عکس جدید, عکس هنرمندن, عکسهای داغ هنرمندان, عکس روز

۴۰ مطلب در مرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

ماجرای قتل رساندن ناپدری توسط حمید صفت

حمید صفت ناپدری خود را به قتل رساند +جزئیات ماجرا

حمید صفت رپر معروف ایرانی امروزظهر 28 مرداد به اتهام قتل ناپدری اش بازداشت شد.

دستگیری خواننده رپ به اتهام قتل همسر مادرش در ساعت سه ظهر 28 مرداد 1396 و ازطریق مرکز فوریت های پلیسی ۱۱۰ یک فقره فوت مشکوک از طریق بیمارستان …. به کلانتری اعلام شد.

با حضور ماموران در بیمارستان و انجام تحقیقات اولیه مشخص شد پیرمردی 66 ساله به علت اصابت جسم سخت به ناحیه سر و شکستگی جمجمه فوت نموده است.

متوفی قبل از مرگ خود در اظهاراتش عنوان داشته بود که توسط پسر همسر ( متولد 1372) مورد ضرب و جرح قرار گرفته است.

متهم در ساعت ۱۵ مورخه ۲۸ مرداد به کلانتری ۱۴۵ ونک مراجعه نمود و خودش را به مامورین معرفی کرد.

او در تحقیقات اولیه منکر هرگونه درگیری با مقتول و ضرب و جرح وی شده است.

او در اظهاراتش عنوان داشته است که :  زمانیکه وارد خانه مادرم شدم متوجه شدم که مادرم با همسرش ( متوفی) درگیر شده ؛ من فقط مادرم را برداشته و از خانه خارج شدم و اطلاعی از ضرب و جرح متوفی و علت مرگش ندارم.

حمید صفت خواننده رپ معروف در ساعت ۲۰:۱۵ روز جاری به ارتکاب جنایت و قتل همسر مادرش با انگیزه حمایت از مادر خود اعتراف کرد .

علت انجام قتل

متهم در اعترافات اولیه عنوان داشت که پس از تماس برادرم از کشور امریکا مبنی بر اینکه مقتول با مادرم درگیر شده ، به سرعت خودم را به خانه رساندم ؛ زمانیکه به موضوع درگیری او با مادرم اعتراض کردم با یکدیگر درگیر شدیم که طی درگیری متوفی را مورد ضرب و جرح قرار دادم .

بازداشت حمید صفت در زندان

تشکیل پرونده قضایی و جزئیات جدید

خبرآنلاین در خبری به نقل از سرپرست دادسرای امور جنایی نوشت: برای «حمیدرضا صفت» به اتهام قتل و انجام تحقیقات در این خصوص پرونده ای تشکیل شده است.

وی افزود: دو سه روز پیش متهم با ناپدری خود درگیر شد و امروز ناپدری در بیمارستان فوت کرد. متهم اکنون در بازداشت است.

شهریاری با بیان این که متهم مقتول را با ضربات سنگین به سر مورد ضرب و جرح قرار داده است، گفت: در حال انجام تحقیقات در این زمینه هستیم. این حادثه در خیابان شیخ بهایی رخ داده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی حمید صفت و همسرش

حمید صفت

حمید صفت خواننده رپ ایرانی متولد 18 مرداد ماه سال 1372 می باشد و فقط 24 سال سن دارد ! .

شروع و علاقه به خوانندگی

حمید امیری صفت از دوران راهنمایی به همراه دوستش علی رهرو شروع به ساخت موزیک هایی با سبک رپ کردند .  و در ابتدای کار از کسایی مثل امینم و 50 سنت الگو گرفتن و اولین آهنگ خود به اسم “خیابونی ها” را منتشر کردند , اما بعد از مدتی علی به سمت مد و لباس رفت اما حمید صفت همچنان موسیقی را ادامه داد و در مدت کوتاهی توانست طرفداران بسیاری را به دست آورد.

او با انتشار آهنگ ببخش که آن را دو نفره با امیرعباس گلاب منتشر کرده بودند توانست به خوبی شنیده و شناخته شود.

ازدواج و همسر

حمید صفت فعلا مجرد است و ازدواج نکرده است و به گفته ی خودش خیلی دوست دارد که این کار را انجام دهد و بچه دار شود.

اینستاگرام حمید صفت : instagram / Hamde__sefat

حمید صفت کیست

حمید صفت در کنار سیامک انصاری

حمید صفت درباره خروجش از ایران می‌گوید: “اگر بهش فشار بیارن و مجبور شود از ایران می‌رود، اعتقاد دارد اگر رپ مجوز کنسرت بگیرید پاپ‌خوان‌ها تعطیل می‌شوند، درباره مدل ریشش می‌گوید با برنامه بود و الان تو جامعه مد شده است.”

بیوگرافی حمید صفت

عکسهای حمید صفت

انجام قتل : در روز شنبه 28 مرداد ماه 96 ناگهان خبری منتشر گردید که حمید صفت نا پدری اش را به دلیل اختلافات خانوادگی به قتل رسانده است که ابتدا همگی فکر می کردند که شایعه ای بیش تیست اما ساعاتی نگذشت که خودش نسبت به انجام این عمل اعتراف نمود و بازداشت شد.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

دانلود فیلم لس آنجلس تهران

دانلود فیلم لس آنجلس تهران

فیلم لس آنجلس تهران

زمان اکران : فیلم سینمایی لس آنجلس تهران به کارگردانی تینا پاکروان در حال تولید می باشد و قرار است اولین نمایش ان در جشنواره فیلم فجر 96 اتفاق بیفتد.

مهناز افشار بازیگر نقش اول این فیلم می باشد.

بازیگران فیلم لس آنجلس تهران

مهناز افشار , ماهایا پطروسیان , گوهر خیراندیش , شیرین یزدان بخش , زهیر یاری و ژوبین رهبر

داستان فیلم : تا کنون جزئیاتی از موضوع و داستان این اثر منتشر نشده است.

عوامل فیلم

فرشاد محمدی: فیلمبردار، ایمان امیدواری: گریم، مرجان شیرمحمدی: طراح صحنه و لباس، مدیران تولید: مهدی چراغی و روزبه گیلانی، دستیار اول کارگردان: مجتبی وحیدی، دستیار دوم کارگردان: رضا عزیزی، منشی صحنه: سحر عقیقی، صدابردار: امین میرشکاری، عکاس: احمدرضا شجاعی، مدیر تدارکات: آرش مجتهدزاده، مشاور رسانه ای: آیدا اورنگ و تبلیغات فضای مجازی: آریان امیرخان.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی احمد ایراندوست و همسرش

احمد ایراندوست

بیوگرافی و زندگینامه

احمد ایراندوست بازیگر و خواننده ایرانی متولد خرداد ماه سال 1349 می باشد و 47 سال سن دارد . وی اصالتا آبادانی است و در همان جا به دنیا امده است.قد او حدود 2 متر و 10 سانتی متر می باشد.

وی پسر شهاب ایراندوست که از قهرمانان کشتی هم دوره تختی بوده است می باشد.

به گفته ی خودش او در یک دوره 13 ساله در خارج از کشور محافظ و بادیگارد چهره ها و بازیگران سرشناس هالیوودی از جمله جنیفر لوپز , نیکلاس کیج، ماریا کری و ویتنی هوستون بوده است و برای هر ساعت 100دلار و بیشتر دستمزد دریافت می کرده است.

شروع بازیگری

وی بعد از بازگشت از خارج کشور در سریال شب های برره مهران مدیری به عنوان بازیگر نقش غول برره حضور یافت و از همان جا توانست به خوبی دیده شود و شناخته شود.

ازدواج و همسر و فرزند

احمد ایراندوست متاهل می باشد و چندین سال است که ازدواج کرده است و یک فرزند دختر هم نیز دارد

وی در یک مصاحبه گفته که پس از ازدواج با همسرش که که خواهر دو شهید بوده به این نتیجه رسیده که زندگی در آمریکا با روحیات و عقایدش سازگار نیست و به ایران بازگشته است .

اینستاگرام : instagram / ahmadirandoost1350

احمد ایراندوست و همسرش و دخترش

عکس احمد ایراندوست با همسر و دخترش

همسر احمد ایراندوست

احمد ایراندوست و همسرش در کنار کامران تفتی

بیوگرافی احمد ایراندوست

خوانندگی و موسیقی

وی علاوه بر بازیگری خوانندگی هم می کند و تا کنون چند ترک منتشر کرده است . خود او گفته است که ابی خواننده لس آنجلسی گفته است صدای او خیلی شبیه صدای دوران جوانی او بوده است.

عکسهای احمد ایراندوست

احمد ایراندوست و سحر قریشی

تولد احمد ایراندوست

فیلمها و سریالها

شب‌های برره در نقش غول برره
مختارنامه در نقش هارون نعل‌بند
اخراجی‌ها ۲ در نقش فرمانده اردوگاه اسرای ایرانی
فیلم جاسم به جبهه می‌رود در نقش افسر عراقی
مجموعه تلویزیونی مسافران

مجموعه تلویزیونی در چشم باد
فیلم دیدار
فیلم «آن» (ANN) در بالیوود
فیلم «دلدار» در بالیوود
طنز خنده بازار

فیلم سینمایی بیداری رؤیاها
فیلم پا تو کفشم نکن
فیلم ۵۰ کیلو آلبالو

ahmadirandoost

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

دانلود فیلم تیک اف

دانلود فیلم تیک آف

دانلود فیلم سینمایی تیک آف با لینک مستقیم و کیفیت بالا حجم کم و رایگان

دانلود فیلم تیک آف

کارگردان : احسان عبدی پور | سال ساخت : 1394 | تهیه کننده: طهورا ابوالقاسمی  | پخش در شبکه نمایش خانگی : شهریور 96

بازیگران : مصطفی زمانی / پگاه آهنگرانی / رضا یزدانی / سوگل قلاتیان / حمزه مقدم و …

خلاصه داستان : داستان رفاقت چند جوان است که در شهر بوشهر زندگی می کنند . شیرزاد که یکی از انهاست بعد 5 سال به ییش آنها امده است و دیگر دوستان خود را وارد بازی خطرناک و شرط بندی میکند که ماجراهای برای هرکدام اتفاق می افتد.

Download The Take Off Movie Director By by Ehsan Abdipour

لینک های دانلود

دانلود با کیفیت 1080p | دانلود با کیفیت 720p | دانلود با کیفیت 360p

دانلود تیزر فیلم تیک آف

توجه : لینکهای دانلود بعد از پخش سراسری فعال میگردد.


پخش انلاین فیلم

تصاویر فیلمفیلم تیک آف

دانلود تیک اف

دانلود فیلم تیک اف

دانلود فیلم تیک اف

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

ماجرای جمشید مشایخی و عزت الله انتظامی

جمشید مشایخی و عزت الله انتظامی

شب گذشته که جشن انجمن منتقدان سینما در سال 96 برگزار گردید جمشید مشایخی در بخشی از جشن روی سن آمد و به منتقدان مراسم که چرا فقط از نام یک بازیگر ( عزت الله انتظامی ) در این جشن و مراسمات استفاده می کنند اعتراض شدید خود را اعلام نمود و سالن را ترک نمود.

او ادامه داد که این همان بازیگری است که: «روزگاری جلوی شهبانو تنبک می‌زد، و حالا خانه‌اش را وقف می‌کند.»! صحبت‌های او با واکنش غلامعباس فاضلی، منتقد سینما که این روزها برنامه سینما یک را روی انتن دارد، مواجه شد. فاضلی با ذکر خاطره‌ای از تماس “آقای بازیگر” با او، از سخنان جمشید مشایخی حمایت کرد.

اما این پایان ماجرا نبود. نوید محمدزاده بازیگر سینمای ایران، با اشاره انتقادی به سخنان فاضلی، خواست که نام عزت‌الله انتظامی را به احترام بیاورند. و بالاخره مدیرعامل خانه سینما، از این گونه “نفرت‌پراکنی‌”ها گله کرد و از حامد بهداد و نوید محمدزاده تعریف کرد که به زعم او به نسل‌اش، دلبستگی و احترام یاد می‌دهند.

فیلم مربوط به صحبت های مشایخی در جشن منتقدان سینما – دانلود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی نصرالله رادش و همسرش

نصرالله رادش

نصرالله رادش بازیگر سینما و تلویزیون ایران متولد 12 آذر 1345 می باشد و 51 سال سن دارد, او اصالتا اهل بهبهان خوزستان است.

شروع بازیگری : رادش فعالیت هنری خود را از سال 1371 با بازی در مجموعه پنچری ساخته هرمز هدایت آغاز نمود.

او با حضور در مجموعه ساعت خوش به کارگردانی مهران مدیری توانست به خوبی شناخته شود و بعد از آن در اکثر کارهای مدیری حضور یافت.

ازدواج ها , همسر سابق و همسر جدید و زندگی شخصی

نصرالله رادش در گذشته‌ای نه‌چندان دور مدتی در بیمارستان بستری بود و در طول مدت درمان همسر سابقش در همان موقع درخواست طلاق خود را داده بود و به همین دلیل از او جدا شد.

بعد از آن مدت نصرالله رادش در سال 96 مجدد ازدواج نمود و عکسی از خود و همسر جدیدش منتشر کرد.

نصرالله رادش و همسرش

نصرالله رادش و همسرش

نصرالله رادش و پسرش

وی یک فرزند پسر به نام پرهام دارد که حاصل ازدواج اول او می باشد.

نصرالله رادش و مادرش

نصرالله رادش و مادرش


گفت و گو با نصرالله رادش 

 یک شروع توفانی با ساعت خوش و بعد افولی طولانی، چرا؟

نمی‌دانم. یکسری از مسائل به خودم بستگی داشت. شاید اشتباهات خودم باعث کم‌کاری‌ام شد. یک مقدارش هم بازمی‌گردد به اشتغال اصلی‌ام در شغلی غیر از بازیگری برای این‌که امنیت مالی داشته باشم. احساس می‌کردم در این صورت خیال راحت‌تری خواهم داشت. دلیل دیگرش هم شاید به مدل خودم مربوط می‌شود. فکر می‌کردم بازیگری دیگر برایم جذابیتی ندارد، اما حالا می‌بینم هنوز هم ممکن است اتفاقاتی در این عرصه بیفتد که برایم جذاب باشد. تلاشم بر این است که کم‌کاری گذشته‌ام را جبران کنم.

در زمان پخش مجموعه ساعت خوش و آن اقبال بی‌نظیر، پیش‌بینی می‌شد که شما یکی از بازیگران پرکار و مطرح سینما و بخصوص تلویزیون در سال‌های آتی باشید. در نهایت اما پیش‌بینی‌ها و گمانه‌زنی‌ها درست از آب درنیامد.

باور کنید خودم هم دلیلش را نمی‌دانم. فکر می‌کنم چیزهایی در این جهان وجود دارد که ما از درک آن عاجز هستیم. خیلی نمی‌خواهم فلسفی صحبت کنم، اما گاهی اتفاقاتی می‌افتد که خود انسان در آن چندان نقشی ندارد. شاید زندگی می‌خواست این درس را به من بدهد که هر چیزی راحت به دست نمی‌آید. قبلا فکر می‌کردم خیلی چیزها را می‌شود راحت و بی‌دردسر به دست آورد. 16 سال پیش که سریال روزگار جوانی را کار می‌کردیم،

کیهان ملکی به من می‌گفت که سینما را مطمئن نیستم اما از این بعد در تلویزیون آنچنان سرت شلوغ خواهد شد که فرصت فراغت نخواهی داشت، اما این اتفاق نیفتاد. نمی‌توانم بگویم آدم بدی هستم یا اذیت می‌کنم؛ شاید مدلم طوری است که کارگردانان ترجیح می‌دهند کمتر با من کار کنند، با آن‌که ظاهرا همه مرا دوست دارند. همه می‌گویند فلانی بچه خوبی است. معمولا می‌گویند هر بازیگری که خوش‌اخلاق است، پرکار هم می‌شود، اما نمی‌دانم چرا این اتفاق برای من نیفتاده است!

بیوگرافی نصرالله رادش

شاید انتخاب‌های خوبی نداشته‌اید. اتفاقا پس از روزگار جوانی در چند اثر اجتماعی دیگر هم بازی کردید، اما هیچ‌کدام نگرفت.

وقتی روزگار جوانی را کار کردم، هم خودم و هم اطرافیانم انتظار داشتیم که پیشنهادهای جدید از راه برسد و پرکار شوم، اما اتفاقا یک مدت طولانی پس از این سریال بیکار ماندم و پیشنهادی نشد. دوباره که سر کار رفتم، عده‌ای به‌به و چه‌چه کردند و منتقدانی هم بودند که ایراد گرفتند چرا تیپ بازی می‌کنی و به سمت نقش‌های رئال نمی‌روی؟ اما من که در روزگار جوانی تیپ‌سازی نکرده بودم، پس چرا بعد از آن ‌هم بیکار ماندم؟ در نهایت حرف زدن درباره این مساله، شخم زدن دوباره است و حالم را خراب می‌کند.

پس من فقط یک سوال دیگر در این باره‌ می‌پرسم و می‌روم سراغ موضوعات دیگر.

(می‌خندد) نه، اگر بتوانم برای این سوال‌ها جوابی پیدا کنم که خیلی خوب است. باید از گذشته‌ها درس بگیرم.

 پس از ساعت خوش باید فیلمنامه‌های زیادی برای بازی به دستتان رسیده باشد، این‌طور نیست؟

بعد از ساعت خوش؟! چه بگویم آخر؟ خیلی دوست ندارم در موردش صحبت کنم.

 بسیاری از دوستان و همبازی‌هایتان در ساعت خوش بعدها راه کارگردانی را در پیش گرفتند. فیلمسازی حوزه مورد علاقه شما نبود؟

من بازیگردانی را خیلی دوست دارم، اما یک مدلی بودم که نمی‌دانم اسمش را بگذارم تنبلی یا نداشتن روابط عمومی خوب. آن اوایل خیال می‌کردم اگر بازیگری خوب باشد همین کافی است و خودشان می‌آیند دنبالش، اما این‌طور نبود. بازیگر خودش باید دنبال نقش برود، اما من زیر بار این قاعده نمی‌رفتم. شاید یکی از دلایل کم‌کاری‌ام هم همین است. بلد نیستم با ارتباطات برای خودم کار بتراشم. اصولا انسان سمجی نیستم.

نصراله رادش

 اگر بازیگردانی را دوست داشتید پس چرا جدی‌اش نگرفتید؟

ببینید، علت اصلی کم‌کاری من پوست کلفت نبودن و احساسی بودن و زود رها کردن بود. حتی اگر بعضی مسائل را نخواهیم به مسائل ماورایی ارتباط دهیم، شکننده بودن خودم را عامل اصلی دوری‌ام از بازیگری می‌دانم. انسان باید در هر کاری حتی بازیگری، پوست‌کلفت باشد. نباید راحت کوتاه بیاید و دنبال کار خودش برود.

شما هم بازیگر نقش‌های طنز بوده‌اید و هم جدی؛ کدام را بیشتر ترجیح می‌دهید؟

من کمدی را خیلی دوست دارم. با این حال معتقدم انسان‌ها معمولا چندان شناختی از توانایی‌هایشان ندارند و گاهی استعدادهایی در یک انسان کشف می‌شود و بروز می‌کند که اصلا قابل باور نیست. یکی از بازیگران مطرح این روزها که شاید جزو چهار هنرپیشه اول ایران قرار بگیرد، همکلاسی من بوده است.

نه من و نه هیچ‌یک از دوستانم تصور نمی‌کردیم که این آدم به چنین جایگاهی برسد. بعید می‌دانم خودش هم دارای چنین تصوری بوده باشد. حالا با توجه به شناختی که من از خودم دارم به نظرم هنوز هم ممکن است اتفاقات بزرگ و خوبی در عرصه طنز و کمدی برایم بیفتد و امیدوارم که این‌گونه هم بشود.

روزی یک کارگردان از من پرسید که چرا کمدی کار می‌کنی؟ در نگاهت یک غم نهفته است و این نگاه اصلا به درد کار کمدی نمی‌خورد. من جواب دادم که‌ ای بابا، من با این بینی‌ام چگونه کار جدی بازی کنم؟! او گفت بینی‌ات چه ربطی به این موضوع دارد و این حرف‌ها از تو بعید است.

به همین خاطر هم نمی‌توانم با اطمینان بگویم قادر هستم یا نیستم که نقش‌های جدی را بازی کنم. به نظرم باید در کار انجام شده قرار گرفت. اگر فرصتی برای بازی در نقش‌های جدی پیش آمد امتحان می‌کنم؛ اگر از عهده‌اش برآمدم که چه بهتر و گرنه عذرخواهی می‌کنم.

با این حال نقش جدی هم نباید چیز پرت و پلایی باشد. مثلا شاید جالب نباشد که من نقش خلبان را بازی کنم. با این حال فکر می‌کنم از عهده اغلب نقش‌های جدی بربیایم. از طرف دیگر، در کارهای هنری ما خلاقیت چندانی دیده نمی‌شود. آدمیزاد با خلاقیت می‌تواند زنده بماند و جوانه بزند. در کار خودمان چیزی خلق نمی‌کنیم؛ ای کاش کشفی می‌کردیم، صدای جدیدی می‌آمد، نگاه جدیدی بود. من عاشق این مدل کار کردن هستم.

 در کارهای طنزتان هم بیشتر شاهد نوعی تیپ‌سازی از شما هستیم.

من تیپ را دوست دارم، اما عاشق سینمای فانتزی هستم. مثلا برای تیپ‌هایی که جانی دپ بازی می‌کند، غش می‌کنم!

 همکاری شما با مهران مدیری در تلویزیون منقطع و با فاصله بوده است؛ ابتدا ساعت خوش، سال‌ها بعد باغ مظفر و حالا در حاشیه. دلیل این همکاری‌های غیرمداوم و منفصل؟

پاسخ ساده پرسش شما این است که مدیری باید دوست داشته باشد با من کار کند و آن قابلیت را در من ببیند. شاید من هم روزی کارگردانی کنم، اما به برادرم نقشی ندهم. این مساله به خیلی چیزها بستگی دارد. مثلا ببینید فلان بازیگر هالیوود افسرده می‌شود و دست به خودکشی ناموفق هم می‌زند اما دوباره به سر کارش بازمی‌گردد. حال من هم مانند همه آدم‌ها می‌تواند بد باشد. خب 9 سال پیش یک‌بار هم حال من بد بوده است، اما هنوز خیلی‌ها تا اسمم را می‌شنوند، می‌پرسند که می‌شود با فلانی کار کرد؟ عجیب و غریب است.

این حرف و حدیث‌ها هم در کم‌کاری من بی‌تاثیر نبوده است. اصلا شنیدن همین حرف‌ها هم آدم را داغان می‌کند. باید برایتان پیش بیاید تا متوجه حال من شوید. من معتقدم یکسری از نقش‌ها را بازیگر می‌تواند حتی با حال بد بازی کند و اتفاقا جایزه هم بگیرد. یکسری مسائل با من مانده است و رهایم نمی‌کند. در این 9 سال کلی کار کرده‌ام، همیشه هم خنده روی لبانم بوده، اما هنوز که هنوز است همه فکر می‌کنند که حالم خراب است. به دکتر که مراجعه می‌کنم می‌پرسد حالت خوب است؟ پاسخ می‌دهم نه، سرما خورده‌ام اما او می‌گوید که حال کلی‌ات را می‌گویم. خب اینها خودش حال انسان را خراب می‌کند.

از نقش‌تان در سریال در حاشیه بگویید.

نقش که خیلی پررنگ نشد و به چشم نیامد. قرار بود سریال 90 قسمتی باشد و این نقش هم به مرور پخته شود. به نظرم نقش پیچیده‌ای نیست. چنین نقش‌هایی را دوست دارم، با این حال خیلی از مسائل در ریتم کار خلل وارد می‌کند و یک بازیگر باید خودش را با کلیت کار هماهنگ کند و همین موضوع باعث می‌شود که گاهی خودت را هم تکرار کنی. من به ریتم کار بیشتر فکر می‌کنم تا نقش خودم. سعی هم می‌کنم که تکرار نشوم. همیشه هم دوست دارم که متفاوت بازی می‌کنم و به گمانم توانایی‌اش را هم دارم. احساس می‌کنم تماشاگر هم از کارم در سریال در حاشیه راضی است.

به نقش‌های منفی علاقه ندارید؟ دوست ندارید تجربه‌اش کنید؟

یک زمانی که خشم‌های درونی‌ام زیاد بود، چرا. حتی تا مدت‌ها دوست داشتم نقش قاتل را هم بازی کنم، اما حالا که به لطف خدا آرامش درونی‌ام زیاد شده این حس و تمایل هم کمتر شده است. یعنی حضور آن آدم‌ها در درونم کمرنگ شده است. اینها شاید به دلیل بالا رفتن سنم هم باشد. در هر حال به نقش‌های منفی علاقه کمتری دارم.

شما نقش یک داروفروش را در سریال در حاشیه بازی می‌کردید که حتی این اواخر کار قصد داشت دارو هم بسازد. نگران نبودید از واکنش‌های احتمالی مثلا داروفروشان یا داروسازان؟

نه، فقط دوست دارم یک چیزی بگویم. اگر شوخی کنیم، اما مسخره نکنیم جامعه هم رشد می‌کند. یک انسان هم تا متوجه عیوبش نشود و آنها را نبیند که نمی‌تواند در رفع و رجوعش بکوشد. من باید خشم را ببینم و احساس کنم تا از خدا بخواهم که آن را در من برطرف کند. جامعه هم باید نواقصش را ببیند تا بتواند برطرفش کند. هنر هم کارش همین است. اصلا ای کاش یکی پیدا شود و یک سریال طنز در مورد خود هنرمندان بسازد؛ هنرمندانی که از مسیر رسالت خود و انسانیت خارج شده‌اند.

به نظرم خیلی جای کار دارد. یک سریال 60 قسمتی خیلی خوب می‌شود. اصلا یکسری از تهیه‌کننده‌ها به بازیگر به چشم یک تیرآهن نگاه می‌کنند. خب همین می‌تواند سوژه یک اثر طنز شود. البته امیدوارم که صنف آهن‌فروش‌ها به این موضوع اعتراض نکنند (می‌خندد).

اگر هنرمندان با خودشان شوخی کنند خیلی از مشکلات مانند روابط ناسالم و غیرانسانی پشت پرده و معضلاتی همچون خرید و فروش نقش حل می‌شود. در عین حال که یک اثر طنز هم تولید شده و در نهایت شاهد اعتراضات کمتری در آینده خواهیم بود، چراکه مردم می‌بینند هنرمندان در وهله اول با خودشان هم شوخی می‌کنند‌.

بیماری نصرالله رادش

فیلم های سینمایی نصرالله رادش 

1378 شیرهای جوان
1384 سرتو بدزد رفیق
1387 نظام از راست
1390 خنده در باران


سریالهای نصرالله رادش 

1371 پنچری
1372 پرواز 57
1374 سال خوش مهران مدیری
1377 روزگار جوانی (سری اول)

1378 روزگار جوانی (سری دوم)
1380 زیر آسمان شهر
1383 او مثبت +o
1385 باغ مظفر

1387 مرد هزارچهره
1388 دفتر مشق کریم
1388 مسافران
1391 مهمانان ویژه سیدجواد رضویان شبکه تهران

1394-١٣٩٣ در حاشیه مهران مدیری شبکه 3
گنج مظفر
شوخی کردم
عطسه

عکسهای نصرالله رادش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

سریال آشوب

سریال اشوب

سریال آشوب به کارگردانی امیر پور وزیری و  تهیه‌ کنندگی مهدی همایون‌فر این روزها مراحل تصویری برداری خود را سپری می کند تا برای پخش آماده گردد.

زمان پخش : این سریال قرار است در پاییز یا زمستان 96 در 25 قسمت از یکی از شبکه های تلویزیون پخش گردد.

در ادامه به معرفی داستان موضوع و بازیگران سریال پی پردازیم.

فیلم اشوب

بازیگران سریال آشوب

اسامی بازیگران به همراه نقش

عباس غزالی در نقش رضا ، محمود پاک‌نیت، سلمان فرخنده، سیاوش طهمورث، مهدیه نساج، پروانه معصومی، مالک سراج , شیوا ابراهیمی

داستان سریال اشوب

 

موضوع و داستان سریال آشوب

روایتگر قصه شهر خرمشهر در بازه زمانی ماه‌های منتهی به آغاز دفاع مقدس تا اشغال این شهر است.

قصه‌ای عاشقانه را بعد از انقلاب و همزمان با آغاز جنگ تحمیلی روایت می‌کند. قصه عاشقانه ای بین یک جاسوس عراقی و یک پرستار که در فصل اول تا زمان جنگ و سقوط خرمشهر روایت می شود و در فصل دوم که طراحی قصه توسط علی دلگشایی و سلمان فرخنده و احسان فکا صورت گرفته تا آزادی خرمشهر ادامه دارد.

 

بازیگران آشوب

لوکیشن ها و محل فیلمبرداری سریال :

شهرک سینمایی غزالی، شهرک سینمایی دفاع مقدس، خرمشهر، آبادان

عکسهای پشت صحنه سریال آشوب

پشت صحنه سریال آشوب

اشوب

عوامل سریال آشوب

کارگردان: امیر پوروزیری، تهیه‌کننده: مهدی همایونفر، مجری طرح و مدیرتولید: وحید معدنی، بازیگران: عباس غزالی، سلمان فرخنده، سیاوش طهمورث، محمود پاک نیت، پروانه معصومی، مهدیه نساج، شیوا ابراهیمی، مالک سراج و… ، نویسندگان: علی دلگشایی، احسان فکا و سلمان فرخنده، مدیر تصویربرداری: آرش خلاق دوست.

طراح صحنه: حمید شهیری، طراح لباس: مژگان عیوضی، طراح گریم: کامران خلج، صدابردار: روح الله جعفر بگلو، مدیربرنامه ریزی و دستیار اول کارگردان: سامرند معروفی، جانشین تولید و مدیر تدارکات: مقصود میرهاشمی، جلوه‌ های ویژه میدانی: ایمان کریمیان، عکاس پدرام نامدار، مشاور رسانه ای: محمد مهدی شیخ صراف، محصول مرکز فیلم و سریال سازمان هنری رسانه‌ای اوج.

سریال آشوب

 

مطالب مرتبط:
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

سریال هاتف + داستان و بازیگران

سریال هاتف

سریال هاتف به کارگردانی داریوش یاری تولید خود را از مرداد ماه 96 آغاز کرده بود این روزها در حال فیلم برداری می باشد و مراحل ساخت خود را طی می کند تا برای پخش آماده گردد.

زمان پحش : طبق گفته عوامل سریال این مجموعه قرار است در ایام ماه محرم 96 از یکی از شبکه های پخش گردد.این سریال دارای 10 قسمت 50 دقیقه ای است و مضمونی مذهبی دارد که با حال و هوای محرم و عاشورا همخوانی دارد.

در ادامه به معرفی سریال و بازیگران آن می پردازیم.

بازیگران هاتف

بازیگران سریال هاتف

اسامی بازیگران سریال

حمید گودرزی / زیبا بروفه در نقش ریحانه / محمد حاتمی / شهرام قائدی / محمد فیلی / کاظم بلوچی / سیدمهرداد ضیایی / بهزاد خداویسی / مریم بوبانی / کمند امیرسلیمانی / مریم کاویانی / رزیتا غفاری / مهرداد ایل بیگی / الهه حسینی و ..

حمید گودرزی در سریال هاتف

داستان سریال هاتف

در روز عاشورا، ابراهیم در کربلا بر اثر حمله قلبی می‌میرد. دخترش ریحانه پیگیر آخرین گفته ناتمام پدر می‌شود. این پیگیری ریحانه را رو در روی خانواده و زندگی زناشوئیش قرار می‌دهد. اما ریحانه اعتقاد دارد که عدالت نمی‌تواند در پشت در خانه آدم جا بماند… او پرده از ابهام وصیت پدر بر می‌دارد. در این روند شخصیت و ایمان خود را بازسازی کرده و بدست می‌آورد.

داستان سریال هاتف

لوکیشین ها و محل فیلمبرداری سریال

تهران (جنوب شهر، طرشت، شهرک غرب، صادقیه، نارمک) و عراق (کربلا)

پشت صحنه سریال هاتف

کمند امیرسلیمانی و زیبا بروفه بازیگران زن سریال هاتف در پشت صحنه سریال

عوامل سریال

تهیه کننده: نعمت چگینی، کارگردان: داریوش یاری، نویسنده: فروغ فروهیده، مدیرتولید: طاهر امانی، مدیرتصویربرداری: علی لقمانی، مدیرصدابرداری: فرشید کیوانمهر، مدیرچهره پردازی: سیدجلال موسوی، طراح صحنه: حسین اسدی، طراح لباس: شیده محمودزاده.

مدیربرنامه ریزی: امین پیرحیاتی، مشاور رسانه ایی: مجتبی احمدی، دستیاراول کارگردان: داود باقری، مدیر تدارکات: مرتضی کریمی، تدوینگر: علیرضا کمال پور، صداگذاری و ترکیب صدا: سیدمحمود موسوی نژاد، جلوه های ویژه: احسان فانیان، عکاس: نازلی هروی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی نیما کرمی و همسرش

نیما کرمی

بیوگرافی و زندگینامه

نیما کرمی مجری صدا و سیما متولد خرداد ماه سال 1356 در تهران است و 40 سال سن دارد .

تحصیلات : وی فارغ التحصیل رشته مهندسی عمران در مقطع لیسانس از دانشگاه آزاد است .

وی با اجرای برنامه های تلویزیونی از جمله برنامه صبحی دیگر که از شبکه اموزش پخش میگردد به شهرت رسید . وی در این برنامه به همراه همسرش زینب زارع به صورت مشترک به اجرا می پردازند.

ازدواج و همسرش

نیما کرمی چند سالی است که ازدواج کرده است . همسر او زینب زارع نام دارد که او هم از مجریان تلویزیون است که علاوه بر اجرا در زمینه طراحی مانتو را هم شروع کرده و نام برند مانتوهای طراحی شده خود را نیز میس سان (بانوی خورشید) گذاشته است. این زوج هنرمند دارای یک فرزند دختر به نام نیلی می باشند.


وی با احسان کرمی که او هم از مجریان سیما است هیچ نسبتی ندارد و یک تشابه فامیلی می باشد.

اینستاگرام نیما کرمی : instagram / Karaminima

همسر نیما کرمی

عکس نیما کرمی و همسرش زینب زارع

پدر نیما کرمی

نیما کرمی و پدرش و دخترش و عمویش

نیما کرمی و دخترش و همسرش

عکس همسر و دختر نیما کرمی


گفتگو با نیما کرمی و زینب زارع

وقتی پنج ساله بودم برای اولین‌بار جلوی میکروفن رفتم

نیما کرمی: پدر من از گوینده‌ها و تهیه‌کنندگان قدیمی رادیوست و من هم همیشه این شغل را دوست داشتم. اولین‌بار که جلوی میکروفن قرار گرفتم فقط پنج سال داشتم. خوب به یاد دارم قرار بود تیزری رادیویی درباره واکسیناسیون بسازند و نیاز به صدایی کودکانه داشتند و این اولین باری بود که صدایم ضبط و در رادیو پخش شد. در دوران دبیرستان برنامه‌های صبحگاهی را اجرا می‌کردم؛ تا اینکه فرصتی برایم پیش آمد تا بازیگری را تجربه کنم و در سریالی برای مرکز اصفهان بازی کردم.

بعد از آن دوباره به سمت اجرا رفتم تا اینکه در سال ۷۴ به تهران آمدیم و من گویندگی برای واحد دوبلاژ شبکه پنج را شروع کردم. بچه‌های رادیو صدای مرا در این برنامه‌ها که مستند بود شنیدند و از آنجا که صدایم خیلی شبیه به پدرم بود، صدای مرا با ایشان اشتباه گرفتند و به پدرم گفتند که چقدر فلان برنامه جالب بود و پدرم هم گفته بود: «گوینده آن برنامه‌ها نیما بود نه من.» به این ترتیب دوستان رادیویی هم از پدرم خواستند تا مرا به رادیو معرفی کند. خلاصه من به رادیو رفتم و پس از آن هم اجراهای تلویزیونی‌ام شروع شد.

زینب : در دوران دانشجویی معمولا همه دوست دارند به استقلال مالی برسند و این موضوع هیچ ربطی به این ندارد که شما خانواده‌ای متمول یا بی‌پول داشته باشید. در‌واقع این یک جور اشتیاق دوران جوانی است. سال ۸۲ من دانشجوی تئاتر بودم و یکی از دوستانم به من گفت که برای گروه نیمرخ تست اجرا می‌گیرند.

استودیوی این برنامه نزدیک دانشگاه ما بود، برنامه مربوط به نوجوانان و مجری برنامه هم مژده لواسانی بود. برای این برنامه مجری دوم می‌خواستند و اجرای من مورد قبول‌شان واقع شد که پس از آن به رادیو رفتم و کار اجرا را ادامه دادم تا به امروز.

بازیگری را دوست داریم

نیما : در این سال‌ها جسته و گریخته کار بازیگری را ادامه دادم. در چند تئاتر حرفه‌ای و یک تله‌فیلم بازی کردم. در مورد تئاتر که باید بگویم برایم خیلی لذت‌بخش است و درواقع کاری دلی محسوب می‌شود اما در مورد سینما و تلویزیون به دنبال یک موقعیت بسیار خوب هستم. برای من که موقعیتم در حیطه اجرا تثبیت شده چندان مناسب نیست که در زمینه‌ای دیگر و در کاری ضعیف ظاهر شوم. دوست دارم اگر قرار است در فیلم یا سریالی بازی کنم، آنقدر خوب باشد که دیده شود و از اینکه در حیطه‌ای دیگر کار می‌کنم لذت ببرم و یک کار موفق باشد؛ نه اینکه صرفا حضور داشته باشم.

زینب : من کارگردانی تئاتر خوانده‌‌ام، در دانشکده هم بازی ‌کرده‌ام اما خب، خیلی سال است از این فضا دور شده‌ام. شاید اگر در همان حال و هوا می‌ماندم می‌توانستم بازی کنم. بازیگری هم مانند خلق کردن است و شما خالق نقش‌تان هستید. انسان دوست دارد خالق باشد و اصلا به همین خاطر است که برخی از آدم‌ها به سمت هنر می‌روند چون در این حیطه می‌توانند با خلاقیت خود دست به خلق آثار مختلف بزنند.

در اجراهای‌مان خودمان هستیم و نقش بازی نمی‌کنیم

زینب : اجرا کاری سخت و سنگین است؛ به‌خصوص اگر روی آنتن زنده باشید. من شخصا اجراهای دونفره‌مان را دوست دارم و فکر می‌کنم خوب از آب درمی‌آید چون رابطه‌مان در این اجراها همانی است که در واقعیت هم وجود دارد و دوست نداریم برای مردم نقش بازی کنیم.

ما در این اجراها از فضای همیشگی‌مان دور نمی‌شویم و فقط سعی می‌کنیم کارمان به اصطلاح کادربندی شده باشد چون مردم برنامه‌هایی را می‌پسندند که حواشی بی‌جهت نداشته باشد. خدا را شکر بازخوردی که از مردم گرفته‌ایم خوب است.

نیما : در اجرای دو نفره احترام حرف اول را می‌زند. اگر در این اجراها یک نفر بخواهد دوربین یا میکروفن را مال خودش کند و به اصطلاح بدزدد، توی حرف پارتنر خود بپرد، همکارش را جلوی مردم خراب کند و. . . هم برنامه خراب می‌شود و هم مردم این موضوع را به خوبی درک می‌کنند و از تماشای برنامه لذت نمی‌برند. اگر این اجراها توسط یک زن و شوهر اجرا شود به این نکات باید بسیار بیشتر هم توجه داشت.

منظور من این نیست که نباید بین ما شوخی باشد؛ اتفاقا من و زینب در اجراهای‌مان با هم شوخی هم می‌کنیم اما این شوخی‌ها باید از جنس احترام و ادب باشد نه از جنس تخریب شخصیت؛ یعنی من هرگز زینب، خانواده‌اش، مدل حرف زدنش و. . . را مورد شوخی قرار نمی‌دهم.

تاکید من و زینب این است که جلوی دوربین خودمان باشیم و رابطه‌مان درست همان شکلی باشد که همیشه با هم داریم. بازی و ادا و اطوار خیلی سریع لو می‌رود و مردم می‌فهمند چه کسی خودش است و چه کسی نقش بازی می‌کند. قربان صدقه الکی رفتن زود مشخص می‌شود یا اگر طرف مقابل‌تان را تخریب شخصیت کنید، مشخص می‌شود که عقده‌گشایی دعوای شب قبل را آورده‌اید روی آنتن!

کارگاه خورشید

نیما : ایده اولیه کارگاه مشترک من و همسرم با آینه‌ و شمعدان عروسی‌مان شروع شد. دوستی که فامیل‌مان هم بود آینه و شمعدان عروسی ما را ساخت و کلی طرفدار پیدا کرد و این منجر به قرار کاری بین ما شد. در ابتدا کار با شیشه‌های رنگی را شروع کردیم و نام برندمان را خورشید گذاشتیم. الان اما کارمان تلفیق کاشی و چوب یا فلز و چوب است.

زینب : درواقع ما همان کاری را می‌کنیم که گذشتگان‌مان هم انجام می‌دادند اما در حال حاضر به خاطر کم کردن هزینه‌ها به فوم و‌ ام‌دی‌اف روی آورده‌ایم. ما در کارهای‌مان چرم، کاشی و فلز را با چوب تلفیق می‌کنیم و محصولاتی برای طراحی داخلی منزل و محل کار می‌سازیم. درواقع ما همان راه گذشتگان را ادامه می‌دهیم و البته حس و حال، ذوق و حال خوب‌مان را به کارها تزریق می‌کنیم. جالب اینکه ایده اغلب این کارها از جمع‌های دوستانه به دست می‌آید؛ مثلا دوستان‌مان می‌گویند به فلان وسیله نیاز داریم اما در بازار چیز خوبی پیدا نمی‌شود و همین موضوع انگیزه‌ای می‌شود تا تلاش کنیم آن چیزی را بسازیم که دوستان‌مان نیاز دارند و شبیه‌اش در بازار وجود ندارد.

نیما : از صفر تا صد وسایلی که در کارگاه ما تولید می‌شود، کار دست است و به قول قدیمی‌ها نفس هنرمند به آن خورده است؛ حتی نقاشی‌هایی که روی چوب می‌بینید کار دست یک هنرمند است. این نقاشی‌ها را همسر آقای نیما رئیسی می‌کشد.

«میس سان» برند طراحی مانتوی ما

زینب زارع: خواهر من طراحی پارچه و لباس خوانده است. کار ما فعلا طراحی و دوخت محدود برای آدم‌هایی است که به ما سفارش می‌دهند و لباس‌های خاص دوست دارند. راستش من شخصا لباس‌هایی که دوست دارم را در بازار پیدا نمی‌کنم؛ لباس‌هایی که در عین سادگی شیک، زیبا و پوشیده باشند.

نیما کرمی: با کار چوب برند خورشید تولید شد با نام «سان وود» و حالا طراحی مانتو و لباس‌مان «میس سان» یا بانوی خورشید نام گرفته است. خوشبختانه دوستان هنرمند از این لباس‌ها استقبال کرده‌اند. همکاران‌مان خانم‌ها شبنم مقدی، لیندا کیانی، هانا کامکار و. . . از مانتوهای طراحی ما استقبال کرده‌اند.

شهرت همراه با محبوبیت لذت‌ بخش است

نیما : شهرت به تنهایی شاید آزار‌دهنده باشد اما وقتی همراه با محبوبیت باشد لذت‌بخش است. فرد مشهور موظف است با همه افرادی که به سمتش می‌آید با خوشرویی و احترام برخورد کند و خب این کمی کار را سخت می‌کند اما در عین حال محبت گرفتن از مردم لذت‌بخش است. ما هم مثل همه مردم درگیری، مشکل، دعوا، اوقات تلخی، بیماری و. . . داریم اما این حق را نداریم که ناراحتی‌های‌مان را در مواجهه با مردم نشان دهیم.

زینب : ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که شهرت خیلی اهمیت دارد و حتی آدم‌ها شغل‌های‌شان را بر این اساس انتخاب می‌کنند که مشهور شوند. در همه عرصه‌ها دیده شدن به نفع آدم‌ها تمام می‌شود و دنیای مجازی هم به این موضوع دامن زده است و به طی کردن مسیر شهرت کمک می‌کند.

مثلا تا همین چند سال پیش ما ترانه‌سراها، موزیسین‌ها، شعرا، نویسنده‌ها و. . . را تنها از روی اسم‌شان می‌شناختیم و هرگز ندیده بودیم‌شان اما الان به لطف دنیای مجازی همه را به چهره می‌شناسیم و این دیده شدن خیلی برای همه مهم شده است. الان شهرت مختص مجریان، بازیگران و ورزشکاران نیست. دنیای شهرت جذاب است؛ البته من آدم مشهوری نیستم اما نیما را همه می‌شناسند و خوشبختانه همسرم در این مورد خیلی باحوصله است.

نیل مدیر برنامه ماست

کرمی: با پدر و مادر شدن جنس زندگی عوض می‌شود و شما باید این تغییرات را دوست داشته باشید تا از پدر و مادر شدن‌تان لذت ببرید. آنهایی که از بچه‌دار شدن می‌نالند که «بابا بچه خیلی اذیت می‌کند و…» اصلا دوست نداشته‌اند که بچه‌دار شوند.

ما هشت سال است ازدواج کرده‌ایم از سال چهارم به بچه‌دار شدن فکر کردیم و در سال ششم بچه‌دار شدیم. همه این روند هم از قبل فکر شده و برنامه‌ریزی شده بود به همین خاطر تغییرات برای‌مان لذت‌بخش بود و می‌دانستیم جنس زندگی‌مان عوض می‌شود و مثلا شبی باید چند بار از خواب بپریم. (می‌خندد) البته من که فقط از خواب بیدار می‌شوم و می‌پرسم: «چی شده؟» و زینب می‌گوید: «هیچی بخواب» خلاصه همراهی من در این حد است. (می‌خندد)

پس از بچه‌دار شدن شما باید همه برنامه‌های‌تان را با خواب و بیداری، سلامت و بیماری، تفریحات و بازی و حتی دستشویی رفتن بچه هماهنگ کنید. (می‌خندد) خلاصه بچه می‌شود مدیر برنامه زندگی.

زینب : من همیشه در زندگی‌ام برای همه‌چیز تصویر ذهنی داشتم؛ مثلا در دوره نوجوانی از ازدواج، کار کردن، خانه دارم ؛ در ذهنم تصور داشتیم اما هرگز از بچه‌دار شدن هیچ تصوری نداشتم، (می‌خندد) ولی حالا که مادر شدن را تجربه کردم می‌گویم خیلی شیرین و دلنشین است.

خانواده نیما کرمی

نیل یعنی آبی

نیما کرمی: دوست داشتیم اسم بچه‌مان خاص باشد اما مثل بعضی‌ها دنبال این ادا نبودیم که اسم ویژه یا عجیب و غریب روی بچه‌مان بگذاریم. هفته آخر بارداری با مشورت همسرم به این اسم رسیدیم.

زینب : من هم دوست داشتم اسم دخترم خاص باشد؛ نیل یعنی آبی. به نظرم این اسم خوش‌آهنگ و زیباست و بار معنایی خوبی دارد. می‌دانستیم که در کشورهای انگلیسی‌زبان اسم نیل را روی پسرها می‌گذارند مثل نیل آرمسترانگ ولی ترک‌های آذربایجان خودمان و ترک‌های کشور ترکیه این اسم را روی دختر می‌گذارند. بعدها دوستان‌مان در سریال‌های ترکیه‌ای این اسم را روی شخصیت‌های زن داستان شنیدند و به ما گفتند نیل اسم فلان شخصیت در یک سریال ترکیه‌ای است.

تلفظ اسم‌های تک‌سیلابی در فرهنگ ما سخت است. پدر من هنوز دخترم را نیلی یا نیل جان صدا می‌زند یا پدر همسرم او را نیل خانم جان صدا می‌کند. اوایل سخت بود ولی الان دیگر همه این نام را پذیرفته‌اند.

دوست داریم آقای ظریف مهمان برنامه‌مان شوند

نیما کرمی: اگر قرار باشد برنامه‌ای داشته باشیم و مهمان آن را خودم انتخاب کنم دوست دارم میزبان آقای محمدجواد ظریف باشم. دوست دارم در بخشی از برنامه خانواده‌شان هم حضور داشته باشند و از همسرشان سوال کنم «داشتن چنین همسری که مرتب در سفر هستند با این همه دردسر چطور است؟» (می‌خندد)

زینب زارع: من هم خیلی دوست دارم در برنامه‌ای با اجرای مشترک میزبان آقای ظریف باشیم. مهمان دیگری که دوست دارم به برنامه‌مان دعوت کنم علی دایی است. به نظرم شخصیت موفق و جالبی دارد. من از چالش‌ها و حواشی اطرافش هم خوشم می‌آید.(می‌خندد) مهمانان دیگری که دوست دارم با آنها صحبت کنم همایون شجریان، وحید جلیلوند و اصغر فرهادی هستند.

نیما : بدمان نمی‌آید در یک برنامه هم میزبان بابک زنجانی باشیم! (می‌خندد) دوست دارم از او بپرسم: «چطور شد تبدیل به یک غول در شرکت‌های نفتی شده؟ چطور این همه سال با این بدهی‌ها زندگی کرده و اصلا این همه شرکت، ثروت و. . . را از کجا به دست آورده.»
همچنین خیلی دوست دارم در یک برنامه میزبان خودرو‌سازان وطنی باشم و از آنها بپرسم: «شما به چی فکر می‌کنید که این ماشین‌ها را می‌سازید؟» (می‌خندد)

برنامه‌های مخصوص نوروز و سال تحویل به تکرار افتاده‌اند

زینب زارع: برنامه‌های نوروز ما مخصوصا برنامه سال تحویل به تکرار افتاده؛ طوری‌که اگر بهترین ‌مهمانان هم در این برنامه‌ها دعوت شوند برای مخاطب جذابیت ندارد چون شکل و فرم کلی این برنامه‌ها روندی تکراری دارد.

نیما : برنامه مخصوص امسال می‌تواند مثلا با گروه «خندوانه» باشد. این برنامه می‌تواند برای مخاطب جذاب باشد؛ البته ما هم طرحی به یکی از شبکه‌ها داده‌ایم و شاید مهمان نوروزی مردم باشیم.

زینب : در برنامه‌های مخصوص نوروز یا مناسبت‌های دیگر همه شبکه‌ها به یک شکل عمل می‌کنند و فقط دکور‌ها فرق دارد. من فکر می‌کنم نیاز است نگاهی نو و ایده‌هایی جدید به برنامه‌های مناسبتی تزریق شود؛ مثلا همین ایده «خندوانه» که نیما اشاره کرد، جالب است.

تاک‌شوهای شبکه‌های خارجی را می‌بینیم

نیما : تاک‌شوهای شبکه‌های خارجی را گاهی می‌بینیم. زینب بیشتر از من این برنامه‌ها را دنبال می‌کند. بعضی از این برنامه‌ها واقعا جذابند اما خب باید توجه داشته باشیم که هر رسانه قوانین خود را دارد و ما نمی‌توانیم مانند مجری‌های آن برنامه‌ها عمل کنیم؛ یعنی اصلا فرهنگ و عرف جامعه ما این اجازه را به ما نمی‌دهد؛ مثلا نمی‌توانیم برنامه‌ای مانند اُپرا در ایران داشته باشیم و هرکس هم تلاشی در این مورد کرده شکست خورده است.

زینب : دیدن این برنامه‌ها کمک می‌کند تا از استاندارد تعریف شده‌ای که وجود دارد کمی دور شویم و فراتر فکر کنیم.

بیوگرافی نیما کرمی

مجری باید خوش‌لباس و خوش‌ چهره باشد

نیما : در هر برنامه تلویزیونی باید یک طراح لباس و یک طراح گریم وجود داشته باشد. خوشبختانه الان دیگر در برنامه‌ها طراح گریم وجود دارد در حالی که سابقا به ما می‌گفتند «خودتان قبل از برنامه فوم بزنید به صورت‌تان بس است!» اما هنوز در حیطه طراح لباس هیچ برنامه مشخصی وجود ندارد در حالی که با ۱۰طراح و متخصص لباس می‌توان کل برنامه‌های صدا و سیما را پوشش داد.

من که از جیب خودم لباس می‌خرم پس چه بهتر که یک طراح به من بگوید برای هر برنامه بهتر است از چه نوع لباسی استفاده کنم. بخشی از پوشش‌های بی‌سلیقه‌ای که در تلویزیون می‌بینیم به همین خاطر است که هنوز به مقوله حضور طراح لباس در کنار عوامل برنامه‌ها دیدگاه حرفه‌ای وجود ندارد.

زینب : من فکر می‌کنم ما باید به چشم مخاطب و دید بصری او احترام بگذاریم. برنامه‌ها باید دکور زیبا داشته باشند و مجری‌ها باید لباس‌های زیبا بپوشند. به نظر من حتی یک مجری یا گوینده خبر در کنار داشتن صدای زیبا باید چهره مناسبی هم داشته باشد. نمی‌خواهم بگویم حتما باید شبیه محمدرضا گلزار باشد (می‌خندد) اما باید چهره‌اش طوری باشد که مخاطب آن را بپذیرد.

حاشیه های اجرا …

نیما کرمی: اینکه می‌گویید زندگی برای مجریان تلویزیونی سخت است را قبول ندارم. هر رسانه‌ای خطوط قرمز خود را دارد. وقتی شما در یک رسانه کار می‌کنید باید در چارچوب همان رسانه زندگی کنید و اگر این موضوع را دوست ندارید می‌توانید شغل‌تان را عوض کنید.

زینب : من فکر می‌کنم آدم‌هایی که زندگی کاری و شخصی‌شان با هم تداخل پیدا می‌کند و زندگی برای‌شان سخت می‌شود دو حالت دارند؛ اول اینکه خودشان به دنبال حاشیه می‌روند و دوم اینکه آدم‌های بدشانسی هستند؛ مثلا اینکه اتفاقی که ممکن است برای همه آدم‌های دنیا بیفتد برای یک مجری هم رخ می‌دهد اما در همان حال کسی از او فیلمبرداری می‌کند و از بدشانسی این فیلم رسانه‌ای می‌شود و. . .. بعضی وقت‌ها به اتفاق‌های اینچنینی که نگاه می‌کنم می‌بینم واقعا فقط می‌توان اسم بدشانسی را رویش گذاشت؛ اینکه یک شوخی، یک جمله ساده یا یک اتفاق شخصی ناگهان بدون خواست آن فرد رسانه‌ای شود دیگر فقط باید اسمش را بدشانسی گذاشت.

نیما : با زینب موافقم. ما باید در چارچوب‌هایی که رسانه‌مان مشخص می‌کند حرکت کنیم اما ممکن است این اتفاق‌ها برای هر کسی بیفتد و خیلی‌ها ناخواسته قربانی همین بدشانسی‌ها شوند. ما در مرحله گذار هجوم اپلیکیشن‌های رسانه‌ای هستیم که هنوز فرهنگ استفاده‌شان را بلد نیستیم؛ مثلا اگر من در یک کافی‌شاپ با دوستانم بگویم و بخندم مگر چه می‌شود؟ مگر دیگران چنین معاشرت‌هایی در زندگی‌شان ندارند؟

درست است که من نباید کارهایی برخلاف عرف و شرع انجام دهم و به عنوان یک مجری مراقبت بیشتری از رفتارم داشته باشم اما همه آن آدم‌هایی که لوله تفنگ‌شان را طرف مجری‌هایی می‌گیرند که چنین مشکلاتی برای‌شان به وجود آمده اگر تنها به ۲۴ ساعت گذشته خود نگاه کنند، دیگر به این راحتی‌ها قضاوت نمی‌کنند یا همان‌هایی که به برنامه‌ای که یک لهجه در آن به کار برده شده حمله و آتش آن را تند می‌کنند اگر با خودشان فکر کرده و به حجم جوک‌های قومیتی که ارسال کرده‌اند فکر کنند دیگر به این راحتی‌ها اجازه توهین به خودشان نمی‌دهند. به یاد داشته باشیم کسی را قضاوت می‌کنیم که قبلا کلی کار خیر کرده و تنها به خاطر یک اشتباه نباید او را حذف کرد.

بیوگرافی نیما کرمی | nima karami

برخی از اجراها : برنامه صبحی دیگر – برنامه دعوت – برنامه زنده رود – برنامه صبح خلیج فارس – برنامه من و شما – برنامه های سال تحویل و شب یلدا شبکه دو

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil