عکس جدید, عکس هنرمندن, عکسهای داغ هنرمندان, عکس روز

۳۸ مطلب در دی ۱۳۹۵ ثبت شده است

احسان کرمی و همسرش

احسان کرمی و همسرش

احسان کرمی کتولد تیر ماه 1359 در تهران می باشد و 36 سال سن دارد.وی مجری، بازیگر و صداپیشه می باشد و که فعالیت خود را از سال 1385 در رادیو آغاز کرده‌است.وی علاوه بر اجرا که حرفه اصلی اوست بازیگری و خوانندگی هم کرده است.

تحصیلات :مدرک کاردانی تشریفات دارد و دوره‌های فیلمسازی نیز گذرانده است.

ازدواج و همسرش

وی حدود 16 سال است که ازدواج کرده است و متاهل می باشد.این زوج دارای یک فرزند هم می باشند.

احسان کرمی و همسرش

احسان کرمی و همسرش

برخی از اجراهای وی

    برنامه طلوع (شبکه چهار)
برنامه زنده‌رود (مرکز اصفهان)
برنامه خوشا شیراز (مرکز فارس)
برنامه امضا (شبکه سه)
برنامه رادیو هفت (شبکه آموزش)
چارگوش (برنامه اینترنتی)
برنامه شب یلدا سال 94
ویژه برنامه تحویل سال ۹۵ شبکه دو (و اینک فردا)
افتتاحیه جشنواره فیلم فجر ۹۴
افتتاحیه شبکه تهران اچ دی

بازیگری و صداپیشگی : حضور در فیلم سینمایی 360 درجه و سریال عالیجناب – صداپیشه شخصیت ببخشید در کلاه قرمزی

بیوگرافی احسان کرمی

گفتگو با احسان کرمی

باور غلط ایرانی

باور غلطی که وجود دارد این است که یک هنرمند فقط باید در یک رشته فعالیت کند؛ اما در کشورهای پیشرفته از نظر سطح فرهنگی و هنری این باور درست نیست و کسی که در شاخه‌ای از هنرهای نمایشی فعالیت می‌کند حتما باید به چند حوزه وارد باشد؛ مثلا همه سوپراستارها در هالیوود آواز می‌خوانند، بازی می‌کنند، اجرا می‌کنند و می‌رقصند و تا زمانی که به همه این رشته‌ها احاطه نداشته باشند وارد عرصه هنرهای نمایشی نمی‌شوند؛ اما در ایران کاملا برعکس است و اگر کسی مجری باشد فقط باید اجرا کند.

مدتی است شکل دیگری باب شده است و آن اینکه عده‌ای می‌گویند که باید مانند هالیوودی‌ها یا بالیوودی‌ها یا فرانسوی‌ها همه کار انجام دهیم ولی خود را در حوزه‌های مختلف تکرار می‌کنند؛ یعنی یک بازیگر همان کاری که در بازیگری انجام می‌دهد در خوانندگی و اجرا هم انجام می‌دهد؛ حتی بعضی کارهای غیراخلاقی انجام می‌دهند؛ مثلا از شخصی ترانه‌ای می‌گیرند و به نام خود چاپ می‌کنند که به نظرم اصلا درست نیست.

در شرایطی شما می‌توانید وارد رشته‌های هنری دیگر شوید که ملزومات آن رشته‌های هنری را رعایت کنید و شرایط آن را داشته باشید؛ مثلا برای خوانندگی، آموزش دیده باشید نه به ضرب و زور آواز بخوانید یا در سینما و تلویزیون خود را به عنوان یک بازیگر یا مجری تکرار کنید. به نظرم همه این رشته‌ها مرزبندی، سختی و نیاز به تلاش و یادگیری دارند.

همه کاره و هیچ کاره

شاید همه کاره باشم و هیچ کاره. من به همه این رشته‌ها علاقه دارم.

در سال‌های 93 و 94 تئاتر کار کردم؛ البته در سال 94 یک تئاتر بیشتر کار نکردم؛ ولی آن یک کار به اندازه ده‌ها تئاتر برای من ارزش داشت؛ چون با آقای رحمانیان همکاری داشتم؛ اما مشغله زندگی مرا از تئاتر دور کرد. قصد دارم امسال بیشتر به موسیقی بپردازم؛ اما در عین حال اجرا را هم دوست دارم.

کار اصلی من

مردم کاری را اصلی می‌دانند که در آن بیشتر دیده می‌شویم؛ بنابراین بیشتر من را مجری می‌دانند و اگر با چنین تعریفی پیش برویم من هم مجری‌گری را انتخاب می‌کنم؛ ولی از نظر خودم کار اصلی من کاری است که حالم با آن خوش است؛ بنابراین ممکن است یک روز خواننده باشم یا یک روز بازیگر تئاتر باشم یا یک روز مجری باشم.

دیدار با استاد شجریان

من دو بار سعادت داشتم که استاد شجریان را ملاقات کنم؛ یک بار در مراسم درگذشت دایی‌ام و دیگری بعد از زلزله بم بود. من خدمت ایشان رفتم و از علاقه‌ام به موسیقی گفتم و ایشان هم روش‌هایی را به من معرفی کردند؛ البته در کتاب «راز مانا»ی خود به این روش‌ها اشاره کرده‌اند که به نظرم بهترین توصیه‌هاست؛ چون هر کدام از سی‌دی‌های آقای شجریان در یک گوشه آوازی خوانده شده‌اند و وقتی شما آنها را گوش می‌کنید گوش‌تان عادت می‌کند و سعی می‌کنید آنها را تقلید کنید.

اتفاق نداریم

هیچ چیز در زندگی من اتفاقی نبوده است. من به همه این اتفاقات فکر می‌کردم. از کودکی به خوانندگی، کارگردانی، اجرا و احتمالا چیزهای دیگری فکر می‌کردم. حتی آشپزی هم کرده‌ام. به نظرم اگر قواعد هر کار را رعایت کنید آن کار درست پیش خواهد رفت. هیچ‌گاه کسی به من اشاره نکرد و نگفت که این شخص همانی کسی است که آشپزی درس می‌داد یا مسابقه آشپزی اجرا می‌کرد؛ در حالی که بیشتر از پنج سال این کار را در شبکه‌های پنج و سه انجام می‌دادم و حداقل خانم‌های خانه‌دار بالای 40 سال من را می‌شناختند؛ ولی تا به امروز هیچ کس چنین حرفی به من نزده است یا کسانی که صدایم را شنیده‌اند، هیچ‌گاه نگفته‌‌اند که دیگر این کار را ادامه ندهم و فقط اجرا کنم.

آنچه برایم بی‌اندازه خوشایند است، اینکه وقتی در یک حوزه فعالیت می‌کنم کسانی که در آن حوزه موفق هستند به من می‌گویند که به فعالیتم ادامه دهم؛ مثلا امیر جعفری و ریما رامین‌فر که از بازیگران مطرح کشورمان هستند یا دکتر صدر از منتقدان سینمایی کشورمان به من گفتند که بازیگری را ادامه دهم. به نظرم کار کردن با محمد رحمانیان یا اصغر دشتی اتفاق بسیار مهمی است.

در حوزه سینما دو کارنامه تجربی و نقش بسیار کوتاه در فیلم‌های «360 درجه» و «دربست» یا در سریال «عالیجناب» که به زودی پخش خواهد شد، دارم؛ ولی سام قریبیان به من پیشنهاد می‌دهد که بازی در سینما را ادامه دهم. در حوزه خوانندگی و اجرا نیز به همین شکل. من توانسته‌ام قواعد بازی را رعایت کنم.

بازیگوشم

اصلا یک جا بند نمی‌شوم؛ اگر قرار بود فقط بازیگری می‌کردم خیلی اذیت می‌شدم و برایم مثل یک کار اداری می‌شد. امسال به شدت وسوسه شدم به آمریکا بروم و چند ماه در آنجا بمانم و با آقای بیضایی کار کنم. افشین هاشمی به من گفت که اجرایی در سانفرانسیسکو داریم که می‌توانیم شما را به آقای بیضایی معرفی کنیم؛ به این معنا که پتانسیل کار با ایشان وجود دارد. شاید یک روزی از اینکه این کار را نکردم پشیمان شوم؛ ولی برای این کار باید ماه‌ها وقت می‌گذاشتم و از خانواده و کار و درآمدم می‌گذشتم.

صداسازی نمی کنم

صداسازی در اجرا و گویندگی اشتباه است؛ اما در دوبله به کار می‌رود. در دوره بیان متوجه شدم که چطور باید از تنفس و حنجره و دیافراگمم استفاده کنم. چیزهای دیگر را هم میکروفن و رادیو به شما یاد می‌دهد؛ یکی از برنامه‌هایی که به من کمک بسیاری کرد برنامه «جمعه ایرانی» رادیو ایران بود. همان اوایل که به رادیو پیوستم وارد این برنامه شدم و در ابتدا قرار بود خواننده باشم؛ ولی کم‌کم بازی کردم. متأسفانه این برنامه تعطیل شد.

گویندگانی در این برنامه حضور داشتند که اگر تجربیات آنها را روی هم می‌گذاشتید بیش از دویست سال تجربه می‌شد؛ آقای رضا عبدی، آقای آذری، آقای مهران امامیه، آقای محبی، آقای سمسارزاده و … . تولید برنامه کمدی رادیویی بسیار دشوار است و این برنامه کمک بسیاری به من کرد.

حرفه‌ای هستم

اولین کار هنری من موسیقی است که به واسطه دو عنصر شکل گرفت؛ یکی مرحوم دایی‌ام «بیژن ترقی» که وقتی او در خانواده‌ای حضور دارد، یعنی شما به شکلی با موسیقی، ترانه، آواز، پرویز یاحقی، آقای شجریان، سالار عقیلی و … سروکار دارید. دوم به واسطه صدای خوب پدربزرگم و پدرم. بخشی از صدای من اکتسابی از سوی دایی‌ام و بخشی دیگر ارثی از سوی پدرم است. نکته دیگر توصیه‌های آقای شجریان به من این بود که گفتند: اگر می‌خواهید به صورت حرفه‌ای موسیقی آواز ایرانی یا کلاسیک ایرانی را دنبال کنید کافی است کارهای من را گوش کنید و سعی کنید مانند آن اجرا کنید؛ همچنین دوره کوتاهی سلفژ بگذرانید و تمرین و تمرین و تمرین کنید. منظور از تمرین حقیقتا تمرین است و اینکه ساز دست بگیرید و با آن تمرین کنید.

احسان کرمی

روی پای خودم ایستادم

خانواده متوسطی داشتم و هیچگاه کلاس نرفتم. ساز را گوشی یاد گرفتم؛ ولی اصلا روی ساز زدن ادعایی ندارم فقط در این حد که ملودی چگونه با پیانو، گیتار، سازدهنی و … ساخته می‌شود، آگاهی دارم. برای آواز هم سه الی چهار جلسه سلفژ نزد آقای کیومرث شمس آموزش دیدم. در مورد تئاتر نیز باید بگویم که در رادیو مجری و گوینده بودم و دو دوره جایزه جشنواره بین‌المللی رادیو را دریافت کرده بودم که نزد آقای میکائیل شهرستانی دوره بدن و بیان تئاتر را گذراندم.

من خود را شاگرد تئاتر شهر می‌دانم و بدون اینکه به چیزی فکر کنم فقط تئاتر نگاه می‌کردم و تئاتر را از آنها و در پروسه تمرین یاد گرفتم. رحمانیان و شهرستانی در حوزه تئاتر حق بسیار بزرگی بر گردن من دارند. بخش بزرگی از تئاتر به هوشمندی و نگاه متفاوت به متن و کاراکتر مربوط است و من از آقای رحمانیان یاد گرفتم که متن و کاراکتر مفید چیست. میکائیل شهرستانی نیز در حوزه بیان، دقت و وسواس در انتخاب نقش حق بزرگی بر گردنم دارد. صادق عبداللهی نیز بزرگ‌ترین حق را برای معرفی من به رادیو دارد او چندین ماه من را حمایت کرد و مواظب من بود که کجا باشم و با چه کسانی کار کنم.

چرا تشریفات خواندم

ایران یک سیستم آموزشی مریض دارد و به اینکه افراد در چه کاری می‌توانند پیشرفت کنند کاری ندارد و به افراد ارتباط با انسان‌ها را آموزش نمی‌دهد. از دوره راهنمایی تکلیفم با خودم مشخص بود و می‌خواستم در هنرستان صدا و سیما کارگردانی بخوانم؛ اما برای ورود به آن از من پرسیدند که معرفم کیست؟ از کجا آمده‌ام؟ برای چه آمده‌ام؟ اما با پاسخ به این سؤالات باید کنکور ورودی هم می‌دادم که شامل درس‌های ریاضی، عربی، زبان و … بود؛ ولی اصولا کسی که روحیه هنری دارد به درس علاقه ندارد و اگر هم داشته باشد به یک سری درس‌های خاص علاقه دارد؛ مثلا من به تاریخ، جغرافیا و زبان انگلیسی علاقه داشتم؛ ولی از ریاضی و علوم متنفر بودم. به نظرم این درس‌ها باید تا مقطعی وجود داشته باشند؛ ولی در سیستم آموزشی ایران هیچ کس دنبال این نیست که آیا دانش‌آموزان ذهن ریاضی دارند؟ آیا فقط باید جذر و ضرب و تقسیم بدانند؟ پس ذهن ریاضی چه می‌شود؟ هوش چه می‌شود؟ فقط باید حفظ کرد و خواند و نمره گرفت؟ من هیچ وقت با این مسائل کنار نیامدم طبیعتا در آن امتحان نیز قبول نشدم.

به من پیشنهاد شد که ادبیات بخوانم. سال اول در رشته ادبیات مردود شدم. در درس‌های مربوط به ادبیات نمره‌های مناسب گرفتم؛ اما از ریاضی و زیست و هندسه نمره نیاوردم. طبیعی است کسی که ادبیات می‌خواند هندسه دوست ندارد؛ وگرنه رشته ریاضی شرکت می‌کرد. پس از مردود شدنم نظام آموزشی به نظام جدید تغییر کرد و یک مقدار قابل تحمل‌تر شد و من هم با اینکه باید این درس‌ها را بخوانم کنار آمدم. با بدبختی سال اول دبیرستان را پاس کردم و به پیشنهاد یکی از دوستانم به هنرستان هتل‌داری رفتم. آن زمان کشور در حال جان گرفتن بود و از صنعت توریسم بسیار صحبت می‌شد و همه معتقد بودند که رشته هتل‌داری آینده دارد؛ اما من هتل‌داری خواندم و آینده هم نداشت؛ من صرفا به دلیل داشتن ارتباط با مردم وارد رشته هتل‌داری شدم. آخرین سال تحصیلم شاگرد نمونه دروس تخصصی هتل‌داری شدم و در 18 سالگی به محض دیپلم گرفتم معلم همان مدرسه شدم.  در دوران تحصیل خیلی مادرم را اذیت کردم که امیدوارم من را ببخشد.

چگونه تئاتری شدم

شاید حدود یک سال از ورود من به رادیو می‌گذشت که میثم عبدی که در رادیو سردبیر من بود به شدت من را برای بازی در تئاتر تشویق کرد. من هم به شدت به تئاتر علاقه داشتم؛ بنابراین برای بازی در «کمدی استشمامات» موافقت کردم. پس از تغییر شرایط و تغییر دولت یعنی حدود یک سال و نیم پیش دوباره در فرهنگسرای نیاوران روی صحنه رفتیم و با استقبال بسیار خوب مردم روبه‌رو شدیم. این تئاتر امسال در سالن قشقایی روی صحنه می‌رود که من به دلیل مشغله کاری همکاری ندارم.

احسان کرمی و همسرش

آشنایی با همسرم

من در این سال‌ها حدود 40 شغل عوض کردم؛ یکی از شغل‌های من تور لیدر بود؛ مثلا هوس می‌کردم که به اصفهان بروم و تور یک روزه به اصفهان می‌بردم.  در یکی از این سفرها با همسرم آشنا شدم؛ البته من و همسرم با یکدیگر بزرگ شدیم چون من از 19 سالگی با او آشنا شدم و با یکدیگر ازدواج کردیم و حالا یک پسر داریم و همه چیز خوب و نرمال است.  همسرم همیشه می‌گفت که هیچ وقت دلم نمی‌خواهد با شخص معروفی ازدواج کنم؛ اما من همیشه به او می‌گفتم که روزی مشهور خواهم شد. طبیعی است که وقتی تا 25 الی 26 سالگی مشهور نشده‌اید طرف مقابل‌تان باور نخواهد کرد که ممکن است روزی مشهور شوید. این اتفاق عملا اتفاق افتاد. از آشنایی ما تا حالا 16 سال می‌گذرد.

ایران می‌مانم

من به اینجا خیلی وابسته هستم. وابستگی شدیدی به پدر و مادرم دارم. حدود 2 سال پیش شرایط سختی داشتم و به فکر رفتن  افتادم؛ ولی شرایط رفتن نداشتم؛ وقتی شرایط فراهم شد به آمریکا رفتم؛ ولی سریع برگشتم اصلا نمی‌توانستم آنجا را تحمل کنم. به هر حال هر کسی که این پروسه را طی می‌کند باید سالی یک الی دو بار خارج از کشور برود و بازگردد.  شاید پسرم در آینده بخواهد برای ادامه تحصیل به خارج از کشور برود؛ بنابراین می‌خواهم این شرایط را فراهم کنم؛ ولی اینکه بخواهم به خارج از ایران بروم و زندگی کنم، نه . البته مفهوم آن این نیست که فکر کنم ایران کشور ایده‌آلی است. چون ما ضعف‌های بسیاری به ویژه در حوزه فرهنگی داریم؛ ولی این باور که خارج از ایران همه چیز عالی است نه این‌گونه نیست.

خجالت نمی کشم

من ایرانی هستم. یک ایرانی یک ایرانی است. من از ایرانی بودن خود بسیار خوشحال هستم. نباید از ایرانی بودن خود ناراحت باشیم؛ بلکه باید از کاری که می‌کنیم و نام ایران را زیر سؤال می‌بریم خجالت بکشیم. گاهی در کشورهای خارجی از رفتارهایی متوجه ایرانی بودن برخی افراد می‌شوید که بسیار خنده‌دار است. ترکیه از نظر رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی 150 هزار برابر بدتر از ایران است و به لحاظ فرهنگِ رفتاری نیز بسیار عقب‌مانده‌ و بی‌سواد هستند.

ما طور دیگری تئاتر می‌بینیم، نوع دیگری کنسرت می‌رویم که بسیار بد است ما باید خود را اصلاح کنیم. من اصلا به واژه فرهنگ‌سازی اعتقاد ندارم و معتقدم فرهنگ ساخته نمی‌شود بلکه به دنیا می‌آید و وجود دارد. هر پدیده‌ای که در دنیا به وجود می‌آید فرهنگش نیز ایجاد می‌شود؛ مثلا گفته می‌شود برای درست رانندگی کردن باید فرهنگ‌سازی کرد. مگر می‌شود شما ندانید درست رانندگی کردن چیست؟ معنای لغوی فرهنگ، حرکت به سمت روشنایی است. همه از قوانین رانندگی آگاهی دارند یا در قدیم همه می‌دانستند که نباید تلفن عمومی را اشغال کنند؛ اما باز هم می‌گفتند که باید فرهنگ‌سازی کنیم.

از ازدواج پشیمان نیستم

اگر ازدواج نمی‌کردم دیگر نمی‌توانستم ازدواج کنم. ما از 19 سالگی با یکدیگر آشنا شدیم و به خوبی یکدیگر را می‌شناختیم و به نظرم دلیلی برای ازدواج نکردن نداشتیم. قبل از 19 سالگی به درس و شیطنت‌های نوجوانانه می‌گذرد و چیزی نیست که شما نگران آن باشید؛ مثلا همسر من چه گذشته‌ای داشته است. به قول انگلیسی‌ها «اگر آینده را می‌خواهید گذشته را کنار بگذارید.» ولی من این‌گونه نیستم و به نظرم اینها به یکدیگر متصل هستند. ما در شرایط زیر صفر ازدواج کردیم و پای زندگی‌مان ایستادیم و آن را جمع و جور کردیم و خدا را شکر شرایط‌مان بد نیست.

احسان کرمی

امان از فضای مجازی

یکی از نمایشگاه‌های بی‌فرهنگی بخشی از مردم فضای مجازی است که من و همه ما با آن درگیر هستیم. مشکل بزرگی که با اینستاگرام دارم افرادی هستند که عکس خود را نمی‌گذارند؛ در صفحه خودم به آن اشاره کردم و نوشته‌ام که اگر عکسی ندارید من را فالو نکنید. شما نمی‌دانید که روزی چند دایرکت برای من می‌آید و روزی چند بار زیر هر عکسی که می‌گذارم سؤال می‌شود که چرا نباید اگر عکسی نداریم شما را فالو کنیم؟ ما حتی فکر نمی‌کنیم که اینستاگرام برای به اشتراک گذاشتن عکس و نشر زیبایی و جذابیت به وجود آمده است نه برای سرک کشیدن در زندگی دیگران. به نظرم ما باید قاعده یک جامعه را رعایت کنیم؛ حال چه حقیقی یا چه مجازی. چون این فضا مجازی است بعضی این حق را به خود می‌دهند که فحش بدهند،  هر چه می‌خواهند بگویند و بنویسند.

تغییر مسیر زندگی

منصور ضابطیان و محمد صوفی مسیر زندگی‌ام را تغییر دادند؛ به این دلیل که بهترین پیشنهاد در بهترین زمان در تلویزیون از سوی این دو نفر به من داده شد و خیلی ناراحت هستم که بعضی وقت‌ها نمی‌توانم با آنها کار کنم چون بودجه آنها کم است؛ البته هیچ‌گاه قطع همکاری نکرده‌ایم؛ اگر این امکان وجود داشت که همزمان در شبکه سه و چهار فعالیت کنم من مجانی با همه عشقم برای آنها کار می‌کردم؛ ولی من ناچارم مجری یک شبکه باشم تا هزینه زندگی و فرزند و همسر و خانه اجاره‌ای را پرداخت و راحت‌تر زندگی کنم؛ بنابراین ناچارم شبکه سوم را انتخاب کنم.

به منصور ضابطیان هم بودجه نمی‌دهند و او نیز به هر قیمتی اسپانسر قبول نمی‌کند تا برنامه آنچنانی بسازد. با توجه به نیاز جامعه خیلی آرام و باسلیقه برنامه می‌سازد.

دنبال ثروت نیستم

هیچ‌گاه به اینکه ثروتمند شوم فکر نکرده‌ام و اصلاً دوست هم ندارم؛ مثلا مازراتی یا پینت‌هاوس داشته باشم. بیشتر دوست دارم راحت زندگی کنم.

احسان کرمی و همسرش

ایرج طهماسب و عزیزم ببخشید

صاحب عزیزم ببخشید، آقای طهماسب است. آقای طهماسب نابغه تمام عیار و یک انسان عجیب و غریب و یک دیکتاتور دوست‌داشتنی است. دیکتاتورها خیلی وقت‌ها دوست داشتنی هستند.

اگر آقای طهماسب دیکتاتور و اینقدر دوست‌داشتنی و کار بلد نبود کلاه‌قرمزی این همه سال روی قله نبود. هیچ کدام از آدم‌های آن گروه به اندازه آقای ایرج طهماسب این کار را بلد نیستند و هیچ کدام از آدم‌های آن گروه به اندازه‌ حمید جبلی بازیگر نیستند.

می دانستم مشهور می شوم

یکی از آرزوهای من دیدن ایرج طهماسب از نزدیک بوده است. بار اول که ایشان را دیدم گریه کردم. او بسیار دقیق، پیگیر و مواظب همه چیز است. چنین چیزی در محمد رحمانیان نیز وجود دارد. آنها از همه آرتیست‌ها باخبر هستند و آنها را گوشه ذهن خود دارند و به موقع از آنها استفاده می‌کنند. عاشق شخصیت عزیزم ببخشید هستم و خیلی دلم برایش تنگ شده است؛ چون امسال نتوانستیم اجرا کنیم.  می‌دانم که ماجرا فقط بودجه و طلبی که برنامه کلاه‌قرمزی از سال گذشته داشت بود.

اگر قرار بود اسپانسر بگیرد آقای طهماسب باید در بخش‌هایی از برنامه می‌گفت که مثلاً بچه‌ها امروز از فلان ماکارونی درست کرده‌ام.

خوب و بد شهرت

شهرت را دوست دارم. ولی بعضی جاها دوست ندارم؛ من از مترو و اتوبوس استفاده می‌کنم؛ مثلا دیروز در مترو پسری جلو آمد و گفت؛ شما همان مجریه هستید؟ من هم گفتم؛ بله. او گفت؛ من ده هزار تومان بردم. او با دوستش سر من شرط بسته بود یا برخی جلو می‌آیند و ماچ می‌کنند اما  من با این مشکل دارم. در ایام نوروز برای خرید به بازار رفته بودیم که همه جلو می‌آمدند و ماچ می‌کردند گاهی هم برعکس است؛ مثلا یک نفر از شما خوشش نمی‌آید جلوی شما می‌پیچد و فحش می‌دهد ولی صبر آدم نیز حدی دارد؛‌ ولی در کل لذتی که در شهرت وجود دارد بسیار بیشتر از این ایرادهای کوچک است.

حرف آخر

من یک الی دو سال است به طور جدی روی موسیقی کار می‌کنم؛ به دو دلیل عمده یکی برادرم که آهنگسازی می‌کند و از من پشتیبانی کرد و دیگری حمید صدری از آهنگسازان درجه یک و شناخته شده ایران که به واسطه برادرم با او آشنا شدم. من نزد او رفتم و شروع به خواندن کردم و او هم نواخت و به شدت من را برای ادامه خوانندگی تشویق کرد.

یک شب در برنامه ساعت 25 تلویزیون با او مصاحبه می‌کردند و از او پرسیدند که بهترین خواننده‌ای که با او کار کرده‌اید کدام خواننده است؟ او گفت: احسان کرمی. من بهت زده تلویزیون را تماشا می‌کردم؛ چون حمید صدری با خواننده‌های بسیاری از جمله حامی و رضا یزدانی کار کرده است یا برای فیلم‌های بسیاری از جمله فیلم اصغر فرهادی یا رضا عطاران آهنگسازی کرده است؛ وقتی آهنگسازی در این حد و اندازه می‌گوید که شما چیزهایی بلد هستید، باید مقداری جدی‌تر در این فضا حرکت کرد.

عامل دیگر پدربزرگ خدابیامرزم بود او وصیت کرد که ذکات صدای خوب این است که مردم آن را بشنوند؛ بنابراین موسیقی را جدی‌تر گرفتم و پیشنهاد خانم نیوشا بریمانی در اواخر سال گذشته برای کنسرت را قبول کردم و تمرین‌های‌مان را شروع کردیم و ان‌شاءالله 22 مرداد با خانم بریمانی و گروه گوشه کنسرت خواهیم داشت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

مجموعه عکس های جدید از هنرمندان و بازیگران ایرانی ویژه دی ماه 95

مجموعه عکس های جدید از هنرمندان و بازیگران ایرانی ویژه دی ماه 95

بازیگران ایرانی , عکس بازیگران دی 95

بازیگران ایرانی , عکس بازیگران دی 95

عکس جدید از مهناز افشار و حامد کمیلی و همکاری جدیدشان در یک اثر سینمایی

بازیگران ایرانی , عکس بازیگران دی 95

علی اوجی / کامبیز دیرباز / حمید گودرزی / دی 95

بازیگران ایرانی , عکس بازیگران دی 95

پژمان بازغی

بازیگران ایرانی , عکس بازیگران دی 95

پوریا پورسرخ و حمید گودرزی + عکس جدید

بازیگران ایرانی , عکس بازیگران دی 95

ارمیا قاسمی / هلیا امامی / شهرام قائدی

بازیگران ایرانی , عکس بازیگران دی 95

هادی کاظمی

بازیگران ایرانی , عکس بازیگران دی 95

روناک یونسی و همسرش محسن میری و فرزندشان در استقبال سال نو میلادی 2017 کریسمس

بازیگران ایرانی , عکس بازیگران دی 95

سلفی جمعی از بازیگران در پشت صحنه سریال پیکسل

بازیگران ایرانی , عکس بازیگران دی 95

سام قریبیان / سیما تیرانداز / شبنم قلی خانی / مونا فرجاد

بازیگران ایرانی , عکس بازیگران دی 95

امیر کاظمی / امیرحسین رستمی / هوتن شکیبا

بازیگران ایرانی , عکس بازیگران دی 95

حمید گودرزی و مهراوه شریفی نیا / عکس جدید بازیگران

بازیگران ایرانی , عکس بازیگران دی 95

مرجانه گلچین در کنسرت علی زند وکیلی

بازیگران ایرانی , عکس بازیگران دی 95

سلفی مهدی یراحی به همراه پوریا پورسرخ,گلاره عباسی و نرگس آبیار / اکران فیلم نفس / دی ماه 95

بازیگران ایرانی , عکس بازیگران دی 95

مهران احمدی و احمد مهرانفر

بازیگران ایرانی , عکس بازیگران دی 95

بهرام رادان

بازیگران ایرانی , عکس بازیگران دی 95

محمدرضا گلزار و بابک جهانبخش / عکس / دی 1395

بازیگران ایرانی , عکس بازیگران دی 95

شاهرخ استخری

بازیگران ایرانی , عکس بازیگران دی 95

پوریا پورسرخ,مژده لواسانی و سیاوش خیرابی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی متین ستوده بازیگر سریال لیسانسه ها

بیوگرافی متین ستوده

میتن ستوده, متین السادات ستوده, عکس متین ستوده بازیگر زن, بیوگرافی متین ستوده

 بیوگرافی متین ستوده بازیگر زن ایرانی متولد 22 اردیبهشت ماه سال 1364 می باشد.

 پدر متین کارمند بازنشسته صدا و سیما و مادرش ۳۵ سال همه عمر و زندگی اش را وقف دانش بچه ها کرد. مادر متین ۳۵ سال معلم کلاس اول دبستان بوده. خواهری بزرگتر از خودش داره به نام مریم و برادری بزرگتر به نام مانی، که خدای بزرگ اونها را در قالب خانواده به متین ارزانی داشته و اینکه متین مجرده می باشد و تا بحال ازدواج نکرده است

متین السادات ستوده در کلاس های بازیگری امین تارخ نیز شرکت کرده است. و فعالیت حرفه ای خود را با حضور در همین کلاس های بازیگر شروع کرده است…

بیوگرافی متین ستوده

عکس جدید متین ستوده , متین ستوده و همسرش, متین ستوده فیس بوک, متین السادات ستوده

سریال ها و فیلمهای متین ستوده

وی تا کنون در سریالهای سه دونگ سه دونگ,سریال چمدان,سریال یادآوری ( شبکه ای فیلم) سریال فاخته که در ایام ماه رمضان پخش میگردد و در سریال میکائیل (نقش مهری) و سریال غیر علنی و به تازگی در سریال لیسانسه ها به کارگردانی سروش صحت به ایفای نقش پرداخته است.

میتن ستوده, متین السادات ستوده, عکس متین ستوده بازیگر زن, بیوگرافی متین ستوده

عکسهای متین ستوده , Matin Sotudeh , اینستاگرام متین ستوده instagram:matinsoutoude

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی لوون هفتوان

لوون هفتوان , بیوگرافی لوون هفتوان

لوون هفتوان متولد ۶ فروردین ۱۳۴۵ در خانواده ای ارمنی در محله حشمتیه می باشد.

 دوران ابتدایی و راهنمایی را در مدرسه ساهاکیان و متوسطه را در دبیرستان فیروز بهرام گذراند. سال ۱۳۶۳ در رشته هنرهای نمایشی دانشگاه تهران پذیرفته شد و در سال ۱۳۶۹ نمایش اسب نوشته محمد چرمشیر را به عنوان پایان نامه خود در رشته بازیگری و کارگردانی به اجرا درآورد.

بازی در نقش کوتاهی در فیلم در کوچه‌های عشق ساخته خسرو سینایی از دیگر کارهای او در این دوران می‌باشد. وی وقتی در سال ۱۹۹۱ برای شرکت در یک جشنواره تئاتر در ارمنستان به سر می‌برد پاسپورتش را گم کرد و نتوانست به ایران برگردد. در پی این اتفاق به مسکو رفت و فوق لیسانس خود را در رشته کارگردانی تئاتر از آکادمی هنرهای نمایشی روسیه دریافت کرد.

در سال ۱۳۷۴ به کانادا مهاجرت کرد و با تأسیس کمپانی تولیدات هنری”لماز” و گروه تئاتری”ریرا” در شهر تورنتو تا به امروز نمایشنامه های متعددی را کارگردانی و اجرا کرده که از جمله آنها می توان به: «آهای کی اونجاست؟» (ویلیام سارویان)، «عاشق» (هارولد پینتر)، «دارم خواب می بینم. نمی‌بینم ؟» (لوئیجی پیراندلو)، «مرغ دریایی» ( آنتوان چخوف)، «شاید رویا» ( لوئیجی پیراندلو) و « یکشنبه» (هارچ تارونیان) اشاره کرد.[۲] به عنوان بازیگر نیز علاوه بر ایفای نقش در چندین نمایش در برخی از آثار سینمایی همچون «صدای تاریک» ساخته بهروز افخمی نیز حضور داشته است. لوون در تابستان ۱۳۸۹ پس از ۱۹ سال دوری از وطن به ایران بازگشت. او در ایران نیز به عنوان کارشناس تئاتر همکاری هایی با جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر در زمینه داوری و انتخاب نمایشنامه های ایرانی و غیر ایرانی را آغاز کرد و در همین زمان پیشنهاد بازی در فیلم لرزاننده چربی و سپس پرویز را دریافت کرد و دور جدیدی از فعالیتهای او در ایران آغاز شد.

آخرین اثر وی حضور در فیلم سینمایی دراکولا به کارگردانی رضا عطاران می باشد که در سال 95 اکران گردید و نقش اصلی این فیلم را ایفا می نمود.

فیلم های لوون هفتوان

    کوپال (۱۳۹۵)
غیر مجاز (1395)
دراکولا (۱۳۹۴)
یک دزدی عاشقانه(۱۳۹۴)
مردی که اسب شد (۱۳۹۳)
پرویز (۱۳۹۱)
لرزاننده چربی (۱۳۹۱)
صدای تاریک (۱۳۹۰)
در کوچه‌های عشق (۱۳۶۹)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

امیر کاظمی و همسرش عکسها

امیر کاظمی , بیوگرافی امیر کاظمی , امیر کاظمی و همسرش

امیر کاظمی بازیگر جوان متولد 19 آبان ماه 1369 در بیمارستان تهران کلینیک می باشد.

پدرش اصالتا تهرانی و مادرش اصالاتا آلمانی است . خانواده مادرش در مونیخ و کلن آلمان زندگی می کنند . یک برادر کوچکتر از خود با نام آرش دارد . امیر در زمینه موسیقی هم فعالیت می کند و پیانو ، کیبورد و پرکاشن را به صورت حرفه ای می نوازد و در ورزش نیز شنا و اسکیت را به صورت حرفه ای دنبال می کند و زمانی جزو تیم ملی اسکیت بوده است.

بیوگرافی امیر کاظمی

بیوگرافی امیر کاظمی

ورود به دنیای بازیگری

 امیر کاظمی فعالیت حرفه ای خود در تلویزیون را در سال 1385 با حضور به عنوان بازیگر مهمان در اپیزود پایانی سریال ” کتاب فروشی هدهد ” به کارگردانی مرضیه برومند آغاز کرد و با حضور در یکی از نقش های اصلی سریال ” همه بچه های من ” ( مرضیه برومند ) ادامه داد.و بعد از آن در چندین مجموعه حضور یافت.آخرین کار وی در تلویزیون حضور در سریال لیسانسه ها به کارگردانی سروش صحت است که در آن نقش مازیار که یکی از کاراکترهای اصلی داستان است را ایفا می نماید.

 مشخصا چه اتفاقی افتاد که بازیگری شدی؟

علاقه مند بودم به کار خبری. از سن خیلی کم شروع کردم به وبلاگ نویسی و در مورد بازیگرها در وبلاگم بیشتر خبر می گذاشتم و کارم اختصاصی تر شد. کمی هم با بازیگرها ارتباط برقرار کردم و آن ها هم خوششان می آمد چون بچه بودم، می گفتند این بچه هم داره کار می کنه بگذار کمکش کنیم. مثلا فرهاد آییش و سروش صحت از افرادی بودند که خیلی کمک می کردند و حتی با سروش سر تئاتر پنجره ها مصاحبه هم کردم. البته فکر نمی کنم الان یادش باشد.

چه اتفاقی افتاد که به صورت جدی تر وارد کار بازیگری شدی؟

امیر قادری و نیما حسنی نسب سایتی راه انداخته بودند به اسم سینمای ما و به من زنگ زدند و خواستند که با آن ها همکاری کنم. فکر کنم نمی دانستند من چند ساله هستم، چون از سن بلوغ صدای من همین قدر بم بود و از پشت تلفن همه فکر می کردند سن و سالم بالاست. یادم هست وقتی برای اولین بار من را دیدند با تعجب گفتند واقعا این صدای پشت تلفن تو هستی؟ کم کم کار جدی شد و از همان سایت وارد بازیگری شدم.

سر صحنه کتاب فروشی هدهد مرضیه برومند رفته بودم برای گزارش، و سکانس پایانی فیلم قرار بود ضبط شود. یک بازیگری قرار بود در این سکانس باشد و تصادف کرده بود. خانم برومند گفت تو می توانی بازی کنی؟ من گفتم بلد نیستم و چه کار کنم و این ها… متن را دادند و رفتم دو  دور خواندم و بعد با دو برداشت کار انجام شد. دلیل دو برداشت هم این بود که در برداشت اول صدا قطع بود وگرنه من بدون اشکال انجام دادم.

راستش من خیلی خوب بازی کردم اما همه حواسم به این بود که بابت این کار به من پول می دهند یا نه. خب بچه سال بودم و همه حواسم به این بود که از راه سینما بتوانم پولدار شوم. (با خنده)

امیر کاظمی و همسرش , امیر کاظمی و دوست دخترش

ازدواج و همسرش

امیر کاظمی در سن 24 سالگی با مهتاب محسنی ازدواج نمود.

آقای کاظمی چرا این قدر زود ازدواج کردی؟

به نظر شما مگه زود ازدواج کردم؟؟

نه اما فکر می کنم توی این سن و در ۲۴ سالگی برای تو و مهتاب زود بود؟

وقتی آدم مورد نظرت را پیدا کنی و با اون خوشبخت باشی یعنی این که درست انتخاب کردی و اون وقته که یک لحظه تاخیر هم جایز نیست، باید زود دست بجنبونی(با خنده)! برای من همین طوری بود با این که من اصلا فکرش را نمی کردم که توی این سن ازدواج کنم اما وقتی قراره که یک اتفاقی بیفته تو نمی تونی جلوی اون اتفاق رو بگیری، برای من و مهتاب هم همین طوری بود، این قدر همه چیز درست و سر جای خودش اتفاق افتاد که تا چشم باز کردیم دیدیم همه چیز تمام شده و الکی الکی شدم مَرد خانواده.

عکسهای امیر کاظمی و همسرش

امیر کاظمی بازیگر سریال لیسانسه ها

عکس امیر کاظمی

سریال های امیر کاظمی

کتابفروشی هدهد
همه بچه‌های من
وضعیت سفید
سایه روشن
سریال خانه اجاره ای
زمانی برای عاشقی
سریال شاید برای شما هم اتفاق بیفتد
سریال هفت سنگ
سریال شمعدونی
سریال کیمیا
سریال خواب بلند
سریال گشت ویژه
سریال لیسانسه ها

تئاترهای امیر کاظمی

رقص روی لیوانه
سعادت لرزان
مردمان تیره روز

فیلم های سینمایی : دوئت / برندگان / خوک / حدس بزن چه کسی برای عید می آید/ بی سر و صد /ا مردگی

 

amir kazemi

امیر کاظمی در پشت صحنه لیسانسه ها

بازیگر نقش مازیار در سریال لیسانسه ها

تص

عکس جدید از امیر کاظمی

امیر کاظمی

شبکه های اجتماعی

اینستاگرام امیر کاظمی : instagram:amirkazemi1

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

دانلود اهنگ سریال لیسانسه ها

دانلود تیتراژ سریال لیسانسه ها

دانلود آهنگ تیتراژ سریال لیسانسه ها با خوانندگی گروه پالت

موسیقی تیتراژ پایانی لیسانسه ها این بار با صدای گروه پالت تهیه شده است که می توانید این اثر را با کیفیت بالا و اصلی دانلود نمایید.

دانلود آهنگ تیتراژ سریال لیسانسه ها

دانلود مستقیم – Download

مجموعه لیسانسه ها به کارگردانی سروش صحت ایام زمستان 95 از شبکه سه پخش میگردد.

خلاصه داستان: حبیب وضع مالی مناسبی دارد ولی به علت ضعف در برقراری روابط اجتماعی هنوز نتوانسته همسری انتخاب کند. مسعود در آستانه ازدواج است ولی مشکلات زیادی او را ازآغاز زندگی مشترک دور میکند. مازیار، فرزند خانواده ای پرتنش و گرفتار است و فکرمهاجرت در سر دارد … حبیب و مسعود و مازیار سه رفیق لیسانسه هستند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

حضور دیا میرزا و محمدرضا گلزار در اکران مردمی فیلم سلام بمبئی +عکسها

دیا میرزا و محمدرضا گلزار در اکران مردمی سلام بمبئی

نشست خبری فیلم سلام بمبئی با حضور دیا میرزا بازیگر زن هندی فیلم ,محمدرضا گلزار و کارگردان و تهیه کننده فیلم عصر روز چهارشنبه 1 دی ماه 95 در پردیس سینمایی کوروش تهران برگزار گردید . همچنین مراسم اکران مردمی فیلم سلام بمبئی با حضور دیا میرزا در پردیس کوروش برگزار کردید که عکس های این مراسم ها را می توانید مشاهده نمایید

دیا میرزا در اکران مردمی سلام بمبئی در تهران

عکس / دیا میرزا در نشست خبری فیلم سلام بمبئی / دی ماه 95 / تهران

حضور دیا میرزا بازیگر هندی در اکران مردمی سلام بمبئی در سینما کوروش

حضور دیا میرزا بازیگر زن هندی نقش اول فیلم سلام بمبئی در مراسم اکران مردمی سلام بمبئی در پردیس سینمایی کوروش تهران در کنار قربان محمد پور کارگردان اثر

محمدرضا گلزار و دیا میرزا در نشست خبری سلام بمبئی

محمدرضا گلزار و دیا میرزا در نشست خبری سلام بمبئی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

چرا جناب خان در فصل جدید خندوانه نیست +توضیحات رامبد جوان

چرا جناب خان در فصل جدید خندوانه نیست

همزمان با شروع فصل چهارم برنامه خندوانه از ابتدای دی ماه 95 مخاطبین شاهد حضور نداشتن جناب خان عروسک محبوب و دوست داشتنی برنامه بودند . البته پیش از این اخباری مبنی بر عدم حضور جناب خان در فصل چهارم خندوانه در سایت ها و مجلات منتشر گردیده بود.

رامبد جوان در دومین قسمت فصل 4 خندوانه در حالی که محمد بحرانی صداپیشه ی عروسک جناب خان به عنوان مهمان ویژه او در استودیو حضور یافته بود علت حضور نداشتن جناب خان در سری جدید برنامه اش را توضیح داد:

وی عنوان کرد که سعید سالارزهی صاحب امتیاز عروسک جناب خان مایل به همکاری با وی نمی باشد و اجازه حضور عروسکش را در این برنامه نداده است.

وی گفت او گفته است که از سمت برنامه و شبکه هیچ پیشنهادی به او نشده است و به این دلیل حاضر به همکاری نمی باشد.

رامبد جوان گفت من به وی پیشنهاد داده ام حتی شاهد هم دارم ,از خانم مرضیه برومند خواهش کردم که وکیل بنده بشوند و در این خصوص با سعید سالارزهی صحبت کنند که متاسفانه وی قبول نکرد. وی گفت امیدوارم در آینده این مشکل حل گردد و شاهد حضور جناب خان در برنامه باشیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil