آشا محرابی

بیوگرافی زندگینامه

آشا محرابی Asha Mehrabi بازیگر زن سینما تلویزیون و تئاتر متولد 31 مرداد ماه 1352 در تهران است. وی اصالتا اهل شمال کشور است.

تحصیلات : او فارغ‌التحصیل دوره کارشناسی در رشته مترجمی زبان انگلیسی و دوره کارشناسی ارشد در رشته روابط بین‌الملل است. همزمان با تحصیلات دانشگاهی اش به کانون هنری حمید سمندریان رفت و فارغ‌التحصیل بازیگری و کارگردانی از کانون سمندریان شد / فارغ‌التحصیل کارگردانی و فیلمسازی از سینمای جوان / او همچنین فارغ‌التحصیل فیلمسازی از کانادا / 

اشا محرابی دختر اسماعیل محرابی از بازیگران قدیمی می باشد . وی اولین بار در سن 13 سالگی با سریال آیینه جلوی دوربین رفت . شروع فعالیت هنری او در سال 1374 با نمایش رادیویی آغاز شد و در سال 77 با تئاتر وارد بازیگری شد. او مدتی نیز دوبلاژ هم انجام میداد.

ازدواج و همسر

آشا محرابی چندین سال است که ازدواج کرده است و متاهل می باشد ( عکسی از همسر وی موجود نیست)

آشا محرابی و همسرش

آدرس صفحه اینستاگرام : instagram / asha_mehrabi

آشا محرابی و همسرش

آشا محرابی و سام درخشانی

بیوگرافی آشا محرابی

آشا محرابی

ماجرای خودکشی

چند سال قبل همزمان با پخش فیلمی به نام  تهران من حراج که وی در آن به ایفای نقش می پرداخت , فیلمی که اجازه پخش نگرفت و حتی سازندگان فیلم را جهت ساخت این فیلم مجازت کردند خبر خودکشی آشا محرابی منتشر شد .

طبق گفته ها : پس از چند روز بستری شدن در بیمارستان خصوصی، راضی به مصاحبه با خبرنگاران نشد اما خبر خودکشی او را یکی از بستگان نزدیکش تکذیب کرد و اظهار داشت که : آشا فقط چند روزی مریض خواهد بود و نیاز به استراحت دارد و خودکشی نکرده است (به نقل از فردا نیوز)


مصاحبه و گفتگو با آشا محرابی

شما که از ابتدا عاشق بازیگری بودید چرا در رشته‌ای مرتبط با سینما یا تئاتر تحصیل نکردید؟

واقعاً دلم می‌خواست این اتفاق برایم می‌افتاد، ولی متأسفانه شرایط به‌گونه‌ای پیش رفت که مجبور شدم در رشته‌ای غیر از بازیگری درس بخوانم. شاید همین دوری از فضای هنر و بازیگری باعث شد وقتی وارد این حرفه شدم کسی را نشناسم و حمایتی نداشته باشم.

اگر در رشته سینما تحصیل می‌کردم احتمالاً آشنایی‌هایی اتفاق می‌افتاد که مسیر ورودم به دنیای بازیگری را هموار می‌کرد. اما این‌طور نشد و من بیشتر مسیر را به تنهایی و البته بسختی طی کردم تا توانستم موقعیتم را به‌عنوان یک بازیگر تثبیت کنم.

بازیگری را از کجا شروع کردید؟

از کلاس‌های کارگردانی و بازیگری استاد سمندریان. دوره بسیار پرباری بود و آنچه می‌شد در 4 سال دانشگاه بیاموزم به صورت فشرده و در یک سال از استاد سمندریان آموختم. بعد هم برای بازی در نمایش «دایره گچی قفقازی» انتخاب شدم.

که در آن نمایش هم در 2 نقش بازی می‌کردید…

بله، تجربه فوق‌العاده‌ای بود. برای بازی در این نقش مثل بقیه دانشجوهای استاد تست دادم و انتخاب شدم. سپس در نمایش «رویای شب نیمه تابستان» به کارگردانی دکتر احمد کریمی‌حکاک بازی کردم و بعد در نمایش‌های دیگری که هر کدام تجربه‌ای و خاطره‌ای ارزشمند بودند.

کلا در تئاتر بیشتر از مدیوم‌های دیگر جا افتاده‌اید. دلیل این دلبستگی به دنیای نمایش چیست؟

فکر می‌کنم تئاتر فضایی دارد که می‌تواند ضعف‌ها و توانایی‌های بازیگر را صادقانه به او نشان دهد. بازیگر در سینما بزرگ‌تر از آنچه هست نشان داده می‌شود و در تلویزیون کوچک‌تر؛ ولی در تئاتر می‌توان هر بازیگری را در اندازه‌های واقعی‌اش دید. من بیش از 12 سال در تئاتر فعالیت کرده‌ام و بهترین اتفاق‌ها برایم در این فضا افتاد. بخش مهمی از چیزهایی که یاد گرفته‌ام را مدیون تئاتر هستم و معتقدم فضای تئاتر به رشد استعدادهای بازیگر کمک می‌کند.

در تئاتر کارگردانی هم می‌کنید و می‌دانم که نمایشنامه‌نویس قابلی هستید. از بازیگری اشباع شده‌اید؟

به هیچ وجه. محال است که روزی از بازیگری دلزده شوم. من عاشق کارم هستم و هنوز خیلی از نقش‌ها هست که دوست دارم بازی کنم. کارگردانی و نوشتن برایم در ادامه بازیگری معنی پیدا می‌کند. در رادیو بیشتر نمایش‌های رادیویی را کارگردانی می‌کنم ولی در تئاتر علاقه اصلی‌ام بازیگری است. چندی پیش با پریسا مقتدی نمایش «خاله ایران» را به‌طور مشترک کارگردانی کردم و سال گذشته نیز اولین کارگردانی مستقلم را با نمایش «من حرفی ندارم دنبالشو نگیر» تجربه کردم که خوشبختانه اجرای موفقی داشت.

کارگردانی نسبت به بازیگری مسوولیت و دشواری بیشتری دارد. به‌عنوان کسی که تجربه بازیگری و کارگردانی در تئاتر را دارید، فکر می‌کنید سخت‌ترین قسمت کار در تئاتر چیست؟

شاید مهم‌ترین مشکل این باشد که با تغییر مدیریت در هر بخش، سیاست‌ها نیز عوض می‌شود. چیزهایی که تا پیش از این ممنوع بودند آزاد می‌شوند و برای چیزهایی که آزاد بودند ممنوعیت در نظر می‌گیرند. وقتی محدوده خطوط قرمز مشخص نیست و هیچ ثباتی در قانون‌ها وجود ندارد، آدم نمی‌داند باید چه کند که دچار مشکل نشود. به نظرم این حق طبیعی هر گروه تئاتری است که دست‌کم برنامه‌ها و سیاست‌های فرهنگی و نظارتی یکی دو سال آینده را بداند تا فعالیت‌هایش را بر اساس آن تنظیم کند. نه این‌که با تغییر مدیریت همه‌چیز به نقطه صفر برگردد و بلاتکلیفی ایجاد شود. این توقع زیادی نیست که مدیران تئاتر که با این اعتماد به نفس درباره همه‌چیز قانون و دستورالعمل وضع می‌کنند حداقل سالی چند بار تئاتر ببینند و با فضای دنیای نمایش آشنا باشند. وقتی یک مدیر درباره تئاتر صاحب نظر نیست چگونه می‌تواند قانونگذار باشد و مسیر حرکت تئاتر را مطابق صلاحدید خودش ترسیم کند؟

به هر حال این شرایط در مدیریت فرهنگی ما در سطح کلان وجود دارد و مخصوص تئاتر نیست. اما قبول دارم که تئاتر به نسبت سینما ممکن است آسیب‌پذیرتر باشد، چون روی موج خبرسازی قرار ندارد و مثل سینما نیست که وقتی بلایی سرش می‌آید بسرعت به تیتر رسانه‌ها تبدیل می‌شود.

از همه مهم‌تر این است که وقتی ارزش‌ها و ضدارزش‌ها به همین راحتی و با تغییر یک مدیر عوض می‌شود همه باورها به هم می‌ریزد و بلاتکلیفی به وجود می‌آید. متأسفانه هرکسی که از راه می‌رسد می‌خواهد در بنیان تئاتر تحول ایجاد کند و البته هیچ تعریف دقیقی هم از تحول ارائه نمی‌دهد که بدانیم معیار سنجش چیست. برای آینده تئاتر نگرانم و مطمئن باشید اگر تئاتر تضعیف شود تلویزیون و سینما به‌طور مستقیم آسیب می‌بینند.

الان که به پشت سر نگاه می‌کنید از مسیری که پیموده‌اید راضی هستید؟

تا حدودی. شاید خیلی از کسانی که از بیرون نگاه می‌کنند تصورشان این باشد که وقتی یک بازیگر موقعیتی تثبیت‌شده دارد و در مدیوم‌های مختلف پرکار است در حرفه‌اش موفق بوده است. ولی در مقایسه با توقعی که از خودم دارم واقعاً خودم را بازیگر موفقی نمی‌دانم. ایده‌آلم تفاوت زیادی با موقعیت اکنونم دارد. شاید در آینده بتوانم به تصویری که در ذهن داشتم نزدیک‌تر شوم، اما در حال حاضر باید بگویم که هنوز به جایگاه دلخواهم نرسیده‌ام.

 

عکسهای اشا محرابی

آشا محرابی و پدرش اسماعیل محرابی

آشا محرابی در سریال آیینه


آشا محرابی از جدایی پدرش اسماعیل محرابی می گوید :

بینندگان تلویزیون آشا محرابی را زمانی که دختر نوجوانی بود در یک قسمت از سریال «آیینه» دیدند، اما پس از آن خبری از او نبود تا حدود 15 سال بعد که به‌عنوان بازیگری شناخته ‌شده در تئاتر، تلویزیون و سینما مطرح شد. دلیل این وقفه طولانی چه بود؟

در آن زمان 13 سال داشتم و سراسر وجودم عشق به بازیگری بود. بعد از «آیینه» پیشنهادهایی برای بازی در تلویزیون و سینما داشتم، اما به دلایلی مجبور شدم از دنیای بازیگری دور بمانم و مشغول تحصیل شوم. این جریان حدود 10 سال به طول انجامید و زمانی دوباره به دنیای بازیگری برگشتم که از دانشگاه فارغ‌التحصیل شده بودم.

در آیینه همبازی اسماعیل محرابی (پدرتان) بودید. آیا مسیر شما برای ورود به دنیای بازیگری با حمایت او هموار شد؟ چون در این صورت این پرسش ایجاد می‌شود که چرا بعد از آیینه فعالیتی نداشتید؟

نه، به‌هیچ‌وجه. در واقع نقش پدرم بیشتر بازدارندگی بوده تا حمایت. در همان دوران با آقای اسماعیل محرابی قرار گذاشته بودیم که من درسم را بخوانم و او شرایط ورودم به بازیگری را فراهم کند. در واقع نوعی قرارداد معنوی بود که من کاملاً روی آن حساب کرده بودم.

مثل خیلی از پدرهای بازیگر که فرزندانشان را برای بازیگری معرفی می‌کنند…

دقیقاً. اشکالی هم ندارد، چون اگر کسی واقعاً مستعد باشد می‌تواند از این میانبر استفاده کند و اگر مستعد نباشد با پارتی‌بازی به جایی نمی‌رسد. به هر حال من تمام برنامه‌های زندگی‌ام را در آن زمان براساس قراری که با اسماعیل محرابی داشتم تنظیم کردم، ولی زمانی که نوجوان بودم او از ما جدا شد و ترجیح داد زندگی تازه‌ای را تجربه کند. به این ترتیب قرار ما به هم خورد و دیگر خبری از او نداشتم تا وقتی که در تئاتری بازی می‌کردم و او برای تماشا آمده بود. وقتی مرا دید خیلی تعجب کرد و گفت نمی‌دانستم که بازیگر شده‌ای. شاید اگر همان زمان با آن علاقه و انرژی سراغ بازیگری می‌رفتم بسیار زودتر از این می‌توانستم به مقصودم برسم.

گفتید نقش پدرتان بیشتر بازدارندگی بوده. از چه جهت؟

ببینید، زمانی که او رفت تمام برنامه‌هایی که برای آینده داشتم به هم خورد. اصلاً دلیل این‌که در رشته‌ای غیرهنری کنکور دادم همین قرار بود که در نهایت منتفی شد. همه موقعیت‌هایی که من در بازیگری به دست آوردم با تلاش شخصی خودم بود. الان که به گذشته فکر می‌کنم می‌بینم چه دوران دشوار و پردردسری را گذراندم. حس کودکی را داشتم که بیدار می‌شود و می‌بیند عروسکش مرده است. ضربه سختی بود. مدت‌ها طول کشید تا بتوانم بر اوضاع پیرامونم مسلط شوم، ولی در مجموع همین دشواری‌ها و تلاشی که برای ایستادن روی پای خودم کردم باعث شد قوی‌تر شوم و دید بهتری نسبت به حرفه‌ام پیدا کنم. مجبور شدم مسیری را که به زندگی‌ام تحمیل شده بود تا انتها بروم و بعد دوباره برگردم سر نقطه اول و همه‌چیز را از نو شروع کنم.

طبیعی است که وقتی کسی با تلاش خودش و بدون حمایت دیگران به هدفش می‌رسد احساس بهتری دارد.

همین‌طور است و بجز احمد آقالو که بهترین دوست و مشاورم بود، کسی از من حمایتی نکرد. او تنها کسی بود که قواعد رفتار حرفه‌ای را به من آموخت و در همه کارهایی که می‌کردم از مشورت دلسوزانه او بهره‌مند بودم.

اشا مهرابی بازیگر زن

 آشا محرابی در کنار شبنم قلی خانی

عکسی از آشا محرابی در کنار شبنم قلی خانی


سریال های آشا محرابی

آئینه (۱۳۶۶–۱۳۶۴)
توی گوش سالمم زمزمه کن (۱۳۸۵)
مرگ تدریجی یک رؤیا (۸۷–۱۳۸۵)
مسافرخانه سعادت (۱۳۸۷)

سرزمین کهن (۱۳۸۷)
آشپزباشی[۱] (۱۳۸۹–۱۳۸۸)
ساختمان ۸۵ (۱۳۸۹)
تاوان (۱۳۸۹)

مهمانان ویژه (۱۳۹۱–۱۳۹۰)
خط (۱۳۹۳–۱۳۹۲)
همه چیز آنجاست (۱۳۹۳)
آمین (۱۳۹۳–۹۴)

چرخ فلک (۱۳۹۵)
هشت و نیم دقیقه (۱۳۹۵)
آرام می‌گیریم (۱۳۹۵)
سریال برنا (1396)

آشا محرابی بی حجاب

فیلم‌های سینمایی آشا محرابی

دو لکه ابر (۱۳۹۴)
نیم (۱۳۹۴)
جاده مه آلود (۱۳۹۳)

تهران من حراج (۱۳۸۸)
از رئیس جمهور پاداش نگیرید (۱۳۸۷)
مردی که گیلاسهایش را خورد (۱۳۸۷)

شبکه نمایش خانگی

قلب یخی (فصل سوم)
ماهرخ
ساعت صفر
با ستاره بودن

آشا محرابی در فیلم تهران من حراج

فیلم‌های تلویزیونی

حبیب
فریدون مهربان است
پنجره‌ای رو به حیاط
بن‌بست یلدا
وارونگی

پاشنه بلند
بچه نشو
حدس بزن جه کسی برای عید می‌آید
مرا بشناس
فیروزه سیاه
آلونک
پلکان

روز یلدا شب جله
جت کات
شاید زود شاید هرگز
روز اردو
کارت به کارت
نیمه روشن
هفت سین
در دنیای من
زمان فرا خواهد رسید

دوبلاژ

سریال جنایت‌های غیر حرفه‌ای (انا)
سریال اوای وحش (اما)
سریال مدیر کل (لیلا)

سینمایی درست مثل بهشت (الیزابت)
انیمیشن شاهزاده و گدا (پرنسس آنالیز)
انیمیشن دوازده پرنسس رقصنده (پرنسس جنی)

انیمیشن در جستجوی نمو (مادر نمو)
انیمیشن دیو و دلبر (پرنسس بل)
انیمیشن جیمی نوترون ۱ (مادر جیمی نوترون)

 

فیلمهای اشا محرابی