بیوگرافی و زندگینامه
هستی مهدوی بازیگر زن جوان سینما و تلویزیون متولد 21 آذرماه سال 1370 در تهران می باشد و 26 سال سن دارد.
پدرش فوت شده و او با با مادر و برادرهایش زندگی میکند و ارتباط خیلی خوبی هم با آنها دارد.ضمن اینکه اسم اصلی او مهدخت است.
تحصیلات : فارغ التحصیل لیسانس رشته گرافیک می باشد .
وی در سال 1389 با بازی در فیلم سوت پایان نیکی کریمی وارد بازیگری و سینما شد.
وی در فیلم پنجاه کیلو آلبالو که یکی از پرفروش ترین فیلمهای سال 95 بود کاراکتر اصلی داستان در( نقش آیدا ) بود.
آخرین حضور او در تلویزیون در سال 96 در سریال سایه بان به کارگردانی برادران محمودی در نقش دختری به نام نسرین می باشد.
ازدواج و همسرش
هستی مهدوی فر مجرد می باشد و تاکنون ازدواج نکرده است . چندی پیش عکسهایی از او در کنار سردار آزمون منتشر شده بود که شایعه ازدواج این دو در فضای مجازی دست به دست می شد.
وی در یکی از مصاحبه هایش گفته است : به ازدواج خیلی فکر می کنم و هردفعه بیشتر به این نتیجه رسیدم که نمی خواهم ازدواج کنم ! البته شاید هر وقت که موعدش فرا رسید، نظرم عوض شود.
اینستاگرام هستی مهدوی : instagram/hastimahdavi
گفتگو و مصاحبه با هستی مهدوی
عاشق نجوم هستم
گفتی آدم نترسی هستی. کلا اهل هیجان هستی؟
خیلی؛ کار من، یعنی بازیگری، خودش سراسر هیجان و ماجراجویی است چون هر بار درگیر حسی با کاراکتری میشوی که خیلی متفاوت است و باید کشفش کنی ولی از وقتی درگیر سینما شدم، زندگیام از حالت عادی خارج شد.
چه ماجراجوییهایی قبلا داشتی؟
من قبلا نجوم کار میکردم و اکثرا خانه نبودم و در بیابان و کویر سفر میرفتم. خیلی نجوم را دوست دارم چون خیلی اتفاقات جالبی در این فضا میافتد اما متاسفانه 4،3 سال است دیگر فرصت پرداختن به نجوم را نداشتهام.
وقتهای خالیات را چه کار میکنی؟
من تقریبا در تمام وقتهای خالیام، فیلم میبینم. متاسفانه کتاب خواندنم کمی کم شده. ورزش هم میکنم.
ورزش خاصی را دنبال میکنی؟
ورزشکار حرفهای نیستم اما بدنسازی، شنا و سوارکاری میکنم. ورزش برایم، بیشتر حکم تفریح دارد.
فکر میکنی روزنامهنگار خوبی بشوی؟
من اگر روزنامه نگار بشوم، خیلی زود سر از جاهایی که نباید درمیآورم! اما اگر روزنامه نگار بودم، مطمئنا در حوزه اجتماعی فعال بودم.
نوشتن را دوست داری و تجربه کردهای؟
قبلا مینوشتم ولی الان خیلی کم پیش میآید که بنویسم. این روزها بیشتر دلم میخواهد ساختن فیلم کوتاه را تجربه کنم.
بازیگری را بیشتر دوست داری یا فیلمسازی؟
راستش را بگویم؟ (میخندد) فیلمسازی را؛ چون احساس میکنم وقتی بازیگرم، خود واقعی ام نیستم و این خودم نیستم که مرا کنترل میکند. ترجیحم این است خودم مدیریت را بر عهده داشته باشم تا شرایط را به گونهای که هست، تدارک ببینم. بازیگری از بیرون خیلی خوشایند و شیرین و راحت به نظر میرسد. در صورتی که اصلا این طور نیست.
هستی مهدوی, Hasti Mahvadi
عکس جدید از هستی مهدوی
آشپزی برای آرامش
این روزها احساس میکنی آدم خوشبختی هستی؟
اگر بحث کار را کنار بگذارم، بله؛ چون فشردگی زمان کاری ما برای رساندن به آنتن شبکه، واقعا آزاردهنده و نفسگیر است. شاید اگر این سؤال را یک ماه دیگر از من بپرسی، بتوانم جواب واقعیتری بدهم ولی این روزها آنقدر زندگیام دست خودم نیست که بخواهم ببینم واقعا احساس خوشبختی میکنم یا نه ولی روی هم رفته احساس خوشبختی میکنم.
در زندگی مستقل خودت، زمانهایی که بیحوصلهای، چه کارهایی برای خوب شدن حالت میکنی؟
آشپزی میکنم (میخندد)؛ آشپزی به من آرامش خاصی میدهد. یکی از تفریحاتم این است که در اینترنت دنبال دستور پخت غذاهای جدید میگردم. البته رستوران رفتن را هم خیلی دوست دارم.
فعالیتهای خیریهای یا همکاری با نهادهایی که کارهای مختلف میکنند، داری؟
با چند انجمن حمایت از حیوانات همکاریهایی دارم چون این موضوع دغدغه من است.
عاشق سفرم
اهل سفر هستی؟
خیلی. عاشق سفرم. به خصوص سفرهای کویرگردی اما متاسفانه مدتی است که پیش نیامده. به طور کل دوست دارم سوار ماشینم شوم و مثلا از بندر ترکمن تا آستارا را بروم. یعنی خط شمالی ایران را طی کنم.
تنها سفر میروی؟
نه؛ با دوستانم.
پیشنهادهایت برای سفرهای داخلی و خارجی خوب چیست؟
روستایی در گیلان حوالی رودسر وجود دارد به نام جواهردشت. روستایی در نقاط بالای کوههای سبز شمال که واقعا دیدنی و زیباست. همینطور روستای مصر در مرکز ایران که حال و هوای کویری دارد. برای مسافرت خارجی هم پیشنهاد جزیرهای در مالزی که انگار تکهای از بهشت است را میدهم. برای من هر جا طبیعت بکر وجود داشته باشد، واقعا لذت میبرم. چون علاقه ویژهای به طبیعت دارم.
هستی مهدوی
فیلمهای سینمایی
آذر (۱۳۹۵)
کمدی انسانی (۱۳۹۵)
لابی (۱۳۹۵)
۵۰ کیلو آلبالو(۱۳۹۵)
چهارشنبه (۱۳۹۳)
نیم (۱۳۹۳)
زبان مادری (۱۳۸۹)
سوت پایان (۱۳۸۹)
سریالهای تلویزیونی
سریال سایه بان (1396)
حانیه (۱۳۹۳)
گذر از رنجها (۱۳۹۲–۱۳۹۳)
مادرانه (۱۳۹۲)
جراحت (۱۳۸۹)