باشد و واقعیت را در نظر نگیرد به شخص متوهمی تبدیل می‌شود. شما در صورتی آرمان‌گرا هستید که جایی را برای واقعیت در نظر بگیرید. نمی‌توانید چشمتان را روی واقعیت ببندید و به ایده‌آ‌ل‌‌ها فکر کنید و آرمانگرا باشید. می‌توانید به آرمان‌ها وفادار بمانید و تلاش هم بکنید. اما واقعیت را هم در نظر بگیرید. هیچ‌کس نمی‌خواهد فیلم بد بازی کند اما جاهایی ناگزیر می‌شود. چون واقعیت موجود همین است. آقای سام قریبیان می‌‌گفت من بچه بودم شما بازی می‌کردید و الان هم با همان طراوت در فیلم من بازی می‌کنید. پس بهتر است به کسی که خودش را حفظ کرده اهمیت داد.

 آقای یاری! چرا دیگر  در سینمای دفاع مقدس باقی نماندید؟

بازیگر زمانی بازیگر است که بتواند نقش‌های متفاوتی- دست‌کم نقش‌هایی که به او می‌خورد – را بازی کند. احساس کردم از جایی باید برادری خودم را اثبات کنم و بگویم من بازیگر هستم. اینکه قرار باشد در سینمای جنگ خودم را تکرار کنم، دیگر من را اقناع نمی‌کرد. این شعار نیست. مکنونات و باورهای من است. از جایی احساس کردم باید زاویه بگیرم و در انتخاب‌هایم دقت بیشتری بکنم. درهرحال تلاش کردم که متفاوت‌تر کار کنم و تاوانش را هم پس دادم. اگر خلاف هر جهتی حرکت کنید، عواقبی دارد. تاوانش را پذیرفتم. در مقطعی امکانات و پیشنهادات خوبی برایم فراهم شد، اما فکر کردم در صورت ادامه خودم را تکرار می‌کنم. اگر قرار است فیلم جنگی کار کنم، باز هم کار می‌کنم اما نه از آن جنس.  نقطه‌عطف بازیگری شما می‌توانست «چای تلخ» ناصر تقوایی باشد. اما متأسفم که دچار بدشانسی شدید و فیلم متوقف شد.تحلیلتان چیست؟

باور و اعتقادم به من ثابت کرد که دیگر از واژه «شانس» استفاده نکنم و به‌جایش کلمه «قسمت» را به کار ببرم. اگر قائل به این هستیم که برگی از درخت نمی‌افتد الا به اذن صاحب آن، ‌پس حتما حکمتی داشته. البته آن زمان خیلی مکدر شدم که چرا کارمان به سرانجام نرسید. چون فرصت خوبی بود که در کنار آقای تقوایی حضور داشتم و افتخار هر بازیگری است. اما بعدها بعد از گذر عمر براساس باورهایی که در من قوت بیشتری گرفت، احساس کردم حتما قسمت نبوده آن کار محقق شود.
 نقش افسر تکریتی را ایفا می‌کردید. مگر همه تکریتی‌ها موظف نبودند که سیبیل داشته باشند. چرا در گریم‌هایتان در صحنه فیلم فاقد سیبیل بودید؟
من نقش افسر وظیفه را داشتم نه کادر. در داستان این افسر به همسر باردارش می‌گوید اصلا عراق و ایران کجاست؟ من می‌خواهم با تو زندگی کنم. می‌آیم اینجا با هم زندگی کنیم. درواقع دوران سربازی‌اش را طی می‌کرد.

 نقشتان در «مزارشریف» چه دشواری‌هایی  داشت؟ ‌

من و آقای برزیده با هم رفاقت داریم. قبلا با ایشان فیلم و سریال کار کرده‌ام و این نکته در تصمیم من برای کار تعیین‌کننده بود. صادقانه بگویم آقای برزیده به من لطف دارد و به‌واسطه کارهای قبلی و لطف و باوری که نسبت به من دارد معمولا در فهرست انتخاب‌هایشان قرار می‌گیرم. در اخبار خوانده بودم که قرار است فیلم «مزارشریف» را بسازند. آن‌موقع تصمیم داشتم که کارهای این‌چنینی انجام ندهم. به‌همین‌دلیل خداخدا می‌کردم که از من دعوت به کار نکند. درنهایت این اتفاق افتاد و دنبال راهی برای عذرخواهی بودم. اما وقتی فیلم‌نامه را خواندم نظرم عوض شد. دیدم فیلم‌نامه خوب و جذابی است. کاری تاریخ معاصر است و بازماندگانش زنده‌اند. با اشتیاق از کار استقبال کردم. جدای از توانایی‌های حرفه‌ای آقای برزیده، ‌ایشان دوست من است و به ایشان ارادت دارم.

 مجموعه «شب دهم» کاری است که هنوز در خاطره‌ها باقی مانده. دلیلش را چه می‌دانید؟

نیروهایی که در آن کار جمع شده بودند متخصص در رشته خود بودند. آقای بشکوفه، تهیه‌کننده نامداری در تلویزیون و آقای فتحی کارگردان قابلی است. اما احساسم این است که نیرویی ماورایی در «شب دهم» دخیل بود. چون من کارهای دیگری انجام دادم که سیمرغ و جایزه بین‌المللی گرفتند. اما واقعیت این است که حسین یاری با «شب دهم» میان عامه مردم شناخته می‌شود. مثلا کسی نمی‌داند من در مسکو یا ایتالیا جایزه بهترین بازیگر را دریافت کرده‌ام. اما «شب دهم» برای مردم چیز دیگری است. نمی‌خواهم قضیه را مقدس کنم اما به نظرم سوای توانایی عوامل، مرهون نگاه امام‌حسین(ع) به مجموعه بودیم. حضور و نگاه ایشان تعیین‌کننده بود. به نظرم توفیق این مجموعه مربوط به ایشان است و من عاشق این تیتر بودم که نشریه‌ای درج کرده بود: «حسین یاری، به یاری حسین(ع) شتافت».

چشم‌انداز بازیگری سینمای ایران را چگونه می‌بینید؟

واقعا چشم‌اندازی نمی‌‌بینم. هرچند خیلی هم فکر نکرده‌ام که الان به شما جوابی بدهم و خلق‌الساعه صحبت ‌کنم. حرف اضافه‌ای ندارم که بگویم جز همان چیزی که خودتان می‌بینید. انجمن بازیگران خانه سینمای ایران دوبار مجمع عمومی برگزار می‌کند. به حدنصاب نمی‌رسد تا برای انتخاب هیأت‌مدیره رأی‌گیری کند. خودمان به خودمان ارج نمی‌گذاریم بعد می‌گوییم امنیت شغلی نداریم! بالاخره همه چیزمان به همه‌چیزمان می‌آید. امیدوارم شرایط بهتر شود. البته جوانان مستعد و توانمند زیاد داریم و نیاز داریم که وارد عرصه شوند. به نظرم باید مجرای ورودی داشته باشیم که قاعده‌مند باشد. البته این کار سیاست‌گذاران است که عزمی جزم و تلاشی اساسی و ساختاری می‌طلبد.

 

hossein yari

حسین یاری

عکس جدید حسین یاری

اینستاگرام حسین یاری : وی هیچ صفحه ای در instagram ندارد.

حسین یاری و مازیار فلاحی

حسین یاری

عکسهای حسین یاری

حسین یاری, بیوگرافی حسین یاری

حسین یاری, بیوگرافی حسین یاری

ازدواج حسین یاری

حسین یاری, بیوگرافی حسین یاری

Hossein Yari

حسین یاری و همسرش

حسین یاری, بیوگرافی حسین یاری

حسین یاری در سریال عاشقانه

حسین یاری بازیگر سریال عاشقانه

سریال ها:
آتش در خرمن
مردان آنجلس (سریال، فرج‌الله سلحشور،۱۳۷۷)
روشن تر از خاموشی (سریال، حسن فتحی،۱۳۷۹)
شب دهم (سریال، حسن فتحی،۱۳۸۰)
فرستاده (سریال، جواد شمقدری،۱۳۸۱)
سرزمین پدری ام (تله فیلم، شهرام شاه حسینی،۱۳۸۲)

نذر (تله فیلم، مهرداد خوشبخت،۱۳۸۳)
آوای زمین (تله فیلم، مهرداد خوشبخت،۱۳۸۴)
فراموشی (تله فیلم، مسعود مددی،۱۳۸۶)
گیلعاد (سریال، حسین سهیلی زاده،۱۳۸۶)
تاریکی (تله فیلم، خسرو معصومی،۱۳۸۶)

مهمانخانه‌ای در برف (تله فیلم، سعید سلطانی،۱۳۸۶)
مثل هیچ‌کس (سریال، عبدالحسین برزیده،۱۳۸۷)
زمانی برای درنگ (تله فیلم، روح‌الله حجازی،۱۳۸۷)
بازگشت(تله فیلم، شاهرخ دولکو،۱۳۸۷)
هوش سیاه (سریال، مسعود آب پرور،۱۳۸۸)

قلب یخی (شبکه خانگی، محمدحسین لطیفی، ۱۳۸۹)
هوش سیاه ۲(سریال، مسعود آب پرور،۱۳۹۲)

عالیجناب(شبکه خانگی، سام قریبیان،۱۳۹۴)
برادر (سریال، جواد افشار،۱۳۹۴)
عاشقانه (منوچهر هادی 1395-1396)

فیلمهای حسین یاری

فیلمهای سینمایی :

سال     نام فیلم     سمت     کارگردان     تهیه کننده
۱۳۹۴     یادم تو را فراموش     بازیگر     علی عطشانی         –
۱۳۹۳     پدر آن دیگری     بازیگر     یداله صمدی     یداله صمدی     –
۱۳۹۳     مزار شریف     بازیگر     ابولحسن برزیده     منوچهر شاهسواری     –

۱۳۹۱     آوا     بازیگر     سیامک کاشف آذر     فرشته مهدی زاده     –
۱۳۹۱     تراژدی     بازیگر     آزیتا موگویی     حسن نجم     –
۱۳۹۰     ابرهای ارغوانی     بازیگر     سیامک شایقی     محمود فلاح     –

۱۳۹۰     پاریس تا پاریس     بازیگر     محمد حسین لطیفی     منصور سهراب پور     –
۱۳۸۹     سعادت آباد     بازیگر     مازیار میری     همایون اسعدیان     –
۱۳۸۸     پرنده باز     بازیگر     عطاءاله سلمانیان     حسین صابری     –

۱۳۸۷     کیمیا و خاک     بازیگر     عباس رافعی     عباس رافعی     –
۱۳۸۶     کتونی سفید     بازیگر     محمدابراهیم معیری     جهانگیر کوثری     –
۱۳۸۶     آن مرد آمد     بازیگردان     حمید بهمنی     –     –

۱۳۸۵     اقلیما     بازیگر     محمدمهدی عسگرپور     ناصر عنصری     –
۱۳۸۵     میم مثل مادر     بازیگر     رسول ملاقلی‌پور     منوچهر محمدی     –
۱۳۸۴     شهر آشوب     بازیگر     یدالله صمدی     –     –

۱۳۸۳     دم صبح     بازیگر     حمید رحمانیان     –     –
۱۳۸۲     عروس افغان     بازیگر     ابوالقاسم طالبی     –     –
۱۳۸۲     معادله     بازیگر     ابراهیم وحیدزاده     –     –
۱۳۸۱     نغمه     بازیگر     ابوالقاسم طالبی     –     –

۱۳۷۹     مریم مقدس     بازیگر     شهریار بحرانی     –     –
۱۳۷۸     بلوغ     بازیگر     مسعود جعفری جوزانی     –     –
۱۳۷۷     پرواز خاموش     بازیگر     حسین برزیده     –     –
۱۳۷۶     دنیای وارونه     بازیگر     شهریار بحرانی     –     –
۱۳۷۴     سرعت     بازیگر     محمدحسین لطیفی     –     –
۱۳۷۴     آخرین مرحله     بازیگر     محسن محسنی‌نسب     –     –
۱۳۷۳     حمله به اچ۳     بازیگر     شهریار بحرانی     –     –

۱۳۷۳     منطقه ممنوع     بازیگر     رضا جعفری     –     –
۱۳۷۲     جای امن     بازیگر     مجتبی راعی     –     –
۱۳۷۱     گریز     بازیگر     ناصر مهدی‌پور     –     –

۱۳۷۰     هور در آتش     بازیگر     عزیزالله حمیدنژاد     –     –
۱۳۶۹     آتش در خرمن     بازیگر، منشی صحنه     سعید حاجی میری     –     –
۱۳۶۹     در مسلخ عشق     بازیگر     کمال تبریزی     –     –

۱۳۶۸     اُ – منفی (-O)     بازیگر     کریم زرگر، احمدرضا گرشاسبی     –     –
۱۳۶۳     وارث     بازیگر     سعید بخشعلیان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

ریما رامین فر و همسرش +بیوگرافی اش

 ریما رامین فر بازیگر سینما و تلویزیون متولد سال 1349 در تهران است.

رامین فر سال 1376 وارد عرصه هنر شد.

تحصیلات: ریما رامین فر دارای مدرک کارشناسی ارشد کارگرانی تئاتر است.

ریما رامین فر ,بیوگرافی ریما رامین فر

 

اوج کار ریما رامین فر بازی در سریال پایتخت بود که با استقبال پر شور مردم مواجه شد.

وی همسر امیر جعفری از بازیگران مرد سینما نیز می باشد و یک پسر به اسم آیین جعفری دارد.

زندگینامه ریما رامین فر

ریما رامین فر متولد 1349 در تهران است ، وی دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشته کارگردانی تئاتر می باشد. از سال 71 در رشته تئاتر وارد دانشگاه شد. اولین کار حرفه اى اش نمایش شب به خیر مادر نوشته مارشا نورمن و به کارگردانى حامد محمد طاهر بود که در سال 75 در تئاتر شهر به روى صحنه آمد.

و از همان سال به بعد به صورت پیاپى یا در تئاتر بازى کرد یا کارگردانى کرد یا نمایشنامه نویسى. از جمله کارهایش از زمستان ،66 رقص کاغذ پاره ها، پس تا فردا، دل سگ، یک دقیقه سکوت، همان همیشگى و زمزمه مردگان را مى توان نام برد.مقطع کارشناسى نمایش و کارشناسى ارشد کارگردانى خواند. از ابتداى جوانى دوست داشت در یک رشته هنرى مثل تئاتر یا تلویزیون یا دانشکده صدا و سیما فعالیت کند.سال 67 دیپلم گرفت و در همان سال در رشته گرافیک قبول شد و بعد از یک سال تصمیم گرفت که به اروپا برود و آنجا ادامه تحصیل بدهد.

سه الى چهار سال در آلمان بود حتى وارد دانشگاه شد ولى بعد به دلایلى برگشت.وقتى برگشت زیاد وقت نداشت. مهلت ثبت نام در آزمون دولتى گذشته بود فقط ده روز داشت به امتحان دانشگاه آزاد که وقتى در آلمان بود خانواده اش برایش ثبت نام کرده بودند. در رشته نمایش قبول شد. همزمان با ورود به دانشگاه درگیر کار تئاتر شد. این انگیزه دراو به وجود آمد که نمایشنامه بنویسد.اولین نمایشنامه که نوشت نمایشنامه “پس تا فردا” بود که این نمایش در جشنواره تئاتر فجر اجرا شد و جایزه سوم نمایشنامه نویسى را گرفت البته در این نمایشنامه خودش هم بازی میکرد .در سال 80 در یک دقیقه سکوت بازی کرد و جایزه دوم بازیگری جشنواره تئاتر فجر را گرفت و در نمایش زمزمه مردگان هم جایزه اول بازیگری جشنواره تئاتر فجر را کسب کرد . وی در سریال بدون شرح نویسنده بود و در سریال من یک مستاجرم به بازیگری پرداخت. همچنین در قسمتهایی از مجموعه کمربندها را ببندیم هم بازی کرد .

بیوگرافی امیر جعفری

امیر جعفری در شهریور 1353 در تهران بدنیا آمد. وی دارای لیسانس مدیریت از دانشگاه آزاد اسلامی است.وی در سال 80 با بازی در فیلم نان عشق موتور 1000 وارد سیتما شد و در همان سال در سریال بدون شرح به خوبی دیده شد.

ریما رامین فر و همسرش

 ریما رامین فر و همسرش امیر جعفری

ازدواج و همسرش

ریما رامین فر با امیر جعفری از بازیگران مرد ازدواج کرده است و حاصل این ازدواج نیز یک پسر به نام آیین می باشد.

گفتگو با ریما رامین فر

سالی که آغاز کرده‌اید چطور سالی بود؟ به خصوص که سال گذشته هم سال پرکاری را پشت سر گذاشتید؟

خدا را شکر سال خوبی را آغاز کرده‌ام ضمن اینکه سال گذشته هم سال خوبی برایم بود بخصوص که در ماه رمضان با مجموعه “پایتخت” میهمان خانه‌‌های مردم بودم که مثل سایر فصل‌های این مجموعه کار موفقی بود و مورد توجه مردم قرار گرفت و خستگی کار فشرده در گرمای شمال و فیلمبرداری مدام از تن همه عوامل در آمد. این را هم باید بگویم که در فصل چهارم “پایتخت” بخش جدیدی از شخصیت هما را ارائه دادیم که امیدوارم این بخش در فصل پنجم پررنگتر باشد؛ این بخش به حضور “هما سعادت” در بیرون از خانه می‌گذشت و چالش‌‌های زندگیش با نقی هم به این دلیل پررنگتر بود.

دو فیلم سینمایی متفاوت یکی کمدی و دیگری فیلمی اجتماعی و تلخ را هم در جشنواره داشتید که یکی در نوروز روی پرده رفت و دیگری هم آماده اکران است.

همین طور است. دو نقش متفاوت در فیلم‌‌های “زاپاس” و “ابد و یک روز” بازی کردم . “شهناز” در “ابد و یک روز” نقش درست و محکمی بود و ارزش‌‌های این فیلم که توسط یک کارگردان جوان با حضور تعداد زیادی از بازیگران سینما ساخته شده بود در اکران و زمان نمایش در جشنواره دیده شد و به نظرم شهناز شخصیتی بود که درجامعه مابه ازهای زیادی دارد. در فیلم “زاپاس” هم تمام تلاش را انجام دادم که در قالب یک زن شهرستانی که هویت دارد و در بیرون خانه کار می‌‌کند بازی خوبی انجام بدهم و فکر می‌‌کنم کاراکترم در این فیلم یعنی “خاله خورشید” به خوبی در درام داستان جا گرفته بود.

 نقش “هما” در سری “پایتخت” از جمله کاراکترهای ماندگار در تاریخ تلویزیون ایران است. چگونه توانستید شخصیتی را خلق کنید که چندین سال محبوب باشد؟

“هما” نمونه موفق یک مادر، همسر مهربان، دلسوز و صبور ایرانی است و زندگی را خیلی سخت نمی‌گیرد و از اینکه در کنار خانواده‌اش حضور دارد احساس خوشحالی و شادمانی دارد و شادی‌‌هایش را با اعضای خانواده‌اش تقسیم می‌‌کند و تلاش می‌‌کند ضمن حفظ و حمایت از خانواده به دیگران و اطرافیان نزدیک مثل ارسطو کمک کند تا بتوانند به خواسته‌‌های خودشان برسند.

بیوگرافی ریما رامین فر

اینستاگرام ریما رامین فر : وی صفحه ای در instagram ندارد و صفحات موجود جعلی است . اینستاگرام امیر جعفری: amirjafari4

یکی از ویژگی‌‌های مهم مجموعه “پایتخت” تأکید بر اهمیت و جایگاه خانواده در اجتماع است. این نگاه را چگونه ارزیابی می‌‌کنید؟

همان طوری که اشاره کردید در مجموعه “پایتخت” ارزش‌گذاری به بنیان خانواده در ساختار سریال مورد توجه سازندگان سریال بوده است و جایگاه بزرگترها و حقوق کوچکترها به طرز درستی تبین شده است و “بابا پنجعلی” به عنوان بزرگتر خانواده علیرغم بیماری و مشکلاتی که دارد مورد احترام و توجه خانواده است و نشان دادن این نوع روابط می‌‌تواند درجامعه فرهنگ سازی کند.  در تمام ” پایتخت” هم این رویکرد به طور جدی مورد توجه قرارگرفته است.

 تلویزیون، رسانه فراگیری است و در این مجموعه تأکید بر اهمیت و جایگاه خانواده محوریت دارد و یک جورهایی این سریال را سمبل تکریم به مقام خانواده در جامعه می‌‌بینم چون تمام اعضای خانواده به شدت پشتیبان و یاور یکدیگر هستند و به‌ اصطلاح هوای یکدیگر را دارند. علیرغم اینکه “بابا پنجعلی” حافظه درستی ندارد  اما درخانواده به عنوان یک رکن مهم مورد احترام و حمایت قرار گرفته است و یکی از دلائلی که باعث شد سریال در ارتباط با مخاطبان موفق عمل کند همین توجه به خانواده و نقش بزرگترها است.

با توجه به کم رنگ شدن نقش خانواده در بین جوان‌ها، آیا دیدن مجموعه “پایتخت” می‌‌تواند در این زمینه دیدگاه جوان‌ها را تغییر بدهد؟

همه عوامل سازنده “پایتخت” این امیدواری را داشتند که دیدن مجموعه باعث بشود دیدگاه‌های خیلی از جوان‌ها که نسبت به جایگاه خانواده و ازدواج بی‌تفاوت هستند تغییر پیدا کند و جایگاه خانواده به درستی ارائه بشود.

با توجه به بزرگ شدن تدریجی فرزندان در “پایتخت” گویا این سریال خواسته درباره چگونگی رفتار با فرزندان هم به اندازه خود آگاهی بخشی داشته باشد.

هر سنی مقتضیات خاص خودش را دارد و هما می‌‌کوشد رابطه صمیمانه و بدون تکلفی با دخترهایش داشته باشد و بیشتر با آنها دوست و رفیق باشد. همین دوستی است که شاید رمز موفقیت ارتباط با فرزندان در زندگی بیرونی هم هست.

این تلاش برای ورود شخصیت زنی سنتی به فضای بیرونی و ورود به شورای شهر هم انگار برگرفته از جامعه امروز ماست که بسیاری از بانوان سعی می‌‌کنند به اندازه حضور در خانه در محیط‌های کاری هم حضوری فعال داشته باشند.

“هما” شخصیت معقول، با گذشت و مهربانی دارد و رفتن به دانشگاه و نماینده شدنش باعث می‌‌شود مسائل جدیدی را بیاموزد و با این رویکرد می‌‌تواند نقش مهمتری در خانواده‌اش ایفا کند. البته “هما” در قسمت‌‌های قبل نشان داد زن روزهای سخت است و به خاطر بیماری و افسرگی شوهرش با جدیت رستورانی را که راه اندازی کرد، اداره می‌‌کرد تا به اقتصاد خانواده کمک کند. 

امیر جعفری و همسرش

عکس امیر جعفری و همسرش ریما رامین فر

به عنوان بازیگری که مادر هم هستید فکر می‌‌کنید این زنان هستند که نقش اصلی تربیت فرزندان را برعهده دارند یا باید به تربیت دوگانه معتقد بود؟

نه، اتفاقا فکر می‌‌کنم پدرها هم در تربیت فرزندان نقش مهمی دارند و باید در آن مشارکت داشته باشند و این یک روش نادرست است که فرزندان تحت تأثیر فقط مادر یا فقط پدر باشند.

به نظر می‌‌رسد این تعریف از ارتباط فرزند و والدین برآمده از اقتضائات روزگار مدرن است.

خانواده و جایگاهش بنا به مقتضیات زمانه تغییرات زیادی داشته است و البته اظهارنظردقیق دراین حوزه احتیاج به بحث‌‌های کارشناسی شده دارد. با این حال با توجه به رشد تکنولوژی، شکل و ساختار خانواده با این شرایط به جلو آمده است و هنر فردی است که می‌‌تواند شخصی را در مدیریت خانواده اش کمک کند.

سیروس مقدم از جمله کارگردانانی است که در آثار مختلفی از وی حضور داشته‌اید. این حضور را چطور می‌‌بینید؟

سیروس مقدم کارگردان کاربلد و آگاهی است و همیشه تلاش می‌‌کند خودش را به‌روز کند و از تکنیک‌‌های روز سریال‌سازی بهره‌برداری کند و همیشه موقعی که در کارهای ایشان بازی می‌‌کنم نکات تازه‌ای می‌‌آموزم.

 تیم یکدست و هماهنگ بازیگران چقدر می‌‌تواند در موفقیت یک محصول سینمایی یا تلویزیونی نقش داشته باشد؟

این گروه گرایی است که در تولید محصولی مفید در درازمدت موثر است و یقین بدانید که اگر گروه یکدستی نداشته باشید حتی ساخت یک اپیزود از یک سریال هم دشوار است. البته شناخت بازیگران از تواناییها و روحیات یکدیگر و همین طور ایجاد شرایطی برای درک مشترک به شدت می‌‌تواند مثمرثمر باشد.

با همسرتان امیر جعفری در آثار مختلفی همراه بوده‌اید؛ از فیلمی با دغدغه‌‌های نوجوانانه مانند “سیزده”  تا کمدی “زاپاس”. این همکاری را چگونه ارزیابی می‌‌کنید ؟

رابطه زن‌وشوهری من و امیر جعفری باعث شد که راحت بتوانیم دعدغه‌‌ها و ویژگی‌‌های یک زوج میانسال را نشان بدهیم. سالها است که با امیر تجربه همکاری مشترک داشته‌ام و یک همدلی و حس خوب بین ما وجود دارد و همین همدلی است که از یک طرف باعث استمرار زندگی خانوادگی‌مان شده است و از طرف دیگر اینکه همکاری‌های مشترک خوبی داشته باشیم.

ریما رامین فر و امیر جعفری و پسرشان

عکس جدید ریما رامین فر و امیر جعفری و پسرشان

اوقات فراغت را چطور می‌‌گذرانید؟ آیا اهل ورزش کردن هم هستید؟

مواقعی که فرصت داشته باشم به باشگاه ورزشی برای ورزش کردن می‌‌روم اما بیشتر مواقع به پیاده‌روی می‌‌پردازم و شنا کردن را به صورت برنامه‌ریزی شده دنبال می‌‌کنم.

فیلم های سینمایی ریما رامین فر

ابد و یک روز (۱۳۹۴)
زاپاس (۱۳۹۴)
فصل نرگس (۱۳۹۴)
مرگ ماهی (۱۳۹۳)

سیزده (۱۳۹۱)
قصه‌ها (۱۳۹۰)
یه حبه قند (۱۳۸۹)
رفیق بد (۱۳۸۶)
نان، عشق و موتور ۱۰۰۰ (۱۳۸۰)

سریال های ریما رامین فر

پایتخت ۴ (سیروس مقدم، ۱۳۹۴)
پایتخت۳ (سیروس مقدم، ۱۳۹۳)
پایتخت۲ (سیروس مقدم، ۱۳۹۲)

چک برگشتی (سیروس مقدم، ۱۳۹۱)
پایتخت (سیروس مقدم، ۱۳۹۰)
من یک مستاجرم (پریسا بخت آور، ۱۳۸۲)

تله فیلم های ریما رامین فر

چند روز بیشتر (۱۳۹۲)
اخرین روز ماه (۱۳۸۹)
میش (۱۳۸۸)

ریما رامین فر

تئاتر های ریما رامین فر

اینجا کجاست (شیوا مسعودی، ۱۳۹۲)
رومولوس کبیر (نادر برهان مرند، ۱۳۸۸)
غریبه‌ای در خانه (دل‌آرا نوشین، ۱۳۸۸)
کابوس‌های پیرود بازنشسته خائن ترسو (نادر برهان مرند، ۱۳۸۷)
شب بخیر مادر (محمد یعقوبی، ۱۳۷۶)
مرگ دستفروش (نادر برهانی مرند، ۱۳۸۵)

زمزمه مردگان (سیامک احصائی، ۱۳۸۱)
می رم روزنامه بخرم (رحیم نوروزی، ۱۳۸۱)
همان همیشگی (رامین‌فر، ۱۳۸۰)
دل سگ (محمد یعقوبی، ۱۳۷۹)

یک دقیقه سکوت (محمد یعقوبی، ۱۳۷۹)
پس تا فردا (محمد یعقوبی، ۱۳۷۹)
رقص کاغذ پاره‌ها (محمد یعقوبی، ۱۳۷۸)
زمستان ۶۶ (محمد یعقوبی،۱۳۷۷)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی گوهر خیراندیش ,گوهر خیراندیش و همسرش

بیوگرافی گوهر خیراندیش ,گوهر خیراندیش و همسرش

گوهر خیراندیش

گوهر خیر اندیش بازیگر و مدرس سینما و تئاتر است.همچنین وی در رادیو نیز گویندگی کرده است.

گوهر خیراندیش متولد 1 شهریور ماه سال 1333 در شیراز است.

سال 1349 با مرحوم اسماعیلخانی آشنا گردید که منجر به ازدواج شان شد و سالها در سینما و تئاتر در کنار هم بودند و او سه فرزند دارد یک پسر و دو دختر.

سال 1357 بعد از انقلاب در دانشگاه تهران قبول شد و با همسر و فرزندانش به تهران آمد و از آن موقع در تهران زندگی کردند. باید بگویم من و همسرم در شیراز تئاتر کار میکردیم و پس از آمدن به تهران، هنگام درس خواندن به کار تئاترم ادامه دادم چون کارمند اداره فرهنگ و هنر شیراز بودم و پس از آمدن به تهران کارشناس امور هنری ارشاد استان تهران شدم.

تحصیلات: گوهر خیراندش دارای مدرک کارشناسی بازیگری و کارگردانی تاتر از دانشکده هنر های زیبایی می باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی شهره سلطانی و همسرش بهروز پناهنده+عکس ها و گفتگو

شهره سلطانی ,بیوگرافی شهره سلطانی و همسرش

بیوگرافی شهره سلطانی

شهره سلطانی بازیگر زن  و خواننده ایرانی متولد سال 1348 در بجنورد است.

تحصیلات: شهره سلطانی دارای مدرک لیسانس موسیقی از دانشگاه آزاد می باشد.

اولین بازی سلطانی در تاتر مربوط به سال 1366 می باشد و اولین کار سینمایی او به سال 1372 باز میگررد.

هم اکنون شهره سلطانی سرپرستی گروه موسیقی بانوان تیک را عهده دار است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی مهسا طمهاسبی

مهسا طهماسبی ,بیوگرافی مهسا طهماسبی

مهسا طهماسبی

بیوگرافی مهسا طمهاسبی

مهسا طهماسبی بازیگر زن جوان متولد تهران می باشد.

حضور او در سریال دیوار به دیوار در نقش کیان خانم به کارگردانی سامان مقدم که پخش آن از نوروز 96 آغاز گردید اولین تجربه حرفه ای او در بازیگر و تلویزیون می باشد.

مهسا طماسبی

مهسا طهماسبی و پدر و مادرش

مهسا طهماسبی در دیوار به دیوار

مهسا طهماسبی بازیگر دختر سریال دیوار به دیوار در نقش کیان

مهسا طهماسبی و همسرش

اینستاگرام مهسا طهماسبی : instagram / mahsaa_tahmaasebi

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بازیگران در سیزده بدر 96

سیزده بدر بازیگران

13 بدر بازیگران ,بازیگران سیزده بدر 96

عکس های هنرمندان و بازیگران در پایان تعطیلات نوروز ۱۳۹۶ و سیزده بدر را می توانید در ادامه مشاهده نمایید.

عکس بازیگران در 13 بدر 96 ,هنرمندان در سیزده بدر 96

فلور نظری بازیگر زن و پسرش در سیزده بدر

عکس بازیگران در 13 بدر 96 ,هنرمندان در سیزده بدر 96

هوتن شکیبا و امیر کاظمی در سیزده بدر ۹۶

عکس بازیگران در 13 بدر 96 ,هنرمندان در سیزده بدر 96

شهرام قائدی در سیزده بدر امسال

عکس بازیگران در 13 بدر 96 ,هنرمندان در سیزده بدر 96

محسن تنابنده در سیزده بدر در کشور قبرس

عکس بازیگران در 13 بدر 96 ,هنرمندان در سیزده بدر 96

آزاده صمدی

عکس بازیگران در 13 بدر 96 ,هنرمندان در سیزده بدر 96

سوگل طماسبی

سیزده بدر بازیگران سال 96

بازیگران زن در سیزده بدر

فریبا کوثری

عکس بازیگران در 13 بدر 96 ,هنرمندان در سیزده بدر 96

شاهرخ استخری و دخترش پناه در 13 بدر 96

عکس بازیگران در 13 بدر 96 ,هنرمندان در سیزده بدر 96

سیاوش خیرابی

عکس بازیگران در 13 بدر 96 ,هنرمندان در سیزده بدر 96

حامد کمیلی

عکس بازیگران در 13 بدر 96 ,هنرمندان در سیزده بدر 96

نیما کرمی و همسرش

بازیگران زن در سیزده بدر

سپیده خداوردی بازیگر زن در سیزده بدر

عکس بازیگران در 13 بدر 96 ,هنرمندان در سیزده بدر 96

احمد مهرانفر

عکس بازیگران در 13 بدر 96 ,هنرمندان در سیزده بدر 96

مهدی یراحی و احسان علیخانی و فرزاد فرزین و مهدی مدرس

سیزده بدر خوانندگان

عکس بازیگران در 13 بدر 96 ,هنرمندان در سیزده بدر 96

حسام نواب صفوی

سیزده بدر هنرمندان

دانیال حکیمی و همسرش در سیزده بدر

بازیگران در سیزده بدر 96

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی آزاده صمدی و همسرش +علت جدایی و طلاق او

آزاده صمدی ,ازاده صمدی و همسرش ,بیوگرافی آزاده صمدی

بیوگرافی آزاده صمدی

آزاده صمدی بازیگر سینما,تئاتر و تلویزیون متولد 17 آبان ماه 1357 در شهر لاهیجان می باشد و 39 سال سن دارد.

تحصیلات : وی فارغ التحصیل رشته تئاتر از دانشگاه سوره است.

پس از فارغ التحصیلی دانش و مهارت هنری خود را در کلاس های بازیگری “کارنامه” و زیر نظر پرویز پرستویی تکمیل کرد .وی برای اولین بار در سال 1386 در سریال راه بی پایان تواسنت به خوبی دیده شود و  بعد از آن سال در سال 89 با فیلم آفریقا به کارگردانی همسر سابقش هومن سیدی وارد سینما شد.

آخرین حضور او در تلویزیون در سریال دیوار به دیوار در نقش می باشد که بهار 96 از شبکه سه پخش میگردد.

ماجرای ازدواج و طلاق آزاده صمدی

آزاده صمدی در سال 85 همان سالی که ضبط سریال راه بی پایان در حال انجام بود با هومن سیدی که از بازیگران مرد می باشد ازداوج کرد.

این زوج حدود 7 سال با یکدیگر زندگی نمودند و بعد از آن از یکدیگر جدا شدند.خبری که همان موقع توسط هومن سیدی تایید گردید و آزاده صمدی نیز در گفتگوهایی این مساله را تایید کرد و گفت.

همچنین چندی پیش عکسی با عنوان آزاده صمدی و دخترش منتشر گردیده بود که شایعه می باشد و او هیچ فرزندی ندارد.

ویدیو گفتگو با آزاده صمدی

آزاده صمدی و همسرش

آزاده صمدی و همسرش هومن سیدی

آزاده صمدی و هومن سیدی همسر سابقش

گفتگو با ازاده صمدی

مصاحبه با آزاده صمدی

بازیگر باید به چه دانش‌هایی مسلط باشد؟

تحصیلات آکادمیک یا حداقل حضور در کارگاه‌های بازیگری برای بازیگری لازم است. طبیعی است که بدون گذراندن دوره نمی‌توان بازیگر شد. شاید در تلویزیون و سینما این مساله اتفاق افتاده باشد، ولی برای اینکه بازیگر باشید- منظورم صرفا حضور جلوی دوربین نیست- نیاز به آموختن دارید. باید نکته‌هایی را به لحاظ تکنیک، تمرکز، حس، تنفس، بیان، بدن و خیلی موارد دیگر یاد گرفت. درغیر این صورت بازیگر نیستید.

در طول این سال‌ها هیچ‌وقت بازیگری دلتان را زده  تاحدی که تصمیم جدی بگیرید سراغ هنرهای دیگر بروید؟

نه! البته نمی‌توانم بگویم بازیگری دلم را زده، چون وقتی روی صحنه یا جلوی دوربین هستم، خیلی حالم خوب است. شاید درمواردی شرایط کار خوب نباشد‌ اما خود بازیگری هیچ‌وقت دلم را نزده و همیشه قلبم برای بازی تند تند می‌زند.

البته طبیعی است که بعضی از نقش‌ها را بیشتر دوست داشته باشم. گاهی فکرم مشغول می‌شود که اگر روزی شرایطش فراهم شود، کارگردانی را تجربه کنم اما این ربطی به دلزدگی از بازیگری ندارد و بیشتر به کنجکاوی‌ام برمی‌گردد.

این سال‌ها بیشتر تئاتر بازی می‌کنید، امکان دارد دلزدگی از سینما، بازیگر را به سمت تئاتر بکشد؟

نه! درمواردی درحوزه تئاتر کار بهتری به بازیگر پیشنهاد می‌شود و می‌بینم روی صحنه با نقشی خاص، حالم بهتر بوده یا فضا را امن‌تر احساس می‌کنم. در این شرایط بدون تردید بازی روی صحنه را می‌پذیرم. همه این انتخاب‌ها به پیشنهادی که به بازیگر شده و حال روحی او برمی‌گردد.

در فرصت‌هایی که بازی نمی‌کنید دلمشغولی‌های دیگرتان چیست؟ برای مثال سمت نوشتن ‌ می‌روید؟

دلنوشته‌هایی دارم که قبلا بیشتر در وبلاگم می‌نوشتم. گاهی برای نوشتن نمایشنامه و فیلمنامه در حد زدن گپ، تغییر یک موقعیت، یادداشت دیالوگ یا روتوش کردن ‌ کارهایی کرده‌ام اما نوشتن به نظرم فرآیندی است که باید خیلی درباره‌اش خواند و دانست. نوشتن کاری علمی است و باید درام را خوب شناخت.

پشت صحنه  تئاتر و سینما چه فرقی باهم دارد؟ کدام‌یک جذاب‌تر است؟

در تئاتر دو، سه ماهه تمرین قبل از اجرا داریم. همه چیز در همان تمرین به دست می‌آید. همان زمان است که با گروه زندگی می‌کنیم؛ همدیگر را می‌شناسیم و فضایی ایجاد می‌شود که پیش از این نبوده است.

اما در سینما، ارتباط بازیگر با بازیگر مقابل و دیگران در همان زمان  فیلمبرداری و طی یکی، دو ماه اتفاق می‌افتد. فیلمبرداری اوقات تلف‌شده زیاد دارد و به همین دلیل مدت بیشتری در شرایطی که کاری نداریم، در کنار هم هستیم.

azadeh samadi

آزاده صمدی در نمایی از سریال دیوار به دیوار

 تا الان معیارتان برای انتخاب این نقش‌ها چه بوده؟

جذابیت و چالش‌های نقش. صرفا اینکه در فیلم حضور داشته باشم راضی‌ام نمی‌کند.

چطور خودتان را برای نقش آماده می‌کنید؟

یکی از کارهایی که همیشه می‌کنم فکر کردن خیلی زیاد به آدمی است که قرار است نقش‌اش را بازی کنم.

رسیدن به درک درستی از نقش، تمرین خاصی هم لازم دارد؟

بخشی از آن برمی‌گردد به درک نقش. به نظرم چیزی به نام شعور در بازیگر باید وجود داشته باشد. متن فیلمنامه به بازیگر مواد اولیه‌‌ می‌دهد و فقط کافی است که او به آنها خوب فکر کند.

عکس آزاده صمدی ,آزاده صمدی

عکس آزاده صمدی

ازاده صمدی

بخشی از گفتگو آزاده صمدی با مهران مدیری

صمدی در پاسخ به سوال مدیری درباره اینکه شایعاتی وجود دارد که شما جدی و بد اخلاق هستید، گفت: من خیلی آدم خوش اخلاق و خوش خنده‌ای هستم؛ احتمالا خیلی اذیتم کردند که این اتفاق افتاده است. در حیطه کاری ما خیلی از مناسبات رعایت نمی‌شود. متاسفانه آدم‌ها برای کار خود احترام قائل نیستند. تکرار این مسئله ممکن است آدم را برنجاند و عصبانی کند. برای من مهم است هوای دل همدیگر را داشته باشیم اما متاسفانه در حرفه ما بیشتر به وظیفه خودشان بدون در نظر گرفتن خیلی چیزها می‌پردازند.

حضور آزاده صمدی در شبکه های اجتماعی

صمدی اظهار داشت: حدود دو سال است که در فضای مجازی هستم. یک دلیل خاص داشت؛ دوست داشتم تئاترهایی که اجرا می‌کنم را اطلاع‌رسانی کنم تا مردم به دیدن تئاتر تشویق شوند. متاسفانه فرهنگ استفاده از فضای مجازی وجود ندارد. البته من گاهی با این اتفاق‌ها در فضای مجازی تفریح می‌کنم.

صمدی درباره ترجیح خود برای بازی در تئاتر، سینما و تلویزیون گفت: در سال دو تئاتر کار می‌کنم. سینما هم همین طور و اگر سریال جذابی پیشنهاد شود، قبول می‌کنم. مثل سریال «پشت بام تهران» که بازی کردم.

صمدی در پاسخ به سوال در خصوص لزوم داشتن تحصیلات آکادمیک در حرفه بازیگری گفت: به دانشجویان تئاتر توصیه می‌کنم در کنار هم، تئاترهای دانشجویی را تجربه کنند؛ چرا که تجربه‌های بسیاری می‌توانند به دست بیاورند.

صمدی درباره تعبیرش از عاشق شدن و تجربه خود از این حس عنوان کرد: تعبیر عاشق شدن را نمی‌دانم. به دوست داشتن اعتقاد دارم اما نمی دانم عشق وجود دارد یا نه.

ازاده صمدی ,اینستاگرام آزاده صمدی

اینستاگرام آزاده صمدی : _instagram.com/azadehsamadi

فیلمهای سینمایی آزاده صمدی

آفریقا    ۱۳۸۹
سیزده    ۱۳۹۱
طبقهٔ حساس    ۱۳۹۲
ارغوان    ۱۳۹۳
گاهی    1394

۵۰ کیلو آلبالو    ۱۳۹۴
خوب، بد، جلف    ۱۳۹۴
ساعت ۵ عصر    ۱۳۹۵
لابی    ۱۳۹۵

سریالهای ازاده صمدی

راه بی‌پایان    ۱۳۸۶
گاوصندوق    ۱۳۸۸
سی امین روز    ۱۳۹۰
حیرانی    ۱۳۹۱
انقلاب زیبا    ۱۳۹۳
پشت بام تهران    ۱۳۹۴
عالیجناب (شبکه خانگی)[۸]    ۱۳۹۴
دیوار به‌ دیوار    ۱۳۹۵–۱۳۹۶

گریم آزاده صمدی در فیلم پنجاه کیلو آلبالو

گریم آزاده صمدی در فیلم پنجاه کیلو آلبالو

آزاده صمدی در فیلم خوب بد جلف

گریم آزاده صمدی در فیلم خوب بد جلف

آزاده صمدی ,طلاق ازاده صمدی ,جدایی آزاده صمدی از شوهرش

بیوگرافی آزاده صمدی و همسرش +علت جدایی و طلاق او

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil