محمد کاسبی بازیگر سینما و تلویزیون متولد 4 خرداد 1330 در تهران می باشد و 66 سال سن دارد.
کاسبی فعالیت هنری خود را از سال 13 سالگی با حضور در صحنه تاتر آغاز نمود.
محمد کاسبی در کنکور سال 1350 شرکت کرد و در رشته پزشکی قبول شد اما به جهت علاقه به تحصیل تئاتر در دانشکده هنرهای زیبا، از پزشکی انصراف داد و در سال 1351 به سربازی رفت.
وی در اوایل سال 1358 با چندی از دوستان حوزه اندیشه و هنر اسلامی را پایهگذاری کرد که بعدها نام این محل به «حوزه هنری» تغییر نمود، کاسبی همچنین مرکز هنرهای نمایشی وزارت ارشاد را نیز بنیانگذاری نمود.
محمد کاسبی متاهل می باشد و ازدواج کرده است
–بیش از یک سال است که از محمد کاسبی در سینما و تلویزیون خبری نیست. دلیل این موضوع را چه میدانید؟
من در طول یک سال گذشته هیچ پیشنهادی در عرصه سینما و تلویزیون نداشتم به همین خاطر در این مدت فعال نبودم. البته من نباید دلیل این موضوع را بگویم، بلکه شما باید این سوال را از افرادی بپرسید که در این عرصه مسئولیت دارند و از آنها بخواهید که دلیل کم کار شدن من را توضیح دهند.
حالا شاید عدهای بگویند که در سینما باند و باندبازی است ولی به نظر من این حرفها ارزشی ندارد بلکه مهم این است که افرادی همانند من با این تجربیات و توان بالا برای انجام کار، هر روز از دست میروند و بعد از مدتی نیز از ذهنها فراموش میشوند.
البته من میخواهم از مسئولین این حوزه بپرسم، آقای مسئول، شمایی که در این حوزه مسئولیت و قدرت دارید آیا اصلا متوجه این موضوع هستی که چه افرادی به خاطر سومدیریتهای شما مورد ظلم قرار گرفتهاند؟ پس چگونه میخواهی در مقابل خدا پاسخگو باشید؟
*بعضی از دوستانم میگویند همین نقشهایی که تو رد میکنی، ما قبول میکنیم و پول آن را میگیریم و حال میکنیم!
درضمن من باید نقشهایی را قبول کنم که بعد از اینکه در آنها بازی کردم بتوانم در مقابل دیگران از آن نقش دفاع کنم. بنابراین باید صبر کنم تا زمانی که یک کار خوب به من پیشنهاد شود. البته بعضی از دوستانم میگویند: «محمدجان این چه کاری است که تو میکنی؟ همین نقشهایی که تو آنها را رد میکنی ما قبول میکنیم و پول آن را هم میگیریم و حال میکنیم! کسی هم در این مملکت نه با ما میگوید که چرا رفتی و این نقش را قبول کردی؟ و نه تو را تشویق میکنند که چرا نرفتی و نقش را رد کردی! پس نباید خودت را اذیت کنی.» ولی من درجواب آنها میگویم که من برای اینگونه زندگی گرفتن، هدفی دارم و معتقدم که لحظه به لحظه زندگی من تعریف دارد.
*ماجرای رد کردن پیشنهاد معاونت سینمایی وزارت ارشاد
-شما اگر در سینما مسئولیت داشتید، برای هنرمندان چه کار میکردید که اینگونه اتفاقات و ظلمها پیش نیاید؟
در یکی از دورههای اخیر، فردی به سراغ من آمد و گفت: «وزیر تو را برای معاونت سینمایی وزارت ارشاد انتخاب کرده است.» من در جواب او گفتم که به ایشان بگو: من نمیآیم، نه اینکه دوست نداشته باشم به شما کمک کنم بلکه احساس میکنم در اجرای این مسئولیت ناتوانم. البته نه اینکه من در سمتهای مدیریتی سابقهای نداشته باشم، همچنان که من از بنیانگذاران حوزه هنری و مرکز هنرهای نمایشی وزارت ارشاد بودم و سوابق فعالیتهای مدیریتی زیادی در عرصه سینما و تئاتر دارم ولی من احساس کردم نه من توان حضور در این مسئولیت را دارم و نه آن فردی که پیشنهاد وزارت ارشاد به او شده بود، در قد و قواره قبول این مسئولیت بود.
* سعی کردم هرکاری را که احساس میکنم توان انجام آن را ندارم، قبول نکنم
من سعی کردم هرکاری را که احساس میکنم توان انجام آن را ندارم، قبول نکنم. اما عدهای از افراد را میبینم که شاید یک صدم توان من را نداشته باشند و با پذیرفتن چنین مسئولیتهایی ضربه سنگینی به این حوزه میزنند و بعد از آن هم با خیال راحت از پشت یک میز مدیریت به پشت میز مدیریت بعدی میروند.
بنابراین زمانی که شما میپرسید اگر در سینما مسئولیت داشتید، برای هنرمندان چه کار میکردید، من در جواب میگویم که من اصلا مسئولیتی را قبول نمیکنم که خارج از توانم باشد و بعد از آن بخواهم برای آن پاسخگو باشم.
* بهترین بازی عمرم را در فیلم «مرگ دیگری» داشتم
-فارغ از تمام این بحثها اگر بخواهید یکی از نقشهایتان را به عنوان نقش محبوب خود انتخاب کنید، به سراغ کدامیک میروید؟
من تا به حال در حدود ۷۰ اثر حضور داشتم و فکر میکنم بهترین بازی عمرم را در فیلم «مرگ دیگری» داشتم که دومین بازی من در جلوی دوربین بود. البته حضورم در فیلم سینمایی «بایکوت» را با اینکه کوتاه بود ولی آن نقش دوست داشتم. علاوه بر آن فیلمهای «پدر»، «بحران» و «زنگها» را هم از جمله کارهایم بودم که دوست داشتم.
در کارهای تلویزیونی هم سریالهای «صاحبدلان» و «مریم مقدس» را خیلی دوست داشتم که بازی جانانهای در آنها داشتم. البته شاید سریالهایی مثل «خوش رکاب» در ذهن شما بیشتر باقی مانده باشد ولی من آثار متعددی در پرونده کاریم دارم که همه آنها را دوست دارم.
* اولین تئاتر بعد از انقلاب توسط گروه ما اجرا شد/ به دلیل مشغله کاری نتوانستم بیشتر از این در عرصه تئاتر فعالیت کنم
-شما از جمله افرادی بودید که بازیگری را با تئاتر شروع کردید، پس چرا بعد از مدتی دیگر در این عرصه حضور چندانی نداشتید؟
من از سن ۱۳ سالگی کار تئاتر را آغاز کردم و در دوران قبل از انقلاب نیز تئاتر کار میکردم و بعد از پیروزی انقلاب اولین نفری بودم که مسئول بخش نمایش رادیو شدم. اما مسائلی پیش آمد که من را به عنوان یک بازیگر به حیطه مسئولیت پذیری کشاند. البته بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اولین تئاتری که به روی صحنه رفت، نمایشی بود به نام «نهضت حروفیه» که ما آن را چهل شب اجرا کردیم.
اما بعد از آن من وارد مسئولیتهای مختلفی از شوراهای ارشاد گرفته تا رادیو و مرکز هنرهای نمایشی شدم. در کنار آن نیز مدتی در حوزه هنری مسئول واحد تئاتر بودم و در کنار بازیگری، چندین نمایشنامه نوشتم که تعدادی از آنها در همان دوران منتشر شد. حتی چند جایزه در زمینه نمایشنامهنویسی گرفتهام ولی بازهم به دلیل مشغله کاری نتوانستم بیشتر از این در عرصه تئاتر فعالیت کنم.
* تصمیم گرفتم که اندیشههایم را برای خودم نگه دارم، کارگردانی را کنار بگذارم به سراغ بازیگری بروم!
-آیا از آن دوران و روزهای فعالیتتان در عرصه تئاتر خاطرهای دارید که بخواهید برای مخاطبین بگویید؟
سالها پیش زمانی که آقای حسین پاکدل رئیس تئاترشهر بود، من به عنوان مشاور ایشان فعالیت میکردم. در همان دوران من نمایشی را آماده کردم که به روی صحنه ببرم ولی رئیس مرکز هنرهای نمایشی در آن زمان فردی بود که اخیراً شنیدم که در انگلستان زندگی میکند و با محتوای این نمایش مشکل داشت و میخواست آن را جمع کند. من در آن زمان دیدم که این افراد ا اندیشههای من مشکل دارند. در نتیجه تصمیم گرفتم که اندیشههایم را برای خودم نگه دارم، کارگردانی را کنار بگذارم به سراغ بازیگری بروم!
فیلم های محمد کاسبی
رفقای خوب (۱۳۹۴)
آسمان هشتم (۱۳۸۹)
بدون اجازه (۱۳۸۹)
نطفه شوم (۱۳۸۷)
نفوذی (۱۳۸۷)
دیوار (۱۳۸۶)
نیما یوشیج (۱۳۸۵)
عروسک فرنگی (۱۳۸۴)
عزیزم من کوک نیستم (۱۳۸۰)
مریم مقدس (۱۳۷۹)
دنیای وارونه (۱۳۷۶)
کمین (۱۳۷۵)
برادههای خورشید (۱۳۷۴)
پدر (۱۳۷۴)
دایره سرخ (۱۳۷۴)
ماه و خورشید (۱۳۷۴)
حمله به اچ۳ (۱۳۷۳)
پناهنده (۱۳۷۲)
همسفر (۱۳۷۲)
بدوک (۱۳۷۰)
بحران (۱۳۶۶)
بایکوت (۱۳۶۴)
زنگها (۱۳۶۴)
استعاذه (۱۳۶۲)
دو چشم بیسو (۱۳۶۲)
توبه نصوح (۱۳۶۱)
مرگ دیگری (۱۳۶۱)
سریالهای محمد کاسبی
تا صبح به کارگردانی مجید جوانمرد و محمد علی آهنگر ۱۳۸۵
خوشرکاب به کارگردانی علی شاه حاتمی
خوش غیرت به کارگردانی علی شاه حاتمی
یاور به کارگردانی علی شاه حاتمی
صاحبدلان به کارگردانی محمدحسین لطیفی
لطفاً دور نزنیم (۱۳۸۸)
رعنا به کارگردانی سید داود میرباقری ۱۳۶۷–۱۳۶۹
سه در چهار به کارگردانی مجید صالحی
زن بابا به کارگردانی سعید آقاخانی نوروز ۱۳۸۹
خوشنشینها به کارگردانی سعید آقاخانی ۱۳۸۹
سه دونگ، سه دونگ به کارگردانی شاهد احمدلو ۱۳۹۰
فراموشی به کارگردانی مهدی سلطانی نوروز ۱۳۹۱
خوب بد زشت (۱۳۹۳)
حانیه کاری از «سیدجلال دهقانی اشکذری»
سر دلبران به کارگردانی محمدحسین لطیفی (1396)
سوابق اجرایی
مسئول نمایشهای رادیو
راه اندازی مرکز هنرهای نمایشی
از پایه گذاران حوزه هنری
مدیریت واحد تئاتر حوزه هنری
راه اندازی و مدیریت امور شهرستانهای حوزه هنری جهت تأسیس و راه اندازی حوزههای هنری در کل کشور.
عضو شورای بازبینی و صدور پروانه فیلمهای سینمایی وزارت ارشاد
عضو شورای صدور پروانه نمایش فیلمهای خاص
عضو شورای فیلم نامه بنیاد سینمای فارابی
داور در کلیه جشنوارههای معتبر تئاتر و فیلم در کشور از جمله جشنواره تئاتر فجر، فیلم کودک و نوجوان اصفهان، تئاتر مقاومت، فیلم دفاع مقدس، تئاتر خیابانی، تئاتر دانشجویی سراسر کشور
چندین دوره داور جشنواره فیلم و سریالهای تلویزیون، دبیر جشنواره سینمای دفاع مقدس
دبیر جشنواره تئاتر دفاع مقدس
عضویت در شورای نمایش فرهنگستان هنر
شقایق دهقان بازیگر سینما و تلویزیون متولد 4 اسفد 1357 در آلمان می باشد.
سه ماه بعد همزمان با اتمام تحصیلات پدرش به همراه خانواده به ایران بازگشت. مدت 6 سال بهدلیل کار پدرش در یکی از شهرهای شمال ایران ساکن شدند و سپس به تهران آمدند.
دهقان فعالیت هنری خود را از سال 1377 آغاز نمود.
شقایق دهقان فعالیت سینمایی خود را از سال 1378 با بازی در فیلم زیر نور ماه ساخته رضا میرکریمی آغاز کرد.و با سریال شب های برره مهران مدیری به خوبی شناخته شد.
مهراب قاسمخانی نویسنده سینما و تلویزیون همسرشقایق دهقان می باشد .
نیروانا اسم دختر شقایق دهقان ( از همسر سابق مهراب قاسمخانی و نامادری او) و نویان اسم پسر شقایق دهقان می باشد.
شما زوج هنری هستید. از بین زوجهای هنری خارجی کدام زوج را بیشتر دوست دارید؟
شقایق دهقان: برادران کوئن.
مهراب: برادران داردن.
شقایق : از شوخی گذشته، زوج آنجلینا جولی و برد پیت را همیشه دوست داشتم که متاسفانه شنیدیم دارند از هم جدا میشوند.
مهراب : آنجلینا جولی را به خاطر برد پیت قبولش دارم.
از زوجهای ایرانی چطور؟
شقایق : من مائده و آقای آئیش را خیلی دوست دارم. از آن زن و شوهرهایی هستند که بعد از این همه سال زندگی، عشق بینشان موج میزند.
مهراب قاسمخانی: الیکا عبدالرزاقی و امین زندگانی هم زوج مورد علاقهمان هستند.
شقایق دهقان: آره واقعا.
چرا کار مشترک هر دو شما طنز و شوخی است؟
مهراب قاسمخانی: با نوشتههای طنز شروع کردم و ادامه دادم، ولی دوست داشتم هم خودم و هم شقایق کار غیر طنز انجام بدهیم.
شقایق دهقان: کار طنز را دوست دارم. در کار شوخی هوش وجود دارد. باید آدم باهوشی باشید تا بتوانید شوخی کنید. کمدی درست باید هوشمندانه باشد و اصولا خندیدن خوشحالم میکند.
در خانه هم جوک زیاد به هم میگویید؟
شقایق : خیلی! مهراب خیلی با مزه است. اصلا با او ازدواج کردم؛ چون بامزه بود.
مهراب قاسمخانی: راست میگوید. هیچ ویژگی دیگری نداشتم.
شقایق : مهراب خوبیاش این است که بلد است شوخی کند.
در خانه هم که فیلم کمدی خوراک روزانهتان است دیگر.درست است؟
هر دو: نه! اصلا.
شقایق : نویان دوست دارد. گاهی برای او میگذاریم، آن هم به خاطر این که لحظههای خوبی را با هم بگذرانیم.
کارهای خودتان را هم دوباره میبینید؟
شقایق : نه! ولی تازگیها خیلی دوست دارم کارهایی مثل پاورچین و شبهای برره را که در آن زمان نویان به دنیا نیامده بود، ببینم.
بازیگر مورد علاقهاش چه کسی است؟
چون با این سیستم بزرگ شده مثل بچههای دیگر زیاد هیجانی برای دیدن بازیگر ندارد (از نویان میپرسد): نویان از بازیگران ایرانی چه کسی رو دوست داری مامان.
نویان: تو و بابا را.
زوج خوش اخلاقی هستید. با این حساب دور و بریها از بودن در کنارتان لذت میبرند.درست است؟
شقایق : آره! در مورد مهراب، دور و بریها از بودن در کنارش خیلی کیف میکنند.
مهراب قاسمخانی: من آرامم. سر کار هم خوش اخلاقم، اما شقایق بین آرام و بیاعصاب در نوسان است.
شقایق دهقان: نوسان کمی دارم..
شما طنز نویس و بازیگر طنز هستید. مدرسه که میرفتید، معلمها و بچهها را زیاد فیلم میکردید؟
مهراب قاسمخانی: در دوران ابتدایی و راهنمایی کمی آرام بودم، اما در دبیرستان هم از نظر درسی و هم اخلاقی، برعکس الان افتضاح بودم.
شقایق : خیلی آرام بودم. همیشه انضباطم ۲۰ بود. بیسر صدا و مودب بودم. همیشه رو صندلی اول کلاس، خانم اجازه خانم اجازه بودم.
چون هر دو نویسندهاید، شده موقع نوشتن یک شخصیت یا موقعیت، مدتی غش غش بخندید؟
شقایق: خیلی! بارها به متن مهراب خندیده ا م.شده گاهی مهراب برایم متنی آورده و پس از خواندنش ۱۰ دقیقه بلند بلند خندیدهام، مثل فیلمنامه نون و ریحون که خیلی متن بامزهای داشت.
مهراب قاسمخانی: به متنهای خودم نمیخندم؛ چون درگیر ریتم و درست و غلط فیلمنامه و تکنیک نوشتن هستم. بنابراین شوخی آن لحظه باعث خندهام نمیشود. علتش این است که موقع نوشتن با اعتماد به نفس نمینویسم؛ چون همیشه نگرانم که آیا شوخی در میآید یا نه. به همین خاطر مرتب در استرس هستم و خندهام نمیآید.
شما دیالوگ نویس ماهری هم هستید. از دیالوگ نویسهای جهان کار چه کسی را دوست داری؟
مهراب قاسمخانی: وودی آلن را خیلی دوست دارم. عشق و مرگ، پول وبردار فرار کن و مجموعه کارهای دوره اولش را خیلی دوست دارم.
شقایق : مهراب زنانه نویس خیلی خوبی هم هست.مثلا دیالوگهای بین دو تا خانم، حس، کشمکش بین آنها و همچنین تکههایی را که به هم میاندازند، جوری مینویسد که انگار خودش آن دو تا خانم است!
مهراب قاسمخانی: احساس میکنم که هریک از کاراکترهایم بخشی از وجود خودم هستند. چون خودم از نظر فرهنگی، مالی و اجتماعی از قشر متوسط بودهام و پدرم کارمند بوده، در دیالوگ نوشتن برای این طبقه تسلط دارم.
شخصیتهایی که برای خانم دهقان نوشته شده به نوعی شخصیت خنگ پر رویی است که در لحظه گلیمش را از آب میکشد بیرون، اعتماد به نفس دارد و کم نمیآورد. چطور اینها خلق شدند؟
مهراب قاسمخانی: در ساختمان پزشکان خنگ پر رو بود.
شقایق : در پاورچین خنگ کمرو.
مهراب قاسمخانی: در پاورچین خنگ خجالتی بود. در برره همه بررهایها یک بیشعوری ذاتی داشتند.
شقایق : که این هم داشت..
این توانمندی خوب بازیگری مثل شما را میرساند.
شقایق : لطف دارید.
مهراب قاسمخانی: علتش این است که با برادرم؛ پیمان تلاش کردیم شخصیتها تخت نباشند. یاسمن در پاورچین خنگ بود، اما این فقط یک لایهاش بود. از آن طرف او را عاشق هم میدیدیم. ضمن این که عصبانیتش را در برابر داوود هم میدیدیم. برای همین معمولا ماجرا را به یک نوع شوخی ختم نمیکنیم. یادم است در ساختمان پزشکان نویان خیلی کوچک بود و قرار بود نقش شقایق کوتاه و کمرنگ باشد.
شقایق دهقان: ابتدا خانم دیگری بازی کرد. بعد از چند جلسه خودش انصراف داد و بعد مرا آوردند. گفتند چون نویان کوچک است برای نقش تو کم مینویسیم.
مهراب : ولی خود نویسندهها تمایل داشتند برای شخصیت خانم شیرزاد بنویسند و شوخی کار بالا بکشد.
گویا شما از پاورچین با هم آشنا شدید و این آشنایی منجر به ازدواجتان شد.این ازدواج چقدر برای جامعه هنری ما خوب شد؟
(مهراب به شقایق نگاه میکند و شقایق همین طور میخندد) مهراب قاسمخانی: قبلش با هم آشنا شده بودیم، ولی جدی شدنش در پاورچین بود (حواس مهراب به کارهای نویان میرود).
شقایق : از فیلمنامه نوشتن مشترک شروع شد. مهراب به من گفت با من ازدواج میکنی؟ من هم گفتم آره!
مهراب(با شیطنت): حواسم نبود؛ گفتی من پیشنهاد دادم دیگر نه؟! داشتم زندگی عادیام را میکردم (شقایق چهره حق به جانب به خود گرفته!).
شقایق(لبهایش را میگزد و مشتش را زیر دهانش میگیرد): چقدر پر روست(خنده دو تایی).
مهراب قاسمخانی: البته قبلش داشتیم برای برنامهای برای گروه کودک شبکه جام جم به کارگردانی نوید محمودی مینوشتیم که با هم آشنا شدیم.
شقایق : کار هنریام را از عروسک
گردانی شروع کردم. بعد کارمان به جشنواره عروسکی هم رفت. عروسک من یک پرنده
بود که جایش حرف میزدم و حرکتش میدادم.
اینستاگرام شقایق دهقان : وی پیجی در اینستاگرام ندراد.
چه چیزی بیشترین تاثیر را روی کارتان میگذارد؟
مهراب قاسمخانی: بیشترین تاثیر و جذابیت برای من فیلم دیدن است. فیلمها و سریالها در ذهنم جرقههایی میزنند که به منانگیزه کار میدهند.
شقایق : غالبا بعضی اتفاقاتی که بیرون میبینم برایم جذاب و تاثیرگذار است. اینها را به مهراب هم میگویم، مثلا امروز خانمی را دیدم که راه رفتنش خیلی برایم جالب بود. راه رفتنش خیلی آرام بود.
(نویان میآید. اول مهراب بعد شقایق را میبوسد)
نویان بیشتر به کدامتان رفته است؟
هر دو: ترکیب است.
وجوه مشترک زندگیتان زیاد است یا متضادها؟
مهراب : هر دو در خانه راحتیم. زیاد اهل جاهای شلوغ نیستیم و بیشتر فیلم نگاه میکنیم.
در انتخاب و دیدن فیلم هم سلیقهاید؟
مهراب قاسمخانی: من سینمای فانتزی و تخیلی دوست دارم، اما شقایق دوست ندارد. بعضی فیلمها را با من میبیند و بعضیها را نه. شقایق فیلمهای زنانه را خیلی دوست دارد. با بعضیهایش همراه هستم، اما ٨٠ درصد فیلمهایمان مشترک هستند. وقتی میخواهم فیلم بخرم یک بخش فیلمهای خودم را بر میدارم و یک سری فیلمهای شقایقی میگیرم(شقایق میخندد) و میدانم که قرار نیست آنها را ببینم.
چه چیز مشترکی هر دوتان را خیلی خوشحال میکند؟
شقایق : با هم خوش میگذرانیم و خوشیم.
مهراب قاسمخانی: خانواده و در کنار هم بودن از همه چیز برایمان مهمتر است.
شقایق : نویان یک کار جالب و غیر منتظره بکند خوشحالمان میکند.
دوره پر کاری شده همدیگر را نبینید؟
شقایق دهقان: دورههایی که مهراب شب تا صبح کار میکرد من که برای بازی میرفتم و آفیشم صبح زود بود. وقتی میرفتم او تازه داشت میآمد خانه تا بخوابد.
مهراب قاسمخانی: مدتها این جوری بودیم، ولی اگر کار مشترک داشته باشیم هم در خانه و هم سر کار با هم هستیم.
شقایق دهقان: به تازگی کاری داشتم که هفت ماه از صبح تا شب طول میکشید، اما الان ترجیح میدهم کاری را که باعث شود طولانی مدت از خانه دور باشم انجام ندهم.
از نظر انتخاب غذا هم سلیقه مشترک دارید؟
شقایق : الان خدا را شکر این فودکورت مدتی است نزدیک خانهمان باز شده.
مهراب قاسمخانی: خدا را شکر دستپخت شقایق خوب است. آشپزی نکند بدبخت میشویم.
اهل غذاهای سنتی که هستید.درست است؟
شقایق دهقان:آبگوشت یکبار پختم، ولی قورمه سبزی و زرشک پلو با مرغ درست میکنم. بعضی غذاها به نظر میآید خیلی راحتاند، اما درست کردنشان سخت است مثل میرزا قاسمی و کتلت و این جور چیزها که به چشم نمیآیند.این قبیل غذاها مقدمات زیاد دارند و زمان زیادی در آشپزخانه میبرند.
مهراب در آشپزخانه کمک میکند؟
مهراب قاسمخانی: تازگیها دارم سعی میکنم بیشتر کمک کنم.
شقایق : گاهی جاهایی را تمیز میکند که اصلا به ذهنم نمیرسد!
غذای مورد علاقه آن زمانتان چه بود؟
شقایق : پیتزا خیلی دوست داشتم. الان سالهاست که لب نمیزنم.
خانوادگی سینما و تئاتر میروید؟
شقایق : من نویان را تئاترمیبرم، اما از آنجایی که مهراب سینما نمیآید، منتظر میشوم تا از رسانههای تصویری فیلمها را بگیرم. از بچگی خانواده مرا به سینما فرهنگ میبردند.
با هم خرید میروید؟
شقایق دهقان: مهراب خرید را دوست ندارد. گاهی لباسهای مهراب را هم خودم میخرم. بازار سنتی و پاساژهای تجریش را خیلی دوست دارم. یکباره همه خریدهایم را از تجریش میخرم؛ از سبزی تازه گرفته تا آجیل، لباس، خرده ریز خانه و ادویه جات. اغلب هم پیاده میروم. اگر خرید زیاد باشد با ماشین بر میگردم.
طرفدار کدام تیم فوتبال هستید؟
شقایق : فوتبالی نیستم.مهراب قاسمخانی: پرسپولیسی هستم. از میان تیمهای خارجی موقعی طرفدار میلان بودم اما الان فوتبال ایتالیا را دنبال نمیکنم و طرفدار رئال هستم. از تیمهای ملی هم طرفدار هلند هستم.
مسافرت به کجا را بیشتر دوست دارید؟
مهراب : به دوست داشتن نگاه نمیکنیم، به جیبمان نگاه میکنیم(شقایق میخندد) ولی از میان سفرهایی که رفتهایم هند را بیشتر دوست داشتهام.
شقایق دهقان: من هم همین طور. از شهرهای ایران شیراز را خیلی دوست دارم،همینطور اصفهان و قشم را.
سوغاتی هم میخرید؟
هر دو: اهلش هستیم.
شقایق : شهرهای ایران خوراکی بیشتر دارند.ترجیحم برای سوغاتی خوراکی است. دوست دارم از هر شهری شیرینیهایی را که دارند بخرم.
برنامه اصلیتان در سفر گردش است یا استراحت؟
شقایق : چون بعد از زمان طولانی کار کردن سفر میکنیم، دو روز اول را استراحت میکنیم.
پس با این حساب نویان باید شهرهای ایران را خوب بشناسد.
مهراب قاسمخانی: نه! سفر داخل کشور کم رفته است. رانندگی را دوست ندارم. سفر با ماشین را نمیپسندم.
شقایق دهقان: از هواپیما هم میترسد.
مهراب قاسمخانی: راست میگوید. با پرواز داخلی نمیروم..
شقایق : هیچ دقت کردید؛ وقتی هواپیما دارد مینشیند همه موبایلهایشان را در میآورند که خبر بدهند ما رسیدیم، خیالتان راحت باشد؟!
مکانها برایتان جنبه خاطره دارند؟
مهراب قاسمخانی: خیابان فرشته برایم همیشه خاطرهانگیز است.
شقایق : (با شیطنت) بله! آن موقعها همیشه از لوکیشن تا خانه حتی موقع باران با من پیاده میآمد. (باشوخی)الان تا سر کوچه هم با من پیاده نمیآید!
مهراب قاسمخانی: برخی رستورانها هم برای ما خاطرهانگیزند مثلا پایین میدان هفت تیر جایی هست که غذای هندی خوبی دارد.گاهی آنجا میرویم.
فیلم های سینمایی شقایق دهقان
گذرموقت (۱۳۹۴)افشین هاشمی
شرف خانواده فاضل(۱۳۹۳)پوریا جاویدپور
آتیش بازی(۱۳۹۲)بهمن گودرزی
گنجینه جواهر پشته(۱۳۹۰)نادر مقدس
شیرین (۱۳۸۷) عباس کیارستمی
زیر نور ماه(۱۳۷۹)رضا میرکریمی
سریالهای شقایق دهقان
سر به راه (1393)
یادداشت های یک زن خانه دار (1393)
قایم موشک
پژمان (1392)
مهرآباد (1392)
دزد و پلیس 1391
مسیر انحرافی1391
ساختمان پزشکان1390
مرد هزار چهره 1387
شب می گذرد 1387
مسافران 1388
زن بابا 1389
باغ مظفر 1385
شب های برره 1384
کوچه اقاقیا 1382
پاورچین 1381
مثل زندگی 1379
دختران 1379 به عنوان بازیگر مهمان
بیست 1377
نویسندگی
کمربندها را ببندیم (یکی از نویسندگان)
نقطه چین (مهران مدیری)
دورهمی (مهران مدیری)
شبهای برره (یکی از نویسندگان در چندین قسمت)
ریما رامین فر بازیگر سینما و تلویزیون متولد سال 1349 در تهران است.
رامین فر سال 1376 وارد عرصه هنر شد.
تحصیلات: ریما رامین فر دارای مدرک کارشناسی ارشد کارگرانی تئاتر است.
اوج کار ریما رامین فر بازی در سریال پایتخت بود که با استقبال پر شور مردم مواجه شد.
وی همسر امیر جعفری از بازیگران مرد سینما نیز می باشد و یک پسر به اسم آیین جعفری دارد.
ریما رامین فر متولد 1349 در تهران است ، وی دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشته کارگردانی تئاتر می باشد. از سال 71 در رشته تئاتر وارد دانشگاه شد. اولین کار حرفه اى اش نمایش شب به خیر مادر نوشته مارشا نورمن و به کارگردانى حامد محمد طاهر بود که در سال 75 در تئاتر شهر به روى صحنه آمد.
و از همان سال به بعد به صورت پیاپى یا در تئاتر بازى کرد یا کارگردانى کرد یا نمایشنامه نویسى. از جمله کارهایش از زمستان ،66 رقص کاغذ پاره ها، پس تا فردا، دل سگ، یک دقیقه سکوت، همان همیشگى و زمزمه مردگان را مى توان نام برد.مقطع کارشناسى نمایش و کارشناسى ارشد کارگردانى خواند. از ابتداى جوانى دوست داشت در یک رشته هنرى مثل تئاتر یا تلویزیون یا دانشکده صدا و سیما فعالیت کند.سال 67 دیپلم گرفت و در همان سال در رشته گرافیک قبول شد و بعد از یک سال تصمیم گرفت که به اروپا برود و آنجا ادامه تحصیل بدهد.
سه الى چهار سال در آلمان بود حتى وارد دانشگاه شد ولى بعد به دلایلى برگشت.وقتى برگشت زیاد وقت نداشت. مهلت ثبت نام در آزمون دولتى گذشته بود فقط ده روز داشت به امتحان دانشگاه آزاد که وقتى در آلمان بود خانواده اش برایش ثبت نام کرده بودند. در رشته نمایش قبول شد. همزمان با ورود به دانشگاه درگیر کار تئاتر شد. این انگیزه دراو به وجود آمد که نمایشنامه بنویسد.اولین نمایشنامه که نوشت نمایشنامه “پس تا فردا” بود که این نمایش در جشنواره تئاتر فجر اجرا شد و جایزه سوم نمایشنامه نویسى را گرفت البته در این نمایشنامه خودش هم بازی میکرد .در سال 80 در یک دقیقه سکوت بازی کرد و جایزه دوم بازیگری جشنواره تئاتر فجر را گرفت و در نمایش زمزمه مردگان هم جایزه اول بازیگری جشنواره تئاتر فجر را کسب کرد . وی در سریال بدون شرح نویسنده بود و در سریال من یک مستاجرم به بازیگری پرداخت. همچنین در قسمتهایی از مجموعه کمربندها را ببندیم هم بازی کرد .
بیوگرافی امیر جعفری
امیر جعفری در شهریور 1353 در تهران بدنیا آمد. وی دارای لیسانس مدیریت از دانشگاه آزاد اسلامی است.وی در سال 80 با بازی در فیلم نان عشق موتور 1000 وارد سیتما شد و در همان سال در سریال بدون شرح به خوبی دیده شد.
ریما رامین فر با امیر جعفری از بازیگران مرد ازدواج کرده است و حاصل این ازدواج نیز یک پسر به نام آیین می باشد.
سالی که آغاز کردهاید چطور سالی بود؟ به خصوص که سال گذشته هم سال پرکاری را پشت سر گذاشتید؟
خدا را شکر سال خوبی را آغاز کردهام ضمن اینکه سال گذشته هم سال خوبی برایم بود بخصوص که در ماه رمضان با مجموعه “پایتخت” میهمان خانههای مردم بودم که مثل سایر فصلهای این مجموعه کار موفقی بود و مورد توجه مردم قرار گرفت و خستگی کار فشرده در گرمای شمال و فیلمبرداری مدام از تن همه عوامل در آمد. این را هم باید بگویم که در فصل چهارم “پایتخت” بخش جدیدی از شخصیت هما را ارائه دادیم که امیدوارم این بخش در فصل پنجم پررنگتر باشد؛ این بخش به حضور “هما سعادت” در بیرون از خانه میگذشت و چالشهای زندگیش با نقی هم به این دلیل پررنگتر بود.
دو فیلم سینمایی متفاوت یکی کمدی و دیگری فیلمی اجتماعی و تلخ را هم در جشنواره داشتید که یکی در نوروز روی پرده رفت و دیگری هم آماده اکران است.
همین طور است. دو نقش متفاوت در فیلمهای “زاپاس” و “ابد و یک روز” بازی کردم . “شهناز” در “ابد و یک روز” نقش درست و محکمی بود و ارزشهای این فیلم که توسط یک کارگردان جوان با حضور تعداد زیادی از بازیگران سینما ساخته شده بود در اکران و زمان نمایش در جشنواره دیده شد و به نظرم شهناز شخصیتی بود که درجامعه مابه ازهای زیادی دارد. در فیلم “زاپاس” هم تمام تلاش را انجام دادم که در قالب یک زن شهرستانی که هویت دارد و در بیرون خانه کار میکند بازی خوبی انجام بدهم و فکر میکنم کاراکترم در این فیلم یعنی “خاله خورشید” به خوبی در درام داستان جا گرفته بود.
نقش “هما” در سری “پایتخت” از جمله کاراکترهای ماندگار در تاریخ تلویزیون ایران است. چگونه توانستید شخصیتی را خلق کنید که چندین سال محبوب باشد؟
“هما” نمونه موفق یک مادر، همسر مهربان، دلسوز و صبور ایرانی است و زندگی را خیلی سخت نمیگیرد و از اینکه در کنار خانوادهاش حضور دارد احساس خوشحالی و شادمانی دارد و شادیهایش را با اعضای خانوادهاش تقسیم میکند و تلاش میکند ضمن حفظ و حمایت از خانواده به دیگران و اطرافیان نزدیک مثل ارسطو کمک کند تا بتوانند به خواستههای خودشان برسند.
اینستاگرام ریما رامین فر : وی صفحه ای در instagram ندارد و صفحات موجود جعلی است . اینستاگرام امیر جعفری: amirjafari4
یکی از ویژگیهای مهم مجموعه “پایتخت” تأکید بر اهمیت و جایگاه خانواده در اجتماع است. این نگاه را چگونه ارزیابی میکنید؟
همان طوری که اشاره کردید در مجموعه “پایتخت” ارزشگذاری به بنیان خانواده در ساختار سریال مورد توجه سازندگان سریال بوده است و جایگاه بزرگترها و حقوق کوچکترها به طرز درستی تبین شده است و “بابا پنجعلی” به عنوان بزرگتر خانواده علیرغم بیماری و مشکلاتی که دارد مورد احترام و توجه خانواده است و نشان دادن این نوع روابط میتواند درجامعه فرهنگ سازی کند. در تمام ” پایتخت” هم این رویکرد به طور جدی مورد توجه قرارگرفته است.
تلویزیون، رسانه فراگیری است و در این مجموعه تأکید بر اهمیت و جایگاه خانواده محوریت دارد و یک جورهایی این سریال را سمبل تکریم به مقام خانواده در جامعه میبینم چون تمام اعضای خانواده به شدت پشتیبان و یاور یکدیگر هستند و به اصطلاح هوای یکدیگر را دارند. علیرغم اینکه “بابا پنجعلی” حافظه درستی ندارد اما درخانواده به عنوان یک رکن مهم مورد احترام و حمایت قرار گرفته است و یکی از دلائلی که باعث شد سریال در ارتباط با مخاطبان موفق عمل کند همین توجه به خانواده و نقش بزرگترها است.
با توجه به کم رنگ شدن نقش خانواده در بین جوانها، آیا دیدن مجموعه “پایتخت” میتواند در این زمینه دیدگاه جوانها را تغییر بدهد؟
همه عوامل سازنده “پایتخت” این امیدواری را داشتند که دیدن مجموعه باعث بشود دیدگاههای خیلی از جوانها که نسبت به جایگاه خانواده و ازدواج بیتفاوت هستند تغییر پیدا کند و جایگاه خانواده به درستی ارائه بشود.
با توجه به بزرگ شدن تدریجی فرزندان در “پایتخت” گویا این سریال خواسته درباره چگونگی رفتار با فرزندان هم به اندازه خود آگاهی بخشی داشته باشد.
هر سنی مقتضیات خاص خودش را دارد و هما میکوشد رابطه صمیمانه و بدون تکلفی با دخترهایش داشته باشد و بیشتر با آنها دوست و رفیق باشد. همین دوستی است که شاید رمز موفقیت ارتباط با فرزندان در زندگی بیرونی هم هست.
این تلاش برای ورود شخصیت زنی سنتی به فضای بیرونی و ورود به شورای شهر هم انگار برگرفته از جامعه امروز ماست که بسیاری از بانوان سعی میکنند به اندازه حضور در خانه در محیطهای کاری هم حضوری فعال داشته باشند.
“هما” شخصیت معقول، با گذشت و مهربانی دارد و رفتن به دانشگاه و نماینده شدنش باعث میشود مسائل جدیدی را بیاموزد و با این رویکرد میتواند نقش مهمتری در خانوادهاش ایفا کند. البته “هما” در قسمتهای قبل نشان داد زن روزهای سخت است و به خاطر بیماری و افسرگی شوهرش با جدیت رستورانی را که راه اندازی کرد، اداره میکرد تا به اقتصاد خانواده کمک کند.
عکس امیر جعفری و همسرش ریما رامین فر
به عنوان بازیگری که مادر هم هستید فکر میکنید این زنان هستند که نقش اصلی تربیت فرزندان را برعهده دارند یا باید به تربیت دوگانه معتقد بود؟
نه، اتفاقا فکر میکنم پدرها هم در تربیت فرزندان نقش مهمی دارند و باید در آن مشارکت داشته باشند و این یک روش نادرست است که فرزندان تحت تأثیر فقط مادر یا فقط پدر باشند.
به نظر میرسد این تعریف از ارتباط فرزند و والدین برآمده از اقتضائات روزگار مدرن است.
خانواده و جایگاهش بنا به مقتضیات زمانه تغییرات زیادی داشته است و البته اظهارنظردقیق دراین حوزه احتیاج به بحثهای کارشناسی شده دارد. با این حال با توجه به رشد تکنولوژی، شکل و ساختار خانواده با این شرایط به جلو آمده است و هنر فردی است که میتواند شخصی را در مدیریت خانواده اش کمک کند.
سیروس مقدم از جمله کارگردانانی است که در آثار مختلفی از وی حضور داشتهاید. این حضور را چطور میبینید؟
سیروس مقدم کارگردان کاربلد و آگاهی است و همیشه تلاش میکند خودش را بهروز کند و از تکنیکهای روز سریالسازی بهرهبرداری کند و همیشه موقعی که در کارهای ایشان بازی میکنم نکات تازهای میآموزم.
تیم یکدست و هماهنگ بازیگران چقدر میتواند در موفقیت یک محصول سینمایی یا تلویزیونی نقش داشته باشد؟
این گروه گرایی است که در تولید محصولی مفید در درازمدت موثر است و یقین بدانید که اگر گروه یکدستی نداشته باشید حتی ساخت یک اپیزود از یک سریال هم دشوار است. البته شناخت بازیگران از تواناییها و روحیات یکدیگر و همین طور ایجاد شرایطی برای درک مشترک به شدت میتواند مثمرثمر باشد.
با همسرتان امیر جعفری در آثار مختلفی همراه بودهاید؛ از فیلمی با دغدغههای نوجوانانه مانند “سیزده” تا کمدی “زاپاس”. این همکاری را چگونه ارزیابی میکنید ؟
رابطه زنوشوهری من و امیر جعفری باعث شد که راحت بتوانیم دعدغهها و ویژگیهای یک زوج میانسال را نشان بدهیم. سالها است که با امیر تجربه همکاری مشترک داشتهام و یک همدلی و حس خوب بین ما وجود دارد و همین همدلی است که از یک طرف باعث استمرار زندگی خانوادگیمان شده است و از طرف دیگر اینکه همکاریهای مشترک خوبی داشته باشیم.
عکس جدید ریما رامین فر و امیر جعفری و پسرشان
اوقات فراغت را چطور میگذرانید؟ آیا اهل ورزش کردن هم هستید؟
مواقعی که فرصت داشته باشم به باشگاه ورزشی برای ورزش کردن میروم اما بیشتر مواقع به پیادهروی میپردازم و شنا کردن را به صورت برنامهریزی شده دنبال میکنم.
فیلم های سینمایی ریما رامین فر
ابد و یک روز (۱۳۹۴)
زاپاس (۱۳۹۴)
فصل نرگس (۱۳۹۴)
مرگ ماهی (۱۳۹۳)
سیزده (۱۳۹۱)
قصهها (۱۳۹۰)
یه حبه قند (۱۳۸۹)
رفیق بد (۱۳۸۶)
نان، عشق و موتور ۱۰۰۰ (۱۳۸۰)
سریال های ریما رامین فر
پایتخت ۴ (سیروس مقدم، ۱۳۹۴)
پایتخت۳ (سیروس مقدم، ۱۳۹۳)
پایتخت۲ (سیروس مقدم، ۱۳۹۲)
چک برگشتی (سیروس مقدم، ۱۳۹۱)
پایتخت (سیروس مقدم، ۱۳۹۰)
من یک مستاجرم (پریسا بخت آور، ۱۳۸۲)
تله فیلم های ریما رامین فر
چند روز بیشتر (۱۳۹۲)
اخرین روز ماه (۱۳۸۹)
میش (۱۳۸۸)
تئاتر های ریما رامین فر
اینجا کجاست (شیوا مسعودی، ۱۳۹۲)
رومولوس کبیر (نادر برهان مرند، ۱۳۸۸)
غریبهای در خانه (دلآرا نوشین، ۱۳۸۸)
کابوسهای پیرود بازنشسته خائن ترسو (نادر برهان مرند، ۱۳۸۷)
شب بخیر مادر (محمد یعقوبی، ۱۳۷۶)
مرگ دستفروش (نادر برهانی مرند، ۱۳۸۵)
زمزمه مردگان (سیامک احصائی، ۱۳۸۱)
می رم روزنامه بخرم (رحیم نوروزی، ۱۳۸۱)
همان همیشگی (رامینفر، ۱۳۸۰)
دل سگ (محمد یعقوبی، ۱۳۷۹)
یک دقیقه سکوت (محمد یعقوبی، ۱۳۷۹)
پس تا فردا (محمد یعقوبی، ۱۳۷۹)
رقص کاغذ پارهها (محمد یعقوبی، ۱۳۷۸)
زمستان ۶۶ (محمد یعقوبی،۱۳۷۷)
دانلود قسمت هفتم سریال عاشقانه
دانلود سریال عاشقانه قسمت 7 با لینک مستقیم و کیفیت های محتلف و حجم کم به صورت رایگان
تاریخ پخش قسمت هفت ۷ : 18 اردیبهشت
لینک های دانلود | Download Link
کیفیت 1080
کیفیت 720
محمدرضا هدایتی بازیگر,خواننده و صداپیشه ایرانی متولد 24 اردیبهشت ماه 1352 در شهر چابهار می باشد و 44 سال سن دارد.
وی فعالیت در بازیگری را برای اولین بار به واسطه سریال مهران مدیری در سال 1376 تجربه کرد اما با حضور در نقش یاور طغرل در سریال شب های برره به خوبی شناخته شد و بعد آن پای ثابت کارهای مدیری شد.
محمدرضا هدایتی علاوه بر بازیگری خواننده گی هم میکند و تاکنون چندین آهنگ با صدای وی منتشر شده است. صداپیشگی نیز یکی دیگر از حرفه های او می باشد که بیشتر در مجموعه کلاه قرمزی (شخصیت پسرعمه زا) این کار را انجام داده است.
محمدرضا هدایتی ازدواج کرده است و متاهل می باشد و یک پسر هم به نام هامون دارد.
اگر تکراری بودم مخاطبان من را پس می زدند
این خواننده موسیقی پاپ با اشاره به نحوه استقبال مردم از کنسرت های پاپ تصریح کرد: کارهای ما نشان می دهد که خیلی در فضای تکراری حرکت نکرده ایم. اگر به لحاظ محتوایی که حاکم بر بازار موسیقی پاپ ایران است نگاهی کنید شاید کار ما شبیه کارهای دیگران است اما ما در ملودی خیلی سخت گیری کردیم، کما اینکه تولید قطعه ای چون «از تو دلگیرم» که خوشبختانه با استقبال خوب مخاطبان همراه بود در راستای همین سخت گیری ها انجام شد. به طور حتم اگر تکراری بود مخاطب آن را پس می زد.
وی ادامه داد: البته خود من همیشه تلاش کردم که خیلی با روند بازار حرکت نکنم و اتفاقا سخت گیری های زیادی در این زمینه داشتیم، به ویژه اینکه بر سر تولید آلبوم اولم این سخت گیری بسیار زیادتر از حد تصور بود. این آلبوم وقتی در سال 87 منتشر شد زمانی بود که شیوه تکنو تازه وارد ایران شده بود و به نوعی خود را به عنوان یک مد در جامعه موسیقی مطرح کرد اما من با این شیوه کاری نداشتم و تمام قطعه های این آلبوم صدای قدیمی می داد چرا که می خواستم چنین دیدگاهی وجود داشته باشد. البته بعدا دیدم که این راه هم راه خوبی برای شنیده شدن کارها نیست و باید با سلیقه عمومی مردم همپا شوم اما کار دلنشین تر را به مخاطب ارائه کنم. اینکه بگوییم متفاوت باشیم نیز رویکردهای متفاوتی دارد به طور مثال ما در این سالها می بینیم که بسیاری از گروهها موسیقی سنتی و پاپ را با هم تلفیق کرده و سعی کردند این واژه متفاوت بودن را به مخاطب نشان دهند.
صدای من صدای هوار کشیدن و اعتراض به وضع موجود نیست
هدایتی با بیان اینکه نمیدانم در موسیقی پاپ چه نوآوریای باید اتفاق بیفتد، تصریح کرد: اگر منظور محتوای ترانه هاست که باید بگویم فرمت و نوع کار ما عاشقانه است و اصراری هم ندارم که بخواهم به زور مسائل سیاسی و اجتماعی را در ترانه هایم مطرح کنم. اصولا هم ترجیح نمی دهم که خودم را درگیر این کارها کنم، چون اینها خط قرمزهایی هستند که اولا ممیزی تعیین کننده است دوما برخی از موارد هم هست که خود خواننده ترجیح می دهد وارد آنها نشود. از سویی دیگر این ماجرا بستگی به نوع صدا هم دارد که هر صدایی نمی تواند ترانه های اجتماعی را بخواند. صدای من یک صدای عاشقانه است که اصلا به درد آهنگ اعتراضی خواندن نمی خورد. صدای من یک صدای مهربان و عاشقانه است، صدای هوار کشیدن و اعتراض به وضع موجود نیست. این صدا یک صدای مهربان است که یک دلتنگی دارد که بیشتر جواب می دهد. بنابراین باید خودم بدانم که چه مدل کاری به صدای من می آید.
این بازیگر افزود: البته این دلیل نمی شود که من بگویم مخالف چنین رویکردی در موسیقی هستم اتفاقا برعکس من کارهای اعتراضی را بسیار دوست دارم ولی باید بدانیم که آیا این فضای موسیقایی به صدای من می نشیند یا نه؟ من درمقابل هیچ گونه موسیقی جبهه گیری نکردم، فقط به خودم زمان دادم که کارها به حرکت خود در فضایی که ترسیم کرده ام حرکت کنند. شاید در آینده من شیوه دیگری غیر از این شیوه را تجربه کردم. کما اینکه چندی پیش قطعه «کاشکی زمستون نبود» در اینترنت پخش شد که اثری غمگین و متفاوت از کارهای دیگرم بود و فرم آن فرق زیادی با کارهایی دارد که در آلبوم داشته ام .
اینستاگرام محمدرضا هدایتی : Instagram / MrezaHedayati
انتقاد از معترضانی که همیشه معترضند
هدایتی با بیان اینکه توقع مردم از خوانندگان مورد علاقه خود از نکات مهمی است که هر هنرمندی باید به آن توجه کند، توضیح داد: من ادعای آنچنانی در موسیقی ندارم. من همیشه یک شنونده خوب موسیقی بودم که همواره کارهای خاص گوش می کردم و هنوز هم این کار را انجام می دهم. اتفاقا خودم خیلی هم موسیقی پاپ گوش نمی کنم مگر اینکه آن موسیقی حرفی برای گفتن داشته باشد. در حال حاضر که به عنوان خواننده حضور دارم، کلی معترض وجود دارد که به من کنایه می زنند که شما بهتر است به بازیگری ادامه دهی، همین مانده که شما بخوانی و کنسرت هم برگزار کنی. به هرترتیب این اعتراض ها وجود دارد و دلیل این اعتراض ها می دانم چیست، من یک بازیگر هستم و اگر بازیگر نبودم قطعا با چنین انتقادهایی رو به رو نبودم.
صداپیشه شخصیت «پسر عمه زا» در مجموعه «کلاه قرمزی» افزود: اغلب دوستان من را در کارهای طنز دیدند. بپذیرید اگر من بروم رو صحنه و کار بسیار سنگینی را اجرا کنم حتم دارم باعث خنده می شود. من یک فرم کاری را انتخاب کردم که با توجه به بازیگری ام بیننده خیلی من را دور نبیند، یعنی من برای او باید قابل باور باشم. در غیر اینصورت حتی اگر متفاوت ترین کارها را ارائه دهم، شرایط خوبی ایجاد نخواهد شد. من باید خودم را در موسیقی ثابت کنم بعد کارهای متفاوت انجام بدهم. در واقع رسالت اصلی هر هنری سرگرمی سازی است. شما باید بتوانی مخاطب را جذب کنی بعد حرفهای بزرگ را مطرح کنید. به طور حتم اگر از همان ابتدا این کار را انجام دهم تماشاگر من را پس می زند چون من هنوز موفق به ثابت کردن خودم به مخاطب نشدم.
عدم محبوبیت بازیگران در حرفه خوانندگی
وی در ادامه سخنان خود یادآور شد: در این سالها دوستان بازیگری بودند که می خواستند خواننده شوند اما چون کارهای سنگینی را انتخاب می کردند کارشان نگرفت. به نظر شما چرا کار این دوستان علیرغم کیفیت خوبی که کارهایشان داشت، نتوانست محبوبیتی کسب کند؟ باید در پاسخ گفت اینها کارهای مردمی نداشتند که آثارشان به شیوه دهان به دهان برای جامعه تبلیغ شود. اما ببینید چرا کارهای من گرفتهاند؟ چون آنها در بین مردم حضور داشته و مثل مردم و خودم ساده بودهاند. من هم اگر از همان اول می آمدم کارهای سنگین با یک پکیج گران قیمت تحویل مخاطب می دادم، مطمئنم از مردم دور می شدم ولی من الان به مردم نزدیک هستم.
وی درپاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا صداپیشگی شخصیت «پسر عمه زا» در مجموعه «کلاه قرمزی» تاثیری در افزایش طرفداران و جمعیت کنسرتهایش داشته یا خیر؟ تصریح کرد: لزوما نمی توان به این موضوع به عنوان یک عنصر اصلی نگاه کرد. افرادی که کنسرت می روند بیشتر آهنگ های من را شنیدهاند که به کنسرت محمدرضا هدایتی می آیند چون آنها قشر خاصی هستند و هر وقت کنسرت برگزار می شود، آنها حضور فعالی دارند و به نوعی به این قضیه عادت کردهاند. اینها کسانی هستند که کارها را شنیدهاند و می آیند و طبیعی است که درصدی هم به خاطر کاراکتر «پسرعمه زا» در کنسرت من حضور دارند. اینها چیزی نیست که من بخواهم رد کنم.
محمدرضا هدایتی یک شبه خواننده نشد
هدایتی توضیح داد: به اعتقاد من این چالش باید وجود داشته باشد و اتفاقا اگر نباشد من باید ناراحت باشم چون مخاطب به تمامی این موارد اهمیت داده است. من یادم هست که وقتی قطعه «دلگیرم» را در سال 90 منتشر کردیم، در عرض یک هفته 600 هزار شنونده داشت. این ترانه از من معروف تر شد به طوری که من الان باید ثابت بکنم که من این ملودی را ساختم و خواندم و به قولی یک شبه خواننده نشدم. من در این عرصه کار کردم، منتها حرفی راجع به آن نزدم چون می دانستم این جبهه وجود دارد اما چون حوصله برخورد با این اعتراض ها را نداشتم کار خودم را انجام دادم. همین موضع هویت موسیقی من را تحت تاثیر قرار نمی دهد چون من خود را جدای از کار بازیگری محک زدم. اینکه بی سر و صدا کاری انجام دادم و مصاحبه ای هم نکردم، به خاطر این بود که دوستان نگویند من از شهرت خود برای حضور در خوانندگی استفاده کردم.
وی درباره هویت سازی برای خوانندگان فعال موسیقی پاپ تاکید کرد : اساسا مگر موسیقی پاپ ما هویت دارد که من بخواهم در مورد هویت صحبت کنم؟ در حال حاضر تمام سازهایی که در موسیقی پاپ ما استفاده می شوند همه غربی هستند، پس چه هویت پاپی داریم که من بخواهم هویت موسیقایی برای خودم قائل باشم.
ساخت یک اثر موسیقایی مدرن با محوریت موسیقی سیستان و بلوچستان
این خواننده پیرامون فعالیتهای موسیقایی خود در عرصه موسیقی نواحی گفت: من در آلبوم جدیدم یک آهنگ بلوچی دارم و تصمیم دارم از این به بعد در هر آلبومی که تولید میکنم یک یا 2 قطعه از موسیقی استان سیستان و بلوچستان هم داشته باشم. اصلا آمدن من در دفتر «ترانه سمان» به خاطر موسیقی بلوچی و زابلی بود. من آمدم که این کارها را انجام بدهم، که بخواهم یک آلبوم موسیقی تلفیقی بلوچی مدرن کار کنم اما یکدفعه دیدم مشغول تولید آلبوم پاپ هستم. همیشه و هر وقت خواستم موسیقی بلوچی کار کنم در موسیقی پاپ افتادم و البته ناراضی هم نیستم ولی ساخت یک اثر تلفیقی مدرن در رابطه با موسیقی سیستان و بلوچستان هیچوقت از من دور نمی شود. من همین جا اعلام می کنم زمانی که بتوانم آن طوری که دلم بخواهم روی موسیقی سیستان و بلوچستان کار کنم، به همه آروزهای خودم در موسیقی رسیدهام.
وی افزود: در زمانی همه تلاش خود را انجام دادم که بتوانم هزینهای را فراهم کنم و بچه های موسیقی سیستان و بلوچستان را به تهران بیاورم، جایی را برای آنها اجاره کنم که یک ماه اینجا بمانند و من با آنها و همراه هنرمندان تهرانی یک آلبوم تلفیقی روانه بازار موسیقی کنیم. منتها خیلی هزینه بر بود، حتی زمانی که می خواستم این کار را بکنم رییس ستاد مبارزه با مواد مخدر گفت من می توانم با استفاده تبصره و آیین نامه هزینهای را به تو بدهم تا این کار انجام شود اما این موضوع هم تحقق پیدا نکرد. این دینی بوده که بر گردن من است و باید آن را اجرایی کنم.
من کلاهبردار نیستم
هدایتی درباره مشکلات برگزاری کنسرت خود در تهران گفت: تنها مشکلی که برای برگزاری کنسرت داشتیم، جبهه ای بود که این روزها بر علیه من شکل گرفته است، اینکه فلانی بازیگر است و اصلا نباید بخواند. اما عقیده من چیز دیگری است، اینکه هر کسی که در هر زمینهای استعداد دارد، چرا نباید از استعداد خود استفاده کند؟ اگر از استعداد استفاده نکنیم به خودمان خیانت کردهایم. این موضوع عجیب و غریبی نیست و من می توانم در کل دنیا دهها نمونه بازیگر معرفی کنم که خواننده هم هستند و من نمی دانم چرا اینجا به شکل آزار دهنده ای این موضوع را بیان می کنند.
وی تصریح کرد: بدم می آید وقتی کسی بیاید و با این بهانه بگوید که من کلاهبردار هستم. من هیچوقت از شهرتم در موسیقی استفاده نکردم. دوست دارم حمایت کسانی را که از موسیقی من خوششان آمده، داشته باشم. دوست دارم حمایت کسانی را که از بازی های من لذت بردند، داشته باشم. من همیشه قدردان مردم بودم، همه چیز برای من مردم هستند. بنابراین اذیت می شوم و تحمل شنیدن ناراحتی دوستان را ندارم. من همیشه عادت داشتم که من را دوست داشته باشند اما الان با جریانی روبه رو شدم که هم می خواهم به عقیده آنها احترام بگذارم و هم می خواهم یک جوری به آنها بگویم که اشتباه می کنید.
این خواننده افزود: ما حتی برای آلبوم بعدی هم برنامه ریزی لازم را انجام دادیم. من نیامدم با کنسرتی که در بهترین شکل ممکن 2 هزار نفر بیننده دارد، آینده موسیقی خود را رقم بزنم. کنسرت از این جهت برایم اهمیت داشت که زنده خواندن من را ببینند و بدانند که همه چیز در استودیو خلاصه نمی شود.
می خواستم از صدا پیشگان ببعی و آقای همساده استفاده کنم اما…
هدایتی درباره استفاده از صداپیشگان مجموعه کلاه قرمزی در کنسرت خود گفت: استفاده از خوانندگان مهمان به ویژه بازیگران فکرهایی بود که این اواخر در ذهن من به وجود آمد اما به خاطر اینکه وقت لازم را برای اخذ مجوز نداشتم، نتوانستم از دوستانم استفاده کنم. من حتی دوست داشتم محمد بحرانی (صداپیشه ببعی و آقای همساده در مجموعه کلاه قرمزی) و امیر سلطان احمدی ( عروسک گردان پسرعمه زا) همان قطعهای را که برای جام جهانی تولید کرده بودند، در این کنسرت اجرا کنند اما خیلی دیر شد چون ما زمانی یک ماهه می خواستیم که بچه ها بتوانند مجوز بگیرند.
وی در بخش پایانی صحبتهای خود از دلایل حضور نیافتنش در نمایش «ترانه های محلی» گفت و توضیح داد: خیلی ناراحت شدم که نتواستم در نمایش «ترانه های محلی» حضور داشته باشم و حالا بسیار خوشحالم که دوست خوبم علی سرابی جایگزین من شد. من این نقش را خیلی دوست داشتم ضمن اینکه ترانه هایی را که قرار بود بخوانم، فردین خلعتبری ساخته بود و این فرصت خوبی بود که بتوانم در کنار این هنرمند شایسته موسیقی حضور داشته باشم. به هر حال من همیشه برای بازی در تئاتر بد شانس بودم. واقعا اگر تعهد از قبل تعیین شده من با پروژه «ایران برگر» نبود با کمال افتخار در این نمایش حضور پیدا می کردم.
حضور محمدرضا هدایتی در برنامه دورهمی مهران مدیری سال 96
سریالهای محمدرضا هدایتی
۱۳۹۴ در حاشیه مهران مدیری
کلاهقرمزی ۹۴ ایرج طهماسب
۱۳۹۳ کلاهقرمزی ۹۳ ایرج طهماسب
۱۳۹۲ کلاهقرمزی ۹۲ ایرج طهماسب
۱۳۹۱ کلاهقرمزی ۹۱ ایرج طهماسب
۱۳۹۰ کلاهقرمزی ۹۰ ایرج طهماسب
۱۳۸۸ کلاهقرمزی ۸۸ ایرج طهماسب
لطفا دور نزنیم مهدی مظلومی
۱۳۸۷ مرد دوهزارچهره مهران مدیری
۱۳۸۶ گنج مظفر مهران مدیری
۱۳۸۵ باغ مظفر مهران مدیری
۱۳۸۴ شبهای برره مهران مدیری
۱۳۸۳–۸۸ در چشم باد مسعود جعفری جوزانی
۱۳۸۲–۸۳ نقطهچین مهران مدیری
۱۳۸۱ پاورچین مهران مدیری
۱۳۷۹ داستانهای نوروز (۱۳۷۹) مهران مدیری
۱۳۷۷ محاکمه حسن هدایت
۱۳۷۶ داستانهای نوروزی مهران مدیری
۱۳۷۶ ببخشید شما؟ مهران مدیری
۱۳۷۶ قهر و آشتی مهران مدیری
۱۳۷۶ نیستان مهران مدیری
۱۳۷۶ پلاک ۱۴ مهران مدیری
۱۳۷۶ وکیل محل مهران مدیری
فیلمهای سینمایی محمدرضا هدایتی
آس و پاس (فیلم ۱۳۹۴)
ایران برگر (۱۳۹۳)
اینجا آسمان همیشه بارانی است (۱۳۹۲)
دلقک
کلاهقرمزی و بچهننه (۱۳۹۰)
تاکسی نارنجی (۱۳۸۷)
کیش و مات (۱۳۸۷)
بیوفا (۱۳۸۵)
شام عروسی (۱۳۸۴)
الهه زیگورات (۱۳۸۲)
روز کارنامه (۱۳۸۱)
مردی از جنس بلور (۱۳۷۷)
داماد خوش قدم
تئاتر
نیرنگ باری
لولوی عزیز من
میزان
خواستگاری
گوریل پشمالو
دلم دریا
زمانی برای کشتن
دزد و مهتاب
بار دیگر هابیل
شب بخیر سرهنگ
شبکه خانگی
داماد خوش قدم
فضانوردان
قهوه تلخ
گنج مظفر
شوخی کردم…!
کوچه مروارید
بمب خنده
بیژن امکانیان بازیگر سینما و تلویزیون امکانیان متولد 27 مرداد 1332 در آبادان می باشد.
وی فارغ التحصیل دانشکده هنرهای زیبا از دانشگاه تهران و گذراندن دوره های تخصصی آموزش مربیگری تئاتر در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است. از جمله فعالیت های وی می توان: کارگردانی تئاتر و کارگردانی فیلم کوتاه 8 م.م نیز اشاره کرد.
وی این روزها در حال ایفای نقش در سریال گسل در نقش معاون یکی از وزیران به میباشد که قرار است به زودی پخش گردد.
مصاحبه با بیژن امکانیان
چگونگی ورود به دنیای بازیگری : من دانشجوی رشته تئاتر دانشکده هنرهای زیبا بودم و در همان زمان در روزنامه اطلاعات به عنوان منتقد فیلم نقد مینوشتم. با فعالیت در سینمای آزاد یکی دو فیلم کوتاه ساختم و در فیلمهای کوتاهی هم بازی میکردم که با پیروزی انقلاب اسلامی و با فراهم شدن زمینه ورود نسلی جدید به سینمای حرفهای به همراه مهدی صباغزاده فریدون جیرانی و موسوی تعاونی را به نام “ایفا” تشکیل دادیم و کار اول سینماییمان را از آنجا آغاز کردیم.
کار شرکت تعاونی ما در سینما با این فیلم“آفتاب نشینها” آغاز شد و من نیز در این فیلم نقش مقابل علی نصریان را بازی میکردم. دو سال بعد در سال ۶۲ صباغ زاده فیلم سینمایی “پرونده” را برای بنیاد مستضعفان و جانبازان ساخت که من نقش کوتاه اما مهمی را در آن بازی کردم و بعد از آن ، جیرانی “سناتور” را براساس طرحی از من نوشت . بازی در فیلم “گلهای داودی” یکی از عوامل موثری بود که باعث شده چهره ام در بین خانوادهها شناخته شود .
همزمان با نمایش این فیلم خیلیها فکر میکردند من واقعا نابینا هستم . “گلهای داودی” کار ملودرامی بود که از نظر حسی خیلی روی تماشاگر تاثیر گذاشت و به همین دلیل هم فیلم ماندگاری شد . بعد از «گلهای داوودی» دهها پیشنهاد مشابه آن را رد کردم و در فیلمهایی حاضر شدم که حس میکردم میتوانند چیز تازهای به کارنامه ام اضافه کنند. مثلا در یک فیلم فقط به این انگیزه بازی کردم که صدابرداری سر صحنه داشت و به من فرصت میداد که با صدای خودم بازی کنم.
البته دوبلورهایی که به جای من صحبت کردهاند، نقش مهمی در موفقیتم به عنوان بازیگر داشتهاند، اما میخواستم بازیگری با صدای زنده را تجربه کنم. نقشهای دیگری هم بودند که در زمان خودشان موفق بودند تا این که رسیدیم به اواخر دهه ۱۳۷۰ با تحولاتی که در عرصه مدیریت فرهنگی و سیاستهای سینمایی کشور پدید آمد، سینمای ایران وارد مرحله جدیدی شد. در این دوران واقعا انتخاب چندانی برایم وجود نداشت.
اغلب فیلمها قصههای سطحی دختر و پسری داشتند و در آن سینما جایی برای من نبود یا دستکم نقش جذاب و وسوسهکنندهای پیشنهاد نشد. پس باید منتظر پیشنهادهای خوب میماندم که در نهایت با “سربازهای جمعه” این اتفاق افتاد .
وی “تقاطع” را فیلم بسیار خوبی در کارنامه کاریش میداند و از اینکه بعد از ۲۷ سال حضور در سینمای حرفهای ، “تقاطع” باعث شده ،اولین جایزه اش را برای بازیگری بگیرد میگوید : این جایزه و تشویق برای هر بازیگری که این معنا برایش جدی باشد بسیار ارزشمند خواهد بود.
گفتگو با وی در خصوص آخرین فعالیت سینمایی اش
با توجه به اینکه آیدا پناهنده قبل از «آبروی از دست رفته آقای صادقی» تنها یک فیلم تلویزیونی به نام «قصه داوود و قمری» را در کارنامه خودداشت، این فیلم چه ویژگی داشت که بازی در آن را پذیرفتید؟
– ویژگی بارزان که قبل از هر چیز نظرم را جلب کرد فیلمنامه بود. «آبروی از دست رفته آقای صادقی» فیلمنامه بی نقص و دقیقی داشت. دریافت جایزه بهترین فیلمنامه هم واقعا حقش بود. در بسیاری از فیلمنامه ها می بینیم که کاراکترها بیش از اندازه حضور دارند. آنقدر که در سکانس هایی حضورشان به پیشبرد داستان هیچ کمکی نمی کند اما در این فیلم شخصیت ها به اندازه بودند. برای بازیگر یک اثر بهترین راهنما در ابتدای کار، فیلمنامه آن است. این یک واقعیت غیرقابل انکار است. البته موارد دیگر هم به اندازه ای تاثیرگذار هستند. اولین باری که فیلمنامه را خواندم بدون هیچ شکی تصمیم گرفتم در آن بازی کنم.
کلیت فیلمنامه خوب بود یا نقشی که به شما پیشنهاد داده بودند؟
– نقش هم بسیار متفاوت بود. پیشنهادهای زیادی را بعد از خواندن فیلمنامه رد کردم. البته در بعضی موارد هم تردید داشتم. بالاخره بیکاری هم چیز خوبی نیست. برای همین در مورد بعضی کارها تردید می کنم و در نهایت خودم را راضی می کنم که از انتظاراتم کوتاه بیایم و نقش را قبول کنم. معمولا هم از انتخابم پشیمان می شوم چون سر صحنه، کار آنطور که باید پیش نمی رود و من اذیت می شوم. در این موقعیت ها که قرار می گیرم سعی می کنم کمک کنم تا نقاط ضعف فیلمنامه در طول کار رفع شود اما فیلمنامه هایی هم هستند که هیچ یک از این دغدغه ها را برایم به وجود نمی آورد. فیلمنامه «آبروی از دست رفته…» هم از همین دسته بود. فیلمنامه این تله فیلم به لحاظ ساختار دراماتیک و شخصیت پردازی بسیار پخته بود. آنطور نیست که فقط به این دلیل که نقش من در فیلم خوب بوده بگویم پس فیلمنامه خوبی هم داشته. چند وقت پیش نقشی به من پیشنهاد شد که خیلی متفاوت و خاص بود ولی وقتی فیلمنامه را خواندم نتوانستم با کار ارتباط برقرار کنم. داستان آنقدر بد نوشته شده بود که می توانست نقش به آن خوبی را هم خراب کند.
خبر تهیه کنندگی فیلم بعدی آیدا پناهنده توسط شما قبل از جشنواره جام جم منتشر شده بود. آنقدر به کار این کارگردان جوان اعتقاد داشتید که قبل از آنکه بازخوردهای کار را ببینید، تهیه کننده فیلم بعدی شان شدید؟
– البته «داوود و قمری» فیلم اول آیدا پناهنده و همین طور فیلم های کوتاه او هم جایزه هایی گرفته بود. من قبل از «آبروی از دست رفته …» هیچ شناختی از ایشان نداشتم. فقط مطالبی را که درباره او در مطبوعات منتشر شده بود را خوانده بودم اما فیلمنامه را که خواندم فهمیدم همه مطالب مثبتی که درباره او نوشته شده بود حقیقت داشت.
البته فیلمنامه «آبروی از دست رفته …» به صورت مشترک نوشته شده است.
– بله فیلمنامه را آیدا پناهنده و ارسلان امیری مشترکا نوشته اند اما اولین شناختی که بازیگر از کارگردان پیدا می کند فیلمنامه ای است که از او به دستش می رسد. حتی اگر فیلمنامه را خودش ننوشته باشد با انتخابی که کرده می توان متوجه سطح سلیقه وذوق هنری اش شد.
در مدیوم تلویزیون تله فیلم به نسبت سریال چندان جدی گرفته نمی شود. کارگردان و بازیگران آن بیشتر از اینکه نگاه جدی به کار داشته باشند تله فیلم را یک منبع درآمد می بینند. برای همین آنطور که باید برای کار انرژی نمی گذارند اما «آبروی از دست رفته …» با توجه به جایزه های بسیاری که از جشنواره جام جم گرفت، نشان داد که می شود تله فیلم خوب ساخت.
– دقیقا همینطور است اما نگاه پناهنده به «آبروی از دست رفته …» اصلا اینطور نبود که صرفا پولی بگیرد و برود کنار، کار هم خودش یک جوری جمع می شود. اطلاع دارم که حتی تا الان هنوز با ایشان تسویه حساب نشده است. همه بچه ها فشرده کار می کردند. مدت تصویربرداری یک ماه بود و ما مهر روز 12 ساعت کار می کردیم. یعنی اگر می خواستیم اینقدر فشرده کار نکنیم زمان تولید طولانی تر می شد. چیزی در حدود ساخت یک فیلم سینمایی. حتی دیده ام فیلمهای سینمایی را که در 25 روز فیلمبرداری آن تمامشده. نه تنها کارگردان بلکه همه عوامل «آبروی از دست رفته …» این تله را در حد یک فیلم سینمایی جدی گرفتند. مثلا مرتضی قیدی، فیلمبردار حتی راکورد نور را هم مثل فیلم های سینمایی حفظ می کرد. هیچ چیز سرسری نبود، من هم کاملا در اختیار کار بودم. هرگز به خاطر کمبود امکانات کار را آسان نگرفتم. یادم است یک سکانس را در فروشگاه اسباب بازی فروشی گرفتیم. کارگردان با دقت کار می کرد، اینطور نبود که دوربین را یک جا بکارد و برود. برای همین یک مقدار گرفتن این سکانس طول کشید. صاحب اسباب بازی فروشی عصبانی شد و می خواست همه گروه را بیرون کند. می گفت مگر من چقدر پول گرفتم که اینقدر کارتان طول می کشد. گروه داشتند وسایلشان را جمع می کردند که بروند، رفتم پادرمیانی کردم و گفتم این فیلم بودجه زیادی ندارد و همه ما با مبالغ کمی داریم کار می کنیم. نهایتا قانع شد و کارمان را همانجا تمام کردیم. می خواهم بگویم این فیلم با معیارهای درستی ساخته شد. حالا اگر به زعم عده ای معیار درست، معیار سینمایی است؛ پس می شود گفت آبروی از دست رفته آقای صادقی هم یک فیلم سینمایی است که برای تلویزیون ساخته شده.
البته برگزاری جشنواره جام جم باعث شده برای صاحبان آثار معیار سنجش به وجود بیاید و رقابت و مورد ارزیابی قرار گرفتن دلیلی شود تا بیشتر به کیفیت اثرشان توجه کنند.
– خوبی جشنواره همین است. نکته جذاب درباره موفقیتی که «آبروی از دست رفته …» در این جشنواره به دست آورده این است که فیلم به هیچ عنوان مناسبتی نیست. البته اشکالی هم نداردکه یک فیلم به صورت مناسبتی بودن آن امتیاز ویژه ای به فیلم تعلق نگرفته. «آبروی از دست رفته …» به هیچ مناسبتی اشاره نداردو تمام جوایزی که دریافت کرده کاملا به حق است. این فیلم یک مسئله اجتماعی را با نگاهی نسبتا تلخ مطرح می کند؛ تلخی که به فیلم و مخاطبان آن تحمیل نشده بلکه موقعیت کاراکترهای آن باعث ایجادش می شوند. نکته مثبت دیگر فیلم خاکستری بودن کاراکترهای آن هستند هیچ کدام مطلقا مثبت یا منفی نیستند. این معیار حتی در کوتاهترین نقش های فیلم هم وجود دارد. آدم ها واقعی هستند.
اتفاقات چنین مشخصه ای در اکثر آثار تلویزیونی وجود ندارد. در بیشتر آثار یک بدمن و یک قهرمان حتما وجود دارد.
– البته می شود گفت آقای صادقی قهرمان این فیلم است اما نه به مفهوم کلی آن. او هم اشتباهاتی در زندگی مرتکب شده که در زمانی طولانی دامن خودش و دیگران را گرفته. آقای صادقی یک شخصیت محوری دارد. نمی شود گفت آدم بی نقصی است. واقعیت این است که در فیلمنامه برای شخصیت پردازی کوچکترین نقش هم همان زمان گذاشته شده که برای آقای صادقی در نظر گرفته شده بود. کمترین نقش ها هم دقیق و بی نقص هستند.
حالا گذشته از فیلم «آبروی از دست رفته…» شما طی این سال ها در تله فیلم ها و سریال های مختلفی بازی کردید، برخی می گویند حساسیت های بیژن امکانیان خیلی کمتر شده که بازی در تله فیلم وسریال را قبول می کند.
– از یک زمانی به بعد برای دلم بازی کردم. نقش هایی انتخاب می کردم که بتوانم با آنها مهارت خودم را در بازیگری محک بزنم و این فرصت بیشتر در سریال ها برایم فراهم شد. یکگی از کارهای خوب من سریالی بود به اسم «آسایه تنهایی» متن بسیار خوبی داشت که مینو فرشچی نوشته بود اما متاسفانه موردتوجه قرار نگرفت. برای بازیگر کار در سریال سختی داردکه در مدیوم های دیگر کمتر وجود دارد. حفظ تداوم حس به دلیل طولانی بودن زمان فیلمبرداری بسیار مهم است که معمولا بازیگرها آن را رعایت نمی کنند. در سایه تنهایی من نقشی داشتم که حسی و درونی بود. برای همین هم جذب آن شدم. می خواستم ببینم چطور بازیگر می تواند دیالوگ هایی که جنبه شعاری دارند را تبدیل به واقعیت درون زندگی کند و با مهارت بازیش از گل درشت بودن شعار آن کم کند. این یکی از تجربه های خاص من بود.
فیلم های سینمایی بیژن امکانیان
رخ دیوانه (۱۳۹۳)
قصه پریا (۱۳۸۹)
زیر آب (۱۳۸۸)
تقاطع (۱۳۸۴)
قلقلک (۱۳۸۴)
غروب شد بیا (۱۳۸۳)
سربازهای جمعه (۱۳۸۲)
آخرین نبرد (۱۳۷۶)
خفاش (۱۳۷۶)
قاعده بازی (۱۳۷۶)
فرار از جهنم (۱۳۷۵)
نابخشوده (۱۳۷۵)
حسرت دیدار (۱۳۷۳)
دیوانه وار (۱۳۷۳)
راه افتخار (۱۳۷۳)
سالهای بیقراری (۱۳۷۳)
راز گل شب بو (۱۳۷۲)
لبه تیغ (۱۳۷۱)
آواز تهران (۱۳۷۰)
در آرزوی ازدواج (۱۳۶۹)
صنوبرهای سوزان (۱۳۶۸)
شب حادثه (۱۳۶۷)
سیمرغ (۱۳۶۶)
صعود (۱۳۶۶)
گمشدگان (۱۳۶۶)
دبیرستان (۱۳۶۵)
گلهای داوودی (۱۳۶۳)
پرونده (۱۳۶۲)
سناتور (فیلم) (۱۳۶۲)
آفتاب نشینها (۱۳۶۰)
سریالهای بیژن امکانیان
سریال جاده چالوس
سریال گسل
سریال نفس به کارگردانی جلیل سامان این روزها در حال تولید می باشد و یکی از گزینه پخش در ایام رمضان امسال می باشد.
زمان پخش : این مجموعه قرار است در حدود 27 قسمت ایام ماه رمضان 96 از شبکه سه سیما پخش گردد.
در ادامه به معرفی این سریال می پردازیم.
اسامی بازیگران فیلم
مسعود رایگان / ژاله صامتی (در نقش عالیه) / فاطمه گودرزی / علیرضا کمالی / بهناز جعفری / قربان نجفی / احسان امانی / شهاب شادابی / هادی عامل هاشمی / پژمان جمشیدی / ساناز سعیدی / هدایت هاشمی / داریوش فرهنگ / معصومه قاسمی پور / رامین راستاد / خسرو شهراز / هادی حجازی فر
نفس یک درام روانشناسانه است که در بستر وقایع سیاسی قبل و بعد از انقلاب روی می دهد و در مورد جوانی پر شر و شور است که در بحبوحه وقایع انقلاب رازی در زندگی اش فاش می شود. او برای رسیدن به حقیقت حوادث پیچیده ای را پشت سرمی گذارد.
ساناز سعیدی بازیگر دختر سریال نفس
لوکیشن ها و محل فیمبرداری
شهر نور، وردیج، کلاک، سینما صحرا و بیمارستان فیروزآبادی از جمله آخرین لوکیشن هایی هستند که عوامل «نفس» در آنها مشغول به کار بوده اند و گروه به زودی عازم یکی از شهرهای شمال کشور خواهند شد.
مسعود رایگان در نمایی از مجموعه نفس / عکس
فاطمه گودرزی
ژاله صامتی بازیگر زن سریال نفس
چندی پیش اخباری مبنی بر شروع پیش تولید سریال پایتخت 5 در تاریخ 25 فروردین ماه 96 توسط عوامل سریال اعلام شده بود اما این تاریخ فرا رسید و خبری از شروع کار نشد و به بازیگران سریال اعلام شده است که یک ماه آزاد هستند و اگر می خواهند می توانید در این مدت سر کار دیگری بروند.
پایتخت 5 که قرار بود تازه ترین محصول مرکز فیلم و سریال سازمان اوج در سال جاری باشد، به دلیل زمان کم تا فرا رسیدن ماه مبارک رمضان و عدم آماده شدن سریال از کنداکتور ماه رمضان شبکه اول سیما خارج شده است؛ چرا که الهام غفوری، تهیه کننده کار پیش از این اعلام کرده بود که فیلمبرداری فصل جدید «پایتخت» 4 ماه زمان نیاز دارد و طبیعتا با این وضعیت، «پایتخت 5» نمی تواند برای ماه مبارک رمضان آماده پخش شود.
نکته قابل توجه در این زمینه سکوت سازمان اوج و همچنین عدم پاسخگویی دست اندرکاران ساخت این سریال است؛ به گونه ای که تلاش های خبرنگار ما برای تماس با عوامل «پایتخت 5» بی نتیجه ماند و همچنین روابط عمومی سازمان اوج نیز اطلاعاتی درباره چرایی این اتفاق ارائه نمی کند.
اما بعد از انتشار این خبر الهام غفوری تهیه کننده پایتخت این موضوع را تکذیب کرد و گفت :
این خبر را تکذیب میکنم. نمیدانم چرا چنین خبری منتشر شده است. تیم ما در حال انجام کارها بر طبق برنامه است و همه چیز در دفتر ما روی روال است. پیشتولید این مجموعه نیز متوقف نشده و در حال آماده کردن آن برای پخش در رمضان ۹۶ هستیم.
غفوری با تاکید براینکه متوقف شدن سریال به دلیل کمبود وقت صحت ندارد ادامه میدهد: ما همیشه با چنین شرایطی روبرو بودهایم و قرار نیست این مجموعه به چنین دلیلی متوقف شود.
این تهیهکننده درباره زمان شروع فیلمبرداری «پایتخت5» نیز میگوید: به زودی مجموعه را کلید خواهیم زد و در روزهای آینده در اینباره اطلاعرسانی میکنیم.
به گفته او تیم ثابت بازیگران این مجموعه در سری پنجم آن نیز حضور دارند و هنوز بازیگر جدیدی به آنها اضافه نشده است. بر اساس خبرهای قبلی قرار است بخشهایی از این مجموعه در کشورهای دیگر از جمله قبرس تصویربرداری شود.
پانته آ بهرام بازیگر سینما و تلوزیون و تئاتر متولد 13 اسفند 1348 در تهران می باشد و 48 سال سن دارد.
تحصیلات: بهرام در مدرسه هنر و ادبیات صدا و سیما در رشته ادبیات نمایشی تحصیل کرده است.
او در سال 1367 با ورود به مدرسه ی هنر و ادبیات صدا و سیما، در رشته ی بازیگری فعالیت خود را آغاز کرد و در سال 1370 از مدرسه ی هنر و ادبیات فارغ التحصیل شد. سال 1371 در رشته نمایش نویسی در دانشگاه پذیرفته شد و سال 1375 نیز فارغ التحصیل گردید.
او از بدو ورودش به مدرسه هنر و ادبیات در تئاترهای مختلفی به ایفای نقش پرداخت و در سینما و تلویزیون نیز فعالیت نمود.
وی این روزها در حال بازی در سریال عاشقانه به کارگردانی منوچهر هادی می باشد.
پانته ا بهرام متاهل می باشد و چند سالی است که ازدواج کرده است. وی یک دختر هم دارد.
گفتگو با پانته آ بهرام
متفاوت ترین بازیگر سینما و تلویزیون هستم
پانتهآ بهرام در خصوص لقبی که اهالی سینما به آن دادند گفت: من متفاوتترین بازیگر سینما و تلویزیون هستم زیرا بازیگری را با احترام به این شغل و جدیت آغاز کردم و این حرفه برایم یک شغل دم دستی نبود.
وی افزود: بازیگری من با تئاتر کلید خورد و همه میدانند که تئاتر نه پول و نه شهرت دارد؛ من قدرتمند، درست و دقیق به راهم ادامه دادم و در سن 19 سالگی به دلیل بازی در تئاتر بهرام بیضایی جایزهی تئاتر فجر را از دست رئیس جمهور اسبق گرفتم.
بازیگر فیلم “چهار شنبه سوری” اظهار داشت: من سعی کردم در تمام این سالها استانداردهای بازیگری را رعایت کنم و به نظر خودم جزء با کیفیت ترین بازیگران ایران هستم.
وی ادامه داد: وقتی با دانش و علاقه وارد حرفهای شوی قطعا در آن موفق خواهی شد و اگر به شغلت احترام بگذاری و آن را به نحو احسن انجا دهی پول به دنبالش میآید. از سویی افراد باید سریع تکلیف آیندهی خود را مشخص کنند و به زندگیشان جهت دهند. گاهی اوقات من فرد 50 سالهای را میبینم که علاقه مند به بازیگری بوده و در پی رسیدن به این شغل است و من چارهای جز افسوس خوردن برای این فرد ندارم؛ البته درست است که هیچ زمانی برای شروع دیر نیست اما اقدام زو تر سبب نتیجه گیری بهتر میشود.
بهرام در خصوص وضعیت کنونی بازیگران سینمای ایران عنوان کرد: در همه جای دنیا دو دسته بازیگر سطحی و استخوان دار داریم.
این بازیگر ادامه داد: من نام مافیا را در سینمای ایران نمی برم و به نظرم مافیا وجود ندارد. در سینمای ما همچون بازی شطرنج دو جناح سفید و سیاه وجود دارد و من به دلیل بلد نبودن این بازی جزؤ هیچ گروهی نیستم. من سالها در سینما به جای شطرنج تخت نرد بازی کردم و منچ انداختم چون به نسبی بودن جهان و بینابین بودن آن اعتقاد دارم.
عکس دختر پانته آ بهرام
وی در ادامه افزود: سینما در کشور ما یک محصول وارداتی است و بسیاری از شرایط لازم را ندارد برای مثال بازیگران خارج از کشور برای بیشتر دیده شدن زمینههای نمایش گری زیادی دارند اما در ایران یک بازیگر برای نمایشگری باید تحت حمایت یک تهیه کننده برود یا جناح خاصی پیدا کند و همین امر سبب تعهد نداشتن هنرمند به شغلش میشود.
بعضیها هنوز بازیگری را حرفه نمیدانند
بازیگر فیلم “هیچ” بیان کرد: بعضی از خانوادهها هنوز بازیگری و کلا هنر را حرفه نمیدانند به همین دلیل فرزندانشان را وادار به ورود در رشتههای دیگر میکنند؛ بازیگران سینما هم دو دسته هستند گروهی تحصیلات دانشگاهی یا آکادمیک در این زمینه دارند و گروه دیگر بدون هیچ پیش زمینهای وارد این حرفه میشوند؛ بعضی با ورود به سینما، درس سینما میآموزند و ماندگار میشوند و بعضی دیگر به راحتی از میدان بیرون میروند.
بازیگر فیلم “بیگانه” در خصوص این فیلم اظهار داشت: “بیگانه” جزء بهترین کار های من است که هر بازیگری آرزوی بازی آن را دارد و استحقاق دریافت جایزه در سی و دومین دوره جشنواره فجر را داشت. در اواخر بازی این کاراکتر به خاطر بازیهای ظریف روحی و چشمی دچار بیماری عصبی شدم.
وی ادامه داد: بهرام توکلی نیز کارگردان بسیار باهوش و با برنامهای است که برای لحظه به لحظهی زندگیش برنامه دارد و “بیگانه” هم جزء با کیفیت ترین کارهای او بود اگر سینما قدر آن را بداند و او باز فیلم بسازد همکاریهای بیشتری با هم خواهیم داشت و توکلی امسال هم یک فیلم خوب در جشنواره فجر دارد.
این بازیگر بیان کرد: من هنوز از داوری های سی و دومین جشنواره ی فجر شگفت زده هستم؛ تمام افرادی که “بیگانه” ر ا دیدند گفتند که جایزه میگیرم اما من حتی کاندیدا هم نشدم از سویی ماجرای رضا عطاران و نویدزاده چیزی از ارزش آنها کم نکرد اما سبب شد همه ما به گروه داوری این جشنواره شک کنیم!
بازی من وابسته به نگاه کارگردان است
پانته آبهرام عنوان کرد: بعضی از بازیگران برای بازی خود در یک فیلم برای آن سرمایه گذار پیدا میکنند که الان اتفاق خوبی است اما خطر بزرگی برای آیندهی سینما به حساب میآید. من میدانم اگر کارگردانی به سراغم می آید تنها برای بازیام است.
وی افزود: بازی من شدیدا به نگاه کارگردان وابسته است؛ دوستانم میگویند که تو همانند یک دستگاه با دکمههای مختلفی که قابلیت بازی در هر نقش بنابه خواسته ی کارگردان را داری.
بازیگر فیلم “پستچی سه بار در نمیزند” خاطر نشان کرد: خوشبختانه با کارگردانان با کیفیت متفاوتی از جمله اصغر فرهادی و حسن فتحی کار کردهام؛ فرهادی با نگاهی رئال و فتحی به شکل شاعرانه به مسائل مینگرد.
این بازیگر عنوان کرد: جهان براساس عشق ساخته شده و تنها عشق میتواند افراد را نجات دهد؛ من هم عاشق بازیگری هستم و تمام عمر و زندگی خود را برسر این کار گذاشتهام و به هیچ سمت و سوی دیگری نخواهم رفت.
وی ادامه داد: به نظر خودم “چهار شنبه سوری” و “من مادر هستم” بهترین کارهایم هستند.
*تمام بازیگران زن ایران دست مریزاد دارند
بازیگر فیلم “من مادر هستم” گفت: من از ابتدا برای مردم کار کردم و بدون توجه و نگاه آنها ادامهی بازیگری برایم معنایی ندارد.
وی ادامه داد: گاهی میشنوم که فردی با دیدن بازی من در فیلمی جهت زندگیاش تغییر کرده و همین برای کل زندگی من کافی است.
بهرام افزود: وضعیت بازیگران خانم در ایران سخت و پوشیده است چون امکانات محدودی دارند و من به تمام بازیگران زن ایران دست مریزاد میگویم.
*انوشیروان ارجمند یکی از اصلی ترین مشوق های من در بازیگری بود
بهرام در خصوص انوشیروان ارجمند اظهار داشت: انوشیروان ارجمند از بهترین و اصلی ترین مشوقهای من در بازیگری بود و نحوهی کارم را دوست داشت. من به مرگ هنرمند اعتقاد ندارم و انوشیروان ارجمند همیشه زنده است.
وی دربارهی رموز ماندگاری یک هنر مند گفت: مردمی بودن، شناسایی و درک تواناییها، انتخاب درست و انسان خوبی بودن از رموز موفقیت یک هنرمند است.
وی ادامه داد: “پرویز بهرام” پسر عموی پدر من است؛ پدر من هم از درون یک هنرمند محسوب میَشود و تا چند روز پیش حال خوبی نداشت اما الان بهتر است یک بیمار بیشتر از کمک های مالی به مهربانی نیاز دارد امیدوارم مسولان حواسشان به هنر مندان باشد.
جزء توقیفیترین بازیگران سینما هستم
بهرام در پایان عنوان کرد: من از آمدن به برنامههای زنده استقبال زیادی نمیکنم؛ امیدوارم این گفتگو مفید و خوب باشد من در جشنوارهی امسال دو فیلم “مرگ ماهی” حجازی و “مشرف به کوچه ی بی نام” علیمردانی را دارم البته اگر توقیف نشوند زیرا من از توفیقیترین بازیگران سینما هستم.
گفتنی است؛ در پایان این بخش “چهار شنبه سوری” با کسب 35.5 درصد آرا بهترین اثر پانته آبهرام از دیدگاه مردم شناخته شد.
حسین یاری و پانته آ بهرام در پشت صحنه سریال عاشقانه
اینستاگرام پانته آ بهرام : instagram / PantiArt
برخی جوایز پانته ا بهرام
بهرام در طول فعالیت خود موفق به اخذ جوایز مختلفی به شرح ذیل شد: 1370- جایزه ی اول بازیگر زن جشنواره ی تئاتر فجر. 1376- جایزه ی سوم بازیگری تئاتر فجر. 1377- جایزه ی اول بازیگری جشنواره ی دفاع مقدس. 1378- جایزه ی اول بازیگری جشنواره ی تئاتر فجر. 1380- جایزه ی دوم بازیگری جشنواره ی تئاتر فجر، جایزه ی اول انجمن منتقدین تئاتر.
فیلم های سینمایی پانته آ بهرام
۱۳۹۴ گذرموقت
۱۳۹۳ کوچه بینام
۱۳۹۲ طبقه حساس
۱۳۹۲ تراژدی
۱۳۹۲ بیگانه
۱۳۹۱ گس
۱۳۹۱ روز روشن
۱۳۹۰ میگرن
۱۳۹۰ بی خود و بی جهت
۱۳۸۹ من مادر هستم
۱۳۸۹ اسب حیوان نجیبی است
۱۳۸۸ خوابهای دنباله دار
۱۳۸۸ طهران:روزهای آشنایی
۱۳۸۸ هیچ
۱۳۸۷ پستچی سه بار در نمیزند
۱۳۸۵ اقلیما
۱۳۸۵ بچههای ابدی
۱۳۸۴ چهارشنبهسوری
۱۳۸۳ سه راه حل برای یک مشکل
۱۳۸۱ غوغا (فیلم)
۱۳۸۱ بانوی من
۱۳۸۱ توکیو بدون توقف
۱۳۷۸ عینک دودی
۱۳۷۵ زشت و زیبا
سریال های پانته آ بهرام
آئینه(سری سوم) (۱۳۶۶)
چهره به چهره
بحران معنویت
ایستگاه
مسافر(سیروس مقدم)
بحران معنویت
سکوت
پلیس جوان
وکیل
زیر هشت(سیروس مقدم۱۳۸۹)
خانواده حمزهعلی خان
جستجوگران
تعبیر وارونه یک رویا (۱۳۹۴)
عاشقانه (1395)
تاتر های پانته آ بهرام
آتقی و شهر خیال (۱۳۶۹)
مجلس عاشقانه سلیمان و بلقیس (۱۳۶۹)
مرگ یزدگرد (۱۳۷۰)
شب بخیر مادر (۷۵-۱۳۷۴)
زمستان ۶۶ (۱۳۷۶)
رقص کاغذ پاره (۱۳۷۷)
پس تا فردا و دل سگ (۱۳۷۸)
یک دقیقه تا سکوت (۱۳۷۹)
افسون معبد سوخته (۱۳۸۰)
همان همیشگی – زمزمه مردگان – رازها و دروغها (۱۳۸۱)
خواب در فنجان خالی – شب هزار و یکم (۱۳۸۳)
نمایشنامهخوانی آدمهای خیس (۱۳۸۳)
شکلک (مهر ۱۳۸۳)
با دهان بند سکوت (مهر ۱۳۸۳)
زمزمهٔ مردگان (آذر ۱۳۸۳)
هی مرد گنده گریه نکن! (دی ۱۳۸۳)
منطقهٔ اشغال شده (بهمن ۱۳۸۳ – در جشنوارهٔ تئاتر فجر)
نورا (تابستان۱۳۸۹ علیرضا کوشک جلالی)
افسون معبد سوخته (مهر و آبان ۱۳۹۵) کیومرث مرادی، تهران، ایرانشهر – سالن استاد سمندریان