بیوگرافی و زندگینامه
حمیدرضا پگاه بازیگر سینما و تلویزیون متولد 11 تیر 1350 در تهران می باشد و 46 سال سن دارد.
وی 3 خواهر و یک برادر دارد و خودش دومین فرزند خانواده می باشد. او با نغمه نادری ازدواج کرده است.
پگاه فعالیت بازیگری و هنری خود را از سال
1372 با حضور در مجموعه ضلع ششم ساخته مسعود فروتن در تلویزیون و در سال 81
با فیلم این زن حرف نمی زند در سینما آغاز نمود.
او با حضور در مجموعه تفنگ سر پر که سال 80 پخش شد توانست به خوبی دیده شود .
ازدواج و همسرش
حمیدرضا پگاه متاهل است و ازدواج کرده است . همسر او نغمه نادری نام دارد که از کارگردانان تئاتر می باشد. . وی یک فرزند دختر هم به نام حنا دارد.
وی هیچ صفحه ای در شبکه های اجتماعی از جمله اینستاگرام ندارد.
گفت و گو با حمیدرضا پگاه
آقای پگاه از کارهای تازه تان چه خبر؟
در حال حاضر که مشغول به کار جدیدی نیستم.
ولی سال گذشته درمینی سریال ” زاویه هفتم” بازی کردم این سریال یک کار
پلیسی است که روایت متفاوت از چند زاویه را نشان می دهد
و من به خاطر شکل متفاوتش دوست داشتم آن را تجربه کنم ولی متاسفانه هنوز پخش نشده است.
به نظر شما دستمزد بازیگران منصفانه است؟
اگر بخواهیم دستمزدمان را با کشورهای دیگر که سینمای حرفه ای دارند مقایسه کنیم باید بگویم دستمزد ما خیلی پایین است.
ولی من درحد خودم دستمزدم را منصفانه می دانم.
می گویند عده ای از بازیگران دستمزدهای کلان می گیرند آیا این قضیه صحت دارد؟
بنده چون اطلاع دقیقی ندارم نمیتوانم اظهار
نظر بکنم. ولی اگر کسانی که به این بازیگران دستمزدهای کلان می دهند حتما
پتاتسیلی در آن بازیگر دیده اند.
در واقع هیچ بازیگری که به زور نمیتواند دستمزد بگیرد .
دوست داشتید در هالیوود بازی می کردید؟
واقعیت این است که به لحاظ شرایط حرفه ای
دوست داشتم چون در هالیوود شرایط بسیار حرفه ای است همه شرایط از قبل محیا
می شود تا بهترین اتفاق ممکن بیفتد؛
همه چیز از قبل پیش بینی و برنامه ریزی می شود ، غیر از وجه هنری، وجه صنعتی برایشان خیلی اهمیت دارد.
این ها چیزهایی است که سینمای ما در آن ضعف دارد.
ولی به لحاظ بازیگری، ایده آل من این است که به زبان خودم صحبت کنم و فیلم ایرانی بازی کنم و برایم جذاب تر است.
چقدر به سالمندان هم صنف خود سر می زنید؟
بنده ارتباط خیلی نزدیک با همکاران خود
ندارم ولی جویای احوالشان هستم و همیشه برایشان آرزوی سلامتی می کنم و اگر
کاری هم از دستم بربیاید برایشان انجام می دهم.
حمیدرضا پگاه در خانواده چگونه فردی است؟
من خیلی عادت ندارم خودم را به لحاظ شخصیتی قضاوت کنم دیگران باید راجب من نظر بدهند.
ولی خیلی خانواده ام را دوست دارم و تمام تلاشم را میکنم که حال بهتری داشته باشیم.
من روی یک سری اصول جدی هستم ولی این به این معنا نیست که اصلا شوخی و خنده نمیکنم اتفاقا شوخی کردن را هم خیلی دوست دارم.
به کارگردانی هم فکر می کنید؟
بله همیشه گوشه ذهنم بوده است و خیلی دوست دارم تجربه کنم.
اگر یک میلیارد پول داشتید با آن چه می کردید؟
نیازهای مادی و معنوی ،مشکلاتی که در زندگی و کارم دارم را برطرف می کردم.
سعی میکردم با فکر و تدبیر در کار خودم هم سرمایه گذاری کنم.
آخرین کتابی که خواندید؟
در حال حاضر مشغول خواندن کتاب ” یوسف آباد؛ خیابان سی و سوم” نوشته سینا دادخواه هستم.
بدترین فیلمی که دیده اید؟
اجازه بدهید نگویم
آروزی شما چیست؟
اول از همه سلامتی، پیشنهاد کار خوب ، بازی
خوب ، نقش خوب، که این روزها به شدت بیکاری زیاد شده است و امیدوارم هرچه
زودتر این شرایط تغییر کند.
عزت الله انتظامی : پیر سینما /محمدعلی کشاورز : برایشان آرزوی سلامتی دارم / تهمینه میلانی : قصه گوی زنان / اکبر عبدی : هزار چهره / مهران مدیری : طناز
فیلم های سینمایی حمیدرضا پگاه
این زن حرف نمیزند (احمد امینی، ۱۳۸۱)
عاشق مترسک (مهدی نوربخش، ۱۳۸۲)
چند تار مو (ایرج کریمی، ۱۳۸۲)
مواجهه (سعید ابراهیمیفر، ۱۳۸۳)
شبانه (امید بنکدار و کیوان علیمحمدی، ۱۳۸۳)
صحنه جرم، ورود ممنوع! (ابراهیم شیبانی، ۱۳۸۴)
پرونده هاوانا (علیرضا رئیسیان، ۱۳۸۴)
شبانهروز (امید بنکدار و کیوان علیمحمدی، ۱۳۸۷)
برخورد خیلی نزدیک (اسماعیل میهندوست، ۱۳۸۷)
قلادههای طلا (ابوالقاسم طالبی، ۱۳۹۰)
یکی می خواد باهات حرف بزنه( منوچهر هادی، ۱۳۹۰)
فرزند خوانده (وحید نیکخواه آزاد، ۱۳۹۰)
شهری که نمیخوابد(حسن اخوندپور، ۱۳۹۰)
ستاره(سید روحالله حجازی، ۱۳۹۱)
ساعت یک نیمه شب (شاهین باباپور، ۱۳۹۱)
رقص پا(مزدک میرعابدینی،1395)
عاشقانه(منوچهر هادی،1395)
گیلدا (کیوان علیمحمدی و امید بنکدار،1395)
سریال های حمیدرضا پگاه
سریالهای حمیدرضا پگاه
ضلع ششم (مسعود فروتن، ۱۳۷۲)
به سوی زندگی (مسعود فروتن، ۱۳۷۴)
شنهای کف رودخانه (یوسف سیدمهدوی، ۱۳۷۶)
تفنگ سرپر (امرالله احمدجو، ۱۳۸۰)
شبی از شبها (رضا کریمی، ۱۳۸۱)
با من بمان (حمید لبخنده، ۱۳۸۱)
آخرین گناه (حسین سهیلیزاده، ۱۳۸۵)
تا رهایی (حسین تبریزی، ۱۳۸۸)
یک روز قبل (صادق کرمیار، ۱۳۸۹)
پیدا و پنهان (چراغ هارا خاموش میکنم) (شهرام شاه حسینی، ۱۳۹۰۰)
حیرانی(کیوان علیمحمدی و امید بنکدار، ۱۳۹۰)
نیلی تراز مهتاب (محسن یوسفی، ۱۳۹۲)
آوای باران (حسین سهیلی زاده، ۱۳۹۲)
زاویه هفتم (محمود معظمی، ۱۳۹۳)
فیلم های تلویزیونی حمیدرضا پگاه
پیشپرده (رضا حامدیخواه، ۱۳۸۲)
چکمه های استاین (بیژن صمصامی و رضا حامدی،1382)
ازشنبه تا پنجشنبه (حجت قاسمزاده اصل، ۱۳۸۴)
جای او دیگر خالی نیست(مهرداد خوشبخت، ۱۳۸۴)
همیشه مادر (شاهد احمدلو، ۱۳۸۵)
زائر (مسعود آبپرور، ۱۳۸۶)
نامادری (اصغر نعیمی، ۱۳۸۶)
گامی در تاریکی (آرش معیریان، ۱۳۸۶)
زهر و پادزهر (آرش معیریان، ۱۳۸۶)
این پرونده مختومه نیست (مهرداد خوشبخت، ۱۳۸۶)
بدل(مسعود اب پرور، ۱۳۸۷)
نیرنگ (مهرداد خوشبخت، ۱۳۸۷)
مرد زیبا (بهمن زرین پور، ۱۳۸۷)
انتقال (علیرضا بذرافشان، ۱۳۸۷)
من و شیطان (علیرضا طالبزاده، ۱۳۸۷)
عملیات پایتخت (محمدرضا آهنج، ۱۳۸۸)
حباب (بیژن شکرریز، ۱۳۸۸)
مهر بیپایان (محسن منشیزاده، ۱۳۸۸)
سایههای بلند گناه (شهرام شاهحسینی، ۱۳۸۸)
مادرانه (محمدعلی سعیدی، ۱۳۸۸)
بدل (مسعود آبپرور، ۱۳۸۸)
هشت (محمد رسولی، ۱۳۸۸
دو روز در جاده (شاهین باباپور، ۱۳۸۹)
دو راهی (شاهین باباپور، ۱۳۹۰)
حرفهای (فلورا سام، ۱۳۹۰)
ساعت صفر(محمد آهنگرانی، ۱۳۹۳)